پرسش وپاسخ

اگر اسم فرزند را محمد نگذارد یا تا هفت روز بعد از تولد تغییر دهید ...
در روایات هست كه اگر فرزند دار نمی شوید یا اگر همسرتان حامله است، نیت كنید كه فرزند را محمد یا علی بنامید ...

 باسلام و احترام آنچه كه در اعتقاد ما هست نسبت به جنسیت فرزند بیان روایتی كه در ماه چهارم اگر اسم فرزند را محمد بگذارید ان شاء الله براورده خواهد شد می خواستم بدانم اگر اسم فرزند را محمد نگذارد یا تا هفت روز بعد از تولد تغییر دهید روایتی هست بیشتر اینجانب را در این خصوص راهنمایی فرمایند

در روایات هست كه اگر فرزند دار نمی شوید یا اگر همسرتان حامله است، نیت كنید كه فرزند را محمد یا علی بنامید كه در این صورت مأیوس از حاملگی حامله شده و پسر می آورد و حامله هم پسر می زاید و بعد از تولد اگر او را محمد یا علی نامیدید (كه هر دو یكی است) كه به نیت خود وفا كرده اید و اگر نام دیگری برای او برگزیدید، با مشیت خداست كه فرزند را باقی بگذارد یا بگیرد. (1)

بنا بر این او می تواند اسم را تغییر دهد و ماندن یا نماندن فرزند به مشیت خداست.

پی نوشت ها :

1. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1104 ق، ج 15، ص 111-112

يا اينكه صرفا يك عادت و فرهنگ مخصوص به ماست؟
در حديثي از پيامبر (ص) مي خوانيم: «تحِيَّاتُكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْمُصَافَحَة» (1) « تحيت كامل بين شما دست دادن به يكديگر است.»

آيا در وصف دست دادن(مصافحه) و همچنين روبوسي، در دين اسلام رواياتي داريم؟ چون در فرهنگ ما ايرانيان وقتي دونفر آشنا به هم مي رسند يا موقع خداحافظي، معمولا دست مي دهند و در مواقعي روبوسي هم ميكنند.آيا اين فرهنگ، نشات گرفته از آموزه هاي ديني ماست يا اينكه صرفا يك عادت و فرهنگ مخصوص به ماست؟ با توجه به اينكه مدتي پيش هم به علت شيوع آنفلوآنزا، در همه جا تبليغات وسيع شد كه از دست دادن و روبوسي به طور جدي پرهيز كنيد. اگر دست دان و يا روبوسي، ميتواند عامل انتقال بيماري باشد ودرعين حال آموزه ديني هم باشد، اين تناقض چگونه قابل حل است؟ ودر جواب كساني كه مي خواهند اين فرهنگ را به همان علت انتقال بيماري فرهنگ غلطي جلوه دهند چه جوابي بدهيم؟ اگر رواياتي دراين زمينه داريم لطفا برايم بنويسيد. باتشكر

در روايات بسياري، مسلمانان به مصافحه و دست دادن به يكديگر سفارش شده اند. به عنوان نمونه در حديثي از پيامبر (ص) مي خوانيم:

«تحِيَّاتُكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْمُصَافَحَة» (1) « تحيت كامل بين شما دست دادن به يكديگر است.»

در حديث ديگري مي خوانيم:« إِذَا الْتَقَيْتُمْ فَتَلَاقَوْا بِالتَّسْلِيمِ وَ التَّصَافُحِ وَ إِذَا تَفَرَّقْتُمْ فَتَفَرَّقُوا بِالاسْتِغْفَار»(2) 

«چون يكديگر را ملاقات كرديد، با سلام و مصافحه يكديگر را ملاقات كنيد و چون از يكديگر جدا شديد، با طلب آمرزش براي يكديگر از هم جدا شويد.»

گفتني است كه در بعضي از روايات به روبوسي كردن در هنگام ديدار هم سفارش شده است، اما در برخي ديگر، محدود به موارد خاص و يا حتي نهي شده است. (4) همچنين بين علما درباره جواز و محدوديتهاي روبوسي اختلافاتي وجود دارد، اما ميتوان گفت در مورد مصافحه، اختلاف چنداني به چشم نميخورد كه اين خود بيانگر جايگاه و اهميت اين كار پسنديده است.

از برخي روايات چنين استفاده ميشود كه دست دادن با برادران ديني آن قدر مهم است كه حتي در حال ناپاكي باطني نيز نبايد آن را ترك كرد. امام صادق(ع) فرمود:

«روزي پيامبر اكرم(ص) حذيفه را ديد و دست مبارك خود را به سوي او گرفت، اما حذيفه دست خود را عقب ميكشيد. پيامبر فرمود: اي حذيفه! دست خود را به سوي تو آوردم، اما تو دست خود را دور كردي!

حذيفه در پاسخ گفت: اي رسول خدا! همگان مشتاق دستان مبارك شما هستند، اما چون ناپاك بودم (و هنوز غسل نكردهام)، نميخواستم دستم در چنين حالتي دست مباركتان را لمس كند.

پيامبر فرمود:« أَمَا تَعْلَمُ أَنَّ الْمُسْلِمَيْنِ إِذَا الْتَقَيَا فَتَصَافَحَا تَحَاتَّتْ ذُنُوبُهُمَا كَمَا يَتَحَاتُّ وَرَقُ الشَّجَر» (4) « آيا نميداني كه هر گاه دو مسلمان با يكديگر ديدار كنند و سپس دست بدهند، گناهانشان چون برگهاي درختان ميريزد؟!»(5)

اما در خصوص تعارض استحباب مصافحه و انتقال آنفلوانزا بايد بگوييم كه روشن است كه روايات اسلامي اينگونه نيست كه به صورت ترتيب موضوعي صادر و تدوين شده باشند تا همه قيود و شرايط يك حكم به صورت يك جا بيان شده باشد، بلكه غالبا اينگونه است كه روايات مربوط به يك موضوع به صورت پراكنده صادر شده است و لذا براي شناحت حكم واقعي يك مسئله نبايد به يك يا چند روايت اكتفاء كرد. بلكه بايد فحص و جستجوي كامل در تمام روايات داشته باشيم تا اگر احيانا اين حكمي كه از يك يا چند روايت استفاده شده داراي قيود و شرايطي باشند اين قيود و شرايط را كشف كنيم. در خصوص مسئله مصافحه هم همين رويه جاري است. يعني گرچه در برخي روايات به صورت مطلق استحباب مصافحه بيان شده، اما با توجه به ساير روايات و قواعد كلي اسلام كشف مي كنيم كه اين حكم قيود شرايطي دارد و از جمله آنها اين است كه مصافحه مستلزم ضرر رساندن به خود يا ديگري نباشد زيرا ضرر رساندن به خود يا ديگري حرام است. ولي مصافحه مستحب و عدم ارتكاب عمل حرام بر انجام يك عمل مستحب مقدم است. بنابراين استحباب مصافحه گرچه در ظاهر به صورت مطلق است. اما طبق ساير روايات و قواعد كلي اسلام قيود و شرايطي دارد كه با توجه به اين قيود تعارضي با حالت شيوع آنفلوانزا پيدا نمي شود.

پي نوشت ها:

1. شيخ طوسي، الأمالي، قم، دارالثقافه، 1414، ص 639.

2. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1407 هق، ج‏2، ص181.

3. ر.ك: همان، ص 185.(باب التقبيل)

4. همان، ص183.

5. براي مطالعه تفصيلي ر.ك مروجي طبسي، محمد هادي، مقاله« مصافحه؛ چرا و چگونه؟»، فصلنامه فرهنگ كوثر، پاييز 1389 - شماره 83،  از 112 تا 130.

طبق روایت مردم كدام كشور بعنوان زمینه سازان حكومت مهدوی معرفی شده است؟
حدیث مورد نظر شما از امام سجاد (ع) را نیافتیم. اما قومی كه زمینه سازان ظهور معرفی شده اند، در روایات آنها را مردمی از "مشرق"(3) و "خراسان"(4) معرفی كرده اند .

امام سجاد(ع) بالاترین نعمت را چه معرفی می كنند؟ طبق روایت مردم كدام كشور بعنوان زمینه سازان حكومت مهدوی معرفی شده است؟

حدیث مورد نظر شما از امام سجاد (ع) را نیافتیم. در روایتی از امام علی "صحت و سلامتی" (1) و در روایت دیگر "عقل"(2) برترین نعمت معرفی شده اند.

اما قومی كه زمینه سازان ظهور معرفی شده اند، در روایات آنها را مردمی از "مشرق"(3) و "خراسان"(4) معرفی كرده اند كه در آن زمان مشرق و خراسان قسمت های زیادی از ایران و افغانستان و قفقاز  را شامل می شده است.

پی نوشت ها:

1. لیثی واسطی، عیون الحكم و المواعظ، قم، دار الحدیث، ص 23.

2. شیخ هادی نجفی ، موسوعه احادیث اهل البیت، بیروت، دار اخیاء التراث العربی ، 1423 ق، ج 6، ص 36.

3. مجلسی، بحار الانوار، بیروت ف الوفا، 1403 ق، ج 51 ، ص 87.

4. شیخ مفید، الارشاد ، كنگره شیخ مفید، ج 2 ، ص 369.

نظراهل سنت دراین خصوص چیست ؟
در مورد قنوت نماز وتر دعاهای زیادی از پیامبر و امامان وارد شده كه بعضی كوتاه و بعضی بسار طولانی هستند و خواندن هر دعایی هم در این قنوت و سایر قنوتها پسندیده است

باعرض تشكر و آرزوی توفیق روزافزون از درگاه باریتعاتی

باتوجه به روشن بودن برپایی نمازشب توسط حضرت رسول اكرم(ص) آیادرخصوص قنوت دراین نمازها یا نمازهای واجب درسنت شریف نبوی یا احادیث و روایات ائمه معصومبن (ع) مستنداتی وجود دارد ؟ واینكه نظراهل سنت دراین خصوص چیست ؟

در مورد قنوت نماز وتر دعاهای زیادی از پیامبر و امامان وارد شده كه بعضی كوتاه و بعضی بسار طولانی هستند و خواندن هر دعایی هم در این قنوت و سایر قنوتها جایز و پسندیده است.

بنا بر روایتی رسول خدا در قنوت وتر می فرمود:

اللهم اهدني فيمن هديت و عافني فيمن عافيت ، وتولني فيمن توليت ، وبارك لي فيما أعطيت ، وقني شر ما قضيت ، فإنك تقضي ولا يقضي عليك ، سبحانك رب البيت ، أستغفرك وأتوب إليك ، وأومن بك ، وأتوكل عليك ، ولا حول ولا قوة إلا بك يا رحيم (1)

شیخ طوسی در مصباح با توجه به مجموعه روایات گفته: مستحب است در قنوت وتر برای حداقل چهل نفر طلب مغفرت كند و بعد هر چه می خواهد از خدا طلب كند و  70 مرتبه استغفار كند و بعد هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذي لا اله الا هو الحي القيوم ، لجميع ظلمي وجرمي واسرافي علي نفسي وأتوب إليه بعد بگوید: رب أسأت وظلمت وبئس ما صنعت ، وهذه يداي يا رب جزاء بما كسبت ، وهذه رقبتي خاضعة لما اتيت، وها انا ذا بين يديك فخذ لنفسك من نفسي الرضا حتي ترضي ، لك العتبي لا أعود ؛ بعد سیصد مرتبه "العفو" بگوید و اضافه كند : رب اغفر لي وارحمني وتب علي ، انك أنت التواب الرحيم . (2)

اهل سنت نیز دعای متعددی برای نماز وتر نقل كرده اند از جمله ابن حنبل می نویسد امام علی فرمود پیامبر دعای زیر را به من یاد داد كه در قنوت وتر بگویم:

للهم اهدني فيمن هديت وعافني فيمن عافيت وتولني فيمن توليت وبارك لي فيما أعطيت وقني شر ما قضيت فإنك تقضي ولا يقضي عليك انه لا يذل من واليت تباركت ربنا وتعاليت(3)

پی نوشت ها:

1. صدوق، فقیه، قم، انتشارات اسلامی ، ج 1، ص 487.

2. محدث نوری، مستدرك الوسائل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 4، ص 408-409. (به نقل از مصبح المتهجد شیخ طوسی)

3. احمد بن حنبل، مسند، بیروت، دار صادر، ج 1، ص 199.

اين مساله باعت بيماري روحي شده است چه كنم؟
بي ترديد ايام جواني، دوران بيداري غريزه جنسي و گرايش به جنس مخالف است. در اين ايام شوق جنسي و احساسات بر روان آدمي سايه مي افكند ...

من جواني 20 ساله هستم اما من شديدا نياز جنسي دارم و شرايط به گونه اي است كه نه ميتوانم ازدواج موقت كنم و نه ميتوانم ازدواج كامل كنم و اين مساله باعت بيماري روحي شده است چه كنم؟

بي ترديد ايام جواني، دوران بيداري غريزه جنسي و گرايش به جنس مخالف است. در اين ايام شوق جنسي و احساسات بر روان آدمي سايه مي افكند؛ ناخودآگاه رفتار، سخن و نگاه جوان را تحت تاثير قرار مي دهد و سبب تحريك پذيري وي، برخورد با جنس مخالف مي شود. طبيعي است اين نياز دروني بايد به طور صحيح و مطلوب ارضا و تامين شود. راه پذيرفتني آن نيز ازدواج است؛ ولي متاسفانه به دلايل مختلف فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي، نظير بالا رفتن سطح انتظارات و توقعات خانواده ها و توجه به بعضي تشريفات غيرلازم، معضل اشتغال و آينده شغلي جوانان، ادامه تحصيل آنها و عدم وجود امكانات و شرايط مالي مناسب برخي خانواده ها سن ازدواج دختران و پسران افزايش يافته و در نتيجه ارضا و تامين عاقلانه و صحيح اين غريزه سركش، به انحراف كشيده شده مي شود.

برادر گرامي؛ خوشبختانه سني كه شما در آن قرار داريد، سن برنامه ريزي براي ازدواج موفق در آينده اي نزديك است. پس به هيچ وجه دم از نااميدي نزنيد. بي ترديد تليقن هايي كه ما در زندگي خود داريم بزرگترين عامل شكست هاي روحي است. پس با افزايش روحيه اميد و نشاط به آينده اي بهتر، از هم اكنون در پي فراهم كردن شرايط و امكانات اوليه يك ازدواج در سطح معمولي را داشته باشيد. در اين راه كمك و مساعدت افراد دلسوز مانند والدين و يا برادر و خواهرهاي بزرگتر مي تواند راه روشنتري پيش روي شما بگذارد. اما تا زماني كه همه شرايط مهيا شود لازم است با بكارگيري نكات ذيل وضعيت روحي خود را ارتقاء بخشيد. 

