کردم به ائمه متوسل شدم اما پاسخی ندیدم مگر خدابراساس عمل اجابت نمی کنه من دریک کاری تمام تلاشم رو به کارگرفتم ازخداباتمام وجود مددخواستم اماپاسخی ندیدم .چراخدااین طور حتی به کوچک ترین چیزهاخواستم کمکم نکرد ایااین به این معنی است من خیلی گناهکارم قلبم کثیف شده ؟دلیل بی توجهی خداچیه؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
خواهر گرامي! منظور از تقدير الهي اين است كه خداي متعال براي هر پديدهاي اندازه و حدود كمّي و كيفي و زماني و مكاني خاص قرار داده است كه تحت تأثير علل و عوامل تدريجي، تحقق مييابد. و منظور از قضاء الهي اين است كه پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرايط يك پديده آن را به مرحلۀ نهايي و حتمي ميرساند.(1) كه دعا از جمله اين عوامل و مصداق تقدير مي باشد: «قيل لرسول الله (ص): يا رسول الله رقي يستشفي بها، هل ترد من قدر الله؟ فقال (ص): انّها من قدر الله»(2)
امام باقر(ع) فرمودند: از رسول مكرم اسلام(ص) سئوال شد: اي فرستادۀ خدا، اين دعاها و نوشته هايي كه براي طلب شفا به كار برده مي شود، آيا جلوي تقدير خداوند را مي گيرند؟ حضرت فرمودند: آنها، خود نيز از تقدير خدايند.
- مطالبي را در قالب نكات در زمينۀ تقدير و نقش دعا در آن خدمتتان عرض مي نماييم:
1- سازگاري تقدير الهي با اختيار انسان:
در روايات اسلامي نيز، بر سازگاري تقدير الهي با اختيار انسان تأكيد شده است و بدفهمي برخي از افراد كه وجود تقدير الهي را به معناي مجبور بودن انسان دانستهاند، مورد نكوهش قرار گرفته است. امام علي(ع) در پاسخ شخصي كه از جبر و اختيار سؤال ميكرد فرمودند:
«شما در هيچ يك از حالات خود مكره و مجبور نيستيد. پيرمرد گفت: چگونه مجبور و مكره نيستيم، حالا آنكه حركت و طي طريق و دگرگونيهاي ما همه مشمول قضا و تقدير الهي است. حضرت در پاسخ فرمودند: آيا گمان ميكني كه قضا و تقدير، حتمي و اجباري است؟ اگر تقدير موجب جبر انسان باشد، ثواب و عقاب الهي باطل ميشود...»(3)
2- رابطۀ دعا و تقدير:
با توجه به معناي صحيح تقدير الهي و سازگاري آن با اختيار بشري ميبينيم كه آيات و روايات فراواني اشاره دارند كه دعا، صدقه و نيكوكاريهاي انسان، به دگرگوني و بهبود وضع زندگي وي ميانجامد يعني پيآمد كارهاي خوب و بد انسان در تغيير سرنوشت او، يكي از قضا و قدرهاي كلي و ثابت به شمار ميآيد در قرآن كريم آمده است: «وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ؛(4) يعني استغفار به رفع عذاب ميانجامد» و يا «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»(5) اگر اهل قريه ها ايمان بياورند و تقوي پيشه كنند بركات آسمان و زمين را برايشان نازل ميكنيم.» بنابراين تغيير سرنوشت به دست خود انسان، از قضا و قدرهاي الهي است و خداوند چنين خواسته است كه: «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى».(6)
3- دعا؛ يكي از مظاهر قضا و قدر:
اينجاست كه نقش دعا در زندگي بشري روشن ميشود. زيرا دعا نيز يكي از مظاهر قضا و قدر است كه هم در سرنوشت انسان مؤثر خواهد بود و نيز ميتواند جلو قضا و قدر ديگري را بگيرد. پس دعا به معني تغيير دادن خواست الهي نيست. بلكه به اين معناست كه خواست خدا چنين تعلق گرفته است كه هركس اين دعا را مثلاً بكند و يا صدقه دهد و يا... فلان مورد ابتلا از او برداشته ميشود. پس ورود عذاب مثلاً مشروط به عدم دعاي بشري است و برداشته شدن عذاب و گرفتاري بوسيله دعا نيز خود يكي از خواستهاي الهي است كه متحقق ميگردد.
