۱۳۸۹/۰۵/۲۶ ۱۵:۰۶ شناسه مطلب: 16765
پرسش: دختری 27 ساله هستم 4 ماه است که عقد کرده ام. متوجه شده ام که شوهرم مرجع تقلیدی ندارد.علی رغم اینکه نماز میخواند روزه میگیرد و محرمات را انجام میدهد.هرچه من و خانواده ام به او میگوییم قبول نمیکند و میگوید انها همش حرف است.من کسی را جز خدا قبول ندارم.از بین مراجع تقلید فقد آیت الله بهجت ررحمت الله علیه را قبول دارد.اما دیگر برای مرجع قرار دادن ایشان دیر شده.ومن وخانواده ام ایشان را برای داشتن مرجع ترغیب و اجبار کرده ایم اما دیگر برای پذیرفتن آیت الله بهجت دیر شده بود.سوالات احکام که برایش پیش میاید با دلیل و حکم دینی برایش توضیح میدهیم اما باز هم راضی نمیشود. به من بگویید چه کنم؟ آیا نداشتن مرجع تقلید از طرف ایشان گناهی رابه گردن من به عنوان یک دختر مسلمان میاندازد؟
با سلام
وظيفه شما تنها آگاه كردن او است و وظيفه ديگري نداريد. همسر يا نامزد شما مانند برخي از افراد هستند كه در مسايل ديني شناخت درستي ندارند، يا سوال و شبهه اي براي آن ها وجود دارد كه پاسخ آن را نمي دانند و به همين خاطر به انكار اصل مسئله اجتهاد و تقليد مي پردازند.
به نظر مي رسد كه ايشان از اصل موضوع اجتهاد و تقليد آگاهي ندارند و گرنه چنين سخني بيان نمي كردند. اصل مسئله اجتهاد و تقليد حكم عقل است و در برخي از آيات نيز مي توان براي آن دلايلي ذكر كرد.
پاسخ ذيل، به سوال مشابه با ديدگاه همسر شما براي كاربر ديگري ارسال شده بود كه مي گفت فقط قرآن را قبول دارد و به اجتهاد و تقليد اعتقادي ندارد.
قرآن اگر چه منبع اصلي احکام و معارف ديني است، اما بايد از اين شخص پرسيد : ايشان نماز هايش را چگونه مي خواند و روزه اش را چگونه به جا مي آورد و نيز واجبات و تکاليف ديگر را؟ آيا همه آن ها با تمام جزئيات و شرايط و اجزا و مبطلات در قرآن آمده است؟ ايشان كه فقط خدا را قبول دارند، در كجا سخن خدا آمده كه نماز را چگونه بخوانيد و روزه را با تمام شرايط و جزئيات و رعايت مبطلات و... چگونه به جا آوريد؟ آيا غير از اين است كه اين ها در سنت پيامبر و ائمه(ع) وارد شده است؟
حال آيا او سنت و روايات پيامبر و ائمه را جستجو كرده اند، آيا خودشان تحقيق و اجتهاد كردند و متوجه شدند كه در روايات ديني نحوه نماز خواندن و شرايط و اجزا و ... چگونه بيان شده است؟ مطمئناً ايشان مجتهد نيستند و طبعاً از همان چيزهايي كه در توضيح المسايل آمده و به شكلي به ايشان رسيده عمل مي كنند و اين چيزي جز همان تقليد نيست، اما اشتباه او اين است كه از شخص خاصي تقليد نمي كند و طبعاً دچار مشكل خواهد شد، چون معلوم نيست كه در شك و شبهه و سوال و موارد ترديد چه خواهند كرد؟
روش عقلي و منطقي در انجام اعمال ديني آن است که اگر نمي خواهد تقليد کند، بايد يا خودش مجتهد باشد وبه نظر خود عمل کند ؛يا بايد به احتياط عمل کند ؛يعنى در اعمال خود طورى رفتار نمايد كه يقين كند تكليف خود را انجام داده است، مثلاً اگر بعضى از مجتهدين كارى را حرام و بعضى مباح مى دانند، آن را ترك كند و يا اگر بعضى، آن را مستحب و بعضى واجب مى دانند، آن را حتماً به جا آورد،
دليل تقليد:
انتخاب مرجع تقليد براي اين است که انسان بتواند به وظيفه خود درمورد احکام عمل کند.
تقليد، سؤال از اهل ذكر يا رجوع به مجتهد و متخصّص است، همان طور كه مردم چه مسلمان و چه غير مسلمان در مسائلى كه تخصّص ندارند، به متخصّصان مراجعه مى كنند، مثلاً اگر ماشين شان خراب شد، به مكانيك مراجعه مى كنند؛ اگر بيمار شدند، به پزشك مراجعه مى كنند؛ اگر بخواهند شهر يا خانه بسازند، به مهندس و معمار مراجعه مى كنند. حتى كسانى كه در يك رشته تخصص دارند، در رشته هاى ديگر تقليد مى كنند، مثلاً مراجع تقليد در بيمارى، به پزشك مراجعه مىكنند؛ مهندسان و معماران هنگامى كه ماشين شان خراب شد، به مكانيك مراجعه مىكنند.
بنابراين همان طور كه عقلا در اكثر مسائل روزمرّه از متخصّصان پيروى مى كنند، در مسائل دينى نيز اگر متخصّص نيستند، بايد به متخصّص (مرجع تقليد) مراجعه كنند. اين مراجعه را «تقليد» مى گويند.
اگر كسى كه بايد تقليد كند، تقليد نكند و اعمالى را انجام دهد مانند بيمارى است كه خودسر دارو مصرف كند. چه بسا عوض اين كه بهبودى حاصل شود، بيمارى اش افزون شود. در روايات نيز اين حكم عقل مورد تأييد قرار گرفته است. از امام عسكري(ع) آمده است:
«امّا من كان من الفقها صائناً لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً على هواه مطيعاً لامر مولاه فللعو ام أن يقلّدوه؛(1) از بين فقها آنان كه حافظ و نگهبان ديناند و خود را از گناه و آلودگى حفظ مى كنند و با هواهاى نفسانى مبارزه مىكنند و مطيع اوامر الهى و جانشينان اويند، بر عوام لازم است كه از آنان تقليد كنند».
مراد از عوام يعنى كسانى كه در علوم اسلامى مجتهد و متخصص نيستند، گرچه در علوم ديگر متخصص باشند، مثلاً اگر استاد دانشگاه يا پزشك در علوم اسلامى مجتهد نباشد، بايد تقليد كند، چنان كه مرجع تقليد در مسائل پزشكى و مهندسى از پزشك و مهندس تبعيت و تقليد مى كند.
شوهرتان اگر آيت الله بهجت را نيز قبول داشته باشد، خوب است رساله از آيت الله بهجت را براي ايشان تهيه نماييد و احكام اجتهاد و تقليد در ابتداي رساله را به ايشان نشان دهيد. بگذاريد ايشان از همان آيت الله بهجت تقليد كند، چون در ابتداي توضيح المسايل ايشان نيز حكم تقليد از ميت آمده و اگر طبق آن عمل كند، در اين صورت خود به خود به طرف يكي از مراجع زنده بايد رجوع كند.
پينوشت:
1.بحار الانوار، ج 2، ص 88