1. تحكيم روابط خانوادگي و ايجاد فضاي عاطفي مثبت بين والدين و فرزندان و افزايش رابطه صميمانه و نزديك بين اعضاي خانواده، عامل پيشگيرانه اي است جهت ايجاد احساس امنيت و آرامش و تامين نياز عاطفي. زيرا وقتي جوانان در خانه، با محبت و توجه كافي روبه رو نشوند، اين محبت و رابطه عاطفي را در بيرون خانه جست و جو مي كنند و متناسب با دوران بلوغ و اوج گيري احساسات غريزي، رابطه خود را با جنس مخالف توسعه مي دهند. بنابراين نياز به محبت در دوره جواني را بايد با گسترش روابط عاطفي خانوادگي و نيز گسترش رابطه صميمانه و دوستانه بين همسالان هم جنس، تامين كرد و با يافتن دوستان مناسب و ايجاد رابطه گرم و عاطفي و انجام برخي فعاليت هاي دسته جمعي به اين نياز دروني پاسخ مثبت داد.

2. خودكنترلي مي تواند جوانان جوياي رشد و كمال و عفت و پاكي را در اين فضاي آلوده حفظ كند. با كنترل چشم، گوش و ديگر حواس و نيز كنترل افكاري كه در اين زمينه شكل مي گيرد، مي توان از تاثير گذاري روابط ناسالم ديگران، تا حدودي جلوگيري كرد. مطمئنا هرچه بيشتر ذهن و حواس خود را در اين زمينه مشغول سازيد، بيشتر تاثير خواهيد پذيرفت. پس بهتر است اوقات فراغت خود را با برنامه ريزي صحيح پر كنيد و با پرهيز از بيكاري و تنهايي و توجه به اين صحنه ها، به وظيفه اصلي و مهم تحصيل علم بپردازيد.

3. از فكر و ترسيم صحنه هاي محرك در ذهن و خيال خود بپرهيزيد: عبدالله بن سنان از امام صادق (ع) نقل مي كند (عيسي به اصحاب خود گفت.... موسي به شما دستور داد كه زنا نكنيد و من به شما دستور مي دهم كه فكر زنا هم در سر نپرورانيد تا چه رسد به اينكه زنا كنيد؛ زيرا كسي كه خيال زنا كند، مانند كسي است كه در خانه اي نقش و نگار شده، دود و آتش به پا كند. چنين كاري گرچه خانه را نمي سوزاند؛ ولي زينت و صفاي آن را مكدر كرده و فاسد مي كند. وسائل الشيعه، ج 14، ص 240

4. از نگاه هاي مسموم و مناظر تحريك آميز دوري كنيد: رسول خدا مي فرمايند: نگاه هوس آلود، تيري است مسموم از تيرهاي شيطان؛ هركس آن را به جهت خوف الهي ترك كند، خداوند ايماني به او مي بخشد كه حلاوت آن را در قلب خود احساس مي كند. وسائل الشيعه، حرعاملي، ح 14، ص138.

5. اجتناب از نشست هاي غفلت زا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحريك آميز: از حضرت امام باقر(ع) روايت شده است (هركس به سخن گوينده اي گوش فرا دهد، او را بندگي كرده است. پس اگر ناطق از خدا بگويد شنونده، خداوند را بنده شده و اگر از شيطان و سخنان شيطاني بر زبانش جاري كند، قطعا بندگي شيطان كرده است. وسائل الشيعه، ج 12، ص 236.

6. اعتدال در خوردن: بي ترديد پرخوري و بي نظمي در خوردن، در ذخيره سازي و انباشتن مواد تحريك زا موثر است. در حديثي حضرت رسول اكرم (ص) پس از آنكه جوانان را به ازدواج ترغيب مي كند مي فرمايد: هر كس قدرت بر ازدواج ندارد، روزه بگيرد، يقينا روزه نيروي غريزه او را تضعيف مي كند. مستدرك الوسائل، ج2، ص 531. با وجود فراغت، هم مواد غذايي در تقويت غريزه به مصرف مي رسد و هم فكر و خيال مصروف چاره سازي براي پر كردن اوقات فراغت مي شود و لذا در روايات بر اشتغال و كار و پرهيز از فراغت، تاكيد بسيار شده است.

7. تلاوت قرآن: بي شك انس با قرآن، تلاوت و تدبر در مضامين آن، خود شفاي هر دردي است كه به سرعت كار هر پريشاني را رو به سامان مي برد و زخم هاي پنهان را التيام مي دهد. همت ها را تا آسمان ها بالا مي برد و بشر را از فرو رفتن در عالم حيوانات نجات مي بخشد.

بنابراين راه حل دين در خصوص نوع مقابله و مواجهه با غريزه جنسي، نخست ازدواج و نكاح مشروع است و در صورت عدم امكان، كنترل مثبت است. ولي هيچ گاه نبايد به بي بند و باري، افسارگسيختگي و آلودگي به گناه رضايت داد.

همانگونه كه گفتيم شما از هم اكنون در صدد فراهم كردن مقدمات ازدواج از طريق كار نيمه وقت در كنار تحصيل باشيد و در عين حال بمرور زمان خانواده خود را از اين قضيه مطلع نماييد. البته براي اينكه مشكلات اقتصادي به يك باره هجوم نياورد، بهترين راه اين است كه، فرد مناسب و سازگار با شرايط خود را انتخاب و يك نامزدي شرعي ساده كنيد. ليكن تا مراسم عروسي را تا دو سه سال به تاخير اندازيد. اين برنامه چند فايده دارد:

1. شما مي توانيد در حد نسبتا محدودي به تامين غريزه جنسي خود بپردازيد.

2. از مزاياي شيرين دوران نامزدي كه دلپذير ترين دوران زندگي است، بهره مند شويد.

3. در برخورد با مشكلات به تدريج پختگي و توانايي لازم براي حل آنها را پيدا كنيد.

4. در كنار تحصيل، كم كم بر مشكلات اقتصادي غلبه پيدا كرده و براي تشكيل خانواده آماده مي شويد.

مي خواهم به بهترين نحو تربيت كنم ولي خانواده ام پسرم را اذيت مي كند
ما سه نوع مواجهه با رفتارهاي نادرست ديگر انسان­ها از جمله خانواده مان مي­توانيم داشته باشيم مواجهه منفعلانه مواجهه مقتدرانه مواجهه پرخاشگرانه ...

 فرزندم از زماني كه باردار بودم تا الان كه 16ماهش هست پدر بالا سرش نبوده و نيست. حال مي خواهم به بهترين نحو تربيت كنم ولي خانواده ام پسرم را اذيت مي كند يا دعوايش مي كند يا كتكش مي زنند من خيلي ناراحت مي شوم ولذا سعي مي كنم نه بزنم و نه دعوا كنم فرزندم را ولي اطرافيان مسخره مي كنند مي گويند پسرم را بزنند تا ادب شود مجبور مي شوم گريه مي كنم براي خودم. حالا مرا راهنمايي كنيد كه چگونه برخورد كنم تا هم خانواده ناراحت نشود و هم فرزندم؟

همان طور كه مي­دانيد ما سه نوع مواجهه با رفتارهاي نادرست ديگر انسان­ها از جمله خانواده مان مي­توانيم داشته باشيم مواجهه منفعلانه مواجهه مقتدرانه مواجهه پرخاشگرانه.

