با سلام وخسته نباشید
بفرمائید که اینکه از قرآن به عنوان ثقل اکبر واز ائمه اطهار صلوات الله علیه به عنوان ثقل اصغر یاد شده (دروصیت نامه الهی سیاسی امام (ره) ودیگر جاها )است .
درحالی علی (ع) درهنگام مواجه شدن با قرآنها فرمودند که قرآن ناطق منم و... .
وبه تبع ان تمامی امامان قرآن ناطقند اما چرا از آنها به عنوان ثقل اصغر یاد میکنیم
مگر غیر از قرآن حرف وحدیث دیگری بیان میکنند.

در حدیث متواتر "ثقلین" رسول خدا "قرآن و عترت" را به عنوان "ثقل اکبر و اصغر " معرفی می کند. جمله رسول خدا بنا به نقل های مختلف به این شرح است :
انى تارك فيكم الثقلين الثقل الأكبر والثقل الأصغر ان تمسكتم بهما لا تضلوا .(1)
إني تارك فيكم أمرين أحدهما أطول من الآخر كتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض و عترتي. (2)
بنا بر این منظور از ثقل اکبر قرآن و منظور از ثقل اصغر ، اهل بیت رسول الله می باشند. قرین، مفسر، مبین و مجری قرآن هستند.
آیت الله جوادی آملی در وجه نامیدن عترت به "ثقل اصغر" می نویسد :
عترت طاهرین گرچه به لحاظ مقام های معنوی و در نشئه باطن از نظر بزرگان دین مانند صاحب جواهر و کاشف الغطا از قرآن کم تر نیستند و سخن بلند امیرالمؤمنین: " ما لله عزوجل آیه هی اکبر منی ؛ خدا را آیتی از من بزرگ تر نیست " (3) » نیز گواه این مدعاست اما از نظر نشئه ظاهر و در مدار تعلیم و تفهیم معارف دین، قرآن کریم ،ثقل اکبر و آن بزرگواران،ثقل اصغرند. در این نشئه جسم خود را نیز برای حفظ قرآن فدا می کنند. (4)
البته مقایسه واقعی میان قرآن و اهل بیت و اکبر و اصغر نامیدن آن ها در واقع صحیح نیست، زیرا قرآن کلام خدا است. با رسول الله و اهل بیت از دو سنخ هستند.
رسول الله و اهل بیت انسان و مکلف اند. با انسان های دیگر که مثل ایشان مکلف هستند، قیاس می شوند.
قرآن کلام الله است. موجودی مکلف مانند انسان نیست تا با وی مقایسه شود که کدام افضل هستند. این که در روایت ثقلین، قرآن، ثقل اکبر و اهل بیت، ثقل اصغر نامیده شده­اند، شاید از این جهت بوده که قرآن کلام خدا و معیار حق است. پیامبر و اهل بیت برای ابلاغ ، بیان ، تفسیر و تبیین قرآن هستند. قرآن را در خود پیاده کرده­اند. پس از این حیث قرآن اصل است و اکبر ؛ اهل بیت اصغر و به عنوان مفسر و مبین، معرفی شده اند.
پی نوشت ها:
1. صفار قمی ، بصائر الدرجات، تهران، اعلمی، 1404 ق ، ص 432.
2. شیخ صدوق، خصال، قم ، انتشارات اسلامی، 1403 ق ، ص 65.
3. صفار قمی ، همان، ص 97 .
4. جوادی آملی ، تسنیم ، قم ، مرکز نشر اسراء ، 1385 ، ج 1، ص 76.