حجت الاسلام والمسلمین مهدی پیشوایی

با توجه به اين كه عمربن عبدالعزيز غاصب خلافت بود برخي از او تجليل مي كنند. نظر شما چيست؟
بايد ديد چطور تجليل مي­ كنند، عمر بن عبد العزييز دو يا سه كار خوب انجام داد. لابد كساني كه از او تجليل مي كنند آن كارها را يادآوري مي كنند. كار خوب را بايد تجليل كرد و كار بد را بد شمرد.
1-    بعد از شصت سال از بدعت گذاري معاويه در مورد جسارت كردن به امام علي (ع) در نمازهاي جمعه و بالاي منابر، عمر بن عبد العزيز، اين بدعت را لغو كرد و گفت كسي حق ندارد چنين جسارتي كند و دستور داد اين آيه شريفه «ان الله يامر بالمعروف و ينهي عن المنكر» را بخوانند.
2-    دستور داد فدك را به فرزندان حضرت فاطمه (س) پس دادند كه اقدام بزرگي بود و ماندگار شد.
3-    او در مقام خلافت، عدالت خواه بود يا حداقل اين قدر فهم و درك داشت كه مي فهميد كسي مي تواند خلافت كند كه طبق اصول اسلامي با مردم رفتار كند و به محض اين كه به خلافت رسيد دستور داد انباشته هايي كه به درباريان اختصاص يافته بود به بيت المال انتقال دادند. به زنش فاطمه گفت كه اگر مي خواهي زن خليفه باشي اين چيزها از زيور آلات را بايد به بيت المال بدهي. خودش لباس ساده مي پوشيد. دليلي در دست داريم كه قبلا حاكم مدينه بود و مردم را اذيت مي كرد ولي حداقل وقتي به خلافت رسيد فهميد كسي مي تواند خلافت كند كه با عدل و مروت اسلامي رفتار كند. همين رفتار نيز كار دستش داد و برخي مورخين، مرگ او را مشكوك مي دانند.
4-    درباره تولد امام زمان(عج)، مادر ايشان، غيبت ايشان و نكات ديگري درباره مكان حضور ايشان توضيحي بدهيد.
طبق آن چه كه در كتاب هاي ما آمده است تولد حضرت در سال 255 هجري قمري در سامرا بوده است. در پنج سالگي پدرشان را از دست دادند. مادر ايشان، طبق نقل مشهور بانويي بنام نرجس بوده است كه اصلش مسيحي و دختر پادشاه آن زمان روم و از نسل جانشين حضرت عيسي (ع) بوده است ولي در مورد مادر ايشان دو روايت ديگر هم هست. بر اساس يكي از آن نقل ها، مادر ايشان عرب بوده است. بايد ديد كدام يك از اين نقل ها معتبر هستند.
حضرت مهدي (عج) دو غيبت داشته اند؛ يكي غيبت صغري و ديگري غيبت كبري. غيبت صغراي ايشان بعد از شهادت پدر بزرگوارشان از سال 260 قمري تا سال 329 قمري بوده است؛ زيرا كاملا غايب نبوده اند و بوسيله نواب اربعه با مردم ارتباط داشته اند و اطلاعات لازم را به آن ها مي رساندند.
تا آن كه در سال 329 قمري، علي بن محمد سيمري فوت كرد و حضرت، پيش از فوت او نامه اي به او نوشتند كه تو از دنيا مي روي ولي بعد از خودت كسي را به عنوان نايب بعدي معرفي نكن. اين جا غيبت كبري رسيد. از آن زمان تا الان غيبت كبري است؛ يعني امام نايب خاص ندارد و تنها نايب عام دارد كه فقهاي عادل هستند، با خصوصياتي كه در روايات ما وارد شده است.
گاهي سوال مي شود آيا حضرت در سرداب غيبت، غايب شد؟ جواب اين سوال منفي است. حضرت مهدي (عج) را ماموران خليفه عباسي پيدا نكردند. آن ها خيال كردند در فلان گوشه سرداب مخفي شده است و همه جاي خانه را گشتند. احدي از شيعه نگفته است كه ايشان در سرداب مخفي شده اند. اگر زائران به آن جا مي روند از جهت تبرك خانه امام حسن عسكري (ع) است. از روايات استفاده مي شود در آن مدتي كه آن ها در جستجوي حضرت بودند حضرت مهدي (عج) در مدينه زندگي مي كرد.
درباره ولادت ايشان كسي كه موقع ولادت حاضر بوده است عمه حضرت، حكيمه خاتون بوده است. در اين زمينه حرف هاي بي اساسي مي زنند كه تنها شاهد ولادت او يك زن بود. جوابش اين است كه كدام ولادت است كه يك لشكر را ببرند و شاهد ولادت باشند. الان در بيمارستان، نوزادها بدنيا مي آيند. مگر چند نفر در اتاق زايمان حاضر مي شوند؟ حكيمه خاتون به عنوان اين كه محرم و خانم بود و كمك به مادر حضرت كند در آن جا حاضر شد.
بعد از تولد حضرت، امام حسن عسكري (ع) دستور دادند تا شيعيان براي ايشان عقيقه كنند و شهود عيني زيادي كه در كتاب هاي مربوط مطرح شده است حضرت را در كوچكي زيارت كرده اند؛ از جمله كه در كتاب سيره پيشوايان آورده ام در يك جمع چهل نفري، زماني كه حضرت بزرگ شده بود و راه مي رفت امام حسن عسكري ايشان را به آن گروه نشان داد و فرمود اين جانشين من است.

کد امنیتی
سوال امنیتی
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.