توضیح هر كدام از اين سه نوع مواجهه در حوصله اين مقال نمي گنجد. ولي به طور خلاصه بايد گفت كه مواجهه منفعلانه يعني اين كه شما در مقابل رفتار غير منطقي ديگران منفعلانه كوتاه بياييد و در مقابل به اموري مانند گريه كردن و خود خوري پناه ببريد اين نحوه تعامل، ديگران را در رفتار اشتباهشان جسور مي سازد و روز به روز بر ميزان رفتارهاي ناصحيح آنان مي افزايد.

مواجهه ديگر مواجهه پرخاشگرانه است كه فرد در مقابل هر رفتار خطايي به عكس العمل شديد مي پردازد و با پرخاشگري سعي در حذف و اصلاح رفتار خطاي طرف مقابل دارد اين نحوه مواجهه به ویژه با افرادي كه احترامشان بر ما واجب است (مانند پدر و مادر ) به هيچ وجه صحيح نمي باشد و باعث تشديد اختلافات و بروز مشكلات جديد مي گردد.

مواجهه صحيح همانا مواجهه مقتدرانه است كه بین اين دو نحوه مواجهه قرار دارد شما در مواجهه مقتدرانه و جراتمندانه در آرامش كامل و با پرهيز از هر گونه انفعال يا پرخاشگري به بيان نظرات خود مي پردازيد و از حقوق خود و فرزند خود دفاع می كنید.

اما در زمينه سوال ديگرتان بايد گفت كه اولا پسر شما 16 ماه بيشتر ندارد و اصول تربيتي يك پسر 16 ماهه زياد دشوار نيست و شما صرفا بايد به عنوان يك مادر پاسخگوی نيازهاي جسمي عاطفي ایشان باشید. اگر در حد متعادل اين نيازها مرتفع گردد خلا ناشي از نبود پدر زياد در تربيت فرزندتان اثر منفي نخواهد گذاشت. ضمن اين كه در تربيت فرزند نبايد با بيان عباراتي مانند ( به بهترين نحو تربيت كنم) ناخواسته در دام كمال گرايي منفي افتاد هيچ مادري در جهان اساسا نمي تواند به نحو كامل و بی نقص فرزندش را تربيت كند و همين اين كه يك مادر بتواند در حد وسع و مقدورات و شرايط فردی خانوادگي اجتماعي در تربيت فرزندش بكوشد كافي است.

از نظر روان شناختي كتاب چگونه با كودكم رفتار كنم؟ نوشته استیفن گاربر، ماریان دانیلز گاربر، روبین فریدمن اسپیزمن، ترجمه هومن حسینی نیك، شاهین خزعلی، احمد شریف تبریزی، انتشارات مروارید.

و از نظر ديني نيز كتاب سیره تربیتی پیامبر (ص) و اهل بیت (ع): تربیت فرزند، سیدعلی حسینی زاده، انتشارات پژوهشكده حوزه و دانشگاه، 1390 و كتاب حكمت نامه كودك، محمد محمدی ری شهری، ترجمۀ عباس پسندیده، انتشارات دار الحدیث، 1385 قابل توصيه مي باشد.

در ادامه توجه شما را به مقاله ای در زمینه جرأتمندی جلب می نمایم:

مهارت جرات ورزی:

جرأت ورزي يعني توانايي در بيان افكار، احساسات و عقايد خود به شكل مستقيم، صادقانه و متناسب به نحوي كه به حقوق خود و ديگران صدمه اي نرسانيد. رفتار جرأتمندانه به شما كمك می كند تا بتوانید به خود اطمینان داشته باشید، اعتماد به نفس خود را افزایش دهید، احترام دیگران را نیز جلب كنید، توانایی تصمیم گیری خود را بهبود بخشید.

انواع رفتار جرأت مندانه:

 رد جرأت مندانه، زماني كه با درخواست هاي نادرست و نامعقول ديگران مواجه مي شويد، مي توانيد با روش رد قاطعانه ( جرأت مندانه) در عین رعایت ادب، با صلابت به درخواست نامعقول آنان پاسخ منفي بدهيد. مثال:اگر به ميهماني دعوت شديم كه اعضاي شركت كننده در آن را نمي شناسيم و نمي خواهيم در آن ميهماني شركت كنيم، مي گوييم متأسفم من در ميهماني اي كه اعضاي آن را نمي شناسم، شركت نمي كنم. لازم به ذكر است كه دلیل اعتیاد برخی از جوانان و نوجوانان به سیگار و یا مواد مخدر عدم بهر مندی آنها از مهارت جرات ورزی است.

 درخواست جرأت مندانه، از اين روش در مواقعي كه نيازمند كمك گرفتن از ديگران هستيد، استفاده كنید. مثال: اگر براي حل يك مشكل بخواهيم از والدين يا دوستي كمك بگيريم، مي گوييم: من براي حل مشكلم نيازمند كمك و همفكري شما مي باشم، آيا مي توانيد به من كمك كنيد؟

بيان جرأت مندانه از اين روش براي بيان احساس و افكار خود در تقدير و تشكر از ديگران استفاده كنید.مثال از

دعوت شما سپاسگزارم.

هدف هاي جرأت مندي: در مهارت جرأت مندي هدف، تغيير در خود ماست، نه تغيير در ديگران، تا بتوانيد نيازها و احساسات و افكار خود را ابراز كنيد و از آسيب هاي احتمالي در امان بمانيد. در بعضي مواقع از رفتارهاي جرأت مندانه كه استفاده مي كنيد، ممكن است به هدفي كه ميخواهيد دست نيابيد. ولي از اين كه توانسته ايد اصول رفتار جرأت مندانه را اجرا كنيد، نشاط و اعتماد به نفس شما تقويت مي شود. مثال: در درخواست جرأت مندانه ممكن است بگوييد: من به همفكري شما در حل مشكلم نيازمندم. ولي فرد مقابل پاسخ منفي دهد. در اين جا هدف درخواست جرأت مندانه بوده است كه شما انجام داده ايد، حتي اگر به هدف نهايي نرسيد، در اين صورت درخواست جرأت مندانه را از شخص ديگري مي نماييد تا به حل مشكل دست يابيد.

یكی از رفتارهای جرات مندانه، "نه" گفتن است. گفتن نه و يا بله در مقابل درخواست ديگران زماني كه به اختيار خود انسان باشد، جرأت مندي است. هر گاه در مقابل درخواست غيرموجه و نا به جاي ديگران به دليل رودربايستي يا ترس و يا هر دليل غيرمنطقي ديگري نتوانيد با جرات از كلمه ي «نه» استفاده كنيد، خودتان را مورد هجوم بسياري از آسيب ها و فشارها قرار خواهيد داد. از جمله مواردي كه ضروري است از كلمه ي «نه» استفاده كنيد، موقعيت هاي زير مي باشد:

زماني كه از سوي ديگران خواسته اي نامعقول مطرح مي شود.

زماني كه مشغول كار مهمي هستيد، شخصي كاري با اولويت كمتر را به ما پيشنهاد مي دهد.

زماني كه براي «كار پيشنهادي» مهارت و دانش كافي را نداريد.

زماني كه خيلي عصباني و ناراحت هستيد. زماني كه كار پيشنهادي را كس ديگري مي تواند به خوبي انجام دهد.

زماني كه پيشنهاد دهنده، به هويت و حريم شخصي شما قصد تجاوز داشته باشد.

زماني كه از شما بر خلاف علائق، معيارها يا اعتقادات ديني و ارزشي شما، چيزي را طلب نمايند.

