از نظر اسلام محدودیت کامیابی های جنسی به محیط خانوادگی چه تاثیری در بهداشت روانی دارد؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
براي روشن شدن بحث، ابتدائاً لازم است مقدمه‌ي كوتاهي درباره‌ي بهداشت رواني عرض كنيم. واژه بهداشت (Health) در يك تقسيم بندي كلي به دو نوع «بهداشت رواني» و «بهداشت جسمي» تقسيم مي‌شود، البته آنها خيلي از هم بيگانه نيستند بلكه، همپوشي‌هاي زيادي با هم دارند يعني بر يكديگر بسيار تاثير مي‌گذارند. بهداشت رواني از آن جهت كه رابطه مستقيمي با عملكرد فردي – اجتماعي و آسيب‌هاي رواني – اجتماعي دارد، از اهميت بيشتري برخوردار است چرا كه درصد قابل توجهي از بيماري‌هاي جسماني، ريشه روان‌شناختي دارند و بهره‌مندي از بهداشت رواني مي‌تواند بر سلامت جسم اثر مثبتي داشته باشد. از آن سو، سلامت جسم نيز بستر مناسبي براي رسيدن به احساس امنيت درون و سلامت ذهن و روان است.
اگرچه تعاريف بسياري درباره بهداشت رواني از سوي سازمان‌هاي مربوطه و بسياري از روانشناسان ارائه شده است اما در يك جمله، بهداشت رواني را مي‌توان اين گونه تعريف كرد: «بهداشت رواني؛ يعني داشتن احساس آرامش، امنيت درون و به دور بودن از استرس، اضطراب، تنش، افسردگي و تعارض‌هاي مزمن رواني ديگر. به عبارت ديگر، بهداشت روان عبارت است از تامين رشد و سلامت رواني فردي و اجتماعي، پيشگيري از ابتلاء به اختلال رواني، درمان مناسب و بازتواني آن.» (1)
با توجه با اين تعريف، مشخص مي‌شود كه هر چيزي كه باعث ايجاد تنش، اضطراب، ناآرامي در فرد گردد و آرامش و امنيت رواني وي را به مخاطره بيندازد، بهداشت رواني افراد را به شدت تهديد مي‌كند و در مقابل، هر آنچه كه آرامش و امنيت روحي و رواني افراد را تأمين مي‌كند از منظر بهداشت رواني مطلوب و پسنديده بوده و بهداشت رواني افراد را ارتقا مي‌بخشد از اين روي، اگر ما نگاه دقيقي به آموزه‌هاي ديني و تعاليم اسلامي داشته باشيم متوجه مي‌شويم كه محدود كردن روابط جنسي در بستر خانواده و كلاً ايجاد محدوديت در روابط زنان و مردان در روابط فردي اجتماعي آنان در تأمين بهداشت رواني افراد سهيم بسزايي دارد.
اسلام نه تنها روابط جنسي را محدود به بستر خانواده مي‌داند بلكه، هر گونه رابطه با جنس مخالف را نيز تنها در كانون خانواده مجاز دانسته و با هر گونه رابطه با جنس مخالف خارج از چارچوب‌هاي شرعي و ضوابط عقلي به شدت برخورد مي‌كند، تا به اين سبب، كانون خانواده مستحكم بماند و افراداز آسيب‌هاي احتمالي مصون و محفوظ بمانند. البته اين استحكام بنيان خانواده نيز ثمرات بسياري در ساير مسائل به همراه دارد. اسلام حتي براي سخن گفتن بين زن و مرد حدودي قائل شده (احزاب/آيه‌ي32) و نه تنها در حرف كه حتي گفته صداي پاي زنان هم توسط نامحرم شنيده نشود بهتر است! (نور/آيه‌ي31)
امروزه از نظر كارشناسان واضح است كه حتي كارمندي كه همكارش، از جنس مخالف است و با او شوخي مي كند، نياز خود به رابطه با جنس مخالف را تامين كرده و در نتيجه در خانه و نسبت به همسر خود، توجه لازم را ندارد از اين روي، ممكن است كانون خانواده او دچار مشكل شود.
