پرسش وپاسخ

نمی دانم بهش بگم یا نگم راستی تا حالا با هیچ دختری حتی هم كلام نشدم
متاسفانه پديده عشق و عاشقي يكي از مسائلي است كه به ويژه در دهه هاي اخير به دلايل مختلف از جمله تبليغات رسانه هاي جمعي مطبوعات فيلم ها ترانه ها رمان ها و ...

چوانی مذهبی هستم اهل نماز و روزه چند وقتی است عاشق یك دختر شده ام نمی دانم بهش بگم یا نگم راستی تا حالا با هیچ دختری هم حتی هم كلام هم نشدم

آن چه در پي مي آيد نگاهي آسيب شناسانه و نه همدلانه به نامه بسيار كوتاه شماست امید است كه شما را نه به تألم (دردمندی) بلكه به تأمل بيشتر فرا خواند.

متاسفانه پديده عشق و عاشقي يكي از مسائلي است كه به ويژه در دهه هاي اخير به دلايل مختلف از جمله تبليغات رسانه هاي جمعي مطبوعات فيلم ها  ترانه ها رمان ها و ... به يك پديده بسيار رايج در میان جوانان تبديل شده است. هر پسر یا دختري با يك نگاه چند ثانيه اي (ادامه دار) به ناگاه خود را عاشق سينه چاك ديگري مي يابد عشق از نظر ما روان شناسان زياد ماهيت بهنجار ندارد به ويژه آن كه باعث افت شديد عملكرد روزمره فرد گردد اين كاهش ميزان عملكرد اگر به مدت طولاني مثلا 6 ماه تداوم يابد قطعا نا بهنجار است و نبايد با تعابير احیاناً شاعرانه و رمانتيك به تفسير و تحليل ان پرداخت عشق كه به وابستگي عاطفي بينجامد نوعي فكر يا رفتار وسواسي است كه با اضطراب افسردگي و نوسانات هورمون هاي جنسي بيگانه نيست.

متاسفانه به هر دليلي عشق هاي با ماهيت مرضي دست مايه بسياري از ازدواج ها مي گردد و اگر شما سري به دادگاه هاي خانواده بزنيد زوجين خواهان طلاق بسياري خواهيد يافت كه روزي عاشق سينه چاك يكديگر بوده اند عشق چه پاك باشد چه نا پاك چه مرضي باشد چه سالم به هيچ وجه دستاويز خوبي براي انتخاب همسر نيست و فرد عاشق چاره اي جز ناديده گرفتن ملاك ها و معيار هاي انتخاب همسر ندارد. وقتي پسری دلش هوایي دختري شد آن دختر هر كه باشد و هر چه باشد بايد به عقد وي در بيايد پس نبايد عشقي كه در پي چند رد و بدل شدن نگاه خارج از چارچوب صورت مي پذيرد جدي گرفت و براي آن به زير و زبر كردن آسمان و زمين پرداخت كسي منكر مذهبي بودن شما نيست. ولي اصل اول مذهبي بودن رعايت همه جانبه احكام شرعي است شرعي كه يكي از مهمترين احكامش حفظ حریم نگاه است. بي شك هيچ فردی كه حريم نگاه را مراعات مي كند در دام پر آسيب عشق فرو نمی غلتد

هر گونه پيش روي شما در اين علاقمندي راه تنفس شما را خواهد بست و شما به اجبار با بسياري از امور مثبت زندگي براي هميشه خداحافظي خواهد كرد.

البته ما شرايط شما و نيازهاي به حق شما را كاملا درك مي كنيم ولي بحث ما بيشتر در عواقب بسيار خانمان سوز اين گونه عشق های به ظاهر بي آسيب و پاك مي باشد.

عشق در بسياري موارد پس از مدتي مانند پيچك در تمام سلولهاي فرد عاشق ريشه مي دواند و فرد از روال طبيعي خارج مي سازد معمولا اين عشق هاي شيرين در ادامه به تلخ ترین صحنه هاي زندگي انسان مبدل مي گردد و فرد راهي براي بازگشت و رهايي از آن نمي يابد.

نكته ديگر اين كه اين دختر معصوم از همه جا بي خبر چرا بايد ناخواسته از زندگي طبيعي اش خارج گردد و بدون هيچ دليل قانع كننده ای هم داستان شما در قصه پر غصه عشق گردد. آيا انصاف است كه من نا آرامي و تنش هاي دروني خود را به ديگري منتقل سازم. آيا اگر اين عشق به هزاران دليل به وصال منتهي نگردد. براي اين دختر بي گناه ازدواج موفق با پسر ديگر مقدور است. آيا دختر دست خورده عاطفي مي تواند مانند يك دختر طبيعي پا در زندگي مشترك با پسري غير از شما نهد قطعا شما با اين كار ايشان را از زندگي عادي و خداپسندانه اش خارج خواهيد ساخت و اثرات وضعي و پيامدهاي ماورايي و اين دنيايي ان تا پايان عمر گريبان گير شما خواهد بود فقط در يك صورت كه شما همينك واجد شرايط اوليه ازدواج مي باشد. (نه يك سال يا چند سال ديگر) مي توانید از طريق خانواده خود به خواستگاري رسمي ايشان اقدام نماييد در غير اين صورت هر گونه ورورد سر زده شما در حريم روانی ايشان (هر چند به بهانه ازدواج در سال هاي اينده باشد ) بسيار در تغيیر منفي سرنوشت شما موثر خواهد بود. چه اين دختر بهترين و مطلوبترين دختر عالم باشد يا نباشد. بايد به صورت روز افزون سعي در تعديل و نه تشديد اين علاقمندي نماييد.

اگر دختری با پسرهای زیادی دوست باشد و ازدواج كند چه میشود؟
اگر بیش تر در مورد دختر مورد نظرتان و خانواده او و دلایل وی برای رفتن به سوی دوستی های خارج از چهارچوب دینی و فرهنگی به ما گفته بودید، ...

اگر دختری در زمان مجردی با پسرهای زیادی دوست باشد و ازدواج كند چه می شود؟

اگر بیش تر در مورد دختر مورد نظرتان  و خانواده او و دلایل وی برای رفتن به سوی  دوستی های خارج از چهارچوب دینی و فرهنگی به ما گفته بودید ، راهنمایی ما می توانست صورت دقیق تری به خود بگیرد، اما بههر حال  باید بگوییمكه:

دوست  پسر داشتندر خوشبینانه ترینحالت به معنی قطع رابطه با دوست  پسر قبلی و دوست شدن  با پسری دیگر است . این امر می تواند نشانگر مشكلات شخصیتی خاص در دختر مورد نظر شما و نیز ناكامی هایی در دوستی ها به بن بست رسیده باشد. لازم است به خاطر موفقیت ایشان در زندگی مشترك آینده، مشكلات و كاستی ها، هر یك جداگانه كالبد شكافی شده و مورد بحث و بررسی قرار گیرد و سپس به اصلاح آن اقدام گردد.  این منوط به دادن اطلاعات تكمیلی در مورد روحیات وی و خانواده وی می باشد؛ ولی می توان احتمالات زیر را مطرح نمود:

1-   فرد در ایجاد یك رابطه نسبت به مبانی بسیار كم توجه است . بدون رسیدن به شناخت كافی و بر اساس احساسات دست به  انتخابی عجولانه  و نادرست می زند .بعد از آن كه می بیند انتخاب او درست نبوده ، پشیمان می شود و دنبال كس دیگری كه احتمال می دهد برخی از خصوصیات مورد نظرش را داشته باشد می رود.

 2-  با بروز برخی مسائل و مشكلات و مشاهده كوچك ترین ناملایمات، خیلی زود میدان را خالی كرده و حاضر به تحمل و یا حل كردن مشكلات نشده ؛ اگر این حالت ریشه های شخصیتی داشته باشد، می تواند زندگی مشترك آینده او را  تهدید كند.

 3-  فردی ماجراجو و تنوع  طلب و فاقد احساس  وفاداری لازم برای  یك رابطه متقابل است. مسلما هیچ كدام از این سه احتمال  برای فردی كه خواهان ورود به  امر ازدواج است، پسندیده نیست؛ چنین شخصی باید مورد كالبد شكافی روانی و روان درمانگری قرار گیرد.

  البته سوال  بیانگر دل مشغولی در باره آینده تان و اهمیت زیادی است كه برای ازدواج و زندگی مشترك قائلید. این نكته بسیار مثبتی محسوب می شود كه با تكیه بر آن می توان نسبت به برطرف ساختن نابهنجاری های رفتاری اقدام نمود. قطعا ازدواج موفق و تشكیل كانون خانواده ای گرم و پایدار خواسته ای است كه هر فرد سالمی به طور طبیعی آرزومند آن است.