مهارت هايي براي ابراز جرأت مندي :

1-نه گفتن2- تغيير دادن موضوع 3- دليل آوردن 4- ايجاد احساس شخصيت مهم تر در طرف مقابل 5- ارائه پيشنهاد بهتر 6- نشان دادن شأن بالای خانوادگي خود 7- بيان موضوع در قالب شوخي 8- پافشاري و اصرار در رد درخواست 9- دور شدن از موقعيت مثلا در مواقعي كه مي بينيم شخص خيلي اصرار مي كند، بهتر است از آن محل و موقعيت دور شويم.

10 - ابراز همدلي پيدا كردن راه حل مناسب با نظر خواستن از طرف مقابل معذرت خواهي، تشكر و قدرداني

و اما راهكارهای كسب روحیه ی جرات ورزی:

1-      قبل از اینكه در میان جمع دوستان ویا فامیل حاضر شوید و شروع به صحبت كنید، خود را آرام سازید، مثلا با چند تنفس عمیق دیافراگمی برخودتان مسلط شوید و آنگاه سعی نمایند بیانات خود را بصورت آرام، مودبانه ولی قاطعانه مطرح كنید. لازمه این امر یادگیری و تمرین تنش زدایی(ریلكسیشن) است، شما می توانید با یاد گرفتن این مهارت كارآمد در مراكز مشاوره و روان­درمانی بر بسیاری از مشكلات زندگی كه از اضطراب ناشی می شود به راحتی فائق آیید. لازم به ذكر است كه متخصصان ریلكسیشن در منابع خود به سی و شش بیماری كه با استفاده از این تكنیك بر طرف می شود اشاره نموده­اند كه می­توانید با جستجوی واژه فوق در اینترنت از آنها آگاه شوید.

2-      تكنیك بعدی گسترش ارتباطات اجتماعی با اقوام و خویشاوندان است، باید تدریجا و با برنامه ریزی رویة زندگی خود در عرصه اجتماعی عوض كنید تا وضع روحیتان كم كم بهبود یابد. مثلا با خود قرار بگذارید كه به دید و بازدید خویشاوندان بروید. اما در اوایل بیش از ده دقیقه توقف نداشته باشید و كم كم مدت آن­را بیشتر كنید.

3- راهكار دیگر تقویت اراده است، افراد كمرو بخاطر پایین بودن اراده توان انجام برخی از كارها را ندارند در حالی كه اگر اراده تقویت شود به راحتی قادر به انجام آن كار خواهند بود. البته ضعف اراده می تواند علل مختلفی

داشته باشد كه باید ملاحظه و بررسی گردد تا راهكار مناسب تجویز گردد.

4- می توانید از طریق الگو گیری از افراد جرات مند كم كم به این مشكل خود فایق آیند. مثلا ملاقات با اشخاص جرات مند، رفت و آمد داشتن با آنها، دیدن فیلمها و یا خواندن داستانها.

5- یك تمرینی كه می توانید از آن استفاده كنید این است كه هر روز كه از خانه بیرون می روید و در معرض برخورد با افراد مختلف قرار می گیرید، باب گفتگو را باز كنید و در مورد مسائل مختلف با آنها صحبت كنید. و هر بار كه در این كار موفق شدید برای خود تشویقی در نظر بگیرید مثل اینكه یك چیز خوش مزه ای بخورید.

6- یكی دیگر از تكنیك­هایی كه روانشناسان برای موقعیت های مشابه تجویز می كنند استفاده از تكنیك «كانتر كاندیشن اینگ» یا شرطی سازی عكس است به این ترتیب كه یك­ماه، هر روز بیست دقیقه در جای ساكتی بنشینید چشمان خود را ببندید و تصور كنید كه برای سخنرانی به جلسه ای دعوت شده­اید كه به آن جلسه می­روید و با متانت و تسلط شروع به صحبت می­كنید و با موفقیت سخنرانی را تمام می­كنید و بشدت مورد تشویق حضار قرار می­گیرید و در پایان جلسه نیز از طرف دعوت كنندگان از شما تقدیر به عمل می­آید.

7- تكنیك دیگر حساسیت زدایی تدریجی است، یعنی ابتدا در یك جمع دو سه نفره از دوستان شروع به صحبت، خواندن دعا، قرآن، و یا ارائه یك مطلب كنید، و وقتی كه كاملا در این امر تسلط پیدا كردید در جمع هایی كه قدری وسیع­تر از جمع قبلی است این كارها را انجام دهید و كم كم دایره را گسترش دهید تا بتوانید در جمع دویست سیصد نفره براحتی و بدون هیچگونه استرسی سخنرانی كنید.

8- هنگام صحبت باید با شنوندگان تماس چشمی برقرار كنید، یعنی با صلابت توی چشمان آنها نگاه كنید.

9- ارتباط با خدا در بالا بردن آرامش و زدودن اضطراب كه نقش مهمی در تداوم نا جرات ورزی دارد بسیار موثر است.

10- ورزش كردن عامل مهمی در تقویت اراده دارد و ضعف اراده كه از ریشه های كمرویی را كاهش می دهد.

11-فكر كردن در مورد عواقب وخیم ناجرات­مندی و شكست­هایی كه ادامه این وضع می تواند برای شما ببار­

آورد و نیز تفكر در مورد موفقیتهای بی شماری كه جرات مندی می تواند برای شما به ارمغان بیاورد می تواند انگیزه شما را در پیگیری تمارین ذكر شده بالا ببرد.

با اموزش هاي اشتباه بچه ها از اجراي مسايل ديني زده مي شوند
اساساً هيچ كس به اندازه پدر و مادر نمي توانند بر سطح اعتقادات فرزندان مؤثر باشند و اين مهم را حتي مي توان با داستان هاي خيالي كه مادر و پدر با خلاقيت خود مي ساز

با توجه به اينكه با اموزش هاي اشتباه بچه ها از اجراي مسايل ديني زده مي شوند آيا براي كودكان مراكزي براي آموزش هاي ديني وجود دارد؟

تا  آن جا كه ما مي دانيم مراكز ويژه اي جز مهدكودك هاي خاص (كه رويكرد مذهبي دارند) و دبستان هاي و مدارس قرآني (كه زير نظر آموزش و پرورش مي باشند) و يا كانون هاي فرهنگي مساجد و فرهنگسراها و... در اين زمينه وجود ندارد. همان طور كه مي دانيد امروزه كتاب ها، جزوه ها، نرم افزارها، سايت ها بي شماري در اين زمينه وجود دارد كه با يك جستجو ساده اينترنتي قابل رديابي و خريداري مي باشند. اساساً هيچ كس به اندازه پدر و مادر نمي توانند بر سطح اعتقادات فرزندان مؤثر باشند و اين مهم را حتي مي توان با داستان هاي خيالي كه مادر و پدر با خلاقيت خود مي سازند به انجام رساند. كار را نبايد زياد پيچيده و دشوار ديد چرا كه طرف مقابل كودك شماست كه تا حدي زيادي با ظرافت ها ذهني- رواني او آشنا هستيد.

