پرسش وپاسخ

پیامبر اسلام(ص) در حدیثی در مورد ثواب نماز جماعت می فرمایند: ...
این حدیث وعده ثواب بر انجام نماز جماعت است. روایات معتبری داریم كه فرموده اند: اگر روایاتی به شما رسید كه در آن از جانب ما بر انجام عملی ثوابی وعده داده شده...

سلام؛ پیامبر اسلام(ص) در حدیثی در مورد ثواب نماز جماعت می فرمایند: « ... هنگامی كه تعداد نمازگزاران در نماز جماعت به دَه نفر برسد، اگر تمام آسمان ها، كاغذ؛ و دریاها، مركّب؛ و درخت ها، قلم؛ و جن و اِنس و ملائكه، نویسنده شوند؛ نمی توانند ثواب یك ركعت از آن را بنویسند». سپاسگذار می شوم كه این حدیث را به صورت كامل با متن عربی همراه با ترجمه و نیز سند، برای من ارسال بفرماید.

حدیث مورد نظر به شرح زیر است:

الشهيد الثاني في الروض الجنان نقلا عن كتاب الامام و المأموم ، للشيخ أبي محمد جعفر بن أحمد القمي، باسناده المتصل إلی ابی سیعد خدری قال: قال رسول الله صلي الله عليه وآله: اتاني جبرئيل مع سبعين ألف ملك بعد صلاة الظهر ، فقال يا محمد: ان ربك يقرئك السلام و اهدي إليك هديتين لم يهدهما إلي نبي قبلك، قلت : ما الهديتان ؟ قال : الوتر ثلاث ركعات، و الصلاة الخمس في جماعة . قلت يا جبرئيل و ما لأمتي في الجماعة ؟ قال يا محمد إذا كانا اثنين ، كتب الله لكل واحد بكل ركعة مئة و خمسين صلاة ، و إذا كانوا ثلاثة ، كتب الله لكل ستمأة صلاة و إذا كانوا أربعة ، كتب الله لكل واحد بكل ركعة ألفا ومأتي صلاة ، وإذا كانوا خمسة ، كتب الله لكل ركعة الفين وأربعمأة صلاة ، وإذا كانوا ستة كتب الله لكل واحد منهم بكل ركعة أربعة آلاف و ثمانمأة صلاة ، و إذا كانوا سبعة كتب الله لكل واحد منهم بكل ركعة تسعة آلاف و ستمأة صلاة و إذا كانوا ثمانية ، كتب الله تعالي لكل واحد منهم تسعة عشر ألفا و مأتي صلاة ، و إذ كانوا تسعة ، كتب الله لكل واحد منهم بكل ركعة ستة و ثلثين ألفا و أربعمأة صلاة و إذا كانوا عشرة ، كتب الله تعالي لكل واحد بكل ركعة سبعين ألفا و ألفين و ثمانمأة صلاة ، فان زادوا علي العشرة ، فلو صارت بحار السماوات و الأرض كلها مدادا ، و الأشجار أقلاما ، و الثقلان مع الملائكة كتابا لم يقدروا ان يكتبوا ثواب ركعة واحدة؛ (1)

جبرئیل همراه هفتاد هزار ملك بعد از نماز ظهر مشرف شد و گفت: یا محمد !خدایت سلام می رساند و دو هدیه به تو عنایت كرده كه تا به حال به پیامبری قبل تو این هدایا را نداده است. سه ركعت نماز (شفع و ) وتر و نماز های پنجگانه به جماعت.

گفتم: یا جبرئیل! در جماعت چه ثوابی برای امتم هست؟

گفت: اگر دو نفر باشند ، برای هر نفر در قبال هر ركعت ثواب یكصد و پنجاه نماز است . اگر سه نفر باشند ، برای برای هر كدام ثواب ششصد نماز . اگر چهار نفر باشند ، ثواب 1200 نماز برای هر ركعت . اگر پنج نفر باشند ، ثواب 2400 نماز برای هر ركعت . اگر شش نفر باشند، برای هر ركعت هر كدام ثواب 4800 . اگر هفت نفر باشند، برای هر ركعن هر كدام ثواب 9600 نماز. اگر هشت نفر باشند، برای هر ركعت هر كدام ثواب 19200 . اگر نه نفر باشند، برای هر ركعت هر كدام 36400 نماز . اگر تعدادشان به ده نفر رسید، برای هر ركعت هر نفر ثواب 72800 نماز  می نویسند. اگر تعداد از ده بیش تر شد ،در صورتی كه همه دریاها و زمین جوهر و درختان قلم شوند و جن و انس بنویسند ، نمی توانند ثواب یك ركعت، آن را بنویسند.

این حدیث وعده ثواب بر انجام نماز جماعت است. روایات معتبری داریم كه فرموده اند: اگر روایاتی به شما رسید كه در آن  از جانب ما بر انجام عملی ثوابی وعده داده شده بود و  به امید آن ثواب و در اجابت آن حدیث، به مضمون آن عمل كردید، آن ثواب به شما داده خواهد شد حتی اگر آن حدیث سخن ما نباشد. (2)

با توجه به این روایات معتبر، عالمان و حدیث شناسان در سند روایات مربوط به مستحبات كنكاش و موشكافی نكرده و مسامحه ورزیده اند.

پی نوشت ها:

1. آیت الله بروجردی ، جامع احادیث شیعه، ج 6، ص 384-385.

2. مجلسی، بحار الأنوار، بیروت ،چ الوفا ، 1403 ق ، ج 2 ، ص 256 - 257.

من دنبال متن دقیق یك حدیث میگردم كه موضوعش راجع به اینه: كه ...
پیامبر اكرم فرمودند برای برادرت عذری پیدا كن و اگر برای او عذری نیافتی برایش عذری بتراش ...

من دنبال متن دقیق یك حدیث میگردم كه موضوعش راجع به اینه: كه اگه فكر كردی كه برادر دینی تو كار ناشایستی در حق تو انجام داده دنبال دلایل زیادی بگرد تا برای كارش توجیهی بیدا كنی و از وی ناراحت نشی و الكی بدبینی نكنی و اگر با وجود این دلایلی كه برای خودت آوردی باز هم به این نتیجه رسیدی كه او مقصر است به خودت بگو وای بر من كه به برادرم شك كردم. بسیار متشكر

روایاتی كه در ذیل می آوریم مضمون مطلبی است كه از آن سوال كردید. اما قسمت آخر سوال شما " به خودت بگو وای بر من..." در روایات نیست.

ِ1-« قَالَ النَّبِيُّ ص اطْلُبْ لِأَخِيكَ عُذْراً فَإِنْ لَمْ تَجِدْ لَهُ عُذْراً فَالْتَمِسْ لَهُ عُذْر»(1)

پیامبر اكرم فرمودند برای برادرت عذری پیدا كن و اگر برای او عذری نیافتی برایش عذری بتراش

2-« اقْبَلْ عُذْرَ أَخِيكَ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ عُذْرٌ فَالْتَمِسْ لَهُ عُذْراً»(2) 

عذر برادرت را بپذیر و اگر برای او عذری نبود برایش عذری بتراش

امام علی (ع)در این باره می فرمایند:

3-« اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ- فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَي جَعَلَ الْحَقَّ عَلَي أَلْسِنَتِهِمْ »(3)

 از گمان بردن به مومنان بپرهیزید كه خدا حق را بر زبان آنها قرار داده است.

4-«لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَحَدٍ سُوءاً- وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مُحْتَمِلًا »(4)

 شایسته نیست به سخنی كه از دهان كسی خارج شد گمان بد ببری چرا كه برای آن برداشت نیكویی می توان داشت.                        

5-« الْمُؤْمِنُ لَا يَغُشُّ أَخَاهُ وَ لَا يَخُونُهُ وَ لَا يَخْذُلُهُ وَ لَا يَتَّهِمُهُ وَ لَا يَقُولُ لَهُ أَنَا مِنْكَ بَرِي‏ءٌ اطْلُبْ لِأَخِيكَ عُذْراً فَإِنْ لَمْ تَجِدْ لَهُ عُذْراً فَالْتَمِسْ لَهُ عُذْراً »(5)

 مؤمن برادر خود را فريب نمي دهد و باو خيانت نمي كند و ياري او را از دست ندهد و او را متهم نسازد و به او نمي‏گويد من از تو بيزارم (نسبت بخطائي كه از   برادر ديني سر زده است.) در پي يافتن عذر واقعي او باش و اگر عذر واقعي او را نيافتي عذري براي او بتراش.

پی نوشت ها:

1.مجلسی،محمد باقر،بحار الانوار،انتشارات اسلامیه،ج72،ص197.

2.همان،ج71،ص166.

3.نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی،حكمت 309.

4.همان،حكمت360.

5.شیخ صدوق، الخصال، انتشارات جامعه مدرسین،ج‏2، ص: 622.

پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله در مورد مدارا كردن با مردم چه فرموده ؟
روایات زیادی از پیامبر خدا (ص) نقل شده است كه چهار مورد را برای شما نقل می كنیم: ...

پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله در مورد مدارا كردن با مردم چه فرموده است؟

 پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباط تان با این مركز 

روایات زیادی از پیامبر خدا (ص) نقل شده است كه چهار مورد را برای شما نقل می كنیم:

1. هر كه با امت من مدارا كند، خدا با وي مدارا كند. (1)

2. مدارا كردن با مردم نصف ايمان، و لطف كردن به آن ها نصف زندگي است. (2)                  

3. خداوند مرا به‏ سازگاري با مردم دستور داد همان طور كه به انجام واجبات امر فرمود. (3)                    

4. سه خصلت است كه هر كس نداشته باشد هيچ يك از اعمالش كامل نيست، تقوايي كه وي را از نافرماني خدا باز دارد، اخلاقي كه با آن با مردم مدار كند، حلمي كه جهالت شخصي نادان را با آن ردّ نمايد. (4)                     

پی نوشت:

1. احمد جنتي‏، نصايح،‏ ناشر الهادي،  چاپ قم‏، سال چاپ: 1382 ش،‏ نوبت چاپ: بيست و چهارم،‏ ص 24.

2. محمد باقر كمره‏اي،‏ آداب معاشرت، ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ناشر اسلاميه،‏ چاپ اول تهران‏، سال1364ش،‏‏، ص 149 .

3. همان، ص 148 .

4. همان،ص 149 .

حدیثی در این مورد می خواهم
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ‏ قَالَ هُوَ الرَّجُلُ يَدَعُ ...

باسلام

حديثي مي خواهم در مورد اينكه اگر انسان در زمان زنده بودن انفاق كند و صدقه دهد بهتر از آن است كه بعد از مرگش براي او صدقه دهند حتي از مال خود او. تشكر

احاديث به اين مضمون در كتب روايي در باب انفاق وجود دارد. از جمله:

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ‏ قَالَ هُوَ الرَّجُلُ يَدَعُ مَالَهُ لَا يُنْفِقُهُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ بُخْلًا ثُمَّ يَمُوتُ فَيَدَعُهُ لِمَنْ يَعْمَلُ فِيهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ أَوْ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ فَإِنْ عَمِلَ بِهِ فِي طَاعَةِ اللَّهِ رَآهُ فِي مِيزَانِ غَيْرِهِ فَرَآهُ حَسْرَةً وَ قَدْ كَانَ الْمَالُ لَهُ وَ إِنْ كَانَ عَمِلَ بِهِ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ قَوَّاهُ بِذَلِكَ الْمَالِ حَتَّي عَمِلَ بِهِ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»(1)؛ امام صادق(ع) در تفسير آيه شريفه كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ فرمودند: او مردي است كه مال خود را در راه خدا انفاق نمي كند و بخل مي ورزد، و بعد از مرگ آن مال در اختيار كسي قرار مي گيرد كه آن را در راه خدا انفاق مي كند و يا معصيت مي نمايد اگر با آن مال در راه خدا كار كرد و به طاعت خدا انفاق نمود، و او انفاق را در ميزان غير خود مشاهده كند در اين جا حسرت خواهد خورد، و اگر در راه معصيت خرج كند باز هم او مال را در اختيارش گذاشته و در معصيت او شريك مي باشد.

در حديث ديگري نيز آمده است:

«وَ قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ(ع) أَوْصِنِي قَالَ لَهُ أَعِدَّ جَهَازَكَ وَ أَكْثِرْ مِنْ زَادِكَ لِطُولِ سَفَرِكَ وَ كُنْ وَصِيَّ نَفْسِكَ وَ لَا تَكُنْ تَأْمَنُ غَيْرَ أَنْ يَبْعَثَ بِحَسَنَاتِكَ إِلَي قَبْرِكَ فَإِنَّهُ لَنْ يَبْعَثَهَا أَحَدٌ مِنْ وُلْدِكَ إِلَيْكَ فَمَا أَبْيَنَ الْحَقَّ لِذِي عَيْنَيْنِ أَنَّ الرَّحِيلَ أَحَدُ الْيَوْمَيْنِ تَزَوَّدُوا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ وَ تَصَدَّقُوا مِنْ خَالِصِ الْأَمْوَالِ فَقَدْ دَنَا الرِّحْلَةَ وَ الزَّوَال»(2)؛ مردي خدمت حضرت امام جعفر صادق(ع) عرض كرد: مرا وصيّتي فرما حضرت فرمود: خود را آماده كن و خرجي راه را زياد بردار، چون سفر طولاني است. و خود وصيّ خود باش و اطمينان به غير خود نداشته باش كه براي تو خيراتي بعد از توبه سوي قبر تو بفرستد چون كه كسي از فرزندان تو چيزي براي تو نخواهد فرستاد. پس چه ظاهر است حق براي آن كس كه داراي دو چشم است كه كوچ كردن امروز يا فردا است. توشه برداريد از اعمال نيكو و صدقه و انفاق كنيد از مالهاي خالص خودتان، كه كوچ كردن و بيرون رفتن از اين عالم دنيا نزديك است.

پي نوشت ها:

1. كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، انتشارات اسلاميه، ج‏4، ص 43.

2. شعيري، تاج الدين، جامع الاخبار، انتشارات رضي، ص178.

برايم بيان كنيد
با توجه به ممنوعيت نقل حديث و با توجه به اين كه حكومت بعد از پيامبر به دست كساني افتاد كه نمي خواستند سخنان پيامبر در باره امامان اهل بيت نقل شود، معلوم است ...

باسلام  از شما تقاضا دارم حديثي از پيامبر اسلام كه مبني بر امامت دوازده نفره(جانشين)و شروع آن با امام علي (ع) است برايم بيان كنيد

با توجه به ممنوعيت نقل حديث و با توجه به اين كه حكومت بعد از پيامبر به دست كساني افتاد كه نمي خواستند سخنان پيامبر در باره امامان اهل بيت نقل شود، معلوم است كه نمي توان انتظار داشت روايات پيامبر در ذكر نام  امامان بعد از خودش به صورت متواتر به دست ما رسيده باشد و در كتب اهل سنت نيز ثبت شده باشد با اين وجود مجموع روايات پيامبر و اهل بيت در مورد امامان دوازدهگانه متواتر است و امامت هر كدام از امامان با روايات متواتر ثابت مي شود.

با وجود همه اختناق ها و سانسورها و ... باز هم رواياتي كه از امامان دوازده گانه به ترتيب نامبرده و رواياتي كه تعداد امامان بعد از پيامبر را دوازده نفر شمرده، بي شمار است و كسي نمي تواند منكر آنها شود.

اما برخي رواياتي كه نام امامان آمده، چنين است:

 رسول خدا(ص) فرمود: «وصي و خليفه بعد از من علي بن ابي طالب، بعد از او دو نواده ام حسن و حسين است. كه بعد از حسين نُه نفر از صلب حسين، امام هستند كه نام آنان عبارتند از: علي، بعد از فرزندش محمد، بعد از او فرزندش جعفر، بعد از او فرزندش موسي، بعد از او فرزندش علي، بعد از فرزندش محمد، بعد از فرزندش علي، بعد از او فرزندش حسن، بعد از او فرزندش حجت بن الحسن، اين دوازده نفر امامان بعد از من هستند».(1)

مرحوم كليني در كتاب اصول كافي، ج 1، ص 291 در چندين باب مستقل براي هر كدام از ائمه رواياتي نقل كرده است كه هر كدام از ائمه، امام بعد از خود را با اسم و تمام مشخصات نام برده و معرفي كرده و امانت الهي را به او تحويل داده است.

بنابراين در منابع معتبر شيعي از تعداد و اسامي هر يك از ائمه سخن به ميان آمده، اگر چه اين منابع براي اهل سنت قابل قبول نيست. خوشبختانه اهل سنت به طرق مختلف از پيامبر روايت كرده اند كه تعداد جانشينان ايشان دوازده نفر است.(2)

در رابطه با روايت دوازده خليفة قريش ما تنها به ذكر تحليل و بيان منصفانه يكي از علماي بزرگ اهل سنت جناب حافظ سليمان قندوزي اكتفا ميكنيم كه گفته است:

احاديثي كه دلالت ميكند جانشينان پيامبر دوازده نفرند از طرق فراوان نقل شده و به حد شهرت رسيده است و با گذشت زمان دانسته شد كه مقصود رسول خدا از اين سخن خود، امامان دوازدهگانه از اهل بيت و عترت اويند، زيرا نميتوان اين حديث را بر جانشيان پس از او از اصحابش حمل كرد، چرا كه تعداد آنان از دوازده نفر كمتر است. همچنين نميتوان آن را بر حكّام اموي تطبيق كرد، زيرا آنان از دوازده نفر بيشترند و غير از عمر بن عبدالعزيز، همه آنان مرتكب ظلم آشكار بودند، و نيز آنان از بني هاشم نيستند، در حالي كه پيامبر(ص) فرموده است: «آنان همگي از بني هاشماند» و نميتوان آن را بر حكّام بني عباس حمل كرد، زيرا تعداد آنان نيز از دوازده نفر بيشتر است، بنابر اين راهي جز اين نيست كه بر امامان دوازدهگانه از اهل بيت پيامبر(ص) حمل شود، چرا كه آنان داناترين، بزرگوارترين و با تقواترين مردم اهل زمان خود بودند و نَسَب آنان از همه برتر بود و در نزد خدا گراميتر بودند.(3)

بنا بر اين با وجود همه ممنوعيت ها و دست بردن ها باز هم روايات دلالت آشكار دارد كه جانشينان پيامبر دوازده نفرند كه همگي از قريش وبني هاشم اند وجز امامان دوازدهگانه شيعه كه همگان بر علم، فضل و برتري آنان اعتراف دارند، كسي ديگر نمي تواند مصداق اين احاديث باشد.

پينوشتها:

1. بحار الانوار، ج 36، ص 282، ح 106.

2. ر. ك: فتح الباري، ابن حجر، ج 13، ص 181 – 186؛ عمدة القاري، العيني، ج 24، ص 281 - 282؛ تحفة الأحوذي، المباركفوري، ص 391 – 393؛ عون المعبود، العظيم آبادي، ج 11، ص 244 - 247؛  شرح مسلم، ووي، ج 12، ص 201 - 203.

3. ر،ك: ينابيع المودة، شيخ سليمان قندوزي، ص 446.

اگر ميتوانيد اين موارد فقط با ذكر عنوان به من معرفي كنيد
پيامبر گرامي اسلام (ص) (و نيز معصومين(ع)) به هر مناسبتي امت خود را نصيحت كرده و از لغزش هايي بر حذر مي كردند و با جمله اين كه "من مي ترسم" حساسيت خاص خود را ...

با سلام و عرض خسته نباشيد

پيامبر اكرم در مواقع گوناگون فرموده اند كه:

از چند چيز بر امت خودم ميترسم

اما متاسفانه من در كتابي جمع شده ي اين سخنان رو پيدا نكردم

احتمالا موارد زيادي شوند!

اگر ميتوانيد اين موارد فقط با ذكر عنوان به من معرفي كنيد

با تشكر

پيامبر گرامي اسلام (ص) (و نيز معصومين(ع)) به هر مناسبتي امت خود را نصيحت كرده و از لغزش هايي بر حذر مي كردند و با جمله اين كه "من مي ترسم" حساسيت خاص خود را به شكل هاي متفاوت ابراز مي كردند و اين ترس فقط به مورد خاصي بسنده نمي شد، بلكه حضرت به مناسبت هاي مختلف مردم را نسبت به عواقب گناهان و نيز انحراف ها بيم مي دادند، كه به بعضي از آن موارد اشاره مي شود:

1.حضرت فرمود:"انّي اخاف علي امّتي من بعدي اعمالا ثلاثة زلّة عالم و حكم جائر و هوي متّبعا"(1) براستي من پس از خودم از سه چيز؛ لغزش دانا؛ فرمان روايي ستمگر، و پيروي هوس بر پيروانم مي ترسم‏.

2. "إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَي أُمَّتِي الْهَوَي وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا الْهَوَي فَإِنَّهُ يَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ"(2)

يعني:براي امّت خود از دو چيز بيش‏از هر چيز خائف و ترسانم، اوّل هواي نفس كه مانع و دوّم آرزوي دراز كه موجب فراموش آخرت مي شود.

 3. "أَخَافُ عَلَي أُمَّتِي زَلَّةَ عَالِمٍ‏"(3)

يعني:من بر امت خودم از انحراف عالم مي ترسم( به اين معنا كه اگر عالم منحرف شود و از مسير حق بلغزد، عالم را منحرف خواهد كرد.

4. "أخاف علي أمّتي من بعدي ثلاثا: ضلالة الأهواء و اتّباع الشّهوات في البطون و الفروج و الغفلة بعد المعرفة."(4)

پس از خودم بر امتم از سه چيز بيم دارم، گمراهي هوس ها و پيروي خواهش هاي شكم ها و فرج ها و غفلت پس از معرفت.

پي نوشت ها:

1. پاينده ابولقاسم، نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (ص)، تهران، انتشارات دانش، سال 1382 ه ش، چاپ چهارم، ص 348.

2. علامه مجلسي، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، انتشارات اسلاميه، چاپ مكرر، ج‏67، ص 76.

3. همان، ج‏70، ص 151.

4. نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (ص)پيشين، ص173.

احاديث معتبر در مورد حرمت رقصيدن و آهنگ هاي لهو و لعب را ارسال کنید
درباره حرمت "رقص" ممكن است به دو گونه احاديث استناد گردد: ...

لطفا احاديث معتبر در مورد حرمت و عقاب رقصيدن و آهنگ هاي لهو و لعب را برايم ارسال نماييد با تشكر

درباره حرمت "رقص" ممكن است به دو گونه احاديث استناد گردد:

1. دسته اي از آنها به صورت عام، مربوط به نهي از هرگونه لهو و لعب و لغو است، كه رقص هم از مصاديق آنها به شمار مي رود، مانند حديثي كه از امير المؤمنين علي(ع) نقل شده است كه فرمود: «لَمْ يَعْقِلْ مَنْ وَلَهَ بِاللَّعْبِ وَ اسْتَهْتَرَ بِاللَّهْوِ وَ الطَّرَب‏»(1)؛ عاقل نيست كسي كه در پي لعب باشد و دائم با لهو و طرب خو د را مشغول سازد.

2. دسته اي از روايات كه صريحا از رقص نهي كرده اند، مانند احاديثي كه در زير مي آيد:

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)‏ أَنْهَاكُمْ عَنِ الزَّفْنِ وَ الْمِزْمَارِ وَ عَنِ الْكُوبَاتِ وَ الْكَبَرَاتِ»(2)؛ از امام صادق (ع) نقل شده كه پيامبر (ص) فرمود: نهي مي كنم شما را از رقص و مزمار و نرد و طبل زدن.

«عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) أَنَّهُ نَهَي عَنِ الضَّرْبِ بِالدَّفِّ وَ الرَّقْصِ وَ عَنِ اللَّعْبِ كُلِّهِ وَ عَنْ حُضُورِهِ وَ عَنِ الِاسْتِمَاعِ إِلَيْه‏...»(3)؛ از رسول خدا(ص) نقل شده كه نهي كرد از زدن با دف و رقص و هر گونه لهو و لعب، و از حاضر شدن در چنين مجالسي و استماع آن...

در ادامه نظرات مراجع معظم معاصر را مختصرا در مورد رقص ذكر مي نمائيم: در مورد رقص(فرقي بين رقص محلي و غير محلي نيست) بين فقها اختلاف نظر وجود دارد كه برخي از نظريات چنين است:

الف: رقص به خودي خود اشكال ندارد. (گرچه رقص از مصاديق لهو است و سزاوار است مؤمن از لهو اجتناب كند) ولي اگر مشتمل برحرام ديگري، مثل غنا و موسيقي و تحريك شهوت باشد، حرام است.(4)

ب: رقص زن براي شوهر و رقص مرد براي همسرش اشكال ندارد.(5)

ج: احتياط در ترك رقص و عدم حضور در مجلس رقص است، ولي رقص زن در مقابل شوهرش جايز است. (6)

د: رقص جايز نيست، مگر رقص زن براي شوهرش. (7)

ه: آيت اللَّه بهجت و آيت اللَّه اراكي رقصيدن زن در مجالس زنان و حتي براي شوهر را جايز نميدانند. (8)

اما در مورد موسيقي و آهنگ هاي لهو و لعب نيز روايات مخصوصي وارد شده از جمله در كتاب وسايل الشيعه در «بَابُ تَحْرِيمِ سَمَاعِ الْغِنَاءِ وَ الْمَلَاهِي‏»(9) اين روايات جمع آوري شده است.

در مورد موسيقي بايد بگوييم كه آن بر دو قسم است: 1- موسيقي مطرب و مناسب با مجالس لهو و لعب و عياشي. 2- موسيقي غير مطرب و معمولي كه انسان را به هيجان شهوي وادار نميكند.

در اسلام قسم اول موسيقي حرام شده است و قسم دوم بدون اشكال است. موسيقيهاي مشكوك، مواردي است كه حرمت و حليت آن مشكوك است. گوش دادن به چنين موسيقيهايي از نظر فقهي اشكال ندارد، مگر اين كه كسي بخواهد احتياط كند، كه در اين صورت پرهيز از آنها خوب است.

اما علّت تحريم موسيقي قسم اوّل واضح است، زيرا موسيقيهاي شهوت زا انسان را به لهو و لعب و عيّاشي و دور شدن از خداوند سوق ميدهد كه مخالف كمال انسان است، نيز باعث تزلزل اعتقادات مذهبي ميشود، از اين رو از رسول گرامي اسلام(ص) نقل شده: «يَا عَلِيُّ ثَلَاثَةٌ يُقَسِّينَ الْقَلْبَ اسْتِمَاعُ اللَّهْوِ وَ طَلَبُ الصَّيْدِ وَ إِتْيَانُ بَابِ السُّلْطَانِ»(10)؛ اي علي(ع) سه چيز قلب انسان را پر قساوت ميكند: شنيدن و گوش دادن بهصداها و گفتارهاي لهو، دنبال صيد رفتن براي خوشگذراني، به دربار شاهان رفت و آمد كردن.

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ اسْتِمَاعُ اللَّهْوِ وَ الْغِنَاءِ يُنْبِتُ النِّفَاقَ كَمَا يُنْبِتُ الْمَاءُ الزَّرْعَ»(11)؛ امام صادق(ع) فرمودند گوش دادن به موسيقي و غنا نفاق را مي روياند همانطور كه آب زراعت را مي روياند.

«أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ الْمُغَنِّيَةُ مَلْعُونَةٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَكَلَ كَسْبَهَا»(12)؛ امام صادق(ع) فرمودند زن آوازه خوان مورد لعن است و ملعون است كسي كه درآمد او را بخورد.

علاوه بر اينكه آياتي از قرآن نيز دلالت بر حرمت موسيقي حرام و غنا مي كند از جمله:

«و من الناس من يشتري لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه بغير علم و يتخذها هزواً اولئك لهم عذاب مُهين»(13)؛ گروهي از مردم، خريدار سخنان بيهوده اند، تا به ناداني، مردم را از راه گمراه  كنند و قرآن را به مسخره مي گيرند. بهره اينان، عذابي است خوار كننده.

در روايات صحيح، اين آيه بر غنا و موسيقي تطبيق شده و وعده آتش، بر آن ها داده است.(14)

3- «والذين لايشهدون الزور و اذا مروا باللغو مروا كراماً»؛ (15) مؤمنان واقعي آنان اند كه به دروغ شهادت نمي دهند و چون بر ناپسندي بگذرند، به شتاب از آن دوري مي جويند.

در روايت معتبر،"الزّور" به غنا و موسيقي تفسير شده است. (16)

4- «والذين هم عن اللغو معرضون»؛ (17) «آنان كه از عمل (يا سخن) بيهوده اعراض مي كنند».

در ذيل اين آيه شريفه، روايتي از امام نقل شده كه آن حضرت مي فرمايد:«انه الغناء والملاهي»؛ (18) «آن لغو، عبارت است از لهو و لعب».

 پي نوشت ها:

1. نوري، حسين، مستدرك الوسايل، موسسه آل البيت(ع)، قم، 1418ق، ج 13، ص 220.

2. عاملي، شيخ حر، وسايل الشيعه، موسسه آل البيت(ع)، قم، 1409ق، ج17، ص313.

3. مستدرك الوسايل، همان، ج 13، ص 218.

4. تبريزي، ميرزا جواد، استفتاآت جديد، نشر سرور، قم، 1387ش، ص219 ،س 1042 و ص222، س1060؛ آيت الله خامنه اي،اجوبه الاستفتاآت، نشر بين المللي الهدي، تهران، 1388ش، ص256، س 1166 - 1179.

5. امام خميني، استفتاآت، جامعه مدرسين، قم، 1366ش، ج2 ، ص15، س35 از مكاسب محرمه .

6 . فاضل لنكراني، جامع المسائل، مطبوعاتي امير، قم، 1383ش، ج1، ص486، س1736 و1737.

7. مكارم شيرازي، استفتاآت جديد، نشر مدرسه امام علي(ع)، قم، 1380ش، ج1، ص 149، س534-537 .

8. معصومي، سيد مسعود، احكام روابط زن و مرد، بوستان كتاب، قم، 1383ش، ص 213 .

9. وسايل الشيعه، ج17، ص 316.

10. همان، ص314.

11. همان، ص316.

12. همان، ص121.

13. لقمان (31) آيه 5.

14. حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 12، ص 226، روايت 6، محمد بن مسلم عن الباقر(ع): «الغناء، مما وعداللّه عليه النار. و تلاهذه الايه: و من الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل اللّه بغير علم و يتخذها هزواً، اولئك لهم عذاب مهين».

15. فرقان (25) آيه 72.

16. وسائل الشيعه، ج 12، ص 226، روايت 3 و 5.

17. مؤمنون (23) آيه 3.

18.العروسي الحويزي، تفسير نورالثقلين، انتشارات اسماعيليان، ج 3، ص 529.

اشكالی نداره اگه رابطمو با دوستم ادامه بدم؟ ...
در اشتباه و غلط بودن رفتار دوست شما كه با پسرها حرف می زند و بدین شیوه با آنان ارتباط برقرار می كند، شكی نیست، چرا كه هم از منظر دین، صحبت با نامحرم در غیر ...

 من یه دوستی دارم كه با پسرها حرف می زنه می خواستم بدونم اشكالی نداره اگه رابطمو با دوستم بدون این كه تو كاراش دخالت كنم ادامه بدم یعنی مشكلی برام پیش نمیاد لطفا راهنماییم كنید.

در اشتباه و غلط بودن رفتار دوست شما كه با پسرها حرف می زند و بدین شیوه با آنان ارتباط برقرار می كند، شكی نیست، چرا كه هم از منظر دین، صحبت با نامحرم در غیر كارهای ضروری جایز نیست؛ هم از منظر روانشناختی، این گونه ارتباطات خالی از اشكال نیست و آسیب های فراوانی در آن نهفته است. همه آسیب ها به خاطر این است كه معمولاً این گونه ارتباطات در یك سطح باقی نمی ماند و به تدریج دایره ارتباطات گسترش می یابد. به دیدار حضوری، قرار ملاقات، گشت و گذار، ارتباطات پنهانی نامشروع و دیگر مسائل كشیده می شود. چه بسا ممكن است آبرو و تمام هستی فرد را به مخاطره بیندازد.

 كاری كه  ابتدائاً می توانید در قبال دوست تان انجام دهید، این است كه با دوست تان در یك فضای آرام و با آرامش با او گفتگو كنید. وی را از آسیب های روابط دختر و پسر آگاه گردانید. برای این منظور می توانید كتاب هايي در زمينه ارتباط دختر و پسر و آسیب های آن و دوستی های نامناسب تهيه كنید و در اختيارش قرار دهيد يا مثلاً به او بگوييد اين كتاب ها را مطالعه كردم، بسيار با ارزش و خوب و مفيد بود. اگر دوست داريد، شما هم مطالعه كنید. البته می توانید بخش هایی از آن ها را با او به مباحثه بپردازید. وی را عملاً وارد بحث كنید. غیر مستقیم او را با آسیب های این گونه روابط آشنا سازید.

به هر حال وظیفه شما نسبت به وی در ابتدای امر، آگاه كردن از آسیب های ارتباط دختر و پسر و پرهیز دادن از روابط دختر و پسر و امر به معروف و نهي از منكر است. امر به معروف و نهي از منكر مسئوليت بزرگي است كه بايد با ظرافت خاص انجام گيرد تا مؤثر واقع شود. طبيعي است كه اگر اين فريضه الهي به طور شايسته عملي گردانید و مراتب و آداب خاص آن در نظر بگیرید و راه های مختلف آن را امتحان كنید، مسلماً بی تأثیر نخواهد بود. چه بسا ممكن است دوست تان متوجه اشتباه خود گردد و از كار ناشایست و غیر شرعی و ارتباط با جنس مخالف دست بردارد و در مسیر درست زندگی قرار گیرد.

اما اگر در نهایت امر به معروف و نهي از منكر زبانی و عملی شما كارگر نیفتاد و  نتوانستید روی دوست تان تأثیر بگذارید و او را از رفتار نادرست بازبدارید، چاره ای جز ترك او و قطع رابطه دوستانه ندارید. باید از همنشنی با وی بپرهیزید. دیگر از مصادیق دوست ناباب‏ و همنشين بد تلقی می گردد كه قرآن كریم در سوره مدثر رفاقت با آنان را منع نموده است. رفاقت و همنشیني با انسان هاي فاسد از علل جهنمي شدن اهل دوزخ به شمار می آید. قرآن در سوره فرقان آیه28 از زبان افراد منحرف كه گرفتار عذاب دوزخ شده‏اند مي‏فرمايد: « يا وَيْلَتي‏ لَيْتَني‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً؛ واي بر من، اي كاش فلان فرد بدكار را رفيق نمي‏گرفتم، كه رفاقت او مرا از پيروي حق محروم ساخت و گمراه گردانيد. آري، شيطان براي انسان مايه سرافكندگي و خواري است. » بنابراین وقتي انسان با دوستاني نامناسب رابطه برقرار مي‏كند، ناخودآگاه بسان بيماري‏هاي واگيردار خصلت هاي آنان در او اثر مي‏كند. حضرت علي عليه السلام مي‏فرمايد:

«لا تصحب الشرير فان طبعك يسرق من طبعه شرا و انت لا تعلم؛

از مصاحبت با فرد فاسد و شرور بپرهيز كه ناخودآگاه طبع تو بدي را از طبع او مي‏دزدد. » در حقیقت، هر قدمي كه انسان در رفاقت با دوست ناباب بر مي دارد، قدمي است كه به طرف لجنزار فساد و منجلاب سقوط برمي دارد. در واقع، دوستان ناباب دشمن انسان هستند. آدمي هر قدر هم كه پاك باشد، هنگامي كه با ناپاكان، رفاقت و نشست و برخاست مي نماید، بیماري اخلاقی شخص فاسد بسان مرضي مُسري در او سرایت مي كند. قطعاً اثر و خطر رفیق بد در از بین بردن اخلاق انساني كم تر از میكروب در مریض كردن جسم نیست، بلكه به مراتب بیش تر و مهم تر است. «لرد آویبوري» مي گوید: باید در انتخاب دوستان دقت كرد. غالب مصیبت هاي ما در نتیجه معاشرت هاي بی جا و نامناسب پدید مي آید.

اگر در نهایت تلاش های تان مؤثر نیفتاد و دوست تان آگاه نگردیدد، پیمان دوستی شما دیگر اعتباری ندارد، به همین خاطر می بایست رفاقت خود را با او خاتمه بدهید. به جای او افراد صالح، مؤمن و شایسته دیگری را جایگزین كنید.  نمی توانید، مشكل به این بزرگی را در رابطه خود با دوست تان نادیده بگیرید و به دوستی خود با او بدون این كه دوست تان رفتار غلط خود را اصلاح كند، ادامه دهید.

فراموش كردنش خيلي سخته. چيكار كنم؟
دوست پسر شما از جمله معدود پسراني است كه حداقل برخي از حقائق اين روابط صددرصد آسيب زا و نافرجام را به سمع و نظر شما رسانده است. از نظر ما روان شناسان «خيلي ...

فراموش كردنش خيلي سخته. چيكار كنم؟

دوست پسر شما از جمله معدود پسراني است كه حداقل برخي از حقائق اين روابط صددرصد آسيب زا و نافرجام را به سمع و نظر شما رسانده است. از نظر ما روان شناسان «خيلي دوست داشتن» بيش از آن كه حكايت از يك امر مثبت داشته باشد حكايت از يك امر منفي و حتي مرضي دارد.

عشق و وابستگي عاطفي هر چند ظاهري رويايي و ماورايي دارند، ولي در واقع ريشه در برخي ناهنجاري هاي روحي احتمالي مانند اضطراب، افسردگي و وسواس فكري دارد. وقتي من مضطربم، بديهي است كه به دنبال يك آرامشگر دروني يا بيروني بگردم، حال اگر در اين شرايط با يك جنس مخالف رابطه برقرار كنم بعد از مدتي آن جنس مخالف به صورت كاذب و غيرواقعي از سطح اضطراب مي كاهد. اين آرامشگر كاذب بيروني بعد از مدتي دوري اش براي من دشوار مي گردد و فرد حتي با تصور دوري و فراق وي دچار اضطراب فزاينده مي گردد. جنس مخالف مانند آب شور است كه  هر چند در ابتدا كمي رفع عطش مي كند ولي در ادامه چندين برابر بر سطح عطش و تشنگي ما مي افزايد. اگر در خود دقت كرده باشد از وقتي كه با اين پسر دوست شده ايد ميزان اضطراب شما نه تنها كاهش نيافته، بلكه به انواع و انحاي مختلف فزوني يافته است.

دختران افسرده دل چه بسا با يك ابراز علاقه جنس مخالف به وي وابسته گردند و بعد از مدتي او را تنها معناي زندگي خود قلمداد كنند. به گونه اي كه زندگي بدون وي را ناشدني يا حداقل بسيار دشوار بدانند.

واقعيت اين است جنس مخالف در بهترين شرايط نمي تواند چيزي جز يك معناي موقت و گذرا به ما ارزاني دارد و  هر چه بيشتر در مسير رابطه با جنس مخالف گام بر مي داريم نه تنها از درجه افسردگي احتمالي ما كاسته نمي شود. بلكه به صورت روزافزون بر شدت آن افزوده مي گردد. ما بايد معنا زندگي را در درون خود جستجو نماييم وگرنه ديگران نمي توانند معناي ثابت و پايداري به زندگي ما ببخشند.

چرا فراموش كردن خاطرات هيجاني گذشته سخت و دشوار است؟ چون كه در برخي موارد اين خاطرات همچون افكار وسواسي به ذهن ما مي چسند و با هر حمله و هجمه اضطراب به ما، ذهن ما ناخودآگاه به نشخوار ذهني اين خاطرات براي كسب آرامش مي پردازد.

عشق مرضي در حقيقت چيزي جز يك فكر يا رفتار وسواسي نيست. فرد وسواسي خودش مي خواهد كه فكر يا رفتار وسواسي اش را كنار بگذارد، ولي عملا نمي تواند و مجبور مي شود بار ديگر به آن تن دهد.

اگر تا حدودي پذيراي مطالب بالا باشيم بهترين راه برون رفت از اين مخمصه هاي عاطفي كه ثمره اي جز فرسايش روحي رواني و اتلاف عمر ندارند، چيزي جز درمان تخصصي اين دو سه اختلال احتمالي نيست. وقتي ما از طريق مراجعه به روان شناس باليني همجنس خود به درمان اضطراب و ... مي پردازيم، به ناگاه متوجه مي شويم كه جدايي از معشوق زياد هم دردناك نيست، بلكه بسيار آرامش بخش و روح افزاست. خلاصه كلام اين كه با توجه به سن نسبتاً پايين تان حيف است از هم اكنون اين مسايل عاطفي را حل نشده باقي گذاريد و بهترين راه حل اين مسائل و مشكلات نه خوددرماني بي ثمر بلكه مشاوره با يك روانشناس يا مشاور خانم مي باشد.

نمی دانم بهش بگم یا نگم راستی تا حالا با هیچ دختری حتی هم كلام نشدم
متاسفانه پديده عشق و عاشقي يكي از مسائلي است كه به ويژه در دهه هاي اخير به دلايل مختلف از جمله تبليغات رسانه هاي جمعي مطبوعات فيلم ها ترانه ها رمان ها و ...

چوانی مذهبی هستم اهل نماز و روزه چند وقتی است عاشق یك دختر شده ام نمی دانم بهش بگم یا نگم راستی تا حالا با هیچ دختری هم حتی هم كلام هم نشدم

آن چه در پي مي آيد نگاهي آسيب شناسانه و نه همدلانه به نامه بسيار كوتاه شماست امید است كه شما را نه به تألم (دردمندی) بلكه به تأمل بيشتر فرا خواند.

متاسفانه پديده عشق و عاشقي يكي از مسائلي است كه به ويژه در دهه هاي اخير به دلايل مختلف از جمله تبليغات رسانه هاي جمعي مطبوعات فيلم ها  ترانه ها رمان ها و ... به يك پديده بسيار رايج در میان جوانان تبديل شده است. هر پسر یا دختري با يك نگاه چند ثانيه اي (ادامه دار) به ناگاه خود را عاشق سينه چاك ديگري مي يابد عشق از نظر ما روان شناسان زياد ماهيت بهنجار ندارد به ويژه آن كه باعث افت شديد عملكرد روزمره فرد گردد اين كاهش ميزان عملكرد اگر به مدت طولاني مثلا 6 ماه تداوم يابد قطعا نا بهنجار است و نبايد با تعابير احیاناً شاعرانه و رمانتيك به تفسير و تحليل ان پرداخت عشق كه به وابستگي عاطفي بينجامد نوعي فكر يا رفتار وسواسي است كه با اضطراب افسردگي و نوسانات هورمون هاي جنسي بيگانه نيست.

متاسفانه به هر دليلي عشق هاي با ماهيت مرضي دست مايه بسياري از ازدواج ها مي گردد و اگر شما سري به دادگاه هاي خانواده بزنيد زوجين خواهان طلاق بسياري خواهيد يافت كه روزي عاشق سينه چاك يكديگر بوده اند عشق چه پاك باشد چه نا پاك چه مرضي باشد چه سالم به هيچ وجه دستاويز خوبي براي انتخاب همسر نيست و فرد عاشق چاره اي جز ناديده گرفتن ملاك ها و معيار هاي انتخاب همسر ندارد. وقتي پسری دلش هوایي دختري شد آن دختر هر كه باشد و هر چه باشد بايد به عقد وي در بيايد پس نبايد عشقي كه در پي چند رد و بدل شدن نگاه خارج از چارچوب صورت مي پذيرد جدي گرفت و براي آن به زير و زبر كردن آسمان و زمين پرداخت كسي منكر مذهبي بودن شما نيست. ولي اصل اول مذهبي بودن رعايت همه جانبه احكام شرعي است شرعي كه يكي از مهمترين احكامش حفظ حریم نگاه است. بي شك هيچ فردی كه حريم نگاه را مراعات مي كند در دام پر آسيب عشق فرو نمی غلتد

هر گونه پيش روي شما در اين علاقمندي راه تنفس شما را خواهد بست و شما به اجبار با بسياري از امور مثبت زندگي براي هميشه خداحافظي خواهد كرد.

البته ما شرايط شما و نيازهاي به حق شما را كاملا درك مي كنيم ولي بحث ما بيشتر در عواقب بسيار خانمان سوز اين گونه عشق های به ظاهر بي آسيب و پاك مي باشد.

عشق در بسياري موارد پس از مدتي مانند پيچك در تمام سلولهاي فرد عاشق ريشه مي دواند و فرد از روال طبيعي خارج مي سازد معمولا اين عشق هاي شيرين در ادامه به تلخ ترین صحنه هاي زندگي انسان مبدل مي گردد و فرد راهي براي بازگشت و رهايي از آن نمي يابد.

نكته ديگر اين كه اين دختر معصوم از همه جا بي خبر چرا بايد ناخواسته از زندگي طبيعي اش خارج گردد و بدون هيچ دليل قانع كننده ای هم داستان شما در قصه پر غصه عشق گردد. آيا انصاف است كه من نا آرامي و تنش هاي دروني خود را به ديگري منتقل سازم. آيا اگر اين عشق به هزاران دليل به وصال منتهي نگردد. براي اين دختر بي گناه ازدواج موفق با پسر ديگر مقدور است. آيا دختر دست خورده عاطفي مي تواند مانند يك دختر طبيعي پا در زندگي مشترك با پسري غير از شما نهد قطعا شما با اين كار ايشان را از زندگي عادي و خداپسندانه اش خارج خواهيد ساخت و اثرات وضعي و پيامدهاي ماورايي و اين دنيايي ان تا پايان عمر گريبان گير شما خواهد بود فقط در يك صورت كه شما همينك واجد شرايط اوليه ازدواج مي باشد. (نه يك سال يا چند سال ديگر) مي توانید از طريق خانواده خود به خواستگاري رسمي ايشان اقدام نماييد در غير اين صورت هر گونه ورورد سر زده شما در حريم روانی ايشان (هر چند به بهانه ازدواج در سال هاي اينده باشد ) بسيار در تغيیر منفي سرنوشت شما موثر خواهد بود. چه اين دختر بهترين و مطلوبترين دختر عالم باشد يا نباشد. بايد به صورت روز افزون سعي در تعديل و نه تشديد اين علاقمندي نماييد.

صفحه‌ها