 ایجاد روابط متعدد با جنس مخالف می تواند آسیب های جدی به این نیاز فطری وارد آورد. آینده ایشان را دستخوش تلاطمات روحی و روانی زیادی نماید. اگر چه ایجاد روابط متعدد با جنس مخالف تلاشی است برای رسیدن به احساس آرامش! اما متاسفانه این  گونه روابط تنها صورتی توهمی و خیالی از یك رابطه واقعا حمایتگر به دست می دهند؛ در حالی كه ازدواج قراردادی است كه بین دو فرد بالغ كه به طور آگاهانه یكدیگر را برای یك عمر زندگی بر اساس محبت و اعتماد و تعهد متقابل  انتخاب كرده اند ،منعقد می شود .

قرار گرفتن در این قرارداد مسئولیت های مختلفی را متوجه دو نفر می كند كه به سادگی نمی توان از انجام آن ها شانه خالی كرد. پس دختر مورد سوال شما، قبل از هر چیز باید متوجه اشتباهات خود در گذشته بشود . بداند كه ازدواج امری است كاملا متفاوت با روابطی كه تاكنون داشته،  این گونه روابط خارج از چهارچوب می تواند ضربات جبران ناپذیری به زندگی مشترك آینده او وارد آورد . در این جا به برخی از این موارد كه بیش تر گریبانگیر دختران می شود، اشاره  مینماییم:

1-      اولین مسئله ای كه گریبان گیر این اشخاص می شود ،هنگام انتخاب همسر است .كسی كه عادت كرده سریع با یك فرد رابطه ایجاد كند و با بروز مشكلی او را رها كرده و به سراغ فرد دیگری برود ،مهارت كافی را برای یك انتخاب صحیح و عاقلانه ندارد . باید با یادگیری مهارت های صحیح انتخاب همسر ،خود را از خطر انتخابی عجولانه و اشتباه نجات بدهد.

2-      وقتی دختر و پسری با هم ازدواج كردند، هركدام از طرفین كه قبل از ازدواج اهل برقراری رابطه با جنس مخالف بوده اند، به خاطر قیاس به نفسی كه می كنند، همیشه از این نگران هستند كه مبادا طرف شان اهل این گونه رابطه ها باشد . شكاكیت زندگی مشترك را به سوی آسیب و تلخ كامی سوق می دهد.

3-      بعد از ازدواج هر یك از طرفین نگران  این مسئله می شوند كه مبادا همسرشان  از روابط قبلی آن ها بویی ببرد، مخصوصا این  مسئله برای اكثر آقایان بسیار با اهمیت  است كه تنها مرد  زندگی همسرشان  باشند. اما حتی  اگر چنین نباشد ، زن نباید از دوستی  های خود و حتی  از خواستگاران سابقش  برای شوهرش گفتگو  كند،چرا كه باعث برانگیخته  شدن حسادت و  خشم در مردان می شود. این اصلا به نفع  زندگی مشترك آن ها نیست؛

ضمن آنكه صحبت با دیگری در باره گناهی كه مرتكب  شده ایم، گناهی چه بسا بزرگ تر است . مهم تر  این كه گناهان هر فرد  مسئله ای است بین  آن فرد و خداوند ؛ آن هم در صورتی  كه فرد توبه واقعی  كند و حقیقتا از كار خود پشیمان شده و با خود  برای عدم تكرار  آن عهد ببندد، خداوند ستار العیوب است و راز او را فاش نخواهد كرد.

4- تجربیات گذشته  ممكن است در ذهن  انسان زمینه ساز  شك و بدگمانی به طرف مقابل شود  كه مبادا او هم چنین روابطی داشته یا هنوز به آن مبتلا باشد. با دقت  بیش تر در هنگام  انتخاب و توكل به خداوند، بر اساس پاكدامنی و وفاداری خود، باید نسبت به همسرش خوش گمان باشد.

5-      اگر چنین دختری كه  از او یاد كردید، از كرده خود  پشیمان شود و با دقت انتخاب درستی بكند و همسرش نیز  از گذشته او با خبر  نشود، باز مشكلاتی در زندگی مشترك  او در صورت بی توجهی  ممكن است رخ دهد.

 وقتی  سرمایه محدودی داشته باشید و  آن را در جایی مثل  بانك ذخیره كنید،  با سرمایه گذاری بزرگ و به موقع و  هوشمندانه می توانید آن را چند برابر  كنید. اما اگر برای مصارف  یا سرمایه گذاری های كوتاه  مدت و بی بازده  به صورت پی در پی از آن برداشت كنید،  كم كم چیزی از سرمایه باقی نمی ماند.

  عشق و محبت هر فرد  سرمایه درونی ارزشمند  اوست . اگر در موقعیت سودبخشی مثل ازدواج سرمایه گذاری شود، سود و فایده  فراوان آن متوجه خود فرد می شود. اما  اگر هر از چند گاهی آدمی دل به شخصی بسپارد و عشق خود را ارزانی او كند و  بعد از قطع آن رابطه  و ایجاد رابطه  بعدی و ... به تدرج چیزی از سرزندگی و  عواطف اولیه باقی نمی ماند! پس  اگر فرد مورد نظر  از این مسئله آگاه نباشد ،ممكن است با خود فكر كند شور و هیجانی كه در اولین رابطه  ها با دوستانش داشت، چرا الآن وجود ندارد ؟ برای ایجاد عشق  و گرمی در رابطه  با همسرش به خاطر تصویر غلط  تلاشی نكند كه قطعا با آگاهی نسبت به  نقصان می توان این مشكل را برطرف  كرد.

6-      یكی دیگر از مشكلات محتمل  برای افرادی در این  موقعیت ،مقایسه دائمی  همسرشان با افراد  قبلی است. شكی نیست كه افراد با هم متفاوتند . هر كدام مجموعه ای از محاسن و معایبند  . نمی توان و  نباید دو نفر را با هم مقایسه كرد.  اما  این دامی است كه معمولا افراد در آن گرفتار می شوند . دائما همسر خود  را با دوستان سابق شان  مقایسه می كنند، مثلا وقتی به مشكلی با همسرشان برمی خورند،  با خود فكر می كنند فلانی این خوبی را داشت.  عیب های دیگر آن پسر و شرایط  خاص آن رابطه و خوبی های دیگر همسرشان را فراموش و مشكل را جدی تر می كنند. این در مورد دخترانی كه همسرشان اولین  عشق زندگی آن هاست و او را بهترین می دانند  و بدون پیش داوری شروع به شناخت او می كنند، كم تر اتفاق  می افتد .

مقایسه دائمی  یك فرد با دیگران رفته رفته ارزش های  آن فرد را در چشم  آدمی كاهش داده؛  از طرفی فرد مقابل  را هم دلزده كرده و او حس می كند مورد بی احترامی واقع شده است.

  اكثر مواردی كه گفته شد و  مشكلات دیگری كه طبعا در پی چنین مسائلی ممكن است پیش بیایند ، با مراقبت و یادگیری مهارت های مربوط به انتخاب همسر و همسر داری و دیگر مهارت های مرتبط تا حدودی قابل كنترل هستند . با امید به یاری خداوند و عزم راسخ برای ساختن یك زندگی سالم و رابطه ای بی آلایش می توان بر هر مشكلی چیره شد.

اگر از پسری خوشمان بیاید، چطوری به او ابراز علاقه کنیم؟
در خصوص روابطی كه اساس و پایه شرعی ندارد ، نمی توانیم به شما پاسخی بدهیم ،چون اساساً آن را برای سلامت روانی و سعادت بشری مخل می دانیم . بسیاری از آسیب های ...

اگر از پسری خوشمان بیاید، چطوری به او ابراز علاقه کنیم؟

در خصوص روابطی كه اساس و پایه شرعی ندارد ، نمی توانیم به شما پاسخی بدهیم ،چون اساساً آن را برای سلامت روانی و سعادت بشری مخل می دانیم . بسیاری از آسیب های روانی و اجتماعی نیز از آن سرچشمه می گیرد. اما در ادامه اگر منظور آن است كه با هدف ازدواج به یك پسر نشان دهیم كه به او علاقه داریم، در تمام جوامع مرسوم است كه جنس مذكر از جنس مونث خواستگاری نموده و به او ابراز علاقه می كند.

دلایل بسیاری نیز وجود دارد كه باعث می شود  به عنوان یك دختر خود را در معرض مخاطره قرار ندهیم. در موارد متعددی با این پدیده روبرو هستیم كه همسر خانم پس از ازدواج به زن خود كه ابراز علاقمندی كرده بوده است،

می گوید : خودت را بر من تحمیل كرده ای.

با این وجود ، منع شرعی برای این كار وجود ندارد . تنها به دلیل عرفی نبودن و نتایج و پیامدهای نامطلوب آن ، توصیه به ترك این كار را پیشنهاد می كنیم.