نكته ديگر اين كه زياد نيازي به اعتقادات عميق نيست چرا كه اساساً اعتقادات عميق با روان شناسي رشد و تحول كودك سازگار نيست. همين كه كودك شما تصوير خيلي بدي از مسائل ديني نداشته باشد كافي است كه به تدريج به عميق كردن آن ها در سنين بالاتر بپردازد. خداي كودك پدر و مادر هستند و هر چقدر والدين مطلوبيت و اقتدار مثبت داشته باشند خدا در نزد او مطلوبيت و اقتدار مثبت خواهد داشت. در برخي موارد مادران مضطرب از ترس اين كه بچه هاي ايشان به راه نادرست كشيده نشوند به اجبارها و اعمال فشارهاي آسيب زا بر كودك مي پردازند كه باعث جريحه دار شدن روح لطيف كودك مي گردد. خونسردي و آرامش مادر بيش از هر چيز تصوير مثبت و دلگرم كننده اي از عالم و خداي عالم در ذهن كودك حك مي نمايد.

نبايد با ديد كمال گرايي منفي به تربيت كوك نگريست و از بزرگنمايي مسائل كاملاً عادي بايد به شدت حذر كرد. با فرض اين كه همه آموزش ها اشتباه باشند و سوالات فراوان كودك شما پاسخ بد و آسيب زا بگيرند باز دنيا به آخر نمي رسد و كودك شما مي تواند در هر سني با يك بازسازي شناختي به راه راست هدايت گردد. فرزندان ما هم در همين مرز و بوم تنفس مي كنمي و نبايد تصور كرد كه همه چيز بچه از جمله اعتقادات و ذهنيات او كاملاً در اختيار ما مي باشد. كودك شما هر چند در بهترين و كارآمدترين مراكز ديني آموزش ببيند باز خواسته يا ناخواسته با ده ها برابر تبليغات و آموزه هاي غير ديني يا حتي ضد ديني مواجه خواهد شد. پس ما زياد در امر تربيت ديني فرزند مختار نيستم و صرفاً بايد در نهايت آرامش و خونسردي و البته در حد وسع (نه طاقت و توان) به بستر سازي براي رشد مذهبي كودكمان همت گماريم. هر گونه بمباران مفاهيم مذهبي اثر سوء بر كودك دارد و نبايد بچه را به خاطر آموزش هاي پر رنگ مذهبي نسبت به مذهب دلزده كرد. بايد عطش مذهبي كماكان در كودك باقي بماند و اين يك آموزش سبك و جذاب و با نشاط مذهبي را مي طلبد (كه مي تواند توسط يك قصه خودساخته مادر تامين گردد).

نقش والدین در زمينۀ تقويت امور معنوي فرزندان
اساسيترين رسالت والدين و مهم ترين مسئوليت آنان، تربيت صحيح فرزندان است ...

والدين چه نقشي در زمينۀ تقويت امور معنوي فرزندان دارند؟

  اساسيترين رسالت والدين و مهم ترين مسئوليت آنان، تربيت صحيح فرزندان است، و «تربيت» عبارت است از «فراهم آوردن زمينه لازم براي رشد و ترقي همه جانبه شخصيت، در راستاي هدف مورد نظر و مقدس.

در اين زمينه لازم است به سخن گُهر بار امام صادق(ع) گوش فرا دهيم:

امام صادق(ع) از پيامبراكرم(ص) نقل مي كند، كه آن حضرت فرمود: 

«خدا رحمت كند پدر و مادري را كه در نيكي و نيكوكاري به فرزند خويش كمك كند.

راوي پرسيد: چگونه فرزند خود را در نيكي ياري نمايد؟ حضرت در جواب چهار دستور صادر فرمود:

1. «يقبل ميسوره»؛ آن چه را كه كودك به قدر توان و قدرت خويش انجام داده است، از او بپذيرد.

2. «و يتجاوز عن معسوره»؛ آن چه را كه انجام دادنش براي فرزند سنگين است، از او نخواهد.

3. «و لا يرهقه» ؛ او را به گناه و عصيان وادار نكند. گاهي رفتار و اخلاق و شيوه تربيت نادرست آنان موجب مي‏شود كه فرزند به سوي فساد اخلاقي كشيده شود. گاهي ملامت‏ها و سرزنش‏هاي مكرر يا پند و اندرزهاي زياد، و مچ‏گيري و ريزه‏گيري‏ها، زمينه عصيان و نافرماني فرزندان را فراهم مي‏سازد. گاهي نيز وادادگي و اهميت ندادن به ادب و تربيت فرزند و بي توجهي به نوع كارها و رفت و آمدهاي آنان، فرزندان را در مسير انحراف و گمراهي سوق مي‏دهد.

4. «و لا يخرق»؛  هيچگاه  به فرزند خود دروغ نگويد و جلوي چشمان او كارهاي سبك و احمقانه انجام ندهد.»(1)

- نكته مهم:

در بازسازي شخصيت  فرزندان بايد از طريق تلقين مثبت دادن و ذكر توانايي هاي مثبت ايشان كوشيد. آنان  را به شركت و حضور در فعاليت هاي گروهي تشويق كنيد تا  دين داري و گرايش به نماز و امور مذهبي را در قالب فعاليت¬هاي اجتماعي وگروهي فراگيرد. از ملامت و سرزنش هاي مكرر دوري كنيد و بيش تر از تشويق استفاده كنيد. اگر موثر واقع نشد، بهتر است مدتي از تذكر زباني خودداري كنيد، زيرا فرزندتان در سن خوديابي و تحول شخصيت قرار دارد، اصرار زياد شما ممكن است بيشتر او را به سوي لجبازي بكشاند.

رفتار شما در مراقبت و دغدغه خاطر داشتن در مورد نماز خودتان و رعايت احترام به ديگران و برخوردهاي اجتماعي و... در تشويق به اين كارها و نهادينه كردن آن در ذهن و جان كودكان بسيار موثر است.

- راهكارهايي در امر تربيت و تشويق به نماز و ساير آداب ديني همچون گرفتن روزه:

الف) تأثيرگذارهاي مستقيم يا نزديك:

1. استفاده از روش الگويي يا آموزش رفتاري به جاي گفتاري.

2. تقويت روحيه برترگرايي يا كمال طلبي.

3. تقويت اعتماد به نفس.

4. تشويق و تمجيد.

5. بهرهوري از مكانهاي مقدس.

6. استفاده از طبيعت جهت بيدارسازي شعور دين.

پي نوشت:

1. ثقه الاسلام كليني، الكافي، الناشر: دار الكتب الاسلاميه، طهران، سنه النشر: 1365 ه.ش ، ج6 ، ص 50.

فرق زندگي انسان معتقد به خدا و انسان بي اعتقاد به خدا چيست؟
اخلاق و رفتار و گفتار انسان و شيوه برخورد و تعامل او با ديگران تابع افكار و عقايد اوست.

