۱۳۸۹/۰۴/۲۷ ۰۹:۴۶ شناسه مطلب: 14672
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
خودكشي از گناهان كبيره است و تنها گناهي است كه هيچ گاه فرصت توبه و جبران ندارد.
از ديدگاه اسلام مالك همه چيز از جمله انسان ، خداوند است . اوست كه حق تصرف در جهان و انسان را دارد. آن جا كه او رخصت دهد، مجاز و جايى كه او اذن ندهد، غيرمجاز است.
از جمله موارد، كشتن انسان است. در اين موضوع هيچ تفاوتى بين خودکشي و ديگر كشى نيست، چرا كه اين كار سلب حق حيات از خود و يا ديگرى است. خدا انسان را از اين امر برحذر داشته، مىفرمايد:
«من قتل نفساً بغير نفس او فساد فى الارض و فكانما قتل الناس جميعا؛ (1) آن كس كه انسانى را بدون اين كه قاتل باشد و يا در زمين فساد كند بكشد، گويا همه مردم را كشته است». مرگ و حيات يك نفر، اگر چه مساوى با مرگ و حيات اجتماع نيست، اما شباهتى به آن دارد، ازاينرو در جايى كه اذن خداوند نيست، انجام دادن آن حرام و گناه است.
در نگرش الهى، از آن جا كه خداوند خالق انسان است و تمام هستى او از خدا است، هيچ كسى نه حق كشتن ديگرى را دارد و نه حق كشتن خود را. اين بدان جهت است كه از ديدگاه اسلام و همه مكاتب الهى، حيات موهبتى الهى و حقى خدادادى است. ازاينرو هرگاه اين حق وسيلهاى براى قتل نفوس ديگر يا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شايسته حاكم بر جامعه شود و افرادى در صدد محاربه با نظام الهى برآيند، اين حق به نفع ديگران سلب مىشود. (2)
بنابراين در نگرش الهى «حق حيات» عطاى الهى است كه مسئولانه به انسان عطا شده است. پس بايد اولاً در حفظ آن مراقب بود؛ چه اين كه «حيات» فقط «حق» افراد نيست بلكه حفظ آن، «تكليف» آنان نيز مىباشد.
ثانيا: چون مالك اصلى اين حق خداوند متعال است و در مواردى كه اين عطاى الهى، باعث سوء استفاده افرادى واقع شود، از آنان سلب مىشود (مانند حكم قصاص، رجم يا اعدام كه خشونتهاى قانونى مىباشند). هم او كه «حيات» را داده است مىگويد: در اين موارد «بايد سلب نمود».
با توجه به تحليل مذكور به يك آيه درباره حرمت شديد «خودكشى» اشاره مىشود. خداوند مىفرمايد: «ولا تقتلوا انفسكم ان الله كان بكم رحيما و من يفعل ذلك عدوانا و ظلما فسوف نمليه نارا و كان ذلك على الله يسيرا؛
خود را مكشيد زيرا خداوند به شما مهربان است. هر كس چنين كارى را از روى عداوت و ستم انجام بدهد، به زودى او را در آتش مىاندازيم».(3)
البته ممكن است در برخي صورت ها فرض كرد كه چون خدا مالك جان انسان است، در شرايط خاصي با توجه به امري مهم تر از جان انسان، به انسان دستور دهد تا انسان خود را بكشد، مثلاً فرض شود كه حفظ دين و اسلام به آن بستگي داشته باشد. چنين چيزي تاكنون اثبات و واقع نشده و تنها يك فرض است.
پينوشتها:
1. مائده (5) آيه 32.
2. همان، آيه 32 و 33 و بقره (2) آيه 178 و 179 و217.
3. نساء (4) آيه 29 و 30.