پرسش وپاسخ

در مورد ساده زیستی و قناعت هرچه به احادیث رجوع میكنم گیج تر می شوم!...
يكي از موضوعاتي كه در زندگي فردي و اجتماعي و مادي و معنوي انسان تأثير بسزايي دارد، ساده زيستي و قناعت است كه متأسفانه كمتر به آن توجه شده است، در حالي كه ...

در مورد ساده زیستی و قناعت هرچه به احادیث و روایات رجوع میكنم گیج تر میشوم! نمیتوانم ملاك درستی برای ساده زیستی در زندگی را برداشت كنم.مثلا: از امام رضا (ع) پرسیدند: خوشبختی، لذت و خوشی زندگی در دنیا به چه چیزی است؟ حضرت فرمود: «به داشتن خانه بزرگ و وسیع و دوستان بسیار خوب». به زندگي خود توسعه دهيد: امام رضا (ع) فرمود: مردي كه توانايي مالي دارد بهتر است به زندگي همسر و فرزندان خود توسعه دهد تا به علت خساست و سختگيري او آرزوي مرگ وي را نكنند.» «آن كسي كه از نعمت مالي برخوردار است بايد اسباب رفاه خانواده خود را بيشتر فراهم كند.» در هزينه و مخارج خانواده خود زياده روي و سخت¬گيري نكنيد: امام رضا (ع) فرموده است: «باید در رابطه با مصارف مالی و هزینه زندگی خود و خانواده خویش معتدل و میانهرو باشی.» «بر مؤمن و مسلمان به ویژه سرپرست خانواده سزاوار است وقتی كه تنگدست شد برای خانوادهاش با حساب و درست پول خرج كند و هنگامی كه غنی گردید اسباب رفاه و راحتی ایشان را به خوبی فراهم كند.» پس معنای وسعت در زندگی چیست؟ ساده زیستی؟ قناعت؟ اسراف؟

با توجه به اینكه سوالتان، نیاز به تبیین دارد، خواهش می كنیم به أبعاد آن به دقت توجه فرمایید.

يكي از موضوعاتي كه در زندگي فردي و اجتماعي و مادي و معنوي انسان تأثير بسزايي دارد، ساده زيستي و قناعت است كه متأسفانه كمتر به آن توجه شده است، در حالي كه از نظر فرهنگ ديني، يكي از ارزش هاي متعالي به حساب مي آيد.

ساده زيستي، پاسخ انسان هاي دانا به زندگي ناپايدار دنياست كه در پرتو آن، آرامش درون و برون حاصل مي شود. بنا براين، ساده زيستي با نوع شناخت انسان و نگرش او به زندگي دنيا مرتبط است.

در عصر حاضر، دو نگاه افراطي و تفريطي به بهره مندي از مواهب الهي و ماديات ديده مي شود. عده اي در ماديات دنيا غوطه ور شده و اسير زرق و برق و تجملات آن گرديده اند و برخي مانند راهبان مسيحي و صوفيان، تارك دنيا شده و از جهان ماده يا به كلي بي خبرند و يا مي خواهند با زندگي زاهدانه، افكار مردم را به خود جلب كنند.

رشد فزاينده ي عوامل قدرت وثروت و ترويج مصرف گرايي در عصر حاضر، خطر روي آوردن به زندگي تجملاتي و فرو رفتن در مرداب دنيا را افزايش داده است.

وضعيت فوق و آثار زيان بار زندگي تجملاتي مي طلبد كه ويژگي هاي ساده زيستي و آثار مثبت آن را بررسي كنيم تا از خطرات دل بستگي تام و تمام به مواهب دنيوي و تجمل گرايي در امان بمانيم.

ساده زیستی در زندگی، مقولۀ كلی است كه باید به صورت عام به آن پرداخت؛ لذا به قواعد در این زمینه دقت فرمایید؛

ساده زيستي مورد نظر اسلام عبارت است از: عدم دل بستگي به مظاهر دنيا و رهايي از تجملات و تشريفات زايد زندگي و بي پيرايه بودن كه مقابل آن، تجمل گرايي و رفاه زدگي است. چند مقوله كه دانستن آن كمكتان می كند:

1) ساده زيستي و زهد: ساده زيستي با مفهوم زهد و بي رغبتي، ارتباط تنگاتنگي دارد. استاد مطهري مي گويد: «زهد، حالتي است روحي و زاهد از آن نظر كه دل بستگي هاي معنوي و اخروي دارد، به مظاهر مادي زندگي بي اعتناست. اين بي اعتنايي و بي توجهي تنها در فكر و انديشه و احساس قلبي نيست و در مرحله ي ضمير پايان نمي يابد. زاهد در زندگي عملي خويش، سادگي و قناعت را پيشه ي خود مي سازد و از تنعم تجمل و لذت گرايي پرهيز مي نمايد. زهاد جهان آنها هستند كه به حداقل تمتع و بهره گيري از ماديات اكتفا كرده اند.»(1)

با اين توصيف، مفهوم زهد دو مرحله ي قلبي و عملي دارد: مرحله قلبي آن، عدم دل بستگي به دنيا، و مرحله عملي آن، اكتفا كردن به حداقل ابزارهاي زندگي و ساده زيستي است. پس مي توان گفت: ساده زيستي راستين راه را براي تحصيل زهد حقيقي همواره مي سازد؛ چنان كه در روايتي از امام علي (ع) آمده است: «التزهد يؤدي الي الزهد؛(2) واداشتن خود به زهد و ساده زيستي، منتهي به حالت دروني زهد مي گردد» .در جاي ديگر مي فرمايد: «اول الزاهد التزهد؛ (3)نخستين گام زهد، تزهد (ساده زيستي) است.»

در يك جمله مي توان گفت: زهد، مربوط به گرايش باطني و قلبي انسان به دنياست و ساده زيستي، ناظر به زندگي فردي و اجتماعي افراد است و نمي توان بدون روحيه ي ساده زيستي، به زهد رسيد. تجمل گرايي، حاكي از دل بستگي به دنياست كه با زهد در تضاد است.

2) ساده زيستي و آراستگي: شايد بعضي تصور كنند ساده زيستي با آراستگي ظاهري، منافات دارد، در حالي كه بين اين دو هيچ گونه تضادي وجود ندارد. مي توان هم ساده بود و هم آراسته. اسلام بر لزوم آراستگي مسلمانان تأكيد كرده است.

قرآن مجيد مي فرمايد:

يا بني آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد؛اي فرزندان آدم، جامه خود را در هر نمازي برگيريد(4)

 اين جمله مي تواند شامل پوشيدن لباسهاي مرتب و پاكيزه، شانه زدن موها، به كار بردن عطر و مانند آن باشد. ضمن آن كه شامل زينت هاي معنوي مانند: ملكات اخلاقي و پاكي نيت و اخلاص نيز مي گردد. (5) پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: خداي تعالي دوست دارد وقتي بنده اش نزد برادران خود مي رود، با ظاهري آراسته رو به رو شود. (6) آن حضرت از مردي كه موهاي ژوليده و لباسي كثيف داشت، انتقاد كرد و فرمود: بهره بردن از نعمت هاي الهي و نماياندن نعمت، جزء دين است. (7)

پيامبر اكرم (ص) در عين سادگي و دوري از تجملات دنيوي، پاك و پاكيزه و خوش بو و معطر بود؛ چنان كه وقتي از مسيري مي گذشت، رهگذراني كه پس از وي از آن جا مي گذشتند، از بوي خوش آن حضرت مي فهميدند كه پيامبر از آن جا عبور كرده است. (8)امام خميني (ره)كه الگوي ساده زيستي در عصر حاضر بود، به ظاهر خويش و تميزي و زيبايي لباس بها مي داد و همواره از عطر استفاده مي كرد.

3) ساده زيستي در عصر تكنولوژي: ممكن است اين توهم پيش آيد كه در اين زمانه كه عصر تكنولوژي و پيشرفت است، ساده زيستي ممكن نيست و اساسا سخن گفتن از اين مقوله، بيهوده و نا به جاست، زيرا ماهيت تكنولوژي، زهد و ساده زيستي را برنمي تابد. حيات تكنولوژي، فزون خواهي و گسترش است و همواره در پي توليد و تكثير مي باشد. پس يكي از مقتضيات آن، ترويج مصرف گرايي و ارزش بودن آن است.

در پاسخ بايد گفت :تكنولوژي، محصول انديشه و عمل انسان است، نه پديده اي خود مختار است ونه مي تواند انسان را به دنبال خود بكشاند. البته در اين كه يكي از ويژگي هاي تكنولوژي، ترويج مصرف گرايي است، ترديدي نيست، اما اين خواست انسان است كه اگر به دنيا روي آورد، براي خود مصرف هاي نو مي آفريند و در پي ايجاد نيازهاي دروغين مي افتد. انسان مي تواند از فوايد تكنولوژي بهره بجويد ولي اسير آن نباشد.

سخن در بهره مندي از تكنولوژي نيست، بلكه سخن در اين است كه بهره مندي از آن به چه قيمتي بايد تمام شود. تكنولوژي بايد در خدمت بشر باشد، نه اين كه انسان در خدمت تكنولوژي باشد. اگر ساده زيستي نسبي را يك ارزش بدانيم، فرقي ميان عصر تكنولوژي و جز آن و جود ندارد.البته بايد اذعان كرد كه عصر حاضر، ساده زيستي را دشوار ساخته است اما علي رغم اين دشواري، مي توان ساده زيستي را انتخاب كرد و در عين فعاليت اقتصادي و بهره مندي از مواهب علمي اين عصر، اسير ماديات نشد.

4) مجازات فزون طلبی و پاداش ساده زیستی: پیامبر خدا(ص) می فرمایند: هركس حلال دنیا را برای فزون طلبی و فخرفروشی بخواهد، خدا را دیدار خواهد كرد، در حالی كه از او خشم ناك است و هر كس آن را به منظور حفظ آبرو و خویشتن داری بطلبد، روز قیامت در حالی كه چهره اش چون ماه شب چهارده می درخشد، در آن صحنه ظاهر می شود.(9)

بهترینان امت پیامبر خدا(ص): پیامبر در سخنی فرمود: «بهترینان امت من، اشخاص قانعند و بدترین آنها، طمع كاران».(10)

ثمره قناعت:امام حسین(ع) می فرماید: «قناعت، مایه آسایش تن است».(11)

امام باقر(ع) می فرماید: «كسی كه به آنچه خدا روزی اش كرده قانع باشد، او از توان گرترین مردمان است».(12)

پاداش قناعت: از امام صادق(ع) نقل است كه فرمود: «كسی به معاش و ]روزی[ اندك خدا خرسند باشد، خداوند به عمل اندك او خرسند می شود».(13)

امام رضا(ع) در پاسخ به این پرسش كه قناعت چیست؟ فرمود: «قناعت، موجب خویشتن داری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزون خواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است».(14)

برای توضیحات بیشتر می توانید با شماره (09640) تماس بگیرید.

پی نوشت ها:

1. شهید مطهری، سيري در نهج البلاغه، ص 214.

2. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، ج1، ص291، دفتر تبليغات اسلامي قم، 1366ه.ش.

3. همان، ج2، ص384.

4. اعراف (7)آيه ي 31.

5. ناصر مكارم شيرازي، تفسیر نمونه، دارالكتب الاسلاميه ، 1374 هـ.ش، ج6، ص 148.

6. مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص249، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم،1403ق.

7. كلینی، محمدبن یعقوب بن اسحاق، كافی، ج6، ص439، (ط-دارالحدیث)، دارالحدیث، چاپ اول، قم1429ق.

8. مصطفي دلشاد تهراني، سيره ي نبوي، دفتر اول، ص 327.

9. ابوالحسن ورّام بن ابی فراس، مجموعه ورّام، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1369،چ 1، ج 1، ص 289.

10. محمد محمدی ری شهری، میزان الحكمة، حمیدرضا شیخی، دارالحدیث، 1379، چ 2، ج 10، ص5055، ح 17141.

11. همان، ح 17163.

12. همان، ح 17151.

13. همان، ص 5059، ح 17170.

14. همان، ص 5057، ح 17165.

در مورد ساده زیستی و قناعت هرچه به احادیث رجوع میكنم گیج تر می شوم!...
يكي از موضوعاتي كه در زندگي فردي و اجتماعي و مادي و معنوي انسان تأثير بسزايي دارد، ساده زيستي و قناعت است كه متأسفانه كمتر به آن توجه شده است، در حالي كه ...

در مورد ساده زیستی و قناعت هرچه به احادیث و روایات رجوع میكنم گیج تر میشوم! نمیتوانم ملاك درستی برای ساده زیستی در زندگی را برداشت كنم.مثلا: از امام رضا (ع) پرسیدند: خوشبختی، لذت و خوشی زندگی در دنیا به چه چیزی است؟ حضرت فرمود: «به داشتن خانه بزرگ و وسیع و دوستان بسیار خوب». به زندگي خود توسعه دهيد: امام رضا (ع) فرمود: مردي كه توانايي مالي دارد بهتر است به زندگي همسر و فرزندان خود توسعه دهد تا به علت خساست و سختگيري او آرزوي مرگ وي را نكنند.» «آن كسي كه از نعمت مالي برخوردار است بايد اسباب رفاه خانواده خود را بيشتر فراهم كند.» در هزينه و مخارج خانواده خود زياده روي و سخت¬گيري نكنيد: امام رضا (ع) فرموده است: «باید در رابطه با مصارف مالی و هزینه زندگی خود و خانواده خویش معتدل و میانهرو باشی.» «بر مؤمن و مسلمان به ویژه سرپرست خانواده سزاوار است وقتی كه تنگدست شد برای خانوادهاش با حساب و درست پول خرج كند و هنگامی كه غنی گردید اسباب رفاه و راحتی ایشان را به خوبی فراهم كند.» پس معنای وسعت در زندگی چیست؟ ساده زیستی؟ قناعت؟ اسراف؟

با توجه به اینكه سوالتان، نیاز به تبیین دارد، خواهش می كنیم به أبعاد آن به دقت توجه فرمایید.

يكي از موضوعاتي كه در زندگي فردي و اجتماعي و مادي و معنوي انسان تأثير بسزايي دارد، ساده زيستي و قناعت است كه متأسفانه كمتر به آن توجه شده است، در حالي كه از نظر فرهنگ ديني، يكي از ارزش هاي متعالي به حساب مي آيد.

ساده زيستي، پاسخ انسان هاي دانا به زندگي ناپايدار دنياست كه در پرتو آن، آرامش درون و برون حاصل مي شود. بنا براين، ساده زيستي با نوع شناخت انسان و نگرش او به زندگي دنيا مرتبط است.

در عصر حاضر، دو نگاه افراطي و تفريطي به بهره مندي از مواهب الهي و ماديات ديده مي شود. عده اي در ماديات دنيا غوطه ور شده و اسير زرق و برق و تجملات آن گرديده اند و برخي مانند راهبان مسيحي و صوفيان، تارك دنيا شده و از جهان ماده يا به كلي بي خبرند و يا مي خواهند با زندگي زاهدانه، افكار مردم را به خود جلب كنند.

رشد فزاينده ي عوامل قدرت وثروت و ترويج مصرف گرايي در عصر حاضر، خطر روي آوردن به زندگي تجملاتي و فرو رفتن در مرداب دنيا را افزايش داده است.

وضعيت فوق و آثار زيان بار زندگي تجملاتي مي طلبد كه ويژگي هاي ساده زيستي و آثار مثبت آن را بررسي كنيم تا از خطرات دل بستگي تام و تمام به مواهب دنيوي و تجمل گرايي در امان بمانيم.

ساده زیستی در زندگی، مقولۀ كلی است كه باید به صورت عام به آن پرداخت؛ لذا به قواعد در این زمینه دقت فرمایید؛

ساده زيستي مورد نظر اسلام عبارت است از: عدم دل بستگي به مظاهر دنيا و رهايي از تجملات و تشريفات زايد زندگي و بي پيرايه بودن كه مقابل آن، تجمل گرايي و رفاه زدگي است. چند مقوله كه دانستن آن كمكتان می كند:

1) ساده زيستي و زهد: ساده زيستي با مفهوم زهد و بي رغبتي، ارتباط تنگاتنگي دارد. استاد مطهري مي گويد: «زهد، حالتي است روحي و زاهد از آن نظر كه دل بستگي هاي معنوي و اخروي دارد، به مظاهر مادي زندگي بي اعتناست. اين بي اعتنايي و بي توجهي تنها در فكر و انديشه و احساس قلبي نيست و در مرحله ي ضمير پايان نمي يابد. زاهد در زندگي عملي خويش، سادگي و قناعت را پيشه ي خود مي سازد و از تنعم تجمل و لذت گرايي پرهيز مي نمايد. زهاد جهان آنها هستند كه به حداقل تمتع و بهره گيري از ماديات اكتفا كرده اند.»(1)

با اين توصيف، مفهوم زهد دو مرحله ي قلبي و عملي دارد: مرحله قلبي آن، عدم دل بستگي به دنيا، و مرحله عملي آن، اكتفا كردن به حداقل ابزارهاي زندگي و ساده زيستي است. پس مي توان گفت: ساده زيستي راستين راه را براي تحصيل زهد حقيقي همواره مي سازد؛ چنان كه در روايتي از امام علي (ع) آمده است: «التزهد يؤدي الي الزهد؛(2) واداشتن خود به زهد و ساده زيستي، منتهي به حالت دروني زهد مي گردد» .در جاي ديگر مي فرمايد: «اول الزاهد التزهد؛ (3)نخستين گام زهد، تزهد (ساده زيستي) است.»

در يك جمله مي توان گفت: زهد، مربوط به گرايش باطني و قلبي انسان به دنياست و ساده زيستي، ناظر به زندگي فردي و اجتماعي افراد است و نمي توان بدون روحيه ي ساده زيستي، به زهد رسيد. تجمل گرايي، حاكي از دل بستگي به دنياست كه با زهد در تضاد است.

2) ساده زيستي و آراستگي: شايد بعضي تصور كنند ساده زيستي با آراستگي ظاهري، منافات دارد، در حالي كه بين اين دو هيچ گونه تضادي وجود ندارد. مي توان هم ساده بود و هم آراسته. اسلام بر لزوم آراستگي مسلمانان تأكيد كرده است.

قرآن مجيد مي فرمايد:

يا بني آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد؛اي فرزندان آدم، جامه خود را در هر نمازي برگيريد(4)

 اين جمله مي تواند شامل پوشيدن لباسهاي مرتب و پاكيزه، شانه زدن موها، به كار بردن عطر و مانند آن باشد. ضمن آن كه شامل زينت هاي معنوي مانند: ملكات اخلاقي و پاكي نيت و اخلاص نيز مي گردد. (5) پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: خداي تعالي دوست دارد وقتي بنده اش نزد برادران خود مي رود، با ظاهري آراسته رو به رو شود. (6) آن حضرت از مردي كه موهاي ژوليده و لباسي كثيف داشت، انتقاد كرد و فرمود: بهره بردن از نعمت هاي الهي و نماياندن نعمت، جزء دين است. (7)

پيامبر اكرم (ص) در عين سادگي و دوري از تجملات دنيوي، پاك و پاكيزه و خوش بو و معطر بود؛ چنان كه وقتي از مسيري مي گذشت، رهگذراني كه پس از وي از آن جا مي گذشتند، از بوي خوش آن حضرت مي فهميدند كه پيامبر از آن جا عبور كرده است. (8)امام خميني (ره)كه الگوي ساده زيستي در عصر حاضر بود، به ظاهر خويش و تميزي و زيبايي لباس بها مي داد و همواره از عطر استفاده مي كرد.

3) ساده زيستي در عصر تكنولوژي: ممكن است اين توهم پيش آيد كه در اين زمانه كه عصر تكنولوژي و پيشرفت است، ساده زيستي ممكن نيست و اساسا سخن گفتن از اين مقوله، بيهوده و نا به جاست، زيرا ماهيت تكنولوژي، زهد و ساده زيستي را برنمي تابد. حيات تكنولوژي، فزون خواهي و گسترش است و همواره در پي توليد و تكثير مي باشد. پس يكي از مقتضيات آن، ترويج مصرف گرايي و ارزش بودن آن است.

در پاسخ بايد گفت :تكنولوژي، محصول انديشه و عمل انسان است، نه پديده اي خود مختار است ونه مي تواند انسان را به دنبال خود بكشاند. البته در اين كه يكي از ويژگي هاي تكنولوژي، ترويج مصرف گرايي است، ترديدي نيست، اما اين خواست انسان است كه اگر به دنيا روي آورد، براي خود مصرف هاي نو مي آفريند و در پي ايجاد نيازهاي دروغين مي افتد. انسان مي تواند از فوايد تكنولوژي بهره بجويد ولي اسير آن نباشد.

سخن در بهره مندي از تكنولوژي نيست، بلكه سخن در اين است كه بهره مندي از آن به چه قيمتي بايد تمام شود. تكنولوژي بايد در خدمت بشر باشد، نه اين كه انسان در خدمت تكنولوژي باشد. اگر ساده زيستي نسبي را يك ارزش بدانيم، فرقي ميان عصر تكنولوژي و جز آن و جود ندارد.البته بايد اذعان كرد كه عصر حاضر، ساده زيستي را دشوار ساخته است اما علي رغم اين دشواري، مي توان ساده زيستي را انتخاب كرد و در عين فعاليت اقتصادي و بهره مندي از مواهب علمي اين عصر، اسير ماديات نشد.

4) مجازات فزون طلبی و پاداش ساده زیستی: پیامبر خدا(ص) می فرمایند: هركس حلال دنیا را برای فزون طلبی و فخرفروشی بخواهد، خدا را دیدار خواهد كرد، در حالی كه از او خشم ناك است و هر كس آن را به منظور حفظ آبرو و خویشتن داری بطلبد، روز قیامت در حالی كه چهره اش چون ماه شب چهارده می درخشد، در آن صحنه ظاهر می شود.(9)

بهترینان امت پیامبر خدا(ص): پیامبر در سخنی فرمود: «بهترینان امت من، اشخاص قانعند و بدترین آنها، طمع كاران».(10)

ثمره قناعت:امام حسین(ع) می فرماید: «قناعت، مایه آسایش تن است».(11)

امام باقر(ع) می فرماید: «كسی كه به آنچه خدا روزی اش كرده قانع باشد، او از توان گرترین مردمان است».(12)

پاداش قناعت: از امام صادق(ع) نقل است كه فرمود: «كسی به معاش و ]روزی[ اندك خدا خرسند باشد، خداوند به عمل اندك او خرسند می شود».(13)

امام رضا(ع) در پاسخ به این پرسش كه قناعت چیست؟ فرمود: «قناعت، موجب خویشتن داری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزون خواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است».(14)

برای توضیحات بیشتر می توانید با شماره (09640) تماس بگیرید.

پی نوشت ها:

1. شهید مطهری، سيري در نهج البلاغه، ص 214.

2. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، ج1، ص291، دفتر تبليغات اسلامي قم، 1366ه.ش.

3. همان، ج2، ص384.

4. اعراف (7)آيه ي 31.

5. ناصر مكارم شيرازي، تفسیر نمونه، دارالكتب الاسلاميه ، 1374 هـ.ش، ج6، ص 148.

6. مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص249، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم،1403ق.

7. كلینی، محمدبن یعقوب بن اسحاق، كافی، ج6، ص439، (ط-دارالحدیث)، دارالحدیث، چاپ اول، قم1429ق.

8. مصطفي دلشاد تهراني، سيره ي نبوي، دفتر اول، ص 327.

9. ابوالحسن ورّام بن ابی فراس، مجموعه ورّام، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1369،چ 1، ج 1، ص 289.

10. محمد محمدی ری شهری، میزان الحكمة، حمیدرضا شیخی، دارالحدیث، 1379، چ 2، ج 10، ص5055، ح 17141.

11. همان، ح 17163.

12. همان، ح 17151.

13. همان، ص 5059، ح 17170.

14. همان، ص 5057، ح 17165.

در مورد ساده زیستی و قناعت هرچه به احادیث رجوع میكنم گیج تر می شوم!...
يكي از موضوعاتي كه در زندگي فردي و اجتماعي و مادي و معنوي انسان تأثير بسزايي دارد، ساده زيستي و قناعت است كه متأسفانه كمتر به آن توجه شده است، در حالي كه ...

در مورد ساده زیستی و قناعت هرچه به احادیث و روایات رجوع میكنم گیج تر میشوم! نمیتوانم ملاك درستی برای ساده زیستی در زندگی را برداشت كنم.مثلا: از امام رضا (ع) پرسیدند: خوشبختی، لذت و خوشی زندگی در دنیا به چه چیزی است؟ حضرت فرمود: «به داشتن خانه بزرگ و وسیع و دوستان بسیار خوب». به زندگي خود توسعه دهيد: امام رضا (ع) فرمود: مردي كه توانايي مالي دارد بهتر است به زندگي همسر و فرزندان خود توسعه دهد تا به علت خساست و سختگيري او آرزوي مرگ وي را نكنند.» «آن كسي كه از نعمت مالي برخوردار است بايد اسباب رفاه خانواده خود را بيشتر فراهم كند.» در هزينه و مخارج خانواده خود زياده روي و سخت¬گيري نكنيد: امام رضا (ع) فرموده است: «باید در رابطه با مصارف مالی و هزینه زندگی خود و خانواده خویش معتدل و میانهرو باشی.» «بر مؤمن و مسلمان به ویژه سرپرست خانواده سزاوار است وقتی كه تنگدست شد برای خانوادهاش با حساب و درست پول خرج كند و هنگامی كه غنی گردید اسباب رفاه و راحتی ایشان را به خوبی فراهم كند.» پس معنای وسعت در زندگی چیست؟ ساده زیستی؟ قناعت؟ اسراف؟

با توجه به اینكه سوالتان، نیاز به تبیین دارد، خواهش می كنیم به أبعاد آن به دقت توجه فرمایید.

يكي از موضوعاتي كه در زندگي فردي و اجتماعي و مادي و معنوي انسان تأثير بسزايي دارد، ساده زيستي و قناعت است كه متأسفانه كمتر به آن توجه شده است، در حالي كه از نظر فرهنگ ديني، يكي از ارزش هاي متعالي به حساب مي آيد.

ساده زيستي، پاسخ انسان هاي دانا به زندگي ناپايدار دنياست كه در پرتو آن، آرامش درون و برون حاصل مي شود. بنا براين، ساده زيستي با نوع شناخت انسان و نگرش او به زندگي دنيا مرتبط است.

در عصر حاضر، دو نگاه افراطي و تفريطي به بهره مندي از مواهب الهي و ماديات ديده مي شود. عده اي در ماديات دنيا غوطه ور شده و اسير زرق و برق و تجملات آن گرديده اند و برخي مانند راهبان مسيحي و صوفيان، تارك دنيا شده و از جهان ماده يا به كلي بي خبرند و يا مي خواهند با زندگي زاهدانه، افكار مردم را به خود جلب كنند.

رشد فزاينده ي عوامل قدرت وثروت و ترويج مصرف گرايي در عصر حاضر، خطر روي آوردن به زندگي تجملاتي و فرو رفتن در مرداب دنيا را افزايش داده است.

وضعيت فوق و آثار زيان بار زندگي تجملاتي مي طلبد كه ويژگي هاي ساده زيستي و آثار مثبت آن را بررسي كنيم تا از خطرات دل بستگي تام و تمام به مواهب دنيوي و تجمل گرايي در امان بمانيم.

ساده زیستی در زندگی، مقولۀ كلی است كه باید به صورت عام به آن پرداخت؛ لذا به قواعد در این زمینه دقت فرمایید؛

ساده زيستي مورد نظر اسلام عبارت است از: عدم دل بستگي به مظاهر دنيا و رهايي از تجملات و تشريفات زايد زندگي و بي پيرايه بودن كه مقابل آن، تجمل گرايي و رفاه زدگي است. چند مقوله كه دانستن آن كمكتان می كند:

1) ساده زيستي و زهد: ساده زيستي با مفهوم زهد و بي رغبتي، ارتباط تنگاتنگي دارد. استاد مطهري مي گويد: «زهد، حالتي است روحي و زاهد از آن نظر كه دل بستگي هاي معنوي و اخروي دارد، به مظاهر مادي زندگي بي اعتناست. اين بي اعتنايي و بي توجهي تنها در فكر و انديشه و احساس قلبي نيست و در مرحله ي ضمير پايان نمي يابد. زاهد در زندگي عملي خويش، سادگي و قناعت را پيشه ي خود مي سازد و از تنعم تجمل و لذت گرايي پرهيز مي نمايد. زهاد جهان آنها هستند كه به حداقل تمتع و بهره گيري از ماديات اكتفا كرده اند.»(1)

با اين توصيف، مفهوم زهد دو مرحله ي قلبي و عملي دارد: مرحله قلبي آن، عدم دل بستگي به دنيا، و مرحله عملي آن، اكتفا كردن به حداقل ابزارهاي زندگي و ساده زيستي است. پس مي توان گفت: ساده زيستي راستين راه را براي تحصيل زهد حقيقي همواره مي سازد؛ چنان كه در روايتي از امام علي (ع) آمده است: «التزهد يؤدي الي الزهد؛(2) واداشتن خود به زهد و ساده زيستي، منتهي به حالت دروني زهد مي گردد» .در جاي ديگر مي فرمايد: «اول الزاهد التزهد؛ (3)نخستين گام زهد، تزهد (ساده زيستي) است.»

در يك جمله مي توان گفت: زهد، مربوط به گرايش باطني و قلبي انسان به دنياست و ساده زيستي، ناظر به زندگي فردي و اجتماعي افراد است و نمي توان بدون روحيه ي ساده زيستي، به زهد رسيد. تجمل گرايي، حاكي از دل بستگي به دنياست كه با زهد در تضاد است.

2) ساده زيستي و آراستگي: شايد بعضي تصور كنند ساده زيستي با آراستگي ظاهري، منافات دارد، در حالي كه بين اين دو هيچ گونه تضادي وجود ندارد. مي توان هم ساده بود و هم آراسته. اسلام بر لزوم آراستگي مسلمانان تأكيد كرده است.

قرآن مجيد مي فرمايد:

يا بني آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد؛اي فرزندان آدم، جامه خود را در هر نمازي برگيريد(4)

 اين جمله مي تواند شامل پوشيدن لباسهاي مرتب و پاكيزه، شانه زدن موها، به كار بردن عطر و مانند آن باشد. ضمن آن كه شامل زينت هاي معنوي مانند: ملكات اخلاقي و پاكي نيت و اخلاص نيز مي گردد. (5) پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: خداي تعالي دوست دارد وقتي بنده اش نزد برادران خود مي رود، با ظاهري آراسته رو به رو شود. (6) آن حضرت از مردي كه موهاي ژوليده و لباسي كثيف داشت، انتقاد كرد و فرمود: بهره بردن از نعمت هاي الهي و نماياندن نعمت، جزء دين است. (7)

پيامبر اكرم (ص) در عين سادگي و دوري از تجملات دنيوي، پاك و پاكيزه و خوش بو و معطر بود؛ چنان كه وقتي از مسيري مي گذشت، رهگذراني كه پس از وي از آن جا مي گذشتند، از بوي خوش آن حضرت مي فهميدند كه پيامبر از آن جا عبور كرده است. (8)امام خميني (ره)كه الگوي ساده زيستي در عصر حاضر بود، به ظاهر خويش و تميزي و زيبايي لباس بها مي داد و همواره از عطر استفاده مي كرد.

3) ساده زيستي در عصر تكنولوژي: ممكن است اين توهم پيش آيد كه در اين زمانه كه عصر تكنولوژي و پيشرفت است، ساده زيستي ممكن نيست و اساسا سخن گفتن از اين مقوله، بيهوده و نا به جاست، زيرا ماهيت تكنولوژي، زهد و ساده زيستي را برنمي تابد. حيات تكنولوژي، فزون خواهي و گسترش است و همواره در پي توليد و تكثير مي باشد. پس يكي از مقتضيات آن، ترويج مصرف گرايي و ارزش بودن آن است.

در پاسخ بايد گفت :تكنولوژي، محصول انديشه و عمل انسان است، نه پديده اي خود مختار است ونه مي تواند انسان را به دنبال خود بكشاند. البته در اين كه يكي از ويژگي هاي تكنولوژي، ترويج مصرف گرايي است، ترديدي نيست، اما اين خواست انسان است كه اگر به دنيا روي آورد، براي خود مصرف هاي نو مي آفريند و در پي ايجاد نيازهاي دروغين مي افتد. انسان مي تواند از فوايد تكنولوژي بهره بجويد ولي اسير آن نباشد.

سخن در بهره مندي از تكنولوژي نيست، بلكه سخن در اين است كه بهره مندي از آن به چه قيمتي بايد تمام شود. تكنولوژي بايد در خدمت بشر باشد، نه اين كه انسان در خدمت تكنولوژي باشد. اگر ساده زيستي نسبي را يك ارزش بدانيم، فرقي ميان عصر تكنولوژي و جز آن و جود ندارد.البته بايد اذعان كرد كه عصر حاضر، ساده زيستي را دشوار ساخته است اما علي رغم اين دشواري، مي توان ساده زيستي را انتخاب كرد و در عين فعاليت اقتصادي و بهره مندي از مواهب علمي اين عصر، اسير ماديات نشد.

4) مجازات فزون طلبی و پاداش ساده زیستی: پیامبر خدا(ص) می فرمایند: هركس حلال دنیا را برای فزون طلبی و فخرفروشی بخواهد، خدا را دیدار خواهد كرد، در حالی كه از او خشم ناك است و هر كس آن را به منظور حفظ آبرو و خویشتن داری بطلبد، روز قیامت در حالی كه چهره اش چون ماه شب چهارده می درخشد، در آن صحنه ظاهر می شود.(9)

بهترینان امت پیامبر خدا(ص): پیامبر در سخنی فرمود: «بهترینان امت من، اشخاص قانعند و بدترین آنها، طمع كاران».(10)

ثمره قناعت:امام حسین(ع) می فرماید: «قناعت، مایه آسایش تن است».(11)

امام باقر(ع) می فرماید: «كسی كه به آنچه خدا روزی اش كرده قانع باشد، او از توان گرترین مردمان است».(12)

پاداش قناعت: از امام صادق(ع) نقل است كه فرمود: «كسی به معاش و ]روزی[ اندك خدا خرسند باشد، خداوند به عمل اندك او خرسند می شود».(13)

امام رضا(ع) در پاسخ به این پرسش كه قناعت چیست؟ فرمود: «قناعت، موجب خویشتن داری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزون خواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است».(14)

برای توضیحات بیشتر می توانید با شماره (09640) تماس بگیرید.

پی نوشت ها:

1. شهید مطهری، سيري در نهج البلاغه، ص 214.

2. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، ج1، ص291، دفتر تبليغات اسلامي قم، 1366ه.ش.

3. همان، ج2، ص384.

4. اعراف (7)آيه ي 31.

5. ناصر مكارم شيرازي، تفسیر نمونه، دارالكتب الاسلاميه ، 1374 هـ.ش، ج6، ص 148.

6. مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص249، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم،1403ق.

7. كلینی، محمدبن یعقوب بن اسحاق، كافی، ج6، ص439، (ط-دارالحدیث)، دارالحدیث، چاپ اول، قم1429ق.

8. مصطفي دلشاد تهراني، سيره ي نبوي، دفتر اول، ص 327.

9. ابوالحسن ورّام بن ابی فراس، مجموعه ورّام، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1369،چ 1، ج 1، ص 289.

10. محمد محمدی ری شهری، میزان الحكمة، حمیدرضا شیخی، دارالحدیث، 1379، چ 2، ج 10، ص5055، ح 17141.

11. همان، ح 17163.

12. همان، ح 17151.

13. همان، ص 5059، ح 17170.

14. همان، ص 5057، ح 17165.

در مورد ساده زیستی و قناعت هرچه به احادیث رجوع میكنم گیج تر می شوم!...
يكي از موضوعاتي كه در زندگي فردي و اجتماعي و مادي و معنوي انسان تأثير بسزايي دارد، ساده زيستي و قناعت است كه متأسفانه كمتر به آن توجه شده است، در حالي كه ...

در مورد ساده زیستی و قناعت هرچه به احادیث و روایات رجوع میكنم گیج تر میشوم! نمیتوانم ملاك درستی برای ساده زیستی در زندگی را برداشت كنم.مثلا: از امام رضا (ع) پرسیدند: خوشبختی، لذت و خوشی زندگی در دنیا به چه چیزی است؟ حضرت فرمود: «به داشتن خانه بزرگ و وسیع و دوستان بسیار خوب». به زندگي خود توسعه دهيد: امام رضا (ع) فرمود: مردي كه توانايي مالي دارد بهتر است به زندگي همسر و فرزندان خود توسعه دهد تا به علت خساست و سختگيري او آرزوي مرگ وي را نكنند.» «آن كسي كه از نعمت مالي برخوردار است بايد اسباب رفاه خانواده خود را بيشتر فراهم كند.» در هزينه و مخارج خانواده خود زياده روي و سخت¬گيري نكنيد: امام رضا (ع) فرموده است: «باید در رابطه با مصارف مالی و هزینه زندگی خود و خانواده خویش معتدل و میانهرو باشی.» «بر مؤمن و مسلمان به ویژه سرپرست خانواده سزاوار است وقتی كه تنگدست شد برای خانوادهاش با حساب و درست پول خرج كند و هنگامی كه غنی گردید اسباب رفاه و راحتی ایشان را به خوبی فراهم كند.» پس معنای وسعت در زندگی چیست؟ ساده زیستی؟ قناعت؟ اسراف؟

با توجه به اینكه سوالتان، نیاز به تبیین دارد، خواهش می كنیم به أبعاد آن به دقت توجه فرمایید.

يكي از موضوعاتي كه در زندگي فردي و اجتماعي و مادي و معنوي انسان تأثير بسزايي دارد، ساده زيستي و قناعت است كه متأسفانه كمتر به آن توجه شده است، در حالي كه از نظر فرهنگ ديني، يكي از ارزش هاي متعالي به حساب مي آيد.

ساده زيستي، پاسخ انسان هاي دانا به زندگي ناپايدار دنياست كه در پرتو آن، آرامش درون و برون حاصل مي شود. بنا براين، ساده زيستي با نوع شناخت انسان و نگرش او به زندگي دنيا مرتبط است.

در عصر حاضر، دو نگاه افراطي و تفريطي به بهره مندي از مواهب الهي و ماديات ديده مي شود. عده اي در ماديات دنيا غوطه ور شده و اسير زرق و برق و تجملات آن گرديده اند و برخي مانند راهبان مسيحي و صوفيان، تارك دنيا شده و از جهان ماده يا به كلي بي خبرند و يا مي خواهند با زندگي زاهدانه، افكار مردم را به خود جلب كنند.

رشد فزاينده ي عوامل قدرت وثروت و ترويج مصرف گرايي در عصر حاضر، خطر روي آوردن به زندگي تجملاتي و فرو رفتن در مرداب دنيا را افزايش داده است.

وضعيت فوق و آثار زيان بار زندگي تجملاتي مي طلبد كه ويژگي هاي ساده زيستي و آثار مثبت آن را بررسي كنيم تا از خطرات دل بستگي تام و تمام به مواهب دنيوي و تجمل گرايي در امان بمانيم.

ساده زیستی در زندگی، مقولۀ كلی است كه باید به صورت عام به آن پرداخت؛ لذا به قواعد در این زمینه دقت فرمایید؛

ساده زيستي مورد نظر اسلام عبارت است از: عدم دل بستگي به مظاهر دنيا و رهايي از تجملات و تشريفات زايد زندگي و بي پيرايه بودن كه مقابل آن، تجمل گرايي و رفاه زدگي است. چند مقوله كه دانستن آن كمكتان می كند:

1) ساده زيستي و زهد: ساده زيستي با مفهوم زهد و بي رغبتي، ارتباط تنگاتنگي دارد. استاد مطهري مي گويد: «زهد، حالتي است روحي و زاهد از آن نظر كه دل بستگي هاي معنوي و اخروي دارد، به مظاهر مادي زندگي بي اعتناست. اين بي اعتنايي و بي توجهي تنها در فكر و انديشه و احساس قلبي نيست و در مرحله ي ضمير پايان نمي يابد. زاهد در زندگي عملي خويش، سادگي و قناعت را پيشه ي خود مي سازد و از تنعم تجمل و لذت گرايي پرهيز مي نمايد. زهاد جهان آنها هستند كه به حداقل تمتع و بهره گيري از ماديات اكتفا كرده اند.»(1)

با اين توصيف، مفهوم زهد دو مرحله ي قلبي و عملي دارد: مرحله قلبي آن، عدم دل بستگي به دنيا، و مرحله عملي آن، اكتفا كردن به حداقل ابزارهاي زندگي و ساده زيستي است. پس مي توان گفت: ساده زيستي راستين راه را براي تحصيل زهد حقيقي همواره مي سازد؛ چنان كه در روايتي از امام علي (ع) آمده است: «التزهد يؤدي الي الزهد؛(2) واداشتن خود به زهد و ساده زيستي، منتهي به حالت دروني زهد مي گردد» .در جاي ديگر مي فرمايد: «اول الزاهد التزهد؛ (3)نخستين گام زهد، تزهد (ساده زيستي) است.»

در يك جمله مي توان گفت: زهد، مربوط به گرايش باطني و قلبي انسان به دنياست و ساده زيستي، ناظر به زندگي فردي و اجتماعي افراد است و نمي توان بدون روحيه ي ساده زيستي، به زهد رسيد. تجمل گرايي، حاكي از دل بستگي به دنياست كه با زهد در تضاد است.

2) ساده زيستي و آراستگي: شايد بعضي تصور كنند ساده زيستي با آراستگي ظاهري، منافات دارد، در حالي كه بين اين دو هيچ گونه تضادي وجود ندارد. مي توان هم ساده بود و هم آراسته. اسلام بر لزوم آراستگي مسلمانان تأكيد كرده است.

قرآن مجيد مي فرمايد:

يا بني آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد؛اي فرزندان آدم، جامه خود را در هر نمازي برگيريد(4)

 اين جمله مي تواند شامل پوشيدن لباسهاي مرتب و پاكيزه، شانه زدن موها، به كار بردن عطر و مانند آن باشد. ضمن آن كه شامل زينت هاي معنوي مانند: ملكات اخلاقي و پاكي نيت و اخلاص نيز مي گردد. (5) پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: خداي تعالي دوست دارد وقتي بنده اش نزد برادران خود مي رود، با ظاهري آراسته رو به رو شود. (6) آن حضرت از مردي كه موهاي ژوليده و لباسي كثيف داشت، انتقاد كرد و فرمود: بهره بردن از نعمت هاي الهي و نماياندن نعمت، جزء دين است. (7)

پيامبر اكرم (ص) در عين سادگي و دوري از تجملات دنيوي، پاك و پاكيزه و خوش بو و معطر بود؛ چنان كه وقتي از مسيري مي گذشت، رهگذراني كه پس از وي از آن جا مي گذشتند، از بوي خوش آن حضرت مي فهميدند كه پيامبر از آن جا عبور كرده است. (8)امام خميني (ره)كه الگوي ساده زيستي در عصر حاضر بود، به ظاهر خويش و تميزي و زيبايي لباس بها مي داد و همواره از عطر استفاده مي كرد.

3) ساده زيستي در عصر تكنولوژي: ممكن است اين توهم پيش آيد كه در اين زمانه كه عصر تكنولوژي و پيشرفت است، ساده زيستي ممكن نيست و اساسا سخن گفتن از اين مقوله، بيهوده و نا به جاست، زيرا ماهيت تكنولوژي، زهد و ساده زيستي را برنمي تابد. حيات تكنولوژي، فزون خواهي و گسترش است و همواره در پي توليد و تكثير مي باشد. پس يكي از مقتضيات آن، ترويج مصرف گرايي و ارزش بودن آن است.

در پاسخ بايد گفت :تكنولوژي، محصول انديشه و عمل انسان است، نه پديده اي خود مختار است ونه مي تواند انسان را به دنبال خود بكشاند. البته در اين كه يكي از ويژگي هاي تكنولوژي، ترويج مصرف گرايي است، ترديدي نيست، اما اين خواست انسان است كه اگر به دنيا روي آورد، براي خود مصرف هاي نو مي آفريند و در پي ايجاد نيازهاي دروغين مي افتد. انسان مي تواند از فوايد تكنولوژي بهره بجويد ولي اسير آن نباشد.

سخن در بهره مندي از تكنولوژي نيست، بلكه سخن در اين است كه بهره مندي از آن به چه قيمتي بايد تمام شود. تكنولوژي بايد در خدمت بشر باشد، نه اين كه انسان در خدمت تكنولوژي باشد. اگر ساده زيستي نسبي را يك ارزش بدانيم، فرقي ميان عصر تكنولوژي و جز آن و جود ندارد.البته بايد اذعان كرد كه عصر حاضر، ساده زيستي را دشوار ساخته است اما علي رغم اين دشواري، مي توان ساده زيستي را انتخاب كرد و در عين فعاليت اقتصادي و بهره مندي از مواهب علمي اين عصر، اسير ماديات نشد.

4) مجازات فزون طلبی و پاداش ساده زیستی: پیامبر خدا(ص) می فرمایند: هركس حلال دنیا را برای فزون طلبی و فخرفروشی بخواهد، خدا را دیدار خواهد كرد، در حالی كه از او خشم ناك است و هر كس آن را به منظور حفظ آبرو و خویشتن داری بطلبد، روز قیامت در حالی كه چهره اش چون ماه شب چهارده می درخشد، در آن صحنه ظاهر می شود.(9)

بهترینان امت پیامبر خدا(ص): پیامبر در سخنی فرمود: «بهترینان امت من، اشخاص قانعند و بدترین آنها، طمع كاران».(10)

ثمره قناعت:امام حسین(ع) می فرماید: «قناعت، مایه آسایش تن است».(11)

امام باقر(ع) می فرماید: «كسی كه به آنچه خدا روزی اش كرده قانع باشد، او از توان گرترین مردمان است».(12)

پاداش قناعت: از امام صادق(ع) نقل است كه فرمود: «كسی به معاش و ]روزی[ اندك خدا خرسند باشد، خداوند به عمل اندك او خرسند می شود».(13)

امام رضا(ع) در پاسخ به این پرسش كه قناعت چیست؟ فرمود: «قناعت، موجب خویشتن داری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزون خواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است».(14)

برای توضیحات بیشتر می توانید با شماره (09640) تماس بگیرید.

پی نوشت ها:

1. شهید مطهری، سيري در نهج البلاغه، ص 214.

2. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، ج1، ص291، دفتر تبليغات اسلامي قم، 1366ه.ش.

3. همان، ج2، ص384.

4. اعراف (7)آيه ي 31.

5. ناصر مكارم شيرازي، تفسیر نمونه، دارالكتب الاسلاميه ، 1374 هـ.ش، ج6، ص 148.

6. مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص249، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم،1403ق.

7. كلینی، محمدبن یعقوب بن اسحاق، كافی، ج6، ص439، (ط-دارالحدیث)، دارالحدیث، چاپ اول، قم1429ق.

8. مصطفي دلشاد تهراني، سيره ي نبوي، دفتر اول، ص 327.

9. ابوالحسن ورّام بن ابی فراس، مجموعه ورّام، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1369،چ 1، ج 1، ص 289.

10. محمد محمدی ری شهری، میزان الحكمة، حمیدرضا شیخی، دارالحدیث، 1379، چ 2، ج 10، ص5055، ح 17141.

11. همان، ح 17163.

12. همان، ح 17151.

13. همان، ص 5059، ح 17170.

14. همان، ص 5057، ح 17165.

در مورد ساده زیستی و قناعت هرچه به احادیث رجوع میكنم گیج تر می شوم!...
يكي از موضوعاتي كه در زندگي فردي و اجتماعي و مادي و معنوي انسان تأثير بسزايي دارد، ساده زيستي و قناعت است كه متأسفانه كمتر به آن توجه شده است، در حالي كه ...

در مورد ساده زیستی و قناعت هرچه به احادیث و روایات رجوع میكنم گیج تر میشوم! نمیتوانم ملاك درستی برای ساده زیستی در زندگی را برداشت كنم.مثلا: از امام رضا (ع) پرسیدند: خوشبختی، لذت و خوشی زندگی در دنیا به چه چیزی است؟ حضرت فرمود: «به داشتن خانه بزرگ و وسیع و دوستان بسیار خوب». به زندگي خود توسعه دهيد: امام رضا (ع) فرمود: مردي كه توانايي مالي دارد بهتر است به زندگي همسر و فرزندان خود توسعه دهد تا به علت خساست و سختگيري او آرزوي مرگ وي را نكنند.» «آن كسي كه از نعمت مالي برخوردار است بايد اسباب رفاه خانواده خود را بيشتر فراهم كند.» در هزينه و مخارج خانواده خود زياده روي و سخت¬گيري نكنيد: امام رضا (ع) فرموده است: «باید در رابطه با مصارف مالی و هزینه زندگی خود و خانواده خویش معتدل و میانهرو باشی.» «بر مؤمن و مسلمان به ویژه سرپرست خانواده سزاوار است وقتی كه تنگدست شد برای خانوادهاش با حساب و درست پول خرج كند و هنگامی كه غنی گردید اسباب رفاه و راحتی ایشان را به خوبی فراهم كند.» پس معنای وسعت در زندگی چیست؟ ساده زیستی؟ قناعت؟ اسراف؟

با توجه به اینكه سوالتان، نیاز به تبیین دارد، خواهش می كنیم به أبعاد آن به دقت توجه فرمایید.

يكي از موضوعاتي كه در زندگي فردي و اجتماعي و مادي و معنوي انسان تأثير بسزايي دارد، ساده زيستي و قناعت است كه متأسفانه كمتر به آن توجه شده است، در حالي كه از نظر فرهنگ ديني، يكي از ارزش هاي متعالي به حساب مي آيد.

ساده زيستي، پاسخ انسان هاي دانا به زندگي ناپايدار دنياست كه در پرتو آن، آرامش درون و برون حاصل مي شود. بنا براين، ساده زيستي با نوع شناخت انسان و نگرش او به زندگي دنيا مرتبط است.

در عصر حاضر، دو نگاه افراطي و تفريطي به بهره مندي از مواهب الهي و ماديات ديده مي شود. عده اي در ماديات دنيا غوطه ور شده و اسير زرق و برق و تجملات آن گرديده اند و برخي مانند راهبان مسيحي و صوفيان، تارك دنيا شده و از جهان ماده يا به كلي بي خبرند و يا مي خواهند با زندگي زاهدانه، افكار مردم را به خود جلب كنند.

رشد فزاينده ي عوامل قدرت وثروت و ترويج مصرف گرايي در عصر حاضر، خطر روي آوردن به زندگي تجملاتي و فرو رفتن در مرداب دنيا را افزايش داده است.

وضعيت فوق و آثار زيان بار زندگي تجملاتي مي طلبد كه ويژگي هاي ساده زيستي و آثار مثبت آن را بررسي كنيم تا از خطرات دل بستگي تام و تمام به مواهب دنيوي و تجمل گرايي در امان بمانيم.

ساده زیستی در زندگی، مقولۀ كلی است كه باید به صورت عام به آن پرداخت؛ لذا به قواعد در این زمینه دقت فرمایید؛

ساده زيستي مورد نظر اسلام عبارت است از: عدم دل بستگي به مظاهر دنيا و رهايي از تجملات و تشريفات زايد زندگي و بي پيرايه بودن كه مقابل آن، تجمل گرايي و رفاه زدگي است. چند مقوله كه دانستن آن كمكتان می كند:

1) ساده زيستي و زهد: ساده زيستي با مفهوم زهد و بي رغبتي، ارتباط تنگاتنگي دارد. استاد مطهري مي گويد: «زهد، حالتي است روحي و زاهد از آن نظر كه دل بستگي هاي معنوي و اخروي دارد، به مظاهر مادي زندگي بي اعتناست. اين بي اعتنايي و بي توجهي تنها در فكر و انديشه و احساس قلبي نيست و در مرحله ي ضمير پايان نمي يابد. زاهد در زندگي عملي خويش، سادگي و قناعت را پيشه ي خود مي سازد و از تنعم تجمل و لذت گرايي پرهيز مي نمايد. زهاد جهان آنها هستند كه به حداقل تمتع و بهره گيري از ماديات اكتفا كرده اند.»(1)

با اين توصيف، مفهوم زهد دو مرحله ي قلبي و عملي دارد: مرحله قلبي آن، عدم دل بستگي به دنيا، و مرحله عملي آن، اكتفا كردن به حداقل ابزارهاي زندگي و ساده زيستي است. پس مي توان گفت: ساده زيستي راستين راه را براي تحصيل زهد حقيقي همواره مي سازد؛ چنان كه در روايتي از امام علي (ع) آمده است: «التزهد يؤدي الي الزهد؛(2) واداشتن خود به زهد و ساده زيستي، منتهي به حالت دروني زهد مي گردد» .در جاي ديگر مي فرمايد: «اول الزاهد التزهد؛ (3)نخستين گام زهد، تزهد (ساده زيستي) است.»

در يك جمله مي توان گفت: زهد، مربوط به گرايش باطني و قلبي انسان به دنياست و ساده زيستي، ناظر به زندگي فردي و اجتماعي افراد است و نمي توان بدون روحيه ي ساده زيستي، به زهد رسيد. تجمل گرايي، حاكي از دل بستگي به دنياست كه با زهد در تضاد است.

2) ساده زيستي و آراستگي: شايد بعضي تصور كنند ساده زيستي با آراستگي ظاهري، منافات دارد، در حالي كه بين اين دو هيچ گونه تضادي وجود ندارد. مي توان هم ساده بود و هم آراسته. اسلام بر لزوم آراستگي مسلمانان تأكيد كرده است.

قرآن مجيد مي فرمايد:

يا بني آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد؛اي فرزندان آدم، جامه خود را در هر نمازي برگيريد(4)

 اين جمله مي تواند شامل پوشيدن لباسهاي مرتب و پاكيزه، شانه زدن موها، به كار بردن عطر و مانند آن باشد. ضمن آن كه شامل زينت هاي معنوي مانند: ملكات اخلاقي و پاكي نيت و اخلاص نيز مي گردد. (5) پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: خداي تعالي دوست دارد وقتي بنده اش نزد برادران خود مي رود، با ظاهري آراسته رو به رو شود. (6) آن حضرت از مردي كه موهاي ژوليده و لباسي كثيف داشت، انتقاد كرد و فرمود: بهره بردن از نعمت هاي الهي و نماياندن نعمت، جزء دين است. (7)

پيامبر اكرم (ص) در عين سادگي و دوري از تجملات دنيوي، پاك و پاكيزه و خوش بو و معطر بود؛ چنان كه وقتي از مسيري مي گذشت، رهگذراني كه پس از وي از آن جا مي گذشتند، از بوي خوش آن حضرت مي فهميدند كه پيامبر از آن جا عبور كرده است. (8)امام خميني (ره)كه الگوي ساده زيستي در عصر حاضر بود، به ظاهر خويش و تميزي و زيبايي لباس بها مي داد و همواره از عطر استفاده مي كرد.

3) ساده زيستي در عصر تكنولوژي: ممكن است اين توهم پيش آيد كه در اين زمانه كه عصر تكنولوژي و پيشرفت است، ساده زيستي ممكن نيست و اساسا سخن گفتن از اين مقوله، بيهوده و نا به جاست، زيرا ماهيت تكنولوژي، زهد و ساده زيستي را برنمي تابد. حيات تكنولوژي، فزون خواهي و گسترش است و همواره در پي توليد و تكثير مي باشد. پس يكي از مقتضيات آن، ترويج مصرف گرايي و ارزش بودن آن است.

در پاسخ بايد گفت :تكنولوژي، محصول انديشه و عمل انسان است، نه پديده اي خود مختار است ونه مي تواند انسان را به دنبال خود بكشاند. البته در اين كه يكي از ويژگي هاي تكنولوژي، ترويج مصرف گرايي است، ترديدي نيست، اما اين خواست انسان است كه اگر به دنيا روي آورد، براي خود مصرف هاي نو مي آفريند و در پي ايجاد نيازهاي دروغين مي افتد. انسان مي تواند از فوايد تكنولوژي بهره بجويد ولي اسير آن نباشد.

سخن در بهره مندي از تكنولوژي نيست، بلكه سخن در اين است كه بهره مندي از آن به چه قيمتي بايد تمام شود. تكنولوژي بايد در خدمت بشر باشد، نه اين كه انسان در خدمت تكنولوژي باشد. اگر ساده زيستي نسبي را يك ارزش بدانيم، فرقي ميان عصر تكنولوژي و جز آن و جود ندارد.البته بايد اذعان كرد كه عصر حاضر، ساده زيستي را دشوار ساخته است اما علي رغم اين دشواري، مي توان ساده زيستي را انتخاب كرد و در عين فعاليت اقتصادي و بهره مندي از مواهب علمي اين عصر، اسير ماديات نشد.

4) مجازات فزون طلبی و پاداش ساده زیستی: پیامبر خدا(ص) می فرمایند: هركس حلال دنیا را برای فزون طلبی و فخرفروشی بخواهد، خدا را دیدار خواهد كرد، در حالی كه از او خشم ناك است و هر كس آن را به منظور حفظ آبرو و خویشتن داری بطلبد، روز قیامت در حالی كه چهره اش چون ماه شب چهارده می درخشد، در آن صحنه ظاهر می شود.(9)

بهترینان امت پیامبر خدا(ص): پیامبر در سخنی فرمود: «بهترینان امت من، اشخاص قانعند و بدترین آنها، طمع كاران».(10)

ثمره قناعت:امام حسین(ع) می فرماید: «قناعت، مایه آسایش تن است».(11)

امام باقر(ع) می فرماید: «كسی كه به آنچه خدا روزی اش كرده قانع باشد، او از توان گرترین مردمان است».(12)

پاداش قناعت: از امام صادق(ع) نقل است كه فرمود: «كسی به معاش و ]روزی[ اندك خدا خرسند باشد، خداوند به عمل اندك او خرسند می شود».(13)

امام رضا(ع) در پاسخ به این پرسش كه قناعت چیست؟ فرمود: «قناعت، موجب خویشتن داری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزون خواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است».(14)

برای توضیحات بیشتر می توانید با شماره (09640) تماس بگیرید.

پی نوشت ها:

1. شهید مطهری، سيري در نهج البلاغه، ص 214.

2. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، ج1، ص291، دفتر تبليغات اسلامي قم، 1366ه.ش.

3. همان، ج2، ص384.

4. اعراف (7)آيه ي 31.

5. ناصر مكارم شيرازي، تفسیر نمونه، دارالكتب الاسلاميه ، 1374 هـ.ش، ج6، ص 148.

6. مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص249، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم،1403ق.

7. كلینی، محمدبن یعقوب بن اسحاق، كافی، ج6، ص439، (ط-دارالحدیث)، دارالحدیث، چاپ اول، قم1429ق.

8. مصطفي دلشاد تهراني، سيره ي نبوي، دفتر اول، ص 327.

9. ابوالحسن ورّام بن ابی فراس، مجموعه ورّام، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1369،چ 1، ج 1، ص 289.

10. محمد محمدی ری شهری، میزان الحكمة، حمیدرضا شیخی، دارالحدیث، 1379، چ 2، ج 10، ص5055، ح 17141.

11. همان، ح 17163.

12. همان، ح 17151.

13. همان، ص 5059، ح 17170.

14. همان، ص 5057، ح 17165.

چگونه بدزباني شديد را به خوش زباني خوب وجالب تغيير دهيم؟
پرسشگر گرامي اصول تربيتي اسلام به گونه اي پي ريزي شده تا با بكارگيري آنها استعدادهاي انسان شكوفا و از آفات هم سالم و در امان بماند ...

چگونه بدزباني شديد را به خوش زباني خوب وجالب تغيير دهيم؟

پرسشگر گرامي اصول تربيتي اسلام به گونه اي پي ريزي شده تا با بكارگيري آنها استعدادهاي انسان شكوفا و از آفات هم سالم و در امان بماند. از جمله آفات و خطرات، بد زباني است كه بسيار خطرناك است و نقش زيادي در تخريب انسان و جوامع بشري مي­تواند داشته باشد، كه در احاديث درباره آن گفته شده است:«از زمره ي بدترين بندگان خدا كسي است كه براي هرزه گويي و دشنام گوئيش از همنشيني و مجالست با او كناره گيري شود.»(1) «امام صادق(ع): بد زباني از جفا كاري است و جفا كاري در آتش است. و نيز فرمود: دشنام دادن و وبدزباني و هرزه گويي از نشانه هاي نفاق و دوريي است.»(2)

براي پيشگيري از خطر بدزباني و يا عموم گناهان زبان مناسب است به برخي از آفات آن توجه نمائيد:

1 - بد دهاني از اعتبار و شان شما كاسته و شخصيت شما را زير سوال مي برد.

2 - روابط شما را به خطر مي اندازد.

3 - نزد ديگران از احترام كمتري برخوردار خواهيد شد.

4 - نشان دهنده آن است كه شما روي رفتار و هيجانات خود كنترلي نداريد. نشانه عدم خويشتنداري و ضعف شخصيتي. عدم بلوغ هيجاني.

5 - نشانه جهل، كم سوادي و نا فرهيختگي است. نشانه انحطاط فرهنگي در جامعه نيز مي باشد.

6 - زبان افراد بي تمدن، نا پخته و بي نزاكت است.

7 - موجب بروز خشونت ميگردد. تنها شرايط را بحراني تر مي سازد.

8 - موجب آزار روحي ديگران مي شود. بي اعتنايي و بي توجهي به حقوق ديگران محسوب مي گردد.

9 - سبب فساد و به ابتذال كشيده شدن زبان رسمي كشور مي گردد. به گونه اي كه واژه هاي اصيل، رسا و گوش نواز به فراموشي سپرده شده و واژه هاي ركيك، عاميانه و دشنامها جاي آنها را پر مي كنند.

10 - نمي توان با آن بطور مطلوب ارتباط برقرار كرد. مفهوم و مقصود را آنطور كه بايد نمي تواند منتقل سازد.

11 - دشنام ها اثر بخشي خود را از دست مي دهند. بنابراين كاربرد آنها متداول شده و از قبح شان كاسته مي شود.

12 - دشنام ها بحثها را به مشاجره تبديل مي سازند. همچنين موضوع آنها را مي توانند تغيير دهند. براي مثال فرض كنيد در خلال بحث عوض پاسخ: "نه" از "نه احمق" استفاده شود. از اين لحظه به بعد خواهيد ديد كه ديگر موضوع بحث هر چه كه باشد فراموش و به رد و بدل دشنام ميان دو فرد بدل مي گردد.

13 - الگوي رفتاري نامناسبي براي كودكان مي گردد.

چگونه زبان خود را رام و مهار كنيم :

شما با كنترل زبان و گفتار در نظرديگران پخته تر، با هوش تر، مودب، سخن دان، با ملاحظه، دلپذير، با كلاس تر و خوش مشرب تر جلوه كرده و مورد پذيرش و احترام همگان قرار خواهيد گرفت.

1 - بر زيان آور بودن بد دهاني اذعان كنيد:

شما بد دهاني مي كنيد چرا كه دشنام گويي آسان، مفرح، نوعي رك گويي، تاكيد كننده و قانون شكن بوده و درد و خشم را كاهش مي دهد. اما مطمئن باشيد جنبه هاي منفي آن بيش از جنبه هاي بظاهر مثبت آن است. شما با بد دهاني نمي توايند در بحثها پيروز گرديد -دشنام گويي ذكاوت، زيركي و سخن وري شما را اثبات نمي كند - شما با بد دهاني قادر به جلب احترام و تحسين ديگران نخواهيد بود- با بددهاني نمي توان ايجاد انگيزش كرد فقط مي توان ارعاب كرد.

 2 - از حذف دشنام گويي ها و بد دهانيهاي جزئي، غير جدي و اتفاقي شروع كنيد:

همواره تصور كنيد مادر، دختر خردسال و يا كسي كه با وي رودربايستي داريد در كنارتان حضور دارد. عوض استفاده از صفات اهانت آميز و ركيك براي تاكيد، از تغيير لحن و آهنگ در واژه ها و جملات بهره گيريد. براي شرح و توصيف اشياء، آدمها، حيوانات و كارها از واژه هاي ركيك اجتناب ورزيده و بجاي آن مفصل تر شرح دهيد.

 3 - مثبت بينديشيد و نيمه پر را ببينيد:

طوري رفتار كنيد كه قادر به انجام امور هستيد. نگراني تا اندازه اي كه در شما براي رويارويي با مشكلات ايجاد انگيزه و آمادگي كند كافيست. مثبت انديشي نه تنها اكثر دشنام دادن ها را حذف مي كند، بلكه خوشنودي را برايتان به ارمغان آورده و شخصيت شما را نيز در خشان تر مي كند.

 4 - شكيبايي را تمرين كنيد:

آستانه تحمل خود را افزايش دهيد. سريع از كوره در نرويد و در اموري كه كنترلي بر آنها نداريد بردباري به خرج دهيد.

 5 - دشنام نگوييد، كنار بياييد:

ما در جهان ناكامل و غير ايده آل زندگي مي كنيم. اما انتظارات ما بطور روز افزون در حال افزايش است. روز به روز شرايط دشوارتر و بد تر شده و تاخيرها، ناكامي ها و نا اميديها افزايش مي يابند. ما چاره اي نداريم، مگر اينكه با آنها كنار بياييم. بد دهاني و دشنام گويي مشكلي را حل نمي كند.

 6 - به گلايه كردنها و ناليدنهاي خود پايان دهيد:

پيش از ناله كردن و شكوه كردن يك حقيقت بسيار مهم را به خودتان ياد آوري كنيد، هيچ كس مايل به شنيدن ناله و شكايت نيست! چرا بايد باشد؟ شكايت كردن در مورد اموري كه شما و ديگران كنترلي بر آنها نداريد كاري عبث است بنابراين از آن پرهيز كنيد. براي ساير شكايات نيز سعي كنيد يك راه حل منطقي و معقول ارائه دهيد. يقين داشته باشيد ديگران اين شيوه برخورد متين، خردمندانه و توام با خويشتنداري شما را خواهند ستود.

7 - از واژه هاي جايگزين استفاده كنيد:

در زبان فارسي واژه هاي گوناگون و متنوعي براي بيان احساسات و افكار وجود دارد. اما افرادي كه به بد دهاني و دشنام گويي عادت كرده اند مكررا از چند واژه معدود تكراري، ركيك و زننده استفاده مي كنند. براي واژه هاي ركيك يك معادل مودبانه بيابيد. چند واژه قدرتمند و يا با مزه يافته و آنها را بكار بريد. شايد ابتدا اين واژه ها شما را راضي نسازند. اما به مرور زمان چرا.

 8 - نقطه نظرات خود را مودبانه بيان كنيد:

واكنشها و پاسخهاي خود را تحت كنترل خويش در آوريد. چنانچه فردي از شما انتقاد كرد كه كاري را نادرست انجام مي دهيد به وي نگوييد:"به شما مرطوب نيست ".اين يك پاسخ تدافعي ، خصومت آميز و كودكانه است. بهتر است اينگونه پاسخ دهيد كه" اين يك روش جديده و خيلي هم سريعتر انجام ميشه ". يا توجيه كردن، پاسخهايي پخته تر و متقاعد كننده تر بدهيد.

 9 - پيش از سخن گفتن فكر كنيد:

از دهان خارج ساختن دشنام و واژه هاي تهي از نزاكت و ادب، مهارت در سخن وري و بي سليقگي آسان است. پيش از اينكه سخن بگوييد از پيامدها و اثرات احتمالي آن مطمئن شويد. چنانچه پس از اينكه حرفي زديد متوجه شديد كه گفتارتان توهين آميز و گستاخانه بوده به عقب باز گشته و موشكافانه نوع تعبير و جمله بندي خود را بررسي كنيد. به تدريج با اصلاح اشتباهات گذشته خوش زباني را تمرين كنيد.

 10 - ترك عادت دشوار است:

ترك بد دهاني همچون ساير اعتياد ها همچون ترك سيگار نياز به تمرين، پشتكار، حمايت ديگران و اراده راسخ دارد. نه تنها واژه هاي قبيح را بايد ترك كنيد، بلكه احساسات و هيجاناتي كه شما را به دشنام گويي وا مي دارند را نيز مي بايست تحت كنترل در آوريد. با زبان پالوده صحبت كنيد و افكار مثبت را جايگزين افكار منفي كنيد. ببينيد در كدام شرايط بيشتر دشنام مي دهيد و شيوه رفتار و برخورد خود را نسبت به آن موقعيت تغيير دهيد.

 11 - با افراد بد دهان معاشرت نكنيد:

دوستان بد دهان خود را كنار بگذاريد تا مجبور نباشيد به منظور ارتباط برقرار كردن با آنها شما هم بد دهان شويد. با افراد بد دهان نيز مشاجره نكنيد. چرا كه اينگونه افراد با فحاشي بر شما پيروز خواهند شد. چرا كه آنها چيزي از استدلال سرشان نمي شود و تنها در دشنام دادن مهارت دارند.

براي ارتباط برقرار كردن و ايجاد صميمت دشنام دادن گزينه مناسبي نيست.

بد دهان بودن اغلب افراد جامعه دليل نمي شود كه شما هم مانند آنها بد دهان باشيد.

با خوش زباني به وقار و شخصيت خود بيفزاييد.

تا مي توانيد واژه هاي جديد بياموزيد. كتاب هاي ادبي، پر مايه و غني از واژه هاي ناب و خوش آهنگ را مطالعه كنيد تا سخن وري را تمرين كرده باشيد

پي نوشت:

1. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه.ش، ج2، ص 325.

2. همان.

معرفی کتاب در مورد صفاتی که موجب اصلاح اخلاقی است
كتاب‌هایی‌كه ‌در باره‌اخلاق ‌نوشته‌شده‌،متناسب ‌با سطح‌علمی ‌و مقدار تحصیلات ‌افراد متفاوت ‌است‌. هر كتابی ‌برای ‌سطح‌علمی ‌مناسب‌نوشته ‌شده‌است‌. در زیر چند...

یكی از مراحلی كه باید برای اصلاح اخلاق خود طی كنیم این است كه از ویژگی ها و آثاری كه صفات اخلاقی دارند آگاه باشیم از شما می خوام كتابی در این رابطه به من معرفی كنید

كتابهاییكه در بارهاخلاق نوشتهشده،متناسب با سطحعلمی و مقدار تحصیلات افراد متفاوت است. هر كتابی برای سطحعلمی مناسبنوشته شدهاست. در زیر چند نمونهكتاب اخلاقی نام میبریم:

 1 ـ جامعالسعادات در سهجلد و به زبانعربی استكه نویسنده آنعالمجلیل القدر ملا مهدینراقی(ره) است.

 2 ـ معراج السعادهكهتقریباً ترجمه آنسه جلد جامعالسعاداتاست كه توسط فرزند ایشان مرحوم عالمجلیلالقدر ملا احمد نراقی به زبان فارسی نوشتهشدهاست. اینكتاب بسیار خوب و مفید است و تأثیر بهسزایی در خواننده میگذارد.

 3 ـ كتابنقطههای آغاز در اخلاق عملی، اثر حضرت آیتاللّهمهدویكنی كه كتاب بسیار ارزشمندی است و در خواننده تاثیر خوبی میگذارد.

 4 ـ قلب سلیم، اثر شهید بزرگوار آیتاللّه دستغیب.

 5 ـ شرح و تفسیر دعای مكارمالاخلاق در سه جلد، اثر خطیبتوانا مرحومحجت الاسلام فلسفی(ره).

 6 ـ اخلاق فلسفی، اثر مرحومحجت الاسلامفلسفی.

 7 ـ چهلحدیث،حضرت امامخمینی(ره).

 8 ـ نقش دین در خانواده،اثر آیتاللّهصادق احسانبخش.

 9 ـ مبانیتعلیم و تربیت،اثر رضا فرهادیان.

 10 ـ تعلیمو تربیت در اسلام،اثر شهید مطهری.

 11 ـ رسالت اخلاق در تكامل انسان، تألیف سید مجتبیموسوی لاری.

 12 ـ جهاد با نفس، در چهار جلد ،تالیف آیت اللّهمظاهری.

 13 ـ محجة البیضاء در هشت جلد، به زبان عربی،نویسنده مرحوم فیضكاشانی.

 14 ـ نظام اخلاقیاسلام، نویسندهآیتاللّه جعفر سبحانی.

 15 ـ اخلاقدر قرآن، نویسندهآیتاللّه مكارمشیرازی.

 16 ـ بیست و هشتگفتار پیرامون مسائلاخلاقی و اعتقادی، اثر آیتاللّه مصباح.

 17 ـ اخلاق اسلامی، نویسندهمهندسمحمد علی سادات.

 18 ـ مقالات سهجلد، اثر محمد شجاعی.

 در زمینه خودسازی و سیر و سلوك كتاب های استاد شجاعی به نام مقالات به خصوص ج 2 و 3 و نیز كتاب آداب و مراحل سلوك نوشته آقای كریم محمودحقیقی و رساله لقاء الله از میرزا ملكی تبریزی را به شما توصیه می كنیم.

لفظ "الله" به چه معناست؟
الله اسم ذات خداوند در زبان عربي پيش از اسلام نيز اين اسم به همين معنا به كار مي رفته است. گفتني است كه به لحاظ ادبي در لفظ جلالة «الله» اقوال متعددي از ...

لفظ "الله" به چه معناست؟

الله اسم ذات خداوند در زبان عربي پيش از اسلام نيز اين اسم به همين معنا به كار مي رفته است.(1) گفتني است كه به لحاظ ادبي در لفظ جلالة «الله» اقوال متعددي از جانب صرفيون وجود دارد كه بنا بر قول مشهور در اصل «اِله» بر وزن فِعال بمعني «مالوه» يعني معبود بوده كه بعدها بدليل كثرت استعمال جهت تخفيف همزه «اله» حذف مي شود «لاه» باقي مي ماند و چون كلمه «اله» نكره بوده جهت تعريف آن الف و لام تعريف به آن داخل مي كنند. پس «الـ لاه» مي شود كه دو لام دارد، اولي لام تعريف و دومي لام كلمه «لاه».

 قانون اين است كه هرگاه الف و لام تعريف قبل از يكي از حروف شمسيه آيد، لام تعريف بر حرف بعدي در تلفظ ادغام مي شود. يعني حرف ما بعد تعريف به صورت مشدده تلفظ مي شود و روي آن تشديد واقع مي شود. ليكن لام تعريف در كتابت به حالت خود باقي مي ماند. مثل «والشّمس ـ الشّجر ـ اللّطيف» در لفظ مباركه «الله» نيز همانند اين كلمات با اينكه لام تعريف خوانده نمي شود و به حرف دوم ادغام شده و حرف دوم تشديد گرفته به صورت مشدد تلفظ مي شود. ليكن لام اول نيز در كتابت به حالت خود ثابت مي ماند.(2)

بر اين اساس كلمه الله از ماده ( ا ل ه) گرفته شده كه به معناي پرستش است، وقتي مي‏گويند (اله الرجل و ياله)، معنايش اين است كه فلاني عبادت و پرستش كرد؛ در عين حال ممكن هم هست ريشه كلمه الله  ماده (و ل ه) باشد، كه بمعناي تحير و سرگرداني است، و كلمه الله به اين معناست كه عقول بشر در شناسايي او حيران است . (3) 

در نتيجه حروف الف و لام و ه در كلمه الله معناي مستقل ندارند .

پی نوشت

1. خرمشاهي  دانشنامه قرآن، نشر دوستان تهران، 1377 ش، ج اول، ص 276.

2. ر،ك: طبرسي، مجمع البيان، نشر وزارت ارشاد اسلامي  1380 ش، با ترجمه  علي كرمي، ج1، ص 63.

3. علامه طبا طبايي . تفسير الميزان، نشر جامعه مدرسين قم 1380 ش . ج‏1، ص 29.

آیا صحیح است گفته شود خداوند حقيقتي است كه وجودش ملموس است؟
در نگاه دقيق اين استعمال نادرست است. زيرا لمس يكي از حواس پنج گانه بشر است كه در ارتباط با امور مادي و اجسام حاصل مي شود و در نتيجه هر آنچه مادي نباشد قابل ...

آیا صحیح است گفته شود خداوند حقيقتي است كه وجودش ملموس است؟

در نگاه دقيق اين استعمال نادرست است. زيرا لمس يكي از حواس پنج گانه بشر است كه در ارتباط با امور مادي و اجسام حاصل مي شود و در نتيجه هر آنچه مادي نباشد قابل لمس حسي نيست و خداوند كه حقيقتي مجرد از ماده و ماديات است به يقين ملموس نخواهد بود.

اليته اگر استعمال اين تعبير به شكل تسامحي و بر اساس تعميم دادن مساله ملموس بودن به درك يقيني و غير قابل انكار باشد مي توان اين تعبير را تسامحا قابل قبول دانست.

آیا خدا همان نیرویی است كه در فیزیك از آن صحبت می كنیم؟
بحث ما از موجودی به نام خدا یا همان واجب الوجود، بحثی فرضی و ذهنی نیست و ما با موجودی افسانه ای سر و كار نداریم تا بتوانیم آن موجود را بر امور مختلف تطبیق بدهیم

آیا خدا همان نیرویی است كه در فیزیك از آن صحبت می كنیم. همانی كه همیشه بوده و هست؟

بحث ما از موجودی به نام خدا یا همان واجب الوجود، بحثی فرضی و ذهنی نیست و ما با موجودی افسانه ای سر و كار نداریم تا بتوانیم آن موجود را بر امور مختلف تطبیق بدهیم، بلكه منظور فلاسفه و علمای ادیان از خدا موجودی معین با شرایط و ویژگی هایی خاص است ،یعنی موجودی كه عقل حضورش را در مجموعه عالم هستی ضروری می بیند و دارای ویژگی هایی است كه تنها با فرض دارا بودن آن ویژگی ها می توان نام خدا یا واجب الوجود را بر او اطلاق نمود .

در غیر این صورت و بدون وجود ویژگی ها و شرایط او دیگر واجب الوجود نخواهد بود، بلكه ممكن الوجود است .حال اگر در ویژگی ها اندكی تامل كنیم ،در می یابیم كه به هیچ وجه چنین شرایطی قابل تطبیق بر ماده یا انرژی نخواهد بود .

در واقع ماده یا انرژی هرچه باشند و هرقدر در مجموعه عالم فرایند تبدیل و تبدل بین آن ها رخ داده و میزان و مقدار آن ها هر چه باشد، باز به دلایل گوناگون وجودی امكانی هستند كه دارای نقص، نیاز، تغییر ، محدودیت، جزء، تركیب و دیگر خصوصیات ممكناتند .

هر ممكنی در هر شكل و شمایلی به دلیل عقل نیازمند علتی است كه وجود او را رقم زده باشد و خود دارای نیازمندی و نقص ومحدودیت و دیگر خواص امكانی نباشد؛ یعنی در حقیقت «واجب» باشد .

 استاد مصباح یزدی در خصوص شبهه خدا بودن ماده و انرژی می فرمایند :

«  اولا : قانون بقا ماده و انرژی به عنوان یك قانون علمی و تجربی , تنها در مورد پدیده های قابل تجزیه , معتبر است و نمی توان بر اساس آن , این مساله فلسفی را حل كرد كه آیا ماده و انرژی, ازلی و ابدی است یا نه؛

دوم : همیشگی بودن و ثابت بودن مقدار مجموع ماده و انرژی , به معنای بی نیازی از آفریننده نیست , بلكه هر قدر عمر جهان , طولانی تر باشد، نیاز بیش تری به آفریدگار خواهد داشت، زیرا ملاك احتیاج معلول به علت , امكان و وابستگی ذاتی آن است , نه حدوث و محدودیت زمانی آن .

ماده و انرژی علت مادی جهان را تشكیل می دهند , نه علت فاعلی آن را , و خودشان نیز محتاج به علت فاعلی هستند.

سوم : ثابت بودن مقدار ماده و انرژی , مستلزم نفی پیدایش پدیده های جدید و افزایش و كاهش آن ها نیست و پدیده هایی از قبیل روح و حیات و شعور و اراده و... از قبیل ماده و انرژی نیستند تا افزایش و كاهش آن ها منافاتی با قانون بقا ماده و انرژی داشته باشد.» (1)

 

پی نوشت :

1. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید،چاپ و نشر بین الملل ، تهران 1381 ش، ص 108.

صفحه‌ها