پيامدهاي منفي خواستگاري دختر

الف) درست است كه اقدام به خواستگاري از آشنايي هاي پيشين حكايت مي كند. اما هر آشنايي منجر به دل بستگي و محبت به يكديگر نمي شود . ممكن است به پيوندي خجسته  و تشكيل خانواده اي موفق نيانجامد ... دختر جوان، تشنه محبت عشق و در جستجوي تأمين نيازهاي عاطفي خويش است . گاه نمي تواند تشخيص دهد كه همه جوانان در اظهار علاقه و ابراز محبت صادق نيستند.(1)

ب) امكان پاسخ منفي از سوي پسر يا خانواده و وابستگان او نبايد مورد غفلت و بي توجهي واقع شود. بنابر اين بايد همانند پسري كه اقدام به خواستگاري مي كند و جواب رد مي شنود، او نيز خود را براي شنيدن پاسخ منفي آماده نمايد. چه بسا اتفاق مي افتد كه به رغم تمايل دختر و پسر به زندگي مشترك، وابستگان دو طرف از وصلت و پيوند جلوگيري مي كنند. از اين رو احتمال اين كه دختر از نظر رواني، روحي و عاطفي آسيب پذير شود، وجود دارد. اين در صورتي است كه دختر اذن پدر را جلب كرده باشد، اما در صورت اقدام خودسرانه و تصميمي عجولانه، بر دشواري امر افزوده مي شود؛ زيرا اجازه ندادن پدر به اين كار، يعني بر هم زدن تمام مقدمات و بستر هاي فراهم شده توسط دختر و پسر كه سخت، طاقت فرسا و دشوار است.

ج) بر فرض كه خواستگاري به سرانجام برسد و به ازدواج ختم شود، دختر جوان بايد خود را براي سركوفت ها و منت گذاري هاي احتمالي، برچسب ها و انگ ها از سوي پسر و خانواده او و حتي از سوي خانواده خود مهيا نمايد؛ چرا كه ممكن است با بروز هر مشكلي، در خانواده سيل تحقيرها و تهمت ها متوجه او شود.

از نظر عرفي، اقدام به اين كار به صورت مستقيم چندان مطلوب و پسنديده نيست . بهتر آن است كه وابستگان دختر در صورت وجود شرايط لازم، به صورت غير مستقيم در اين امر خدا پسندانه اقدام نمايند.

 در نتيجه:

1. الزام شرعي در خواستگاري مرد نبوده و خواستگاري زن حرام نمي باشد.

2. رسم خواستگاري مرد منحصر به ايران و جوامع اسلامي و زمان حاضر نبوده؛ بلكه از دير باز در اقوام و ملل مختلف رسوم بوده است.

3. خواستگاري مرد مطابق با راز خلقت انسان و هماهنگ با روحيات و نقش زن و مرد در زندگي است.

4. شكست و ناكامي در خواستگاري، براي مرد قابل تحمل است؛ اما در زن اثر روحي ـ رواني نامطلوب مي نهد.

5. خواستگاري، مرد ضامن حفظ تعادل نظام اجتماعي است . ايجاد توازن ميان قدرت جسماني مرد و ضعف جسماني زن است.

6. در مجموعه خواستگاري مرد نوعي احترام به شخصيت زن است.

7. زن با حفظ شرايطي مي تواند خواستگاري كند تا از آسيب هاي ياد شده مصون باشد (غير مستقيم . فرد مقابل داراي سجاياي والاي انساني باشد . كمك از واسطه امين، كار آمد و رازدار و ...)

اما در ادامه برای رخ دادن این امر نكات ظریفی دارد كه نباید از چشم دور بماند.

- خواستگاری با ایجاد ارتباط عاطفی فرق دارد. در فرهنگ ما خواستگاری یعنی به صورت رسمی خواستن خود را نسبت به همسر آینده چنان اعلام كنید كه در پی آن هر دو طرف در صورت مثبت بودن نظرشان ، مراسم ازدواج صورت گیرد.  پس اینكه یك طرفه به یكی اعلام كنیم دوستش داریم ، خواستگاری یا ازدواج نیست . صرفا اطلاع رسانی است.

اما به هر حال راه هایی وجود دارد تا دختر راه و مسیر را برای آن كه پسر به خواستگاری بیاید، باز كند. یكی از روش های معمول آن است كه فردی را واسطه نمایید تا بدون اظهار آن كه شما خواسته اید، درباره شما با پسر گفتگو كند. این روش باعث می شود تا پیشنهاد دهنده پسر باشد و نه شما و مسایل و مخاطرات پیش گفته نیز پیش نیاید

آيا اشكالي داره با يه دختر دوست باشم؟
دوستي هاي دختر و پسر، افزون بر مشكلاتي كه براي آنها ايجاد مي كند و سبب اختلال در نظام زندگي آينده آنها مي شود، اشكلات جدي ديگري نيز دارد: ...

من پسري 17 ساله هستم و ميخواستم بدونم آيا اشكالي داره با يه دختر دوست باشم؟

دوستي هاي دختر و پسر، افزون بر مشكلاتي كه براي آنها ايجاد مي كند و سبب اختلال در نظام زندگي آينده آنها مي شود، اشكلات جدي ديگري نيز دارد:

1. خطرهايي را به ويژه براي دختر پديد مي آورد. با توجه به اين كه دو جوان، سرشار از عواطفند و در اوج غرايز جنسي قرار دارند (به گونه اي كه وقتي كنار هم قرار مي گيرند، فعل و انفعالات هورموني در وجودشان شكل مي گيرد و كشش فراواني در آن ها ايجاد مي شود)، احتمال بسيار وجود دارد كه به هم نزديك شوند و گوهر عفت دختر در معرض خطر قرار گيرد.

دليل مخالفت قرآن، روايات ديني و فقه اسلامي با اين گونه دوستي ها همين است. خداوند در قرآن كريم، دخترا  پسران را از ملاقات هاي پنهاني نهي مي فرمايد:

ولكن لاتواعدوهن سرا (بقره، آيه 235)

ولامتخذي اخدان (مائده، آيه 5)

ولامتخذات اخدان (نساء، آيه 25)

همه اين ها به جهت ايجاد زمينه آبروريزي ها، ارتباطات گناه آلود و در نتيجه لطمه به كانون ارزشمند خانواده است.

2. موضع تهمت است؛ زيرا ديگران در صورت مشاهده دختر و پسر با هم ممكن است گمان وجود رابطه نامشروع داشته باشند  اين مطلب بر ازدواج آنان به ويژه دختر اثر منفي خواهد داشت.

3. اگر اين دوستي ها به ازدواج بينجامد، با توجه به ويژگي غيرت در مرد، ممكن است سوالاتي در ذهن او شكل گيرد كه چرا همسرم پيش از محرميت با من رابطه برقرار كرد و نكند مشابه اين رابطه را با ديگران نيز داشته است و اعتمادش از او سلب مي شود و هر قدر رابطه دوستي تنگاتنگ تر بوده باشد، ميزان اين سوالات و سلب اعتماد نيز افزون تر خواهد شد.

4. در صورتي كه اين دوستي ها به ازدواج منتهي نشود كه در موارد بسياري هم به دليل تغيير شرايط طرفين يا مخالفت خانواده ها چنين مي شود، آثار منفي بسياري به ويژه بر دختر خواهد داشت كه احساس سرخوردگي و شكست روحي، افسردگي، نفرت از جنس مخالف و ازدواج گريزي و در مورد دختران، از دست دادن خواستگاران، برخي از اين آثار است؛ پس توصيه مي شود براي دوري از اين مشكلات و پيامدهاي منفي، تا زماني كه زمينه ازدواجتان فراهم نشده، بر در قلب خود قفلي بزنيد و آن را تا زماني مناسب به روي كسي نگشاييد؛ همان گونه كه غرايز جنسي خود را كنترل مي كنيد و از راه مشروع يعني ازدواج به آن پاسخ مي دهيد.

آیا بوسیدن دست بزرگان به جهت احترام در روایات به آن سفارش شده است؟
امام صادق(ع) فرمود: « یكی از شما هنگامی كه برادر (دینی) خود را ملاقات كرد، موضع سجده را كه محلّ نور است ببوسد ».

با سلام آیا بوسیدن دست بزرگان به جهت احترام در روایات به آن سفارش شده است؟

امام صادق(ع) فرمود: "یكی از شما هنگامی كه برادر (دینی) خود را ملاقات كرد، موضع سجده را كه محلّ نور است ببوسد".(1)

نیز  فرمود: "سر و دست كسی بوسیده نشود مگر (دست و سر) رسول خدا یا كسی به عنوان رسول خدا".(2)

مرحوم مجلسی در توضیح قسمت پایانی حدیث  می‏فرماید: آن‏ها  ائمه اطهار هستند و غیر ائمه از سادات و علما بنابر اختلاف در نظر.