فرق زندگي انسان معتقد به خدا و انسان بي اعتقاد به خدا چيست؟

اخلاق و رفتار و گفتار انسان و شيوه برخورد و تعامل او با ديگران تابع افكار و عقايد اوست. به بيان ديگر شيوه زندگي فردي و اجتماعي انسان نمايانگر طرز تفكر و  اعتقادات اوست. بديهي است كه جهان بيني و ايدئولوژي يا بينش و گرايش و عملكرد  افراد معتقد به خدا با بينش و گرايش و عملكردافرادي كه اعتقاد به خدا ندارند متفاوت است. اولين و مهم ترين موضوعي كه در جهان بيني هر انسان و هر مكتبي مطرح مي شود، اعتقاد يا عدم اعتقاد به خدا است. روشن شدن اين  اصل زير بنايي و بنيادي، به معرفت شناسي، جهان شناسي، انسان شناسي و  شيوه بررسي و شناخت و بهره برداري از موجودات هستي«جهت و معني » مي بخشد. و نوع نگاه انسان به زندگي، هدف زندگي، فلسفه حيات، و شيوه و نوع تعامل و برخورد و معاشرت با ديگران را تبيين و تعيين مي كند. انسان معتقد به خدا بر پايه اعتقاداتش در وراي ظواهر و محسوسات جهان، عالم باطن و غير محسوسات، و در وراي دنيا، قيامت و روز حسابرسي كاركردهاي خوب و بد خويش را مي بيند. خود را در برابر خدا مسؤل مي بيند، او خدا و نيروهاي غيبي يا موجودات غير محسوس عالم باطن را در همه جا و در هر حال و وضعيتي حاظر و ناظر اعمال و اخلاق و رفتار، مي بيند، بلكه آگاه و خبير به انگيزه ها و نيات خود مي داند. از اين رو تلاش مي كند  گرايش ها و عملكردهايش را بر محور خواست و اراده خدا  كه در آخرين « وحينامه » يا همان قرآن ، آمده است، و اصول و كليات آن توسط گيرنده « وحي و كلام خدا » يعني پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و امامان و جانشينان آن حضرت تبيين و تفسير شده، تنظيم كند. بر اين اساس او خود را موظف مي داند كه به احكام و مقررات تعيين شده در دين ، تحت عناوين حلال و حرام، واجب و مستحب و مكروه و مباح ،عمل كند. احكام و مقرراتي كه گستره آن همه ابعاد وجودي انسان و زندگي فردي و اجتماعي او را در بر مي گيرد،  و شامل قوانيني براي بهداشت و سلامت جسم و جان  ، و  آرامش روح و روان ، و تسكين قلب و وجدان مي گردد. اين قوانين نه تنها در برگيرنده  امور عبادي و معنوي ،   خوردني ها ، نوشيدني ها، و پوشيدني ها مي شود، بلكه شيوه  تعامل و رفتار  با خانواده، اقوام و خويشان، دوستان و آشنايان، همسايه، هم كيش و هم آيين را بر پايه رحمت و مودت، عفو و  عطوفت، تعاون و همكاري، ايثار و گذشت، و با غير هم كيشان، مخالفان و حتي دشمنان خود و دشمنان دين و خدا را نيز بر پايه عدالت و انصاف تبيين كرده است. و هنگامي كه از « حقوق» سخن به ميان مي آيد نه تنها  از حقوق انسان ها، و حقوق خدا بر انسان و حقوق انسان بر خدا و حقوق متقابل پيامبران و امامان و امت و مردم بحث مي شود، بلكه حقوق حيوانات ، اشجار  و گياهان ونباتات ، و حقوق جمادات  كوهها ، آب ها ،  هوا و فضا نيز مورد بحث قرار مي گيرد. مسلمان واقعي معتقد به خدا كسي است كه مجموعه اين قوانين و حقوق را رعايت مي كند. زيرا او معتقد است كه بعد از دنيا، آخرتي وجود دارد. و در پس اين زندگي موقت، زندگي طولاني و ابدي هست. نوع و نحوه زندگي بعد از مرگ، بازتاب و عكس العمل زندگي اين دنيا است. او معتقد است كه بعد از مرگ  دادگاه حسابرسي عملكردها وجود دارد ، از اين رو خود را براي پاسخگويي آماده مي كند. اما كسي كه اعتقاد به خدا ندارد، و اعتقاد به قيامت و بهشت و جهنم ندارد، هدف زندگي و برنامه ريزي وي در دوره حيات، محدود به چند ساله عمرش مي شود . زيرا افق ديد و نگاه او به جهان و زندگي محدود است. براي كسي كه خدا و قيامت را قبول ندارد واژه هايي مانند معنويت، مسؤليت در پيشگاه خدا، ايثار، گذشت، انفاق و كمك كردن به ديگران از حاصل دست رنج خود بي مفهوم است، بر خلاف كسي كه اعتقاد به خدا دارد، همه اين ها نزد او هدفمند و جهت دار است. زيرا از نظر كسي كه معتقد به خدا است همه اين كارها پس انداز كردن و ذخيره سازي  نمودن براي زندگي آخرت است.    

كسي كه اعتقاد به خدا ندارد چيزي به عنوان فساد و فحشا، حلال و حرام و واجب و مستحب و مكروه برايش مطرح نيست.

بنا براين انساني كه اعتقاد به خدا دارد، رفتارش و كردارش و نگاهش به عالم و اتفاقاتي كه در زندگي اش مي افتد، بسيار متفاوت از انساني است كه چنين اعتقادي ندارد.

چرا عقل، فطرت، جدان، پیامبران و اینهمه تبلیغ نتوانست انسانها هدایت کند
عدم هدایت اكثر مردم مربوط به انبیا و امامان نیست، زیرا آنان همه سختی ها را متحمل و از همه پتانسیل ها استفاده نمودند كه مردم هدایت شوند ...

عوامل درونی (عقل. فطرت وجدان) و عوامل بیرونی ( پیامبران و اینهمه تبلیغات دینی و اخلاقی) نتوانستند اكثریت انسانها را در مسیر حق قرار دهند؟ نه در حكومت علی ع و نه در حكومت اسلامی ایران؟ چرا؟ اگر اكثریت معیار درستی یا نادرستی شود . خدا . پیامبران و امامان شیعه (ع) كه پیروانشان اقلیتند. بزرگترین شكست خوردگان تاریخ اند. و ابلیس و پیروانش كه اكثریت اند پیروز اند. معیار اكثریت در مقبولیت حكومت اسلامی. در انتخابات . در سنجش علم و ایمان دانش آموزان و در نظر سنجی ها هنوز به كار می رود؟چرا؟

در ابتدا باید گفت: عدم هدایت اكثر مردم مربوط به انبیا و امامان نیست، زیرا آنان همه سختی ها را متحمل و از همه پتانسیل ها استفاده نمودند كه مردم هدایت شوند، اما برخی انسان ها در تشخیص حق دچار مشكل شدند، لذا این امر را باید در عوامل دیگر جستجو نمود. همچنین انبیا و امامان شكست خوردگان تاریخ نبودند، چون آنچه كه در اسلام محوریت اهمیت دارد انجام وظیفه است ، كه آنان انجام دادند، مهمتر از همه اینكه عدم هدایت مردم به خود آنان وزمینه های دیگر بر می گردد د. - به آنها اشاره خواهدشد - قبل از بیان این عوامل لازم است به ارزش اكثریت اشاره نمائیم :مطالعه آيات روايات حضرت رسول(ص) و امامان ما را به اين نكته رهنمون مي‏سازد كه بر خلاف ديدگاه قرار داد اجتماعي ـ كه منشأ مشروعيت همه مسائل سياسي را در رأي اكثريت مي‏داند ـ در انديشه سياسي اسلام، اكثريت از آن جهت كه اكثريت است، اعتبار و ارزشي ندارد ، بلكه اكثريت از آن جهت ارزش دارد كه نمودار ارزش‏هاي انساني و اسلامی باشد. در قرآن و ديگر منابع اسلامي به اين دو نوع اكثريت اشاره شده است: بندگان خدا كساني هستند كه سخنان را مي‏شنوند و بهترينش را پيروي مي‏كنند.(1)،). اين آيه معيار «احسن» را براي گزينش مطرح مي‏كند، نه كميت افراد را. امام علي(ع) نيز مي‏فرمايد: درطريق هدايت و رستگاري، از كمي نفرات وحشت نكنيد؛ زيرا مردم در اطراف سفره‏اي اجتماع كرده‏اند كه مدت سيري آن كوتاه و گرسنگي آنطولاني است (2)از این رو در قرآن عبارات از این دست وجود دارد : اكثرهم لایعلمون واكثرهم لا یعقلون، این عبارات نشان می دهد كه اكثریت مطرح در اسلام ، با اكثریت كه در فلسفه غرب مطرح است تفاوت دارد، آنچه كه در اسلام وجود دارد اكثريت هوشمند، مؤمن و آگاه به مسايل، ارزش است. اگر جامعه در چارچوب اسلام و اصول و ارزش‏هاي آن و با آگاهي و هوشياري در مسايل سياسي وارد شود و در راهيابي به حقايق و عدالت و يا تشخيص قانون درست از نادرست، اختلاف پيش آيد، رأي چنين اكثريّتي بر رأي اقليّت ترجيح دارد؛ زيرا در اين صورت، اكثريت به واقعيات نزديك‏ترند و آراي چنين اكثريتي را عقل و شرع تأييد مي‏كند. رأي چنين اكثريتي بر وفق فطرت پاك و سرشت اوليه انسان‏ها مي‏باشد كه در قرآ ن به آن اشاره شده است: فأقم وجهك للدين حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله...، (3) امام علي(ع) نیز انسان ها را به همراهی با اكثریت دین مدار فرا می خواند(4) بر این اساس باید گفت: آن دسته انساهای كه ارزش مدار نباشند، -اگر چه زیاد باشند- اكثر محسوب نمی شود.

