با سلام: ادامه سوال:
سوال 5: این که شما گفته اید ناچاریم سه راه را انتخاب کنیم با فرض این است که زن بیوه شود و توانایی مالی زندگی کردن و یا انجام صیغه یا ازدواج با یک فرد مجرد ، مجرد بیوه یا طلاق گرفته را نداشته باشد پس اگر مردی باشد که توانایی ازدواج نداشته ( به لحاظ مالی ) یا بیوه شده باشد و امکان به گناه افتادن او باشد و اگر این مرد ازدواج نکند به قول شما باید (( با فطرت و غرائز و نيازهاي روحي و جسمي بشر به مبارزه برخيزيم.هم چنين عواطف و احساسات اين گونه زنان{مردان} را ناديده بگيريم...)) تمامی موارد سه گانه ای که برشمرده اید در مورد این مرد هم صدق خواهد کرد. یعنی می توان جای زن و مرد را در این سه مورد با هم عوض کرد. اینطور نیست؟
سوال ششم: در عبارت((2 - تمايل پاره‏اي از مردان را به تعدد همسر نمي‏توان انکار کرد. اين تمايل اگر جنبه هوس داشته باشد، مورد تأييد نيست، اما گاه عقيم بودن زن و علاقه شديد مرد به داشتن فرزند، اين تمايل را منطقي مي‏کند، يا گاهي بر اثر تمايلات شديد جنسي و عدم توانايي همسر اول براي برآوردن خواسته غريزي، مرد خود را ناچار به ازدواج دوم مي‏بيند. حتي اگر از طريق مشروع انجام نشود، از طريق نامشروع اقدام مي‏کند. در اين گونه موارد نمي‏توان منطقي بودن خواسته مرد را انکار کرد.(1))) اگر جای مرد زن بگذاریم و به جای زن مرد قرار دهیم عبارت صحیح خواهد بود. این طور نیست؟
سوال هفتم: اگر مردی مدتی از زنش دور باشد زنی را صیغه می کند. زن اول او از بودن با او محروم می شود و زن دوم او خیر. آیا در این مورد عدالت بین زنان رعایت شده است؟ و با توجه با گفته خودتان ((تعدد همسر را در موارد ضرورت نبايد تنها از دريچه چشم همسر اول مورد بررسي قرار داد، بلکه از دريچه چشم همسر دوم و مصالح و مقتضيات اجتماعي بايد مورد مطالعه قرار داد. آن‏ها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان مي‏کنند، کساني هستند که يک مسئله سه زاويه‏اي را تنها از يک زاويه نگاه مي‏کنند، زيرا تعدد همسر هم از زاويه ديد مرد و هم از زاويه ديد همسر اول، نيز از زاويه ديد همسر دوم بايد مطالعه شود، آن گاه با توجه به مصلحت مجموع در اين باره قضاوت کنيم.)) در این مورد اگر بخواهیم از زاویه چشم هر سه نفر موضوع را برسی کنیم به چه کسی ظلم می شود؟ عدالت کجاست؟
ادامه سوالات در پست بعدی...

1- در مورد فرضی که مطرح کردید هم با شما موفق نیستیم. زیرا فقدان راهکار قانونی برای انجام یک عمل و برطرف کردن یک نیاز به وجود موانع دیگر در مقام عمل به قانون بسیار متفاوت است؛ در واقع این که مرد یا زنی به خاطر مشکلات مالی یا موانع دیگر نتوانند نیاز جنسی و روحی خود را برطرف نمایند، یک مشکل روبنایی و عارضی است که البته باید برای رفع آن کوشید؛ اما اگر فقدان مجوز قانونی برای برطرف کردن چنین نیازهایی وجود داشته باشد، به هیچ وجه قابل حل و فصل و به علاوه توجیه پذیر نخواهد بود .
راهکار ازدواج مجدد زمینه برطرف کردن این خلأ قانونی است تا بتواند مشکل زنان و مردان خاص را برطرف نماید ، حال اگر یک مانع بیرونی در این مسیر بود باید برای رفع آن چاره دیگری اندیشید و تلاش نمود .
2- در مورد سوال ششم با شما موافق نیستیم زیرا در این مساله از جهات مختلف بین زنان و مردان تفوات هایی وجود دارد ، لااقل در همان زمینه امکان اقدام عملی وضعیت مردان و زنان بسبیار متفاوت است و بستر و زمینه اقدام نامشروع زنان به مراتب کمتر از مردان است؛ اما اگر بنا را بر تساوی بگذاریم ، این تنها یک روی سکه است و پذیرش یک نیاز و ضرورت منوط به فقدان برخی تبعات منفی و آثار و پیامدهای نامناسب است که ما معتقدیم این امر در مورد چند شوهری زنان به وضوح وجود دارد بخلاف چند همسری مردان (1) .
3- در مورد رعایت عدالت بین زنان هم در فقه اسلامی حدود و ثغور این مساله در ابواب مختلف هم از نظر مالی و هم از نظر حق همخوابی و همراهی تبیین شده و دستور العمل مشخصی برای تحقق این عدالت تبیین شده است که برای آشنایی با آن ها می توانید به منبع ذیل مراجعه نمایید (2)؛ به علاوه در مورد مردی که از همسر خود دور است سخن در این نیست که این دوری امری خودخواسته است ، بلکه سخن از مردانی ایت که به دلائل شغلی و اجتماعی و ... مدتی از همسر خود دورند و زمینه همراهی با وی را ندارند ؛ در این فرض ازدواج موقت وی مانع دوری و جدایی از همسر اول نشده، بلکه تنها راهکاری است که مرد را در آن زمان محدود از برخی فشارها و خطرات حفظ نماید.
البته ما هیچگاه اداع نمی کنیم که در اصل قانون ازدواج مجدد یا ازدواج موقت و یا در شیوه اعمال آن برخی مشکلات و فشارها برای برخی از افراد بخصوص جامعه بانوان وجود نداشته و ممکن نیست که ظلمی به آنان روا شود، بلکه معتقدیم این قانون و حدود و ثغور آن بر مبنای مصلحت حداکثری و بر مبنای بیشترین خیر و مصلحت سامان یافته و در نتیجه عدالت در این قانون در حد بالا و قابل قبولی جریان دارد و در اعمال صحیح آن بیشترین عدالت در حق زنان و مردان اعمال می شود و در مقابل عدم تجویز این قانون به ظلمی غیرقابل قبول به همه اطراف ماجرا منجر می شد.
پی نوشت ها:
1. در پاسخ مورد نقدتان به این مساله پرداخته شده و بی توجهی به آن موارد قدری کم لطفی در طرح یک بحث علمی است.
2. سید مسعود معصومی، احکام روابط زن و شوهر و مسائل اجتماعی آنان، انتشارات بوستان کتاب قم .