علامه مجلسی در ادامه می‏فرماید: اگر چه  در كلام اصحاب و حدیث و فتاوای علما كسی را ندیدم كه به حرمت تصریح كند (یعنی بوسیدن دست و سر غیر پیامبر و امام معصوم حرام باشد) پس شاید مراد از كسی كه اراده رسول خدا از او می‏شود، ائمّه اطهار باشند.  چنان كه از حدیث بعدی استفاده می‏شود . نیز احتمال دارد كه این حكم شامل علما  بشود؛ علمایی كه عامل به علم و هادی مردم هستند كه فعل و قولشان یكی است، چون علمای راستین وارث پیامبران هستند.

پس بعید نیست افرادی كه به عنوان پیامبر مورد احترام و دست بوسی قرار می‏گیرند، مشمول روایت باشند.(3) البته عرف مردم نیز علما و بزرگان دین را به عنوان نایبان و قائم مقام‏ پیامبر و معصومان(ع) می‏دانند.

آیت الله مكارم شیرازی می فرماید: از آن جا كه علمای اعلام و فقهای عظام طبق روایت، ورثه و ادامه دهندگان راه انبیا(ع) هستند و احترام به آنان احترام به رسول اللّه(ص) است، بوسیدن دست آنان جایز، بلكه مستحب می‏باشد.(4) در مورد روایت‏های مربوط به بوسیدن دست و صورت به بحارالانوار، ج 73، چاپ بیروت، صفحه 37 و... مراجعه كنید.

پی نوشت‏ها:

1. بحارالانوار، ج 73، ص 37، حدیث 34.

2. همان، حدیث 35.

3. همان، ص 38.

4. آیت اللّه ناصر مكارم شیرازی، استفتائات، ج 1، ص 494، سؤال 1605.

آيا استخاره هاي انلاين در اينترنت صحيح مي باشند؟
به صورت جمع بندي مي توان گفت كه نظر علما بر اين است: «در صورتي كه استخاره كننده در واقع خود دستگاه باشد اعتباري به آن نيست.» يعني هرگاه دستگاه طوري تنظيم ...

آيا استخاره هاي انلاين در اينترنت صحيح مي باشند؟ و مي توان به انها اعتماد كرد؟

به صورت جمع بندي مي توان گفت كه نظر علما بر اين است: «در صورتي كه استخاره كننده در واقع خود دستگاه باشد اعتباري به آن نيست.» يعني هرگاه دستگاه طوري تنظيم شده باشد كه آيات آغاز يكي از صفحات قرآن را بدون اطلاع قبلي منعكس كند مانعي ندارد يا اگر بگونه اي صحيح انجام شود مانعي ندارد. گرچه اعتنا كردن به اينگونه استخاره ها از نظر برخي از فقها محل ترديد است!

توصيۀ ما اين است كه استخاره را از يك عالم با نفس كه آشنا به قرآن است، بگيريد. در كل سعي كنيد به استخاره هاي اينترنتي توجهي نكنيد.

ضمناً فراموش نشود كه بنابر گفتۀ اكثر علماء جايگاه استخاره بعد از بكارگيري عقل و مشورت با خبرگان است.

- براي توضيح بيشتر:

استخاره از طريق اينترنت اشكال ندارد، يعني استخاره با قرآن يا با تسبيح صورت بگيرد و از طريق اينترنت به شخص خبر داده شود كه مثلا استخاره شما خوب يا بد است. استفاده از چنين استخاره هائي جايز است.

اما استخاره چه از طريق اينترنت و چه به صورت معمولي لازم العمل و لازم الاجرا نيست، يعني اگر كسي به استخاره عمل نكرد، دچار عقوبت اخروي نمي شود و يا گناهي انجام نداده. آيت الله مكارم فرمود: عمل به استخاره واجب نيست.(1)

پي نوشت:

1 . آيت الله مكارم، استفتاات جديد، ج 1، س 858 .

آيا تفأل زدن به قران ( نه استخاره!) از نظر شرعي درست است؟
درباره ي استخاره سه ديدگاه وجود دارد: 1- دیدگاه افراطی: ... 2-دیدگاه تفریطی:... 3-دیدگاه معتدل:...

 آيا تفأل زدن به قران ( نه استخاره!) از نظر شرعي درست است؟ گاهي اوقات نيتي يا سوال در ذهنم ايجاد ميشد نيت ميكردم وقران را باز مي كردم( نه اينكه بين دو راه شك كنم چيزي مثل فال نه استخاره) در جستجوهاي اينترنتي به حديثي از امام صادق عليه السلام برخوردم كه فرموده بودند كه به قران تفال نزنيد من هم اين كار را كنار گذاشتم اما بعد در يكي از برنامه هاي ديني ا از يكي از كارشناسان مطلب شنيدم كه در حين صحبتاشون همين كارو از كسي نقل كردن كه فلاني ....بعد قران باز كرد اين ايه اومد.... حالا سوالم اينه كه اين كار درسته و به نتيجش ميشه اعتماد كرد گاهي اوقات وقتي نيت ميكنم اياتي مياد كه خيلي منو نااميد ميكنه و فكر ميكنم اينده تاريكي دارم يا جواب دعامو نميگيرم

درباره ي استخاره سه ديدگاه وجود دارد:

1. ديدگاه افراطي: كه اين ديدگاه از آنِ كساني است كه عقل را محدود دانسته و مشورت را نيز رايزني با عقل هاي محدود تلقي مي كنند. از نظر اين گروه در همان ابتداي كار بايد به سراغ تسبيح يا قرآن رفت و از خداوند راه صحيح و خير را طلب نمودو نيازي به مشورت با افراد با تجربه و كاردان وجود ندارد.

2. ديدگاه تفريطي: اين ديدگاه به كلي منكر استخاره است.

3. ديدگاه معتدل: كه صاحبان آن معتقدند با توجه به جايگاه عقل و مشورت، استخاره عين خرد ورزي است. بسياري از روايات وجود دارد كه در آنها استخاره مورد تأييد و سفارش امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ واقع شده است. در اين نوشتار ضمن تبيين مفهوم استخاره دلايل جواز استخاره با قرآن را ذكر مي نماييم و نيز رواياتي كه در آنها تفأل به قرآن مورد نهي واقع شده است، را بررسي مي نماييم.

معناي استخاره:

استخاره دو معني دارد: يكي از آنها معناي حقيقي استخاره است (يعني استخاره ي مطلق) و در اخبار و روايات ما از آن بيشتر نام برده شده و پيش خواص متعارف است و آن، طلب خير نمودن از خدا است.

اين نوع استخاره در تمام كارهايي كه انسان مي كند، خوب و مستحب است.

معني ديگر استخاره اين است كه پس از آنكه انسان به كلي در امري متحير و وامانده شد، به طوري كه نه عقل، او را به خوبي و بدي آن، راهنمايي كرد و نه عقل و مشورت ديگران، راه خير و شر را به او فهماند و نه خداي جهان درباره ي آن كار، تكليفي و فرماني داشت كه راهنماي او باشد، در اين صورت كه هيچ راهي براي پيدا كردن خوب و بد در كار نيست، اگر يكي پيدا شود و انسان را به يك سوي كار، دلگرم كند و با ارادهي راسخ و اميدوارانه به كار وادار كند، چه منّت بزرگي به انسان دارد. اينجا دينداران مي گويند: خداي عالم كه پناه بيچارگان و دادرس افتادگان است، در حالت تحير و دودلي، يك راه اميدي بر روي انسان باز كرده و اگر انسان با اين حال اضطرار به او پناه ببرد و از او راهنمايي جويد، خداي جهان كه قادر بر پيدا و نهان است، يا دل او را به يكسو مي كشاند و راهنماي قلب او مي شودكه او مقلب القلوب است، يا دست او را به يك طرف تسبيح مي اندازد (در هنگام استخاره با تسبيح) يا در استخاره با قرآن به وسيله ي قرآن، دل او را گرم مي كند.(1)

لازم به ذكر است كه از روايات، صحّت هر دو معني استفاده مي شود.

درباره ي استخاره با قرآن، رواياتي از پيشوايان معصوم ـ عليهم السلام ـ نقل شده است كه به برخي از آنها اشاره مي شود:

1 ـ روايت شده است كه شخصي به امام صادق (ع) عرض كرد:

گاهي مي خواهم كاري انجام دهم ولي متحير هستم كه آيا انجام دهم يا نه؟

امام صادق(ع) به او فرمود: «هنگام نماز ـ كه شيطان از هر وقت ديگر از انسان دورتر است ـ قرآن را بگشا، اولين آيه اي كه در آغاز صفحه دست راست مي بيني، عمل كن».(2)

2 ـ از رسول خدا(ص) نقل شده است كه فرمود: «هنگام استخاره با قرآن، ابتدا سه بار سوره ي توحيد را بخوان. سپس سه بار صلوات بر محمد و آلش بفرست، سپس بگو:

اللَّهُمَّ إِنِّي تَفَأَّلْتُ بِكِتَابِكَ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَيْكَ فَأَرِنِي مِنْ كِتَابِكَ مَا هُوَ الْمَكْتُومُ مِنْ سِرِّكَ الْمَكْنُونِ فِي غَيْبِك

يعني : خدايا به كتاب تو تفأل مي زنم، و بر تو توكل مي كنم و از كتابت آنچه را كه در نهان غيب تو، پوشيده شده به من بنمايان.

پس از اين دعا، قرآن را بگشا و از سطر اول، صفحه ي سمت راست، مقصود خود را به دست آور».(3)

3 ـ وقتي خبر تولد زيد را به پدر بزرگوارش امام سجاد(ع) دادند، امام(ع) به اصحاب خود رو كرد و فرمود: « نام اين كودك را چه بگذارم؟

هر كس، نامي گفت. حضرت قرآن طلبيد قرآني را به آن حضرت دادند، به قرآن تفأل زد، اين آيه آمد: لا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَي الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَي وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَي الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا(4)

بار ديگر قرآن را گشود، اين بار در آغاز صفحه اول قرآن، اين آيه آمد:

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَي بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(5)

امام سجاد(ع) به اين دو آيه نظر انداخت و ديد هر دو در مورد جهاد در راه خدا است و از آنچه كه رسول خدا(ص) و علي(ع) در مورد زيد فرموده بودند كه در صلب امام سجاد(ع) پديد مي آيد، دريافت كه اين كودك همان زيد است، آنگاه مكرّر به حاضران فرمود:

سوگند به خدا اين همان زيد است و نام او را زيد گذاشت.»(6)

اما درباره روايتي كه از تفأل به قرآن نهي مي كند بايد بگوييم كه شيخ بزرگوار كليني از امام صادق(ع)روايت كرده است كه «به قرآن تفأل مكن»(7).

علامه مجلسي (ره) مي فرمايد: اين حديث را تأويل كرده اند به اين كه از فال گشودن قرآن براي استنباط احوال آينده از آيات نهي شده است، چنان كه برخي از جاهلان، اين روش را وسيله اي براي كسب روزي خود قرار داده اند و به اين صورت، مردم را فريب مي دهند و ممكن است مقصود، نهي از تفألي باشد كه بيشتر مردم از ديدن يا شنيدن بعضي امور اعتقاد پيدا مي كنند و برخي را مبارك و برخي ديگر را شوم مي گيرند، بدين صورت كه از آيات قرآن كريم نيز فال نيك و فال بد گرفته شود. و شايد يك حكمتش اين باشد كه اگر موافق نيفتاد باعث كم اعتقادي مردم به قرآن نگردد.(8)

تذكر اين نكته نيز لازم است كه كساني كه با قرآن، انس و الفتي ندارند و محكم و متشابه آن را نمي شناسند و از علم تفسير، بهره اي ندارند، بايد از استخاره و تفأل با قرآن، سخت بپرهيزند و آيات خدا را به بازي نگيرند، شايد اين حديث شريف در اصول كافي، خطاب به اين دسته از افراد باشد. زيرا استخاره و تفال معمولاً معناي يكساني دارند، چنانكه در دعاي استخاره با قرآن مي گوييم: «اللهم تفألت بكتابك، يعني خدايا به كتاب تو فال مي زنم» شايد بتوان اين فرق را هم قائل شد كه از ميان انواع استخاره، استخارههايي كه ابزار محسوسي مثل قرآن، تسبيح، ديوان، شعر، كاغذ و …. دارند، آنها را فال هم مي گويند و استخاره هايي كه هيچ ابزاري جز دعا و قلب ندارند، آنها را فقط استخاره مي گويند.(9)

به جاي چنين كاري بهتر است مقداري از قرآن را تلاوت كنيد و ثواب آن را ببريد.

پي نوشت ها:

1. ابوالفضل طريقهدار، كندوكاوي در بارهي استخاره و تفأل، قم، انتشارات مدين، چاپ دوم، 1374، ص 98 ، به نقل از كشف اسرار، امام خميني، قم، انتشارات پيام اسلام، ص 89.

2. مجلسي، محمد باقر، مفاتيح الغيب، چاپ اول، بيروت، دارالكتب العلميه، 1411، ص 42.

3. نوري، مستدرك الوسائل، آل البيت 1408، چاپ اول، ج 4، ص 305.

4. نساء، آيه 95.

5. توبه، آيه 111.

6. ابوالفضل طريقهدار، كندوكاوي در بارهي استخاره و تفأل، قم، انتشارات مدين، چاپ دوم، 1374، ص 26 به نقل از عيون اخبار رضا، ج 1، ص 195.

7. كليني، اصول كافي، دار الكتب چ 4، سال1365، ج 2، ص 629.

8. مجلسي، محمد باقر، مفاتيح الغيب، چاپ اول، بيروت، دارالكتب العلميه، 1411، ص 42.

9. ابوالفضل طريقهدار، كندوكاوي در بارهي استخاره و تفأل، قم، انتشارات مدين، چاپ دوم، 1374، ص 21.

آیا افراط در كار خیر و خوب باز هم مذموم است؟
افراط وتفریط، در همه كارها، حتی در عبادت و نماز خواندن، در زهد و بی توجهی به دنیا، در صدقه دادن و انفاق كردن، ممكن است. روشن است كه افراط وتفریط در هیچ كاری ...

 آیا افراط در كار خیر و خوب باز هم مذموم است ؟ و اگر جواب مثبت است پس كسانی مثل پیامبر (ص ) و یا حضرت علی چگونه به این مقام رسیده اند ؟

افراط وتفریط، در همه كارها، حتی در عبادت و نماز خواندن، در زهد و بی توجهی به دنیا، در صدقه دادن و انفاق كردن، ممكن است. روشن است كه افراط وتفریط در هیچ كاری پسندیده نیست. یكي از ویژگي هاي بارز دین مقدس اسلام كه آن را از ادیان دیگر متمایز مي سازد، اعتدال و میانه روي است.

قرآن مجید امت اسلامي را "امت وسط" نامیده است: «و كذلك جعلناكم امة وسطاً»؛ (1) « بدين گونه شما را امتي ميانه قرار داديم». 

و در آیه اي دیگر، امت اسلامي را بهترین امت پدید آمده از میان مردم مي داند. (2)

امام صادق - علیه السلام - در تبیین بهترین امت مي فرماید: «شما بهترين امتي هستيد كه براي مردم پديدار شده‏ايد: به كار پسنديده فرمان مي‏دهيد، و از كار ناپسند بازمي‏داريد، و به خدا ايمان داريد. و اگر اهل كتاب ايمان آورده بودند قطعاً برايشان بهتر بود برخي از آنان مؤمنند و [لي‏] بيشترشان نافرمانند». (3)

اعتدال به حدي مورد توجه پیشوایان دین است كه به داشتن آن افتخار نموده، در مقام تعریف، خویشتن را با آن معرفي مي كنند. امام باقر - علیه السلام - مي فرماید: «نحن الامة الوسط»؛ (4) «ما امت وسط و میانه هستیم».

از نظر اسلام، تعادل و اعتدال، یكي از دوست داشتني ترین و بهترین امور محسوب مي شود. رسول اكرم - صلی الله علیه وآله - مي فرماید:

«خیار الامور اوسطها و لیكن احب الامور الیك اوسطها في الحق»؛ (5) «بهترین كارها، معتدل ترین آن ها است. باید دوست داشتني ترین امور نزد تو، معتدل ترین آن ها در كارهاي حق باشد».

اعتدال، صفت مؤمن است. امام علي - علیه السلام - یكي از صفات مؤمن را اعتدال در زندگي مي داند: «المؤمن سیرته القصد»؛ (6) «شیوه مؤمن، میانه روي است».

تا این جا مشخص شد كه در اسلام به میانه روی سفارش شده و افراط و تفریط، در همه امور مذموم است؛ اما در مورد قسمت دوم سؤال شما باید بگوییم:

در اسلام، قرآن و اهل بیت، معیار اعتدال به شمار مي آیند. امام علي - علیه السلام - مي فرماید: از این امت هیچ كس با آل محمد قیاس نمي شود؛ زیرا این خاندان، پایه دین و تكیه گاه یقین هستند. تندروان به سوي آن ها باز خواهند گشت و واپس ماندگان، ناگزیر خود را به آن ها مي رسانند». (7)

استاد مطهري مي گوید: «اگر ما آن راهي را كه ائمه اطهار در مقابل راه هاي دیگران براي ما باز كرده اند برویم، هم از افراط و تندروي هاي بعضي مصون مي مانیم و هم از تفریط و جمود بعضي دیگر». (8)

با این بیان معلوم می شود كسی كه معتدل نباشد، انسان كامل نیست. ممكن است در یك جهت پیشرفت كرده باشد، اما از جهات دیگر ضعیف است. ما با ادله ای كه داریم، معتقدیم كه چهارده معصوم - علیهم السلام - انسان كامل و معصوم هستند و نمی شود كسی انسان كامل باشد و گرفتار افراط شده باشد؛ زیرا افراط و تفریط ثمره جهل است و پیامبر و ائمه - علیهم السلام - عالم به علم الهی بوده و جهل در آنان راهی ندارد. در نتیجه، آنان هیچ گاه گرفتار افراط یا تفریط نشدند و در مطلق امور در اعتدال به سر می بردند.

برای رسیدن به مقامات بالای معنوی، نیازی به افراط و تفریط نیست؛ بلكه این اعتدال و میانه روی است كه انسان را به این مقامات می رساند.

سیره امامان معصوم - علیهم السلام - هم اعتدال بوده و به قله رفیع كمالات دست یافتند.

 

پي نوشت ها:

1. بقره (2)، آیه 143.

2. آل عمران (3)، آیه 110.

3. علامه مجلسی، بحار الانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق، ج 24، ص 153.

4. همان، ج 22، ص 441.

5. محدث نوری، مستدرك الوسائل، انتشارات آل البیت، قم، 1408ق، ج 8، ص 255.

6. محمد تمیمی آمدی، غرر الحكم و درر الكلم، ج 1، ص 353، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366ش.

7. فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه 2، چاپ آفتاب، تهران.

8. شهید مطهری، مجموعه آثار، اسلام و مقتضیات زمان، ج 21، ص 113، انتشارات صدرا، تهران، 1381ش.

در مورد ساده زیستی و قناعت هرچه به احادیث رجوع میكنم گیج تر می شوم!...
يكي از موضوعاتي كه در زندگي فردي و اجتماعي و مادي و معنوي انسان تأثير بسزايي دارد، ساده زيستي و قناعت است كه متأسفانه كمتر به آن توجه شده است، در حالي كه ...

در مورد ساده زیستی و قناعت هرچه به احادیث و روایات رجوع میكنم گیج تر میشوم! نمیتوانم ملاك درستی برای ساده زیستی در زندگی را برداشت كنم.مثلا: از امام رضا (ع) پرسیدند: خوشبختی، لذت و خوشی زندگی در دنیا به چه چیزی است؟ حضرت فرمود: «به داشتن خانه بزرگ و وسیع و دوستان بسیار خوب». به زندگي خود توسعه دهيد: امام رضا (ع) فرمود: مردي كه توانايي مالي دارد بهتر است به زندگي همسر و فرزندان خود توسعه دهد تا به علت خساست و سختگيري او آرزوي مرگ وي را نكنند.» «آن كسي كه از نعمت مالي برخوردار است بايد اسباب رفاه خانواده خود را بيشتر فراهم كند.» در هزينه و مخارج خانواده خود زياده روي و سخت¬گيري نكنيد: امام رضا (ع) فرموده است: «باید در رابطه با مصارف مالی و هزینه زندگی خود و خانواده خویش معتدل و میانهرو باشی.» «بر مؤمن و مسلمان به ویژه سرپرست خانواده سزاوار است وقتی كه تنگدست شد برای خانوادهاش با حساب و درست پول خرج كند و هنگامی كه غنی گردید اسباب رفاه و راحتی ایشان را به خوبی فراهم كند.» پس معنای وسعت در زندگی چیست؟ ساده زیستی؟ قناعت؟ اسراف؟

با توجه به اینكه سوالتان، نیاز به تبیین دارد، خواهش می كنیم به أبعاد آن به دقت توجه فرمایید.

يكي از موضوعاتي كه در زندگي فردي و اجتماعي و مادي و معنوي انسان تأثير بسزايي دارد، ساده زيستي و قناعت است كه متأسفانه كمتر به آن توجه شده است، در حالي كه از نظر فرهنگ ديني، يكي از ارزش هاي متعالي به حساب مي آيد.

ساده زيستي، پاسخ انسان هاي دانا به زندگي ناپايدار دنياست كه در پرتو آن، آرامش درون و برون حاصل مي شود. بنا براين، ساده زيستي با نوع شناخت انسان و نگرش او به زندگي دنيا مرتبط است.

در عصر حاضر، دو نگاه افراطي و تفريطي به بهره مندي از مواهب الهي و ماديات ديده مي شود. عده اي در ماديات دنيا غوطه ور شده و اسير زرق و برق و تجملات آن گرديده اند و برخي مانند راهبان مسيحي و صوفيان، تارك دنيا شده و از جهان ماده يا به كلي بي خبرند و يا مي خواهند با زندگي زاهدانه، افكار مردم را به خود جلب كنند.

رشد فزاينده ي عوامل قدرت وثروت و ترويج مصرف گرايي در عصر حاضر، خطر روي آوردن به زندگي تجملاتي و فرو رفتن در مرداب دنيا را افزايش داده است.

وضعيت فوق و آثار زيان بار زندگي تجملاتي مي طلبد كه ويژگي هاي ساده زيستي و آثار مثبت آن را بررسي كنيم تا از خطرات دل بستگي تام و تمام به مواهب دنيوي و تجمل گرايي در امان بمانيم.

ساده زیستی در زندگی، مقولۀ كلی است كه باید به صورت عام به آن پرداخت؛ لذا به قواعد در این زمینه دقت فرمایید؛

ساده زيستي مورد نظر اسلام عبارت است از: عدم دل بستگي به مظاهر دنيا و رهايي از تجملات و تشريفات زايد زندگي و بي پيرايه بودن كه مقابل آن، تجمل گرايي و رفاه زدگي است. چند مقوله كه دانستن آن كمكتان می كند:

1) ساده زيستي و زهد: ساده زيستي با مفهوم زهد و بي رغبتي، ارتباط تنگاتنگي دارد. استاد مطهري مي گويد: «زهد، حالتي است روحي و زاهد از آن نظر كه دل بستگي هاي معنوي و اخروي دارد، به مظاهر مادي زندگي بي اعتناست. اين بي اعتنايي و بي توجهي تنها در فكر و انديشه و احساس قلبي نيست و در مرحله ي ضمير پايان نمي يابد. زاهد در زندگي عملي خويش، سادگي و قناعت را پيشه ي خود مي سازد و از تنعم تجمل و لذت گرايي پرهيز مي نمايد. زهاد جهان آنها هستند كه به حداقل تمتع و بهره گيري از ماديات اكتفا كرده اند.»(1)

با اين توصيف، مفهوم زهد دو مرحله ي قلبي و عملي دارد: مرحله قلبي آن، عدم دل بستگي به دنيا، و مرحله عملي آن، اكتفا كردن به حداقل ابزارهاي زندگي و ساده زيستي است. پس مي توان گفت: ساده زيستي راستين راه را براي تحصيل زهد حقيقي همواره مي سازد؛ چنان كه در روايتي از امام علي (ع) آمده است: «التزهد يؤدي الي الزهد؛(2) واداشتن خود به زهد و ساده زيستي، منتهي به حالت دروني زهد مي گردد» .در جاي ديگر مي فرمايد: «اول الزاهد التزهد؛ (3)نخستين گام زهد، تزهد (ساده زيستي) است.»

در يك جمله مي توان گفت: زهد، مربوط به گرايش باطني و قلبي انسان به دنياست و ساده زيستي، ناظر به زندگي فردي و اجتماعي افراد است و نمي توان بدون روحيه ي ساده زيستي، به زهد رسيد. تجمل گرايي، حاكي از دل بستگي به دنياست كه با زهد در تضاد است.

2) ساده زيستي و آراستگي: شايد بعضي تصور كنند ساده زيستي با آراستگي ظاهري، منافات دارد، در حالي كه بين اين دو هيچ گونه تضادي وجود ندارد. مي توان هم ساده بود و هم آراسته. اسلام بر لزوم آراستگي مسلمانان تأكيد كرده است.

قرآن مجيد مي فرمايد:

يا بني آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد؛اي فرزندان آدم، جامه خود را در هر نمازي برگيريد(4)

 اين جمله مي تواند شامل پوشيدن لباسهاي مرتب و پاكيزه، شانه زدن موها، به كار بردن عطر و مانند آن باشد. ضمن آن كه شامل زينت هاي معنوي مانند: ملكات اخلاقي و پاكي نيت و اخلاص نيز مي گردد. (5) پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: خداي تعالي دوست دارد وقتي بنده اش نزد برادران خود مي رود، با ظاهري آراسته رو به رو شود. (6) آن حضرت از مردي كه موهاي ژوليده و لباسي كثيف داشت، انتقاد كرد و فرمود: بهره بردن از نعمت هاي الهي و نماياندن نعمت، جزء دين است. (7)

پيامبر اكرم (ص) در عين سادگي و دوري از تجملات دنيوي، پاك و پاكيزه و خوش بو و معطر بود؛ چنان كه وقتي از مسيري مي گذشت، رهگذراني كه پس از وي از آن جا مي گذشتند، از بوي خوش آن حضرت مي فهميدند كه پيامبر از آن جا عبور كرده است. (8)امام خميني (ره)كه الگوي ساده زيستي در عصر حاضر بود، به ظاهر خويش و تميزي و زيبايي لباس بها مي داد و همواره از عطر استفاده مي كرد.

3) ساده زيستي در عصر تكنولوژي: ممكن است اين توهم پيش آيد كه در اين زمانه كه عصر تكنولوژي و پيشرفت است، ساده زيستي ممكن نيست و اساسا سخن گفتن از اين مقوله، بيهوده و نا به جاست، زيرا ماهيت تكنولوژي، زهد و ساده زيستي را برنمي تابد. حيات تكنولوژي، فزون خواهي و گسترش است و همواره در پي توليد و تكثير مي باشد. پس يكي از مقتضيات آن، ترويج مصرف گرايي و ارزش بودن آن است.

در پاسخ بايد گفت :تكنولوژي، محصول انديشه و عمل انسان است، نه پديده اي خود مختار است ونه مي تواند انسان را به دنبال خود بكشاند. البته در اين كه يكي از ويژگي هاي تكنولوژي، ترويج مصرف گرايي است، ترديدي نيست، اما اين خواست انسان است كه اگر به دنيا روي آورد، براي خود مصرف هاي نو مي آفريند و در پي ايجاد نيازهاي دروغين مي افتد. انسان مي تواند از فوايد تكنولوژي بهره بجويد ولي اسير آن نباشد.

سخن در بهره مندي از تكنولوژي نيست، بلكه سخن در اين است كه بهره مندي از آن به چه قيمتي بايد تمام شود. تكنولوژي بايد در خدمت بشر باشد، نه اين كه انسان در خدمت تكنولوژي باشد. اگر ساده زيستي نسبي را يك ارزش بدانيم، فرقي ميان عصر تكنولوژي و جز آن و جود ندارد.البته بايد اذعان كرد كه عصر حاضر، ساده زيستي را دشوار ساخته است اما علي رغم اين دشواري، مي توان ساده زيستي را انتخاب كرد و در عين فعاليت اقتصادي و بهره مندي از مواهب علمي اين عصر، اسير ماديات نشد.

4) مجازات فزون طلبی و پاداش ساده زیستی: پیامبر خدا(ص) می فرمایند: هركس حلال دنیا را برای فزون طلبی و فخرفروشی بخواهد، خدا را دیدار خواهد كرد، در حالی كه از او خشم ناك است و هر كس آن را به منظور حفظ آبرو و خویشتن داری بطلبد، روز قیامت در حالی كه چهره اش چون ماه شب چهارده می درخشد، در آن صحنه ظاهر می شود.(9)

بهترینان امت پیامبر خدا(ص): پیامبر در سخنی فرمود: «بهترینان امت من، اشخاص قانعند و بدترین آنها، طمع كاران».(10)

ثمره قناعت:امام حسین(ع) می فرماید: «قناعت، مایه آسایش تن است».(11)

امام باقر(ع) می فرماید: «كسی كه به آنچه خدا روزی اش كرده قانع باشد، او از توان گرترین مردمان است».(12)

پاداش قناعت: از امام صادق(ع) نقل است كه فرمود: «كسی به معاش و ]روزی[ اندك خدا خرسند باشد، خداوند به عمل اندك او خرسند می شود».(13)

امام رضا(ع) در پاسخ به این پرسش كه قناعت چیست؟ فرمود: «قناعت، موجب خویشتن داری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزون خواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است».(14)

برای توضیحات بیشتر می توانید با شماره (09640) تماس بگیرید.

پی نوشت ها:

1. شهید مطهری، سيري در نهج البلاغه، ص 214.

2. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، ج1، ص291، دفتر تبليغات اسلامي قم، 1366ه.ش.

3. همان، ج2، ص384.

4. اعراف (7)آيه ي 31.

5. ناصر مكارم شيرازي، تفسیر نمونه، دارالكتب الاسلاميه ، 1374 هـ.ش، ج6، ص 148.

6. مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص249، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم،1403ق.

7. كلینی، محمدبن یعقوب بن اسحاق، كافی، ج6، ص439، (ط-دارالحدیث)، دارالحدیث، چاپ اول، قم1429ق.

8. مصطفي دلشاد تهراني، سيره ي نبوي، دفتر اول، ص 327.

9. ابوالحسن ورّام بن ابی فراس، مجموعه ورّام، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1369،چ 1، ج 1، ص 289.

10. محمد محمدی ری شهری، میزان الحكمة، حمیدرضا شیخی، دارالحدیث، 1379، چ 2، ج 10، ص5055، ح 17141.

11. همان، ح 17163.

12. همان، ح 17151.

13. همان، ص 5059، ح 17170.

14. همان، ص 5057، ح 17165.

در مورد ساده زیستی و قناعت هرچه به احادیث رجوع میكنم گیج تر می شوم!...
يكي از موضوعاتي كه در زندگي فردي و اجتماعي و مادي و معنوي انسان تأثير بسزايي دارد، ساده زيستي و قناعت است كه متأسفانه كمتر به آن توجه شده است، در حالي كه ...

در مورد ساده زیستی و قناعت هرچه به احادیث و روایات رجوع میكنم گیج تر میشوم! نمیتوانم ملاك درستی برای ساده زیستی در زندگی را برداشت كنم.مثلا: از امام رضا (ع) پرسیدند: خوشبختی، لذت و خوشی زندگی در دنیا به چه چیزی است؟ حضرت فرمود: «به داشتن خانه بزرگ و وسیع و دوستان بسیار خوب». به زندگي خود توسعه دهيد: امام رضا (ع) فرمود: مردي كه توانايي مالي دارد بهتر است به زندگي همسر و فرزندان خود توسعه دهد تا به علت خساست و سختگيري او آرزوي مرگ وي را نكنند.» «آن كسي كه از نعمت مالي برخوردار است بايد اسباب رفاه خانواده خود را بيشتر فراهم كند.» در هزينه و مخارج خانواده خود زياده روي و سخت¬گيري نكنيد: امام رضا (ع) فرموده است: «باید در رابطه با مصارف مالی و هزینه زندگی خود و خانواده خویش معتدل و میانهرو باشی.» «بر مؤمن و مسلمان به ویژه سرپرست خانواده سزاوار است وقتی كه تنگدست شد برای خانوادهاش با حساب و درست پول خرج كند و هنگامی كه غنی گردید اسباب رفاه و راحتی ایشان را به خوبی فراهم كند.» پس معنای وسعت در زندگی چیست؟ ساده زیستی؟ قناعت؟ اسراف؟

با توجه به اینكه سوالتان، نیاز به تبیین دارد، خواهش می كنیم به أبعاد آن به دقت توجه فرمایید.

يكي از موضوعاتي كه در زندگي فردي و اجتماعي و مادي و معنوي انسان تأثير بسزايي دارد، ساده زيستي و قناعت است كه متأسفانه كمتر به آن توجه شده است، در حالي كه از نظر فرهنگ ديني، يكي از ارزش هاي متعالي به حساب مي آيد.

ساده زيستي، پاسخ انسان هاي دانا به زندگي ناپايدار دنياست كه در پرتو آن، آرامش درون و برون حاصل مي شود. بنا براين، ساده زيستي با نوع شناخت انسان و نگرش او به زندگي دنيا مرتبط است.

در عصر حاضر، دو نگاه افراطي و تفريطي به بهره مندي از مواهب الهي و ماديات ديده مي شود. عده اي در ماديات دنيا غوطه ور شده و اسير زرق و برق و تجملات آن گرديده اند و برخي مانند راهبان مسيحي و صوفيان، تارك دنيا شده و از جهان ماده يا به كلي بي خبرند و يا مي خواهند با زندگي زاهدانه، افكار مردم را به خود جلب كنند.

رشد فزاينده ي عوامل قدرت وثروت و ترويج مصرف گرايي در عصر حاضر، خطر روي آوردن به زندگي تجملاتي و فرو رفتن در مرداب دنيا را افزايش داده است.

وضعيت فوق و آثار زيان بار زندگي تجملاتي مي طلبد كه ويژگي هاي ساده زيستي و آثار مثبت آن را بررسي كنيم تا از خطرات دل بستگي تام و تمام به مواهب دنيوي و تجمل گرايي در امان بمانيم.

ساده زیستی در زندگی، مقولۀ كلی است كه باید به صورت عام به آن پرداخت؛ لذا به قواعد در این زمینه دقت فرمایید؛

ساده زيستي مورد نظر اسلام عبارت است از: عدم دل بستگي به مظاهر دنيا و رهايي از تجملات و تشريفات زايد زندگي و بي پيرايه بودن كه مقابل آن، تجمل گرايي و رفاه زدگي است. چند مقوله كه دانستن آن كمكتان می كند:

1) ساده زيستي و زهد: ساده زيستي با مفهوم زهد و بي رغبتي، ارتباط تنگاتنگي دارد. استاد مطهري مي گويد: «زهد، حالتي است روحي و زاهد از آن نظر كه دل بستگي هاي معنوي و اخروي دارد، به مظاهر مادي زندگي بي اعتناست. اين بي اعتنايي و بي توجهي تنها در فكر و انديشه و احساس قلبي نيست و در مرحله ي ضمير پايان نمي يابد. زاهد در زندگي عملي خويش، سادگي و قناعت را پيشه ي خود مي سازد و از تنعم تجمل و لذت گرايي پرهيز مي نمايد. زهاد جهان آنها هستند كه به حداقل تمتع و بهره گيري از ماديات اكتفا كرده اند.»(1)

با اين توصيف، مفهوم زهد دو مرحله ي قلبي و عملي دارد: مرحله قلبي آن، عدم دل بستگي به دنيا، و مرحله عملي آن، اكتفا كردن به حداقل ابزارهاي زندگي و ساده زيستي است. پس مي توان گفت: ساده زيستي راستين راه را براي تحصيل زهد حقيقي همواره مي سازد؛ چنان كه در روايتي از امام علي (ع) آمده است: «التزهد يؤدي الي الزهد؛(2) واداشتن خود به زهد و ساده زيستي، منتهي به حالت دروني زهد مي گردد» .در جاي ديگر مي فرمايد: «اول الزاهد التزهد؛ (3)نخستين گام زهد، تزهد (ساده زيستي) است.»

در يك جمله مي توان گفت: زهد، مربوط به گرايش باطني و قلبي انسان به دنياست و ساده زيستي، ناظر به زندگي فردي و اجتماعي افراد است و نمي توان بدون روحيه ي ساده زيستي، به زهد رسيد. تجمل گرايي، حاكي از دل بستگي به دنياست كه با زهد در تضاد است.

2) ساده زيستي و آراستگي: شايد بعضي تصور كنند ساده زيستي با آراستگي ظاهري، منافات دارد، در حالي كه بين اين دو هيچ گونه تضادي وجود ندارد. مي توان هم ساده بود و هم آراسته. اسلام بر لزوم آراستگي مسلمانان تأكيد كرده است.

قرآن مجيد مي فرمايد:

يا بني آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد؛اي فرزندان آدم، جامه خود را در هر نمازي برگيريد(4)

 اين جمله مي تواند شامل پوشيدن لباسهاي مرتب و پاكيزه، شانه زدن موها، به كار بردن عطر و مانند آن باشد. ضمن آن كه شامل زينت هاي معنوي مانند: ملكات اخلاقي و پاكي نيت و اخلاص نيز مي گردد. (5) پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: خداي تعالي دوست دارد وقتي بنده اش نزد برادران خود مي رود، با ظاهري آراسته رو به رو شود. (6) آن حضرت از مردي كه موهاي ژوليده و لباسي كثيف داشت، انتقاد كرد و فرمود: بهره بردن از نعمت هاي الهي و نماياندن نعمت، جزء دين است. (7)

پيامبر اكرم (ص) در عين سادگي و دوري از تجملات دنيوي، پاك و پاكيزه و خوش بو و معطر بود؛ چنان كه وقتي از مسيري مي گذشت، رهگذراني كه پس از وي از آن جا مي گذشتند، از بوي خوش آن حضرت مي فهميدند كه پيامبر از آن جا عبور كرده است. (8)امام خميني (ره)كه الگوي ساده زيستي در عصر حاضر بود، به ظاهر خويش و تميزي و زيبايي لباس بها مي داد و همواره از عطر استفاده مي كرد.

3) ساده زيستي در عصر تكنولوژي: ممكن است اين توهم پيش آيد كه در اين زمانه كه عصر تكنولوژي و پيشرفت است، ساده زيستي ممكن نيست و اساسا سخن گفتن از اين مقوله، بيهوده و نا به جاست، زيرا ماهيت تكنولوژي، زهد و ساده زيستي را برنمي تابد. حيات تكنولوژي، فزون خواهي و گسترش است و همواره در پي توليد و تكثير مي باشد. پس يكي از مقتضيات آن، ترويج مصرف گرايي و ارزش بودن آن است.

در پاسخ بايد گفت :تكنولوژي، محصول انديشه و عمل انسان است، نه پديده اي خود مختار است ونه مي تواند انسان را به دنبال خود بكشاند. البته در اين كه يكي از ويژگي هاي تكنولوژي، ترويج مصرف گرايي است، ترديدي نيست، اما اين خواست انسان است كه اگر به دنيا روي آورد، براي خود مصرف هاي نو مي آفريند و در پي ايجاد نيازهاي دروغين مي افتد. انسان مي تواند از فوايد تكنولوژي بهره بجويد ولي اسير آن نباشد.

سخن در بهره مندي از تكنولوژي نيست، بلكه سخن در اين است كه بهره مندي از آن به چه قيمتي بايد تمام شود. تكنولوژي بايد در خدمت بشر باشد، نه اين كه انسان در خدمت تكنولوژي باشد. اگر ساده زيستي نسبي را يك ارزش بدانيم، فرقي ميان عصر تكنولوژي و جز آن و جود ندارد.البته بايد اذعان كرد كه عصر حاضر، ساده زيستي را دشوار ساخته است اما علي رغم اين دشواري، مي توان ساده زيستي را انتخاب كرد و در عين فعاليت اقتصادي و بهره مندي از مواهب علمي اين عصر، اسير ماديات نشد.

4) مجازات فزون طلبی و پاداش ساده زیستی: پیامبر خدا(ص) می فرمایند: هركس حلال دنیا را برای فزون طلبی و فخرفروشی بخواهد، خدا را دیدار خواهد كرد، در حالی كه از او خشم ناك است و هر كس آن را به منظور حفظ آبرو و خویشتن داری بطلبد، روز قیامت در حالی كه چهره اش چون ماه شب چهارده می درخشد، در آن صحنه ظاهر می شود.(9)

بهترینان امت پیامبر خدا(ص): پیامبر در سخنی فرمود: «بهترینان امت من، اشخاص قانعند و بدترین آنها، طمع كاران».(10)

ثمره قناعت:امام حسین(ع) می فرماید: «قناعت، مایه آسایش تن است».(11)

امام باقر(ع) می فرماید: «كسی كه به آنچه خدا روزی اش كرده قانع باشد، او از توان گرترین مردمان است».(12)

پاداش قناعت: از امام صادق(ع) نقل است كه فرمود: «كسی به معاش و ]روزی[ اندك خدا خرسند باشد، خداوند به عمل اندك او خرسند می شود».(13)

امام رضا(ع) در پاسخ به این پرسش كه قناعت چیست؟ فرمود: «قناعت، موجب خویشتن داری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزون خواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است».(14)

برای توضیحات بیشتر می توانید با شماره (09640) تماس بگیرید.

پی نوشت ها:

1. شهید مطهری، سيري در نهج البلاغه، ص 214.

2. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، ج1، ص291، دفتر تبليغات اسلامي قم، 1366ه.ش.

3. همان، ج2، ص384.

4. اعراف (7)آيه ي 31.

5. ناصر مكارم شيرازي، تفسیر نمونه، دارالكتب الاسلاميه ، 1374 هـ.ش، ج6، ص 148.

6. مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص249، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم،1403ق.

7. كلینی، محمدبن یعقوب بن اسحاق، كافی، ج6، ص439، (ط-دارالحدیث)، دارالحدیث، چاپ اول، قم1429ق.

8. مصطفي دلشاد تهراني، سيره ي نبوي، دفتر اول، ص 327.

9. ابوالحسن ورّام بن ابی فراس، مجموعه ورّام، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1369،چ 1، ج 1، ص 289.

10. محمد محمدی ری شهری، میزان الحكمة، حمیدرضا شیخی، دارالحدیث، 1379، چ 2، ج 10، ص5055، ح 17141.

11. همان، ح 17163.

12. همان، ح 17151.

13. همان، ص 5059، ح 17170.

14. همان، ص 5057، ح 17165.

صفحه‌ها