نكته ديگري كه در اين جا لازم به ذكر مي‏باشد جايگاه اكثريت در ارتباط با تشكيل حكومت اسلامي است: اما قبل از پرداختن به آن بايد توجه شود مراد از مشروعيت، مشروعيت به مفهوم مقبوليت (agreement) و مورد رضايت مردم در حوزه جامعه‏شناسي سياسي نمي‏باشد بلكه منظور مشروعيت به مفهوم حقانيت (truthability) در برابر غصب (usurpation) يعني ناحق بودن حكومت مي‏باشد. بر اساس آيات و روايات متعدّد مشروعيت حاكم اسلامي(اعم از ائمه اطهار در زمان حضور و ولي فقيه در عصر غيبت) وابسته به رأي و رضايت مردم نمي‏باشد بلكه رأي و رضايت كمك و همدلي مردم باعث به وجود آمدن و تحقق حكومت اسلامي مي‏شود حضرت امير(ع) مي‏فرمايد: ا؛ اگر حضور بيعت‏كنندگان نبود و با وجود ياوران حجّت بر من تمام نمي‏شد...رشته كار [حكومت] را از دست مي‏گذاشتم،(4) همچنين مي‏فرمايد: لا رأي لمن لا يطاع؛ كسي كه فرمانشپيروي نمي‏شود رأيي ندارد(5)

 بعد از بیان این مطالب به عوامل عدم هدایت پذیری مردم می پردازیم كه برخی از آنان عبا رتند :

ا)فرهنگی تربیتی

1- جهل و ضعف بینش و نداشتن آگاهی درست از ماهیت دین و نقش و كاركرد آن در تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان.

2- ابلیس و شیطانهای جنی و انسانی كه مهمترین نقش را در عدم گرایش انسان به حق دارند

3- تقویت بعد حیوانی

انسان دو بعد مادی و معنوی دارد. اگر انسان بعد مادی خود را تقویت نماید، از مسیر حقخارج میگردد.- متأسفانه- بیشتر انسانها به دلیل سطحی نگری و ظاهر بینی بیش تربه تقویت بعد مادی خود میپردازند و سعادت خود را در مال دنیا و زندگی زودگذر جستجو میكنند ،و این در حالی است كه بعد معنوی انسان مانند گرایش به خدا و معاد باوری مورد توجه انسانها قرار نمیگیرد، زیرا بعد مادی انسان به صورت غریزی می باشد- كه ملموس و محسوس است-، اما بعد معنوی انسان با تأمل و تفكر و طهارت باطنی حاصل شود. كه بیشتر مردم كمتر از عقل بهره می گیرند، از این رو در قرآن تعابیری همچون «أكثرهم لا یعقلون»، «أكثرهم لا یتفكرون» آمده ، و در تضاد بین غریزه جنسی و عقل، غریزه جنسی بر عقل غالب میگردد.

 ب) زمینههای خانوادگی

1- وراثت و ژنتیك

با توجه به قانون وراثت، بسیاری از خویهای زشت و زیبا، از طریق ژن به فرزندان منتقل میشود. خُلق و خویها و عملكردهای والدین و اجداد زمینه را برای افزایش یا كاهش گرایش انسان هابه حق را فراهم میسازد

2- سطح آگاهیهای دینی خانواده

 میزان توجه و اهمیت دادن به ترتیب هدایت، شیوه آموزشها و برخوردها از جمله مسایلی است كه میتواند در هدایت وعدم هدایت انسان ها موثر باشند، و بیشتر خانواده ها نمی توانند زمینه ای حق گرایی، فرزندان خود را فراهم نمایند.

3- تأثیر خودآگاه و منفی غذاهای حرام و شبه ناك در نطفه و بینشها و گرایشهای مذهبی.

ج) زمینههای اقتصادی

1- قدرت و ثروت

احساس بینیازی و همچنین كاخنشینی، روحیهای در انسان ایجاد میكند كه باعث گناه طغیان روحی و فكری میشود. زمینه را برای كاهش یا عدم پایبندی به مسایل دینی فراهم میسازد. قرآن كریم میفرماید: "ان الإنسان لیطغی ان راه استغنی؛ انسان چون خود را بینیاز ببیند، طغیان میكند".(6)

2- فقر و تهیدستی

د) زمینههای اجتماعی

1- محرومیتها و وازدگیهای اجتماعی

افرادی كه كارهایشان برای خدا و برپایه اخلاص و نزدیكی به خدا نیست،وابسته به جامعه هستند. تعریف و تكذیب جامعه، معیار خوشبختی و بدبختیآنها است. چنین افرادی اگر از جامعةخود، رانده و دلزده گردند، عقدة حقارت و احساس خودكمبینی میكنند، عقده در آنها كینه و عداوت به وجود میآورد، در نتیجه به سوی گناهان سوق داده میشوند.(7)

2- سیاست های حاكمان ظالم

 داده های تاریخی نشان می دهد كه حاكمان ظالم عوامل مهم گمراه مردم می باشند؛ درطول تاریخ این فرعون ها بودند كه با استفاده از همه ابزار وامكانات مردم را گمرا می نمودند ونمی گذاشتند كه مردم دنبال حق بروند، متاسفانه عملكرد آنان به گونه ای موثر بودكه مردم به نصایح انبیا ووجدان خود كم تر توجه می نمودند و تحت تاثیر تبلیغات وبر نامه های حكومت ها ورهبران ظالم قرار می گرفتند، البته حب دنیا ودنیا گرایی عامل مهم نیز عامل مهم حق گریزی مردم به حساب می آید.

پی نوشت ها :

1.زمر، آيه 18 .

2.صبح صالح،نهج‏البلاغه، خطبه 201، ص 319.

3.سوره روم، آيه30.

4. فیض الاسلام ، نهج‏البلاغه، تهران ، چاب آفتاب ، ص 43 ، خطبه3

5. همان ، خطبه 27.

6. علق، آیه 6.

7. محسن قرائتی، گناهشناسی ، انتشارات پیام آزادی،چاپ سوم ص 169.

صفحه‌ها