وضعيت جامعه غرب، نشان مي دهد كه ضابطه‌مند نبودن روابط دو جنس، چه اثرات سوء و جبران ناپذيري به جاي مي گذارد. طبيعتاً هر گونه ارتباط با جنس مخالف خارج از چارچوب‌هاي شرعي و ضوابط عقلي مي تواند به روابطي عميق تر زن و مرد تبديل شود و در نتيجه، به جاي تعهد و پاي‌بندي به كانون خانواده، تنوع طلبي بنشيند و جامعه با فراواني طلاق، خيانت همسران، عدم پاي‌بندي زوجين به يكديگر، آسيب‌هاي تربيتي به فرزندان و ... مواجه شود كه اين باعث فرو ريختن خانواده يعني هسته اصلي اجتماع مي‌گردد كه در بساري از موارد، غير قابل جبران است.
عدم رعايت حدود اسلامي در روابط كلامي و رفتاري با جنس مخالف و اعتقاد به آزادي جنسي خارج از چارچوب خانواده طبيعتاً، مضرات و آسيب‌هاي فراواني به همراه دارد كه همه‌ي اين آسيب‌ها به نوعي بهداشت رواني افراد خصوصاً زنان را به خطر مي‌اندازد. در ادامه به صورت فهرست وار به برخي از اين مضرات اشاره مي‌كنيم:
1- افتادن در منجلاب فساد اخلاقي و جنسي.
آمار وحشتناك تولد فرزندان نامشروع، ازدياد طلاق، گسترش بيمارهاي آميزشي، خيانت، جرم و جنايت و... از پيامدهاي آزادي جنسي و روابط آزاد دختر و پسر است.
2- نگاه حيواني (شهواني و جنسي) به انسان و مخصوصاً به زنان.
در جامعه اي كه روابط آزاد باشد مسلماً نگاه انسان‌ها به همديگر فرق خواهد كرد. ارزش زن در حد يك كلاي تنزُّل خواهد يافت و زنان بيش از هر چيزي بيشتر براي التذاذ جنسي مردان اهميت خواهند داشت.
3- از بين رفتن آرامش فكري و رواني.
جامعه اي كه در آن روابط جنسي آزاد و بدون ضابطه باشد فكر و خيال جوانانش را به امر شهواني مشغول خواهد كرد و اين جوان چه مرد باشد چه زن، آرام و قرار نخواهد داشت.
مردان از اين جهت كه هر روز با صحنه جذاب جديدي روبرو خواهند شد و اين صحنه جذاب يا او را به فكر تصاحب وا خواهد داشت يا در حسرت تصاحب نگه خواهد داشت و هر دوي اين‌ها آرامش فكري را از جوان خواهد گرفت. زن نيز بايد طوري خودآرايي كند كه بتواند در برابر هزاران مدل ديگر از همنوعان خود عرض اندامي نمايد و دل جواني را به سمت خود جلب نمايد. لذا فكر و ذكر او چگونگي آرايش و مد و دلبري خواهد بود. اين روند، مسلماً آرامش را از او خواهد گرفت و در صورت عدم موفقيت بعضاً او را به مرز يأس از زندگي خواهند كشاند.
4- عدم امنيت فردي و اجتماعي زنان.
از آن جا كه نيروي شهوت در انسان سيري ناپذير است، حال اگر براي آن حد و حدودي قائل نشويم، اين مسئله انسان‌ها را وادار مي‌كند كه براي ارضاي تمايلات شهواني افسار گسيخته خود، دست به هر كاري بزنند كه در اين صورت، اين زنان هستند كه از سوي مردان هوس‌ران مورد تجاوز و هتك حرمت قرار مي‌گيرند و امنيت فردي و اجتماعي آنان مختل مي‌گردد.
5- سست شدن بنيان خانواده و افزايش آمار طلاق!.
روابط جنسي آزاد، مانع ايجاد كانون خانواده شده و آن را به شدت سست مي‌كند. از طرف ديگر، افراد را از حق ابتدايي تعلق به خانواده‌هايي مشخص و تلاش براي رونق اين كانون، محروم خواهد ساخت.
پي‌نوشت‌ها:
1. ميلاني فر، بهروز، بهداشت رواني، تهران نشر قومس، 1370، ص21.
موفق باشید.