علي بن عقبه ميگويد از امام صادق شنيدم كه فرمود: «دعا، قضا را برميگرداند، هرچند آن قضا محكم شده باشد، پس بسيار دعا كنيد. زيرا دعا كليد هر رحمتي است.(7)
- اما در مورد استجابت نشدن دعا و پيش آمدن مشكلات در زندگي، به نكات زير توجه كنيد:
گاهي مصلحت بنده با مصلحت الهي هماهنگ شده و خداوند دعاي انسان را مستجاب مي كند بدون هيچ گونه عوارض و ضرري، و در بسياري موارد هم مصلحت الهي كه حكيم علي الاطلاق است بر مصلحت مورد نظر بنده مقدم مي شود و اين را كساني درك مي كنند كه به ميزان تقوا و ايمان و يقين خود حس جوهر يابي دارند كه در رأس همه ي بندگان مؤمن خداوند حضرات معصومين(ع) هستند كه حسّ جوهريابي فوق العاده اي دارند و از اين منظر مي دانند كه به چه سبب و حكمت و مصلحتي درخواست ما رد شده و به نفع ما نيست و يا چه درخواست هايي به نفع ما هست.
و بايد بدانيم هر دعايي كه مي كنيم نتيجه و اثري دارد هر چند در زمان و مكان و به كيفيتي ديگر نمايان شود.
و اگر استجابت دعاي ما الان مصلحت نباشد خداوند به بركت دعاي ما خير ديگر و بهتري را براي ما مقدر مي فرمايد و در نتيجه ي دعا تبديل و تبدلي ايجاد مي فرمايد.
گاهي نيز مورد دعا به صورت عادي به مصلحت ما نيست. لكن اصرار و الحاح در دعا موجب ايجاد مصلحت از ناحيۀ خداوند مي شود يعني اگر در درخواست خود پافشاري بيشتري كنيم ايجاد مصلحت مي شود كه خداوند آن نعمت را عطا بفرمايد. آثار دفعي دعا نيز مانند آثار نفعي دعا مشروط به شرط است.
در آخر بايد بدانيم مصلحت خواستن از ما و مصلحت و نحوۀ اجابت از خداي متعال است و بايستي راضي به رضاي الهي شد كه اين خود مقامي بالاتر است. ضمماً مشكلات زياد از محبت و علاقۀ خداي متعال به انسان حاصل مي شود و هميشه اينگونه نيست كه به خاطر گناهاني كه انسان انجام داده است، از اجابت دعا محروم بماند.
- حاصل سخن اينكه:
با توجه به معناي صحيح قضا و قدر و رابطۀ آن با علم و ارادۀ الهي روشن ميشود كه چنين نيست كه ما در تعيين سرنوشت هيچ نقشي نداشته باشيم و تعيين سرنوشت به دست خود ما از مصاديق قضا و قدر الهي است و در اين بستر معناي مزرعه بودن اين جهان براي سراي ديگر كاملاً روشن و واضح ميشود.
- معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر در زمينۀ قضا و قدر الهي و نقش اختيار انسان در آنها:
1. مصباح، محمدتقي، معارف قرآن، ص 215ـ202، در راه حق.
2. سبحاني، جعفر، سرنوشت از ديدگاه علم و فلسفه، تهران، غدير.
3. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج 1، تهران: صدرا (بيتا) «انسان و سرنوشت».
4. سعيدي مهر، علم پيشين الهي و اختيار.
پي نوشت ها:
1. مصباح يزدي، محمدتقي، آموزش عقايد، سازمان تبليغات، چاپ هفتم، 1370، ج 1، ص 180.
2. بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 5 ص 87، مؤسسه الوفاء، بيروت.
3. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، باب الجبر و القدر و الامر بين الامرين.
4. انفال(8) آيۀ 33.
5. اعراف (7) آيه 96.
6. نجم(53) آيۀ 39.
7. قمي، شيخ عباس، سفينة البحار، دارالاسوه، چاپ دوم، 1416، ج 3، ص 48، باب الدعا بعده العين.
موفق و موید باشید