به نام خدا
با سلام و عرض خسته نباشید و تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه (س)
1.میخواستم بدانم که علل جنگ موته چیست ؟و آیا مسلمانان شروع کننده جنگ بودند یا رومیان ؟
2.تا آنجا که بنده اطلاع دارم علت جنگ موته کشته شدن حارث بن عمیر نامه رسان پیامبر (ص) بوده . ولی همچنین اطلاع داریم در زمانی که پیامبر (ص) دحیه کلبی را با نامه به سوی قیصر روم (هرقل) فرستاده بودند , دحیه کلبی با خوش رویی و احترام بسیار رو به رو شده بود و او را با هدایای بسیار به سوی پیامبر (ص) راهی کرده بودند , پس چه شد که یکی را کشتند و دیگری را بسیار احترام کردند ؟
3.زمان ارسال دحیه کلبی پیک پیامبر (ص) و همچنین حارث بن عمیر چه تاریخ هایی بودند ؟
چرا پیامبر (ص) به همان یکی اکتفا نکردند ؟
4.چرا با وجود اینکه پیامبر (ص) از قدرت رومیان و تعداد زیاد جنگجویان آنان با خبر بودند جان مسلمانان را با فرستادن آن ها به سوی این جنگ به خطر انداختند ؟ آیا لزومی بر فرستادن مسلمانان به این جنگ بود ؟
5.چند نفر از مسلمانان و چند نفر از رومیان در این جنگ شرکت داشتند ؟ و جنگ در چه تاریخی صورت گرفت ؟
6.کشته شدگان این جنگ چند نفر بودند ؟ (هم از مسلمانان و هم از رومیان)
7.دستاورد های این جنگ چه بود ؟
با تشکر
پرسش 1: علل جنگ موته و مسائل پيرامون آن
به نام خدا با سلام و عرض خسته نباشيد و تسليت به مناسبت فرا رسيدن ايام فاطميه (س) 1.مي خواستم بدانم که علل جنگ موته چيست ؟و آيا مسلمانان شروع کننده جنگ بودند يا روميان ؟ پرسش: 2.تا آنجا که بنده اطلاع دارم علت جنگ موته کشته شدن حارث بن عمير نامه رسان پيامبر (ص) بوده . ولي همچنين اطلاع داريم در زماني که پيامبر (ص) دحيه کلبي را با نامه به سوي قيصر روم (هرقل) فرستاده بودند , دحيه کلبي با خوش رويي و احترام بسيار رو به رو شده بود و او را با هداياي بسيار به سوي پيامبر (ص) راهي کرده بودند , پس چه شد که يکي را کشتند و ديگري را بسيار احترام کردند ؟ پاسخ: پرسشگر گرامي، با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز. غزوه مؤته (1) در جمادى الأولى سال هشتم به روايت ابن اسحاق و ديگران: رسول خدا - صلى اللّه عليه و آله- پس از بازگشت از «عمرة القضاء» بقيّه ذى الحجّه و نيز محرّم و صفر و دو ربيع را در مدينه ماند و حجّ آن سال را مشركان برگزار كردند و در ماه جمادى الأولى سال هشتم سريّه «مؤته» را اعزام داشت و «زيد بن حارثه» را بر آنان امارت داد و فرمود: اگر «زيد» به شهادت رسد، «جعفر بن أبى طالب» فرماندهى خواهد داشت، و اگر او هم به شهادت رسد «عبد اللّه بن رواحه» امير سريّه خواهد بود. (2) منشا جنگ : فرمانرواي قيصر در شام كسانى را كه اسلام آورده بودند به قتل رساند. به همين سبب رسول خدا (ص) به مقابله با آن حكومت و به سرزمين شام روى آورد و به همين منظور بود كه غزوه مؤته، غزوه تبوك و توصيه اكيد آن حضرت به روانه شدن سپاه اسامه به سوى شام صورت پذيرفت. (3) ديگر سبب پيش آمد اين سريّه را چنين نوشتهاند كه: رسول خدا - صلى اللّه عليه و آله - «حارث بن عمير أزدى» (از طائفه بنى لهب) را با نامهاى نزد پادشاه «بصرى» فرستاد و چون «حارث» به سرزمين «مؤته» رسيد، «شرحبيل بن عمرو غسّانى» سر راه بر وى گرفت و او را كشت. كشته شدن «حارث» سخت بر رسول خدا دشوار آمد و مردم را به جهاد فراخواند و در «جرف» اردو زدند و سه هزار مرد فراهم گشت. رسول خدا پرچمى سفيد بست و آن را به «زيد بن حارثه» داد و آنان را فرمود تا: به همان جائى كه «حارث» شهادت يافته است رهسپار شوند و مردم آن سرزمين را به اسلام دعوت كنند و اگر از قبول اسلام امتناع ورزيدند. به يارى خدا با آنان بجنگند. (4) آغاز گر جنگ: ابن سعد درباره آغاز جنگ مي نويسد : زيد بن حارثه پرچم را گرفت و جنگ را آغاز كرد و قوم با او جنگ كردند. (5) تفاوت رفتار با پيك هاي رسول خدا توسط هرقل نبوده است؛ ابتدا پيك رسول خدا كه نزد قيصر روم مي رود با شدت عمل اطرافيان قