پرسش وپاسخ

لطفا سخنی به من بیاموزید یا نصیحتی من را كنید تا دل گرم شوم
براي ازدواج و انتخاب همسر، عاشق شدن به تنهايي كافي نيست، بلكه شايد بد هم باشد، چون كه موجب مي شود كه عيوب طرف مقابل را درست متوجه نشويد.

 بر سر دوراهی تصمیم گیری افتاده ام كه برای اولین بار اعتراف میكنم كه نمیدانم چكار كنم 1) قبلا برایتان نوشتم كه عاشق همكلاسیم شدم 2سال پیش الان دیگر 30 روز دیگر مانده كه دانشگاه تمام شود اما هنوز جرات كفتنش را پیدا نكردم نمیدانم چكار كنم گذشتن از این موضوع یك طور برایم سخت است و گفتنش طوری دیگر بارها در نمازهایم از خدا خواسته ام اما شاید به چشم من آمده كمكم نكردهاست یكی از دلایل نگفتنم به استثنائ خجالت از او و چون پسر كوچك خانوادهام و برادر و خواهر بزرگتر از خودم دارم. این است چون مشكلات بسیاری دارم میترسم با گفتنش یك طور خود خواهی باشد زیرا معلوم نیست كه آیندهام چه میشود بعدم دوست دارم كه واقعا زحماتی كه پدر ومادرم برایم كشیدهاند را جبران كنم و آن هم ادامه تحصیل است كه آنها دوست دارند اما از طرفی دیگر این خانمی است كه در سر راهم آمده البته من به خدا هیچ حرفی به او نگفته ام ایشان یسیار دختر محجوبی هستن و بسیار نجیب مانده ام چكار كنم آیا استخاره با قرآن در باره چاره كار است لطفا سخنی به من بیاموزید یا نصیحتی من را كنید تا دل گرم شوم

در مورد دختري كه صحبت كرده ايد آيا شناخت كافي در مورد روحيات و رفتارش هم داريد يا اينكه فقط عاشق او شده ايد؟ براي ازدواج و انتخاب همسر، عاشق شدن به تنهايي كافي نيست، بلكه شايد بد هم باشد، چون كه موجب مي شود كه عيوب طرف مقابل را درست متوجه نشويد. براي ازدواج بايد شناخت كافي از طرف مقابل و خانواده اش داشته باشيد. به نظر مي رسد كه شما هيچ شناخت جدي اي از اين دختر نداريد، و احتمالا به واسطه ظواهر او و بعضي از مسائل سطحي، به ايشان علاقه مند شده ايد، وگرنه بدون اينكه با او صحبت كنيد و بدون اينكه در مورد مسائل مختلف او را بررسي كنيد قادر به شناخت جدي در مورد او نخواهيد بود. در هر صورت اگر فكر مي كنيد كه اين دختر، مورد خوب و مناسبي براي ازدواج است مي توانيد اين مسئله را با خانواده در ميان بگذاريد، تا مادر يا خواهر شما با ايشان صحبت كند و نظرش را جويا شود. اينكه برادر و خواهر بزرگتر از خودتان داريد نمي تواند مانع ازدواج شما باشد، مگر اينكه در خانواده شما حساسيت خاصي در اين مورد وجود داشته باشد، اما در هر صورت شما كار خودتان را انجام بدهيد و با آنها مطرح كنيد. البته مسئله اي كه بايد به آن دقت كنيد اين است كه شما براي تشكيل خانواده بايد توانايي داشته باشيد كه حداقل نيازهاي ضروري يك خانواده كوچك را تامين كنيد، لذا بايد در حدي باشيد كه بتوانيد از راهي حلال، درآمدي را داشته باشيد، كه البته اگر تلاش بكنيد و سستي  و تنبلي نكنيد مي توانيد بعضي از كارهاي موقتي را انجام دهيد و درآمد كمي داشته باشيد.

استخاره براي اين جور موارد نيست، بلكه براي جايي است كه با فكر خودتان به نتيجه اي نرسيده ايد و مشورت هم كرده ايد اما باز هم به نتيجه نرسيده ايد، در اين موارد مي توانيد استخاره كنيد،اما در اينجا شما بايد شرايط خودتان را در نظر بگيريد و در اين مورد مشورت هم بكنيد، اگر اين كارها را انجام بدهيد تا حدود زيادي تكليفتان مشخص مي شود و ديگر جاي استخاره نيست.

در مجموع كاري كه بايد شما انجام بدهيد اين است كه يك شخصي را واسطه قرار دهيد تا با ايشان صحبت كند و نظرش را در مورد شما جويا شود، اگر ايشان هم اظهار تمايل كرد و اجازه داد بايد بقيه كار را به خانواده بسپاريد و خودتان هم درصدد شناخت دقيق و كامل در مورد ايشان باشيد. از خدا خواستن و در نمازها دعا كردن بسيار خوب است اما كافي نيست، بلكه بايد حركتي كنيد و كاري انجام بدهيد.

براي ازدواج بسيار مهم است كه از ملاك هاي صحيح انتخاب همسر آگاهي داشته باشيد و آنها را در خودتان و طرف مقابلتان جستجو كنيد. هر مقدار كه در شرايط و ويژگي هاي شخصي و خانوادگي تناسب بيشتري داشته باشيد احتمال موفقيت در ازدواجتان بيشتر است. در مورد انتخاب همسر و ملاك هاي آن مي توانيد به كتاب "جوانان و انتخاب همسر" تاليف آقاي علي اكبر مظاهري و كتاب "انتخاب همسر" آيت الله اميني مراجعه كنيد.

موفق باشيد.

از دست خودم خسته شدم
واقعيت اين است كه عشق و دوست داشتن افراطي كه به كاهش عملكرد بينجامد (كما اين كه در شما انجاميده است) ريشه در سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب، وسواس فكري...

از دست خودم خسته شدم.فردي را دوست داشتم براي ازدواج.با روحيات من بازي كرد گول ظاهر دين فريبش را خوردم . فريب مسجد رفتن و نماز خواندنش.5 سال با او ساختم اما به دلايل مسخره خودش كه چون الان با هم نميسازيم فردا هم با هم نميسازيم . هربار كه ترك كرديم همديگر را به هر دليلي دوباره سراغم آمد با احساسم بازي كرد و دوباره با من قرار مي گذاشت و نمي آمد . ولي من هنوز ساده لوح و زودباورم و فكر مي كنم مرا دوست دارد و روزي بالاخره باهم ازدواج مي كنيم . دينم را زندگيم را نابود كرد . نمي توانم فراموشش كنم هنوز دوستش دارم اما ديگه از دست خودم كلافه ام .هر كاري از دستم برآيد براي موقعيت شغلي اش مي كنم اما احساس مي كنم توي دلش دارد به زرنگي خودش و سركارگذاشتن من مي خندد . گاهي از او متنفر مي شوم . خدا را دوست دارم مي خواهم پيش او برگردم به اندازه موهاي سرم توبه كردم اما دوباره اين عشق لعنتي باعث غفلت من از او شد.دختر مذهبي و اهل مسجد هستم و حجاب تقريبا كاملي دارم اما از پس اين مشكل بر نمي آيم.ميخواهم براي هميشه او را فراموش كنم اما تقريبا باهم همكاريم و او يكي از اساتيد محل كار من است و اگه قرار باشد او را فراموش كنم باز او را مي بينم و ....فقط خدا را مي خواهم به من بگوئيد چه كنم به طور كلي او را فراموش كنم و با ديدنش دست و دلم نلرزد

پيشاپيش از شما خواهر گرامي به خاطر گزش احتمالي قلم پوزش مي طلبم به اميد آن كه بيشتر در مطالب آسيب شناسانه و نه همدلانه ذيل تأمل نماييد.

متاسفانه اين عشق مرضي باعث شده شما ناخواسته از برهه خواستگار جدي داشتن گذر كنيد و در سن 30 سالگي گويا چاره اي نداريد جز اين كه به هر قيمتي با ايشان ازدواج كنيد يا بسوزيد و بسازيد. واقعيت اين است كه عشق و دوست داشتن افراطي كه به كاهش عملكرد بينجامد (كما اين كه در شما انجاميده است) ريشه در سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب، وسواس فكري و افسردگي دارد. اگر نيك در خود بنگريد اضطراب شما از حد نرمال بسيار بالاتر است و شما با هر هجوم افكار اضطرابي ناخواسته به او و خاطراتش (به عنوان يك آرامشگر كاذب) پناه مي بريد. همين امر باعث مي گردد كه شما نتوانيد خاطرات وي را كنار بگذاريد و به محض بالا آمدن اضطراب به ايشان بينديشيد. پيوند شرطي بين اضطراب شما و آرامشگري دروغين اين پسر، راز پايداري چند ساله اين عشق صد درصد مرضي است. همچنين عشق مرضي چيزي جز يك فكر يا رفتار وسواسي نيست. همان گونه كه فرد مبتلا به وسواس فكري نمي تواند فكرش را از يك موضوع پيش پا افتاده يا مهم خلاص كند، ذهن وسواس زده شده هم نمي تواند از اين فكر وسواسي (يعني عشق اين پسر) خود را رها سازد. وسواس فكري - عملي از جمله اختلالات رواني است كه به صرف اراده يا خوددرماني (يا به قول شما توبه) پايان نمي پذيرد. وسواس فكري - عملي نيازمند جلسات متعدد رواندرماني و احياناً دارودرماني مي باشد. پس اگر يك فرد وسواسي بدون رواندرماني و دارودرماني نمي تواند از شر وسواسش خلاص شود، شما هم با هزار بار توبه يا اقدامات خود درمانگرانه نمي توانيد عشق وسواسي اين پسر را كنار بگذاريد. در برخي موارد يك دارودرماني ساده و موقت، سهم بسزايي در كاهش بار رواني (ناشي از فشار مرض عشق) دارد.

همان طور كه از لا به لاي نامه شما بر مي آيد عزت نفس شما متأسفانه بسيار اندك است. گويا شما شأن و منزلت خاصي براي خود قائل نيستيد و همه وجود خود را در آينه اين پسر غيرخويشتندار به نظاره مي نشينيد و اگر يك روز اين آينه از شما روي برگرداند شما خوديتي براي خود نمي يابيد. اين عزت نفس پايين باعث گشته شما سال ها همه وجود خود را به زير پاي اين پسر بريزيد. پسري كه هيچ گونه مسووليتي نسبت به خوش خدمتي ها و مهرباني هاي شما حس نمي كند. اگر از طريق مشاوره و رواندرماني مي توانستيد به بازسازي عزت نفس فرو پاشيده خود اقدام كنيد، به راحتي هر چه تمام تر، ده ها پسر بالاتر از اين پسر را زير پاي ذهن خود مي گذاشتيد و يك ثانيه هم به خواهش محبت يا ازدواج از آنان نمي پرداختيد. عزت نفس پايين يكي از ويژگي هاي اختلال افسردگي است. افسردگي اي كه اين پسر بي مقدار و ظاهرساز را به يگانه معناي زندگي شما مبدل ساخته است. افسردگي نيز از جمله اختلالات رواني است كه نيازمند رواندرماني و دارودرماني مي باشد. به ياد داشته باشيد كه ما در درمان عشق هيچ نيازي به حذف يا فراموشي عشق نداريم، چرا كه اين كار نه تنها ضرروت ندارد، بلكه اساساً امكان چنين كاري وجود ندارد. فراموشي عشق به اين است كه بار هيجاني عشق به حداقل برسد، به گونه اي فرد با معشوقش با كمترين نوسان هيجاني مواجهه نماييد. كأنه معشوقش يك فرد عادي مثل ساير افراد جامعه مي باشد. در هر صورت يگانه راه برون رفت شما از اين شرايط محنت زا، همانا درمان تخصصي اختلالات بستر ساز عشق يعني اضطراب و.. از طريق رواندرماني و دارودرماني مي باشد. هرگونه طفره رفتن شما از اين مسأله و اكتفا به خوددرماني يا... متأسفانه هيچ نتيجه مثبتي براي شما به همراه نخواهد داشت و شرايط شما خداي ناكرده بدتر و بدتر خواهد شد.

لطفا برایم توضیح كامل دهید؟
اول اینكه تعریفی كه ازعشق وجود دارد، دو طرفه بودن آن را می نمایاند. لذا شما باید مطمئن شوید كه آن خانم نیز به شما علاقه مند است وگرنه چه بسا ...

 آیا علاقه به یك دختر همسن خود در صورتی كه ندانیم او نیز به من علاقه مند است عشق محسوب می شود لطفا برایم توضیح كامل دهید؟

در راستای پاسخ به پرسش شما باید عرض نمایم:

 اول اینكه تعریفی كه ازعشق وجود دارد، دو طرفه بودن آن را می نمایاند.  لذا شما باید مطمئن شوید كه آن خانم نیز به شما علاقه مند است وگرنه چه بسا كه او كسی دیگری را دوست داشته و یا دیر یا زود ازدواج كند و در این صورت كسی كه ضربه روحی خواهد دید، شما هستید. عشق درصورتی كه هدف آن وصال نباشد یك تخیل محسوب می شود كه ممكن است مانع انگیزه ی پیشرفت یك فرد شود.

 دوم اینكه عاشق شدن و ازدواج در صورتی كه تنها معیار انتخاب در آن، برخوردهای ظاهری و عشق های زود گذر و لحظه ای باشد و بدون در نظر گرفتن شاخص های اصلی صورت بگیرد با درصد ریسك بسیار بالایی مواجه خواهد شد. و به قول پرفسور آرون تی بك در كتاب عشق هرگز كافی نیست، چندی بعد این دو نفر كه تمام عیبهای همدیگر را حسن می دیدند و به هم نامه های عاشقانه می نوشتند چنان تغییر می كند كه حسنهای یكدیگر را نیز عیب می بینند و شدیدا از یكدیگر متنفر می شوند و این داستانی است كه هزاران هزار بار اتفاق افتاده و این برای این است كه به جای انتخاب عقلانی شریك زندگی یك انتخاب احساسی داشته اند. ساده اندیشی است كه فكر كنیم: «من با یك نفر زندگی مشترك تشكیل می دهم، با خانواده او چه كار دارم !؟ نكته همینجاست. ازدواج، به معنی برخورد دو فامیل، دو خانواده و دو منطقه است. نادیده گرفتن خانواده ها، نظرات و خواسته های منطقی آنان و خاستگاه فرهنگی، بزرگترین بی تجربگی جوانان در انتخاب همسر محسوب می شود. خوب است قبل از ایجاد علاقه و ورود به دنیای لطیف عاطفه، پس ازانتخاب اولیه كه مبتنی بر منطق و در نظر گرفتن معیارها و عوامل مؤثر در سعادت زندگی مشترك خواهد بود، انتخاب خود را با خانواده در میان بگذارند و از نظرات آنها و دلایلی كه برای موافقت یا مخالفت با این پیوند دارند آگاه شوند. پس از موافقت خانواده و آشنا شدن هر دو خانواده با هم، جوانان نیز می توانند در سایه استفاده از تجربیات خانواده و در محیط خانه، به اطلاعاتی كه لازمه شناخت همسر برای تشكیل یك زندگی مشترك است دست یابند و در كمال صداقت، انتظارات، اهداف و خواسته های خود را از ازدواج بیان كرده و نظرات شریك احتمالی زندگی آینده خود را نیز بشنوند، و در سایه این گفت و شنودها، تشابهات و اختلافات شخصیتی خود را محك بزنند. در سایه این شناخت، پیوند مناسب تشخیص داده می شود و یا پیش از آن كه اتفاقی بیفتد متوجه تفاوت های اساسی شده و از بروز اشتباه در انتخاب پیشگیری می شود. در همین راستا شما را به خواندن كتابهای زیر دعوت می كنم:

1-عشق هرگز كافی نیست/ پرفسور آرون تی بك/ ترجمه مهدی قراچه داغی كه كتابی بسیار عالی وروشن گر در زمینه عشق و عاشقی و ناپایداری ازدواج بر پایه وهمیات است كه مولف در آن نمونه های عینی خوبی در این مورد مطرح نموده و به بحث گذارده است.

2- آیا تو آن گمشده ام هستی؟ نوشته باربارا دی آنجلیس

احساس می كنم هر وقت تو كوچه چشمم به چشمش می خوره آرووم ، پراز آشوب!...
همیشه چیزهای مهم تر دیگری وجود دارد كه پرداختن به آنها ما را به مسیر درست زندگی رهنمون می سازد و روشن می كند كه ما در انتخاب خود اشتباه نكرده ایم ...

4 سال است كه عاشق دختر همسایه ام ، دانشجو هستم و با وجودی كه هرروز دخترای زیادی و دور و اطراف می بینم تو دانشگاه و ....باز دلبند ایشانم. جالب است بدانید كه دختره روحش از این ماجرا خبر نداره ، خانواده ام دارند كم كم مشكوك میشوند چون دائم دارم سوتی می دهم انگاری همش می خوام بگم عاشقم و دوسش دارم ولی می ترسم. یه دانشجوی بیست و یك ساله ترم 4 مكانیك با هیچ دارایی چطور می توونه بره بگم زهره جان عاشقتم.اگه می بینید الان دارم رك حرف می زنم چون تو یه اتاقم تنهام و این مطالب با غریبه هم نمی توونم در میان بگذارم. براستی عاشقم. می ترسم این كیس 19 یا 20 ساله از دستم برود. اعتراف می كنم كه دخترای زیادی را زیر نظر گرفته ام ولی هیچ كدام علی رغم زیبایی هایی كه داشتند جای زهره را در قلبم نگرفتند تا جایی كه با وجود این همه مانكن شگفت انگیز در دانشگاه!!! باز و یاز به زهره فكر می كنم ،چون احساس می كنم هر وقت تو كوچه چشمم به چشمش می خوره آرووم ، پراز آشوب!! می شم . شب امتحان هم با خیالش زندگی كرده ام!!یعنی اینكه به حجابش ، ظاهرش ، قامتش و خانواده اش دینش و .... فكر كرده ام و یه جورایی هم با زبلی تحقیق كرده ام.فقط اخلاق شخصی ایشان دست نیامده است و اینكه نامزد دارد یا نه؟ .نمی دانم به نظرتان چی كار كنم؟ راستی اهل دوستی با هیچ دختری نبوده ام چون با در یك خانواده اسلامی رشد یافته ام.  راستی رشته ریاضی و فیزیك بود الان مكانیكم شبانه می خوونم ولی كارم به شعر و شاعری كشیده شده است .یعنی واقعا شعر می گویم برای عشقم.عشقی كه شاید الان نامزد هم داشته باشد چون در مورد نامزد و .... از كسی نپرسیده ام چون می ترسم لو برم. نگذارید زهره از دست برود. امروز به سجده افتادم و از خدا خواستم كه از كوچه رد بشود تا پر از آشوب بشوم از 5 ت 7 بعدظهر تو بالكن منتظر بودم كه از كوچه رد بشود آن هم زمانی كه فردا آخرین امتحانم (مقاومت 2)هست واسه همینه كه می گم همش دارم سوتی می دهم.

دوست داشتن، عشق و عاشقی یك طرف قضیه است. همیشه چیزهای مهم تر دیگری وجود دارد كه پرداختن به آنها ما را به مسیر درست زندگی رهنمون می سازد و روشن می كند كه ما در انتخاب خود اشتباه نكرده ایم. این كه می گوییم، عشق همه چیز نیست به خاطر این است كه اگر تنها به ندای عشق گوش فرا دهید احتمال این كه عقل و خردورزی كنار گذاشته شود و به قول معروف چشم و دل تان كور گردد به گونه ای كه حتی بدی ها و نواقص طرف را خوبی و كمال تلقی كنید بسیار است. این نكته را سرگذشت افراد عاشق پیشه تأیید می كند، نیازی به ارائه دلیل و مدرك نیست. از طرف دیگر، اگر تنها عشق را ملاك قضاوت قرار دهید احتمال این كه از واقعیت فاصله بگیرید و در تخیلات و فكر و خیال سیر كنید، كم نیست. روی آوردن شما به شعر و شاعری و ساعت ها در فكر معشوق بودن حتی در شبهای امتحان كه سرنوشت تان به آن بستگی دارد و همچنین ساعت ها در انتظار دیدار او نشستن، گویای این است كه از واقعیت فاصله گرفته اید و این مسلماً خطر ساز است. كم نبودن عاشقانی كه علی رغم این كه می دانستند معشوق شان او را دوست ندارد و یا با دیگری ازدواج نموده است و امكان ازدواج با او وجود ندارد اما، با این حال، بر خواسته خود پافشاری نمودند و با آبروی طرف بازی كردند و خانواده هایی را به خاك عزا نشاندند. این گونه وقایع حكایت از آن دارد كه گاهی عشق كور و بی ضابطه، برخلاف انتظاری كه از آن داریم، می تواند منشأ جنایات بزرگ گردد.

اگر از آن فضای خیالی و غیر واقعی فاصله بگیرید شاید راه حل اطمینان بخشی برای وصال تان پیدا شود البته، ما ابداً قضیه عشق و عاشقی شما را محكوم نمی كنیم بلكه همان طور كه در ابتدا گفتیم، آن را برای امر واقعی و مقدسی مثل ازدواج كافی نمی دانیم چرا كه معمولاً عشق و عاشقی های دوران نوجوانی و جوانی، معیار مناسبی برای انتخاب همسر نمی باشد. بلكه در كنار آن بایستی به معیارهای اساسی تر و مؤلفه های مهمتر كه در همه ازدواج های سالم مورد لحاظ است، توجه داشته باشید و آنها را مد نظر قرار دهید.

سن و سال شما حكایت از آن دارد كه فعلاً شرایط ازدواج را ندارید، حتی اگر در خوشبینانه ترین حالت، آن دختر حاضر به ازدواج با شما گردد و خانواده ها هم همگی موافق باشند، باز باید چند سالی صبر كنید تا بتوانید به قول معروف گلیم خود را از آب بیرون بكشید و شغل و درآمد و سرپناهی پیدا كنید. پس چاره ای ندارید كه فعلاً خویشتنداری داشته باشید و آن دختر را موقتاً فراموش كنید و به عشق خود خیلی دامن نزنید تا بتوانید به ادامه تحصیل و  كارهای مهم تر بپردازید تا عشق مانع پیشرفت تان نگردد و خود باعث تأخیر در وصال و ازدواج تان نشود. البته، هیچ ایرادی ندارد كه شما قصه عشق و عاشقی خود را با یكی از اعضای خانواده مثل مادر و خواهرتان كه با او راحت هستید در میان بگذارید تا در جمع خانواده مطرح كند و نظر آنها را جویا شوید و از آنها بخواهید كه چون شرایط ازدواج ندارید، فعلاً قصد آن را ندارید ولی، دوست دارید دختری را كه شما او را برای ازدواج مناسب می دانید برای شما نشان كنند تا در آینده در صورت فراهم شدن شرایط  ازدواج با او ازدواج كنید.  این راه حل چند حسن بزرگ دارد. اولاً، خانواده از ابتدا در جریان قرار می گیرند و احتمال این كه بعداً مخالفت كنند و كار را سخت گرداند كم می شود. ثانیاً، كمك و مساعدت آنها را در پی دارد و آنها می توانند به راحتی از نامزد داشتن و نداشتن آن دختر  باخبر گردند و بعد از این كه متوجه شدند او نامزی ندارد، قضیه عشق و علاقه شما را به آن دختر و خانواده اش منتقل كنند و نظر آنها را جویا شوند تا اگر آنها نیز موافق بودن در آینده اقدام كنید. ثالثاً زمینه شناخت آن دختر و آشنایی با خصوصیات اخلاقی و ویژگی های شخصیتی او بهتر فراهم می گردد و رابعاً تكلیف عشق شما زودتر روشن می شود كه آیا در این عشق بمانید و یا این كه آن را فراموش كنید؟ و دیگر بیش از این خود و فكر و ذهن تان را درگیر عشق پوشالی و خیالی نكنید. مسلماً اگر آن دختر نامزد داشته باشد و یا حاضر به ازدواج به شما نگردد و شما را نپسندد طبیعتاً باید او را فراموش كنید، در غیر این صورت، عشق یك طرفه و بی ضابطه شما فایده ای ندارد و چه بسا ممكن است فرصت های بعدی زندگی را از شما بگیرید و مشكلات فراوانی را فرا روی تان قرار دهد از این روی، توصیه می شود كه تصمیم به فراموشی كردن او بگیرید و هیچگاه در مسیر رفت و آمد او قرار نگیرید و با او برخوردی نداشته باشید و از طرف دیگر، فكر و ذهن تان را از پرداختن به او خالی كنید و به محض خطور این گونه افكار، سریعاً با ذهن گردانی، ایجاد حواس پرتی، جابجایی مكانی و تغییر موقعیت جلوی افكار خود را بگیرید و به موضوعات دیگر بپردازید.

چه كار كنم ديگه اين حس بر نگرده تا ابد. خواهش مي كنم كمكم كنيد
بايد توجه داشته باشيد كه احساسات عاشقانه كه معمولاً در دوران نوجواني و جواني بروز و ظهور پيدا مي كند برخاسته از غريزه جنسي و تمايلات ناهشيار جنسي و از آثار ...

 14 سالمه مدتي عاشقم اما مي دونم كسي كه دوسش دارم پسر درستي حداقل واسه من نيست.شما گفتيد دوستي با جنس مخالف درست نيست.مي دونم خودمم اين رو به دوستام مي گم و مي دونم گناه زيادي داره ولي من با ايشون دوست نيستم فقط مي خوام تا از يادم بره.الان چند روزه كه ازش بدم مي ياد نمي خوام ديگه اون عشق كوركورانه برگرده اخه بارها ازش متنفر شدم بعد دوباره بهش علاقه پيدا كردم يكبار يكسال ازش بدم مي يومد ولي بعد دوباره علاقه مند شدم.مي ونم الان بايد بچگي كنم.خوش باشم و فارغ اين جور مسائل.مي دونم عشق الان كوركورانه است من با شيفتگي كامل مخالفم چون زنجير مي كنه ادمو البته اين درمورد خدا خوبه. راه حل ها ي ديني بهم بگيد كه ديگه نياد تو ذهنم و بيمارم نكنه و اذيت نشم. جوريه كه حداقل سالي يه بار مي بينم يا چند بار در سال صداشو مي شنوم اخه برادر دوستمه چه كار كنم ديگه اين حس بر نگرده تا ابد. خواهش مي كنم كمكم كنيد

بايد توجه داشته باشيد كه احساسات عاشقانه كه معمولاً در دوران نوجواني و جواني بروز و ظهور پيدا مي كند برخاسته از غريزه جنسي و تمايلات ناهشيار جنسي و از آثار رواني آن به شمار مي رود و همان طور كه در مكاتبات پيشين خدمت تان گفتيم از آثار دوران بلوغ به حساب مي آيد تا نوجوانان و جوانان را براي ازدواج و تشكيل زندگي مشترك آماده سازد.

خداوند در انسان نيروي هاي كارآمد و مثمر ثمري را نهفته است كه اين نيروها هر كدام در جاي خود لازم و ضروري بوده و باعث كارهاي شايسته اي مي شوند و در رشد و تعالي انسان نقش بسزايي را بازي مي كنند. از مهمترين نيروهايي كه خداوند به انسان ها ارزاني داشته است يكي نيروي تعقل و خردورزي و ديگري احساسات و عواطف است. اين دو نيرو همچون دو بال پرنده عمل مي كنند كه اگر هماهنگ و منسجم با هم انجام وظيفه كنند سبب پرواز و حركت انسان مي شوند، ولي اگر ناهماهنگ عمل كنند؛ يكي تند حركت كند و جلو بيفتد و ديگري كند حركت كند و عقب بيفتد؛ در حركت مستقيم انسان اخلال ايجاد مي شود و او را نه تنها از حركت باز مي دارد بلكه، سبب سقوط و انحراف وي از صراط مستقيم مي گردد. در ازدواج نيز توصيه مي شود كه دختر و پسر از اين دو نيروي خدادادي به اندازه كافي و به يك اندازه بهرمند گردند تا ازدواج پايدار و موفقي را براي خويش رقم بزنند. اگر دختر و پسر در ازدواج خود تنها به نداي احساسات و عواطفشان گوش فرا دهند و تعقل و خردورزي را به كناري بزنند و به عبارت ديگر، باعث پيش افتادن احساسات و عواطفشان گردند در اين صورت، سبب شكل گيري ازدواج هاي احساسي پشيمان كننده مي گردند و اگر تنها تعقل و خردورزي را مد نظر قرار دهند و باعث پيش افتادن آن گردند، باز در اين صورت، سبب موفقيت و خوشبختي ازدواجشان نخواهند بود. بهترين حالت آن است كه تعقل و خردورزي در كنار احساسات و عواطف حركت كند و همچون دو كفه ترازو ميزان گردد تا نتيجه بخش و مثمرثمر بشود.

علت اصلي اين كه شما گاهي عاشق مي شود و گاهي حس تنفر به شما دست مي دهد اين است كه گاهي تعقل و خردورزي شما پيش مي افتد و شما با عينك تعقل و خردورزي به اوضاع و احوال نگاه مي كنيد و با خطكش آن، شرايط را مي سنجيد و به اين نتيجه مي رسيد كه فرد مورد نظر، شايستگي تصدي پُست همسري را ندارد و نمي تواند در صورت ازدواج، شما را خوشبخت گرداند به همين خاطر، از او بدتان مي آيد و حس تنفر به شما دست مي دهد. اما وقتي احساسات و عواطف پيش مي افتد و تعقل و خردورزي عقب مي افتد، تحت تأثير غريزه جنسي و تمايلات ناهشيار جنسي قرار مي گيريد و احساسات عاشقانه پيدا مي كنيد و دوباره نسبت به فرد مورد نظر علاقهمند مي گرديد. اين حالت تا حدودي طبيعي است چون همواره و هميشه احساسات و عواطف با تعقل و خردورزي در يك راستا حركت نمي كنند و هماهنگ با هم كار نمي كنند. خصوصاً در دوران نوجواني و جواني كه غلبه احساسات و عواطف بر تعقل و خردورزي بيشتر است و از اين ناحيه متأسفانه دختران و پسران بسياري آسيب مي بينند و آينده زندگي خويش را تباه مي سازند از اين روي، اهميت مشاوره هاي قبل از ازدواج و لزوم پيشگيري از ارتباطات آزاد و بي حد و حصر دختر و پسر كاملاً مشخص مي گردد تا آنها در گرداب غرائز، احساسات و عواطف غوطه ور نگردند و شانس ازدواج سالم را براي هميشه از دست ندهند.

براي اين كه از اين وضعيت رهايي پيدا كنيد، لازم نيست احساسات و عواطف خود را به كلي سركوب كنيد و يا كاري كنيد كه فرد مورد نظر را براي هميشه فراموش كنيد بلكه كافي است نسبت به او مثل بقيه افراد بي تفاوت باشيد و قبل از ازدواج از هر گونه رابطه اي با جنس مخالف و زير پا نهادن چارچوب هاي شرعي و ديني، ضوابط عقلي و ملاحظات عرفي بپرهيزيد. اين تنها كاري است كه از شما خواسته شده است و شما بايد تمام تلاش خود را معطوف به اين كار كنيد. البته اگر بتوانيد فكر و ذهن تان را از فرد مورد نظر منصرف كنيد و به او فكر نكنيد راحت تر مي توانيد با اين قضيه كنار بياييد و به كارهاي مهم تر زندگي خود برسيد. مي توانيد با چند راهكار ساده مثل، تكنيك توقف فكر، ايجاد حواس پرتي، شمارس معكوس اعداد، بستن  كش به مچ دست خود  و رها كردن آن با شروع خطور افكار وي، فكر و ذهن تان را از پرداختن به او خالي كنيد.

البته گاهي علت عشق هاي بي هدف و بي ضابطه وجود برخي آشفتگي هاي روحي و رواني و برخي اختلالات زمينه ساز است كه باعث اين گونه مشكلات مي گردد. توصيه مي شود در اين خصوص به مراكز مشاوره اي و خدمات روانشناختي معتبر مراجعه كنيد و با كمك روانشاسان و مشاوران با تجربه زمينه برخي آشفتگي هاي روحي و رواني احتمالي خود را بشناسيد و آن را به موقع درمان كنيد تا مشكلي در آينده براي تان ايجاد نشود.

فرمول رفتاری ام را در رابطه با اون چطوری كنم؟
اینكه شما انسان خیر خواهی هستید و به فكر این هستید كه دوستتان را از بعضی مشكلات دور كنید و كمكش كنید، خیلی خوب است، اما باید به این نكته توجه داشته باشید كه ...

من یك دوست دارم كه رفتارش و گفتار و اخلاقش دخترانه است(شبیه به دخترانه است.بچه ی دور از دین هم نیست.با ادب و... .امثال این فرد در مدرسه ما كم است.لباس و ظاهرش هم با ظرافت و دخترپسندانه است.من فكر میكنم كه بخاطر ارتباط بیش از حد با دخترای فامیلشون باشه.بنا بر این بعضی افراد از روی شهوت به او نگاه می كنند .من مدت هاست كه فقط و فقط بخاطر احساس تكلیف تصمیم گرفتم كه با او رابطه ی دوستی بیشتر بزنم انشاءا... برای تاثیر گذاری چیز های خوب.من این كارو شروع كردم به این صورت:او احساس نكنه كه من میخوام جذبش كنم.شمارشو گرفتم و براش چند تا اس ام اس فرستادم. فرداش فهمیدم از جك و... خوشش نمی آید و بیشتر از اس ام اس های عاشقانه و عارفانه خوشش می آید.دیگه فهمیده بودم كه موبایلشو بین ساعت 1 تا 1 و نیم چك میكنه.منم هر روز برای اون تو این ساعت از این اس ام اس ها میفرستادم(البته بگم كه خیلی افراط كردم-تا جایی رسید كه به یكی از دوست های مشترك من و اون گفته بود مگه من دوست دخترشم كه اینقدر از اینا برام میفرسته. بعدش هم وقت درسیم گرفته میشه من هم بعد از شنیدن این حرف پشت سرم ،تا مدت چند روز هیچ اس ام اسی به او ندادم. تا تو شك بمونه كه كسی بهم گفته یا خودم فهمیدم.و بعد از چند روز اول یك سوال درسی ازش تو اس ام اس پرسیدم كه با فاصله ی چند ساعت بهم جواب داد(البته براش اینكار عادیه كه یكم طول بكشه تا جواب بده) و فرداش اس ام اس محبت انگیز ولی نه مثل قدیمی ها بلكه با شور كمتر براش فرستادم.)این فرد به گفته ی خودش شخصیتش پیچیدست.واقعا هم همین طوره با هركی یه جور رفتار(كه مثل رفتار طرف مقابلشه)می كنه. حالا من هرچی می خوام باهاش عادی تر باشم،اون غیر عادی تر و خشك تر می شه.اینجور افراد هرچه بهشون نزدیك تر میشی ازت بیشتر فاصله میگیرند.پس فرمول رفتاری من جواب نداد.باید عوضش كنم.احساس می كنم كه اون میخواد به من رو نده و... . من از این كسانی نیستم كه برای قرار گذاشتن با یه بچه ی عادی و... در مسجد كه خودم مسجدی هستم قرار بزارم.درست نیست.اون فرار میكنه.لذا فقط تو فكر اینم كه تنها تو اردوی مشهد با خودم همراهش كنم تا تاثیر گذاری بیشتر بشه .ولی میدونم سخته.احتمال 90 درصد قبول نمیكنه .ولی راهكا داره. پس سوال من این 2 تا هستند: 1)فرمول رفتاری ام را در رابطه با اون چطوری كنم؟با توجه به این كه سال تحصیلی تمام شد و ما فقط با قرار گذاشتن میتونیم همدیگه رو ببینیم. 2)برای همراه سازی اون با خود در اردو چگونه عمل كنم؟ اصلا این كار رو بكنم؟

اینكه شما انسان خیر خواهی هستید و به فكر این هستید كه دوستتان را از بعضی مشكلات دور كنید و كمكش كنید، خیلی خوب است، اما باید به این نكته توجه داشته باشید كه رفتارهایی كه انسان ها انجام می دهند، عوامل و علل پیچیده  و ریشه ای دارند، لذا واقعا شاید نتوان به این راحتی و به واسطه پیام تلفنی دادن، تاثیری روی انسان ها گذاشت. باید علت رفتارهای ایشان تحلیل شود،صرف این كه كسی با دخترهای فامیل ارتباط داشته باشد، حالت دخترانه پیدا نمی كند. خیلی از پسرها هستند كه همین ارتباطات با دخترها را دارند، اما اصلا رفتار دخترانه پیدا نمی كنند. خیلی از اوقات این نوع رفتار، ریشه در سابقه خانوادگی دارد، یا علت هورمونی دارد، كه در این صورت ها تاثیر گذاری مشكل است و احتیاج به یك سری كارهای دقیق روان شناختی دارد. اینها را گفتم تا به شما این را بگویم كه در مورد این كه بتوانید روی او تاثیر بگذارید، انتظار زیادی از خودتان نداشته باشید.

 نحوه رفتارتان با او این مشكل را داشته است كه او اصلا نمی داند كه شما چه كسی هستید و هدفتان از این پیام ها چیست؟ اگر این طوری كه خودتان گفته اید، بعضی افراد به او از روی شهوت نگاه می كنند، بعید نیست كه شما را هم یكی از همان افراد فرض كرده كه برای این كارها برای او پیام های محبت آمیز می فرستد. نشانه اش هم همین است كه به دوست مشتركتان آن حرف را زده است.

در مورد رفتن به اردوی مشهد هم نكته این است كه حالا بر فرض این كه او با شما در این اردو همراه شود، شما چه كاری می توانید برای او انجام دهید؟ می توانید كه به او پیشنهاد بدهید كه برای زیارت امام رضا (ع) با اردو همراه شود، اما انتظار آن تاثیرهایی كه در ذهنتان هست را نداشته باشید، اما اگر قبول كند كه با اردو به مشهد بیاید، خوب است كه بیاید، ولی لازم نیست كه تلاشی غیر متعارف برای آمدنش انجام دهید.

اگر رابطه دوستی شما زیاد است و او هم شما را قبول دارد، می توانید كه در طول تابستان با او قرار بگذارید تا همدیگر را ببینید، اما اگر رابطه اتان زیاد نیست و یا این كه شما را خیلی قبول ندارد، لازم نیست كه این كار را بكنید، چون معلوم نیست كه تاثیری داشته باشد و شاید شك هم بكند كه فلانی چرا این كارها را می كند؟

در مجموع به نظر می آید كه شما نتوانید كه كار زیادی برای او انجام دهید، علاوه بر این كه اگر شما بخواهید كه به او نزدیك شوید، امكان این وجود دارد كه خود شما از او تاثیر بگیرید. كم نبوده اند مواردی كه برای تاثیر گذاری بر روی دیگران اقدام كرده اند، ولی خودشان از آن ها تاثیر گرفته اند. در این جا معلوم نیست كه شما تكلیفی داشته باشید، چون كه تاثیر گذاری بر روی دیگران كاری است كه به اطلاعات زیاد و احاطه به جوانب مختلف مسائل نیاز دارد. انسان ها در مرحله اول نسبت به اصلاح خودشان تكلیف دارند، لذا بیشتر مواظب خودتان باشید.

تكليف ما چيست؟
كار و تلاش‌و بهره بردن از زندگي‌دنيوي‌به‌اندازة‌معقول‌از وظايف‌هر فرد است‌. چنان كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «كسب حلال بر هر مسلمانى واجب است»

در حال حاضر با وجود مشكلات زياد معيشتي وكم بودن كار براي افرادي مثل من واينكه هرجا سركار مي رويم به گونه اي ظلمي بر ما روا مي دارن مثلا دست مزد كم وكار بيش از حد متعارف وخارج از توان ويا در جاهايي كار كاردن كه براي سلامتي ما يقينا ضرر دارد تكليف ما چيست? بايد براي تامين معاش اين ظلم ها را تحمل كنيم چندين شغل وكار مختلف را امتحان كردم حتي چند شهر مختلف هم رفتم تفاوتي ندارد بايد زورگويي ها وظلم ها را تحمل كرد در قبال خانواده مسوليت دارم چكار كنم زير بار بروم يا نه؟

به چند نكته توجه كنيد.

1- كار و تلاشو بهره بردن از زندگيدنيويبهاندازةمعقولاز وظايفهر فرد است. چنان كه  رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «كسب حلال بر هر مسلمانى واجب است» (1)

2- همان گونه وقتي مردم مي خواهند بگويند: فلاني زيبا است، او را به ماه شب چهاردهم تشبيه مي كنند، در آموزه هاي ديني نيز وقتي مي خواهند ارزش و اهميت يك عمل را بيان كنند، آن را با حج و جهاد در راه خدا و بالاتر از آن دو با «شهادت» در راه خدا مقايسه مي كنند. با توجه به اين اصل،  ارزش كار و عرق ريختن  براي كسب روزي حلال و تأمين هزينه ها و مخارج خانواده در نزد خدا به اندازه اي زياد است كه كار با جهاد در راه خدا مقايسه شده است. پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: مَنْ سَعَى فِي نَفَقَةِ عِيَالِهِ وَ وَالِدَيْهِ فَهُوَ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ(2) كسي كه  براي تأمين مخارج زندگي زن و بچه و پدر و مادرش كار مي كند،( ارزش كارشان ) همانند( ارزش جهاد) جهادگران در راه خدا خواهد بود. در حديث قدسي آمده است كه خداوند به پيامبر اكرم (ص) فرمود: اى احمد! عبادت ده جزء دارد، و نه جزء آن در طلب روزى و كسب حلال است، و اگر تلاش نمودى كه خوراكت پاك و حلال باشد، در پناه من خواهى بود. (3) 

3- يكي از نعمت هاي بزرگ، داشتن «سعه صدر»، ظرفيت و قدرت تحمل بالا، حوصله و صبر بر سختي ها و مشكلات است. تا انسان ظرفيت تحمل خود را بالا نبرد، و تا زماني كه كار  و خدمت به خانواده را به عنوان يك عبادت و جهاد در راه خدا نبيند، و تا زماني كه هدف از  كار را  جلب رضايت خداوند قرار ندهد، پيوسته بايد با خود كلنجار برود، خود را براي انجام كار براي ديگران و دريافت مزد اندك و مانند آن، ملامت كند، البته جز غم و غصه و خودخوري و خود را اذيت كردن، هيچ نتيجه ديگري نمي گيرد.

 پرسشگر گرامي!  از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب عالَم را بگرديد، مي بينيد هر نوشي با دهها و صدها نيش همراه است. در كنار هر آساني، سختي هايي نهفته است، در برابر يك جاده صاف و اسفالته، دهها جاده خاكي وجود دارد، و در برابر هر كاخي هزاران كوخ وجود دارد.

  هنر آن است كه انسان توقف نكند، و حركت چرخ زندگي خود را به بهانه سختي و مشكلات، يا ظلم و بي عزتي، كُند نكند و يا از حركت نيندازد، اين كار آدم هاي تنبل و بي عُرضه اي است كه مي خواهند از زير بار مسؤليت شانه خالي كنند، هنر آن است كه  در ميان اين نيش و نوش ها ، و كاخ و كوخ ها، مسؤليت انساني و مديريت اقتصادي و غير اقتصادي زندگي خود را با صبر و حوصله و عزم و پايداري به مقصد مطلوب برساند، و با سختي ها دسته و پنجه نرم كنند، و آن ها را  وسيله اي براي پيشرفت و آينده اي بهتر قرار دهد. امام كاظم(ع)، چه زيبا فرمود: إيّاك و الكسل و الضّجر فإنّهما يمنعانك من حظّك من الدّنيا و الآخرة.(4) از  تنبلي و كسالت و دلتنگي (در انجام كارها و مسؤليت ها ) بپرهيز، چه آن كه اين ها  تو را از نصيب دنيا و آخرتت باز مى‏دارند. آن حضرت در كلام ديگري مي فرمايد: با بر آوردن خواسته حلال خود، تا آن جا كه به مروت لطمه اي نزند و به اسراف نينجامد، براي نفس هاي خويش از دنيا حظّ و بهرةاي قرار دهيد، و از دنيا برايامور دينيخود كمكبگيريد. زيرا روايت شده است كه: از ما نيستهر كسدنيايشرا برايدينشرها كند يا دينشرا برايدنيايشفرو گذارد.(5) امامحسن مجتبي)فرمود: " اعمللدنياككأنّكتعيشأبداً واعمللآخرتككأنّكتموتغداً(6)  برايدنيايتكار و تلاشكنهمانند كسيكهانگار مي خواهد هميشهدر دنيا زندگي كند، و برايآخرتتطوريعملكنو آمادگيداشتهباش،كه انگار همين فردا خواهيمرد ". بنا بر اين خُلق و خويت را نيكو گردان، سختي و مشكلات را با قصد جهاد در راه خدا تحمل كن، بيكاري را بر كار با مزد كم ترجيح نده.

پي نوشت ها:

1. بهاءالدين خرمشاهي و مسعود انصاري، پيام پيامبر، ناشر منفرد، ص 637.

2. محدث نوري، مستدرك الوسايل، مؤسسه آل البيت، قم 1408 ش.

3. ارشادالقلوب ديلمي، ترجمه علي سلگي نهاوندي، ناشر انتشارات ناصر – قم، ج 1، ص 517.

4. شيخ كليني، الكافي، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ش 1365، ج 5، ص 85.

5. محمدي ري شهري، منتخب ميزانالحكمه، ترجمه حميد رضا شيخي، ناشر سازمان چاپ و نشر دارالحديث، چاپ پنجم، ج 1، ص 373.

6. علامه مجلسي، بحار الانوار، مؤسسه الوفاء بيروت – لبنان، سال انتشار 1404 ق، ج44، ص139.

با وضع موجود جامعه فكر مي كنم درآمد هيچ كسي بدون شبهه نيست
« یا أَیُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّبا»(1) یعنی «اي مردم، از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را بخوريد.».

 1-من فعلا مجبورم كارگري كنم و به حرام و حلال بسيار مقيدم و حتي تا اندازه ي ريال برايم مهم است. اما با وضع موجود جامعه فكر مي كنم درآمد هيچ كسي بدون شبهه نيست.اخيرا يك نفر كه كارش پيمانكاري بازسازي و نقاشي كارهاي دولتي است از من خواسته بصورت روزمزد برايش كار كنم. اما من كه هيچ اعتمادي به درستكاري او ندارم نمي دانم بروم و كار بكنم يا نه. از طرفي بيكارم و زندگي هم سخت نيازمند پول است. از يك طرف هم دلم راضي نمي شود مزدي را بگيرم كه مي دانم حرام قاطي دارد.اگر بخواهم دنبال روزي كاملا حلال بگردم هيچ وقت به ان دست پيدا نمي كنم. الان من چكار بايد بكنم؟

 2-سوال ديگرم اين است كه هر وقت كارم درست مي شود و من براي شكرگذاري و ادامه يافتن آن نذر مي كنم يا تصميم مي گيرم يك كار خوب انجام بدهم يا مثلا روزه اي بگيرم كارها خراب مي شود و كار درست شده نه تنها ادامه نمي يابد كه ضرر و زياني هم به من وارد مي شود. من هم در آن لحظه از كرده خود پشيمان مي شوم. مثلا همين چند روز پيش كه مدتي بيكار بودم نذر كردم كه اگر كار پيدا كنم مبلغي از مزد يك روزم را صدقه بدهم. همين كار را نيز كردم اما روز بعد كارفرما يكي ديگر را به جايم آورد. به نظر شما در اين گونه موارد چكار بايد بكنم؟

 

قرآن كریم بر كسب روزی حلال تأكید زیادی دارد: « یا أَیُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّبا»(1) یعنی «اي مردم، از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را بخوريد.». خطاب هایي كه در قرآن مربوط به استفاده از غذاها است، معمولا با دو قید« حلال» و« طیّب» همراه است. « حلال» چیزي است كه ممنوعیتي نداشته باشد، « طیّب» به چیزهاي پاكیزه گفته مي‏شود كه موافق طبع سالم انساني است.

با توجه به این نكته می گوییم:

به نظر می رسد به نوعی وسواس در باره كسب حلال مبتلا شده اید. حتی در شرایط جامعه امروزی انسان با عمل به وظیفه می تواند كسب و كار و روزی خود را از مال حرام و شبهه ناك حفظ كند. از نظر شرعی، تا زمانی كه علم و یقین به حرام بودن اموال صاحب كارتان ندارید، استفاده از این اموال اشكال ندارد و البته یقین به حرام بودن تمام اموال ایشان نیز امری مشكل است. لذا توصیه می كنیم بنا را بر این بگذارید كه حداقل بخشی از اموال ایشان حلال است و آن چه شما از آن استفاده می كنید از اموال حلال است.(البته نباید در این امر تجسس كنید).

درگام بعدی، در صورت یقین به حرمت تمام اموال پیمانكار، برای برطرف شدن حرمت احتمالی از تصرف در آن اموال می توانید از مرجع تقلیدتان اجازه بگیرید و از آن اموال استفاده كنید. اجازه شما برای تصرف، موجب حلال شدن آن اموال می گردد.

پس از نگرانی بی دلیل پرهیز كنید. از این كه پیش روی خود را ببینید بپرهیزید. نگاه خود را به افق دور تر بیندازید. از نذر های پی در پی بپرهیزید و سعی كنید با توكل به خدا حركت كنید و از او روزی حلال بخواهید. خداوند به كسب و كارتان بركت می دهد. نذر هایی كه انجام می دهید از نظر شرعی تنها نذر هایی لازم است ادا شوند كه صیغه نذر را خوانده باشید. برای اطلاع بیشتر در این زمینه با گروه فقه و احكام بخش تلفنی به شماره (09640) تماس بگیرید.

ایجاد اختلال در رونق كار شما و به هم خوردن قصد شما برای شكرگزاری، به این معنا نیست كه خواسته شما به اجابت نرسیده و یا كارتان خراب شده است. زیرا امور معنوی گاه بعد از مدت زمانی به اجابت می رسد و نتیجه اش روشن می شود.

توصیه می كنیم به هر كاری كه مشغول می شوید، درایت به خرج دهید و با پركاری و كار دقیق و صحیح، نظر كارفرما را به خود جلب كنید. می دانید كارفرما بی دلیل كارگر خویش را عوض نمی كند. پس عملكرد خود را در یك بازده زمانی ارزیابی كنید. عیوب احتمالی عملكرد و كار خود پیدا كنید و آنها را برطرف كنید.

اگر بعد از ارزیابی عملكرد خود به این نتیجه رسیدید كه عملكرد شما خالی از اشكال است به سراغ موانعی بروید كه ممكن است مانع جلب روزی از جانب خداوند شود.

 عوامل معنوی مثل قطع رحم، اسراف، گناه و ناسپاسی(2)،  بداخلاقی، ظلم و ستم و تجاوز افراد نسبت به حقوق دیگران و از جمله والدین، همسر و فرزندان(3)  ...در كاهش روزی موثر اند.

اگر بعد از بررسی، مانعی در بین نبود باید از اموری كه سبب  زیادی رزق و روزی اند كمك بگیرید. از روایات بر میآید كه علاوه بر تلاش انسان اموری از جمله دعا میتواند در زیادی رزق مؤثر باشد، مانند: خوب همسایهداری كردن، رعایت بهداشت  و شستن سر  كه علاوه بر زیادی عمر، فقر را میزداید. همچنین اذان گفتن، وضو داشتن(4)، صله رحم به خصوص با پدر و مادر، زیارت قبر امام حسین (ع)(5).

درهمه حال فراموش نكنید:

شاه كلید، كسب روزی حلال ، تلاش و كوشش انسان در كنار توكل به خدا است .

توضیحات بیشتر را از همكاران بخش تلفنی جویا شوید.

 

پینوشتها:

1.  بقره(2) آیه 168.

2. ثقة الإسلام كليني،الكافي، دار الكتب الإسلامية - طهران، 1365 ه. ش. ص 271.

3. آيت الله مهدوي كني، نقطه های آغاز در اخلاق عملي، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم 1376، ص661 .

4. محمدي ري شهري، میزان الحكمه،انتشارات دارالحديث، ج 2، ص 1073.

5. همان، ج 3، ص 2116.

عاجزانه تفاضامندم مرا در حل اين مسئله ياري نمائيد؟
مؤمن در زندگي خود اغلب با مشكلات و گرفتاري ها مواجه مي گردد تا هم مورد آزمايش قرار گيرد و هم بوسيله اين گرفتاري ها ساخته گردد.

تا يادم مي آيد پول و مال حرام در زندگيم نيامده و حق الناسي بر گردنم نيست تقريبا هر ساله و پي در پي  ضرر مالي به صورت گم شدن يا دزدي به زندگي ام وارد مي شود. معمولا بالاي 200هزار تومان ضرر مي كنم. ناگفته نماند وضع مالي متوسطي دارم و در حد توانم صدقه و كمك به فقرا مي كنم و اهل نماز و روزه هم هستم. عاجزانه تفاضامندم مرا در حل اين مسئله ياري نمائيد؟ بوده با هر ضرر،‌ضربه به روحيه و اخلاقم وارد مي شود و تا حدود يك ماه بعد در فكر و ناراحتي هستم ولي جوابي براي خودم پيدا نكردم

اين كه اهل تضییع حق الناس نيستيد و به نماز و روزه پايبند هستيد، نكته بسيار ارزشمندي است كه توفيقي از جانب خدا به شماست و نصيب هر كسي نمي شود .

براي حل مشكلتان بايد به چند نكته توجه داشته باشيد:

1. اگر چه ممكن است گاهي علت گرفتاري ها و ضرر و زيان ها حق الناس يا گناه هاي ديگر باشد، ولي اين را بدانيد كه لزوما هر ضرر و زياني مربوط به حق الناس و گناهان انسان نيست و اينطور نيست كه علت هر ضرر و مشكلي كه به انسان برخورد كرد، حق الناس يا گناه باشد ، بلكه بسياري از مشكلات يا ضرر ها به خاطر كارهاي بدون حساب و كتاب يا دقت نكردن و مراقبت نداشتن است  و بسياري از ضرر ها مي تواند به خاطر امتحان و ازمايش الهي باشد. پس همه ضرر ها را متوجه حق الناس نكنيد!!

2. سعي كنيد با مراقبت بيشتر از گم شدن يا دزديده شدن اموالتان جلوگيري كنيد؛  توصيه مي شود با نگهداري پول هايتان در بانك  و استفاده از كارت هاي بانكي، از همراه داشتن پول نقد اجتناب كنيد و با برنامه ريزي در امور روزانه و با نظم دادن به كارهايتان مراقبت و مواظبت خود را  بالا ببريد.

3. دعا و ارتباط با خدا و توسل به اهل بيت در آرامش پيدا كردن شما بسيار موثر است؛ سعي كنيد با زياد كردن ارتباط با خدا و دعاكردن زياد  براي رفع مشكلتان ،به حل كردن اين مشكل سرعت ببخشيد.

4. مراقبت كنید كه همسر و  والدین تان از شما راضی باشند.

5. شاید یكی از حكمت های وضعیت موجود، این باشد كه شما از نظر روحی قوی تر شوید و لذا وقتی چیزی گم می شود ، در عین این كه اقدام عملی برای یافتن آن می كنید، از نظر احساسی دچار ضعف نشوید؛ زیرا خدا دوست دارد بنده ای قوی داشته باشد.

ضمنا بدانید كه آنچه از دست انسان می رود، روزی انسان نبوده ؛ پس غم ندارد.

نكته:

مؤمن در زندگي خود اغلب با مشكلات و گرفتاري ها مواجه مي گردد تا هم مورد آزمايش قرار گيرد و هم بوسيله اين گرفتاري ها ساخته گردد.

موفق باشيد.

فعلا هم در ورشكستگي كامل بسر مي برم
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:روزگار دو روز است ،روزي به سود تو مي باشد و روزي به زيانت، اگر به سود تو بود، خوشحالي نكن، و اگر به زيانت بود، شكيبائي کن.

بنام خدا شغل من آزاد است تا سال گذشته كم بيش كارم بد نبود اما: در تاريخ 10/8/88 يك اتومبيل خريدم و پول آن را روز 18/8/88 پرداخت كردم از همان روز 18/8 تا حدود 100 روز هيچ مشتري نداشتيم و بعد از آن گاهي يك مشتري مي آمد اكثراً مي آيند سؤال مي كنند و تا پاي قرارداد هم مي آيند ولي ناگهان پشيمان مي شوند. حتي ماشينم راهم مي خواهم بفروشم تاكنون حدود 50 مشتري آمده و به قيمت آنها هم راضي شده ام. اما ناگهان هنگام قرارداد پشيمان مي شوند. كسب و كارم حلال است و تاجائي كه مي دانم مال حرام يا عاق والدين ويا بدهي شرعي بر گردنم نيست. نمي دانم چه كنم انواع ذكر هاو سوره هاراهم خوانده ام. فعلا هم در ورشكستگي كامل بسر مي برم لطفاً از علامه حسن زاده آملي يا يكي از علما مثل ايشان سؤال بفرمائيد.

برادر گرامی !متأسفانه ما به علامه حسن زاده حفظه الله یا امثال ایشان دسترسی نداریم.

امير المومنين عليه السلام مي فرمايد:«الدَّهْرُ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ فَإِذَا كَانَ لَكَ فَلَا تَبْطَرْ وَ إِذَا كَانَ عَلَيْكَ فَاصْبِر؛

روزگار دو روز است ،روزي به سود تو مي باشد و روزي به زيانت، اگر به سود تو بود، خوشحالي نكن، و اگر به زيانت بود، شكيبائي داشته باش‏.(1)

براي شما روزگار چنین شده كه به نفع تان نيست، بايد صبر كنيد تا گشايشي حاصل شود كه «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا؛ آري، با دشواري، آساني است.»(2) اما بدانید كلید وسعت رزق و روزی ،خوش اخلاقی و مدارا كردن با دیگران به ویژه خانواده و صله رحم است .

در عين حال بيكار نباشيد . دنبال رزق و روزي خود باشيد . هر روز به اميد كسب روزي از منزل بيرون برويد،كه خدا رزاق است.

اين اعمال را هم توصيه مي كنيم انجام دهید:

1.دعاي توسل را هر روز بخوانيد تا مشكل تان حل شود.

2.در روايت آمده:  فراوان استغفار نموده و سوره قدر را زياد بخوانيد.(3)

3.هر گاه به خانه خود برگشتي ،هنگام وارد شدن بگو:

 «بسم اللَّه و باللَّه، أشهد أن لا إله إلّا اللَّه وحده لا شريك له، و أشهد أنّ محمّدا عبده و رسوله صلّي اللَّه عليه و آله؛

 «با نام خدا و با استمداد از او، شهادت مي‏دهم كه خدايي غير از اللَّه وجود نداشته ،در حالي كه تنهاست و شريكي بر او نيست، و شهادت مي‏دهم كه محمد صلّي اللَّه عليه و آله بنده و پيامبر اوست».

سپس اگر كسي در خانه بود، بر آنان سلام كن، و اگر كسي در خانه نبود ،شهادتين را گفته و سپس بگو:

 «السّلام علي محمّد بن عبد اللَّه خاتم النّبيين، السّلام علي الأئمّة الهادين المهديّين، السّلام علينا و علي عباد اللَّه الصّالحين؛

 «سلام بر محمد بن عبداللَّه آخرين پيامبر، سلام بر امامان هدايت‏كننده و هدايت شده. سلام بر ما و بر بندگان شايسته خداوند».(4)

4.به توصيه آيت الله بهجت بعد از هر نماز:

 أ-سه بار صلوات .

ب-سه بار دعاي «اللّهمّ أغنني بحلالك عن حرامك و بفضلك عمّن سواك».

ج-سه بار صلوات بفرستيد.

5. براي امام جواد عليه السلام  نذري كنيد.

6. امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كه سوره واقعه را هر شب جمعه تلاوت كند،خداوند او را دوست بدارد. مهر و دوستي او را در دل همه مردم افكند. تلاوتگر هرگز در دنيا به درماندگي و تهيدستي و نداري و آفتي از آفت‏هاي دنيا گرفتار نيايد. از رفيقان و همنشينان امير مؤمنان عليه السّلام باشد . اين سوره تنها از آن امير مؤمنان عليه السّلام است . هيچ كس با او در اين سوره شريك نيست.(5)

با صبر و تلاش و درخواست از خداوند ان شاءالله مشكل تان حل می شود.

موفق باشید.

 

پي نوشت ها:

1.سید رضی،نهج البلاغة، هجرت‏،قم‏،1414 ق‏، ص 546.

2.  انشراح(94) آیه 6.

3.الآداب الدينية للخزانة المعينية با ترجمه عابدي، ص 289.

4.همان،ص290.

5. شیخ صدوق،ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،ترجمه صادق حسن زاده، ارمغان طوبي‏،تهران‏، 1382 ش،ص268‏.

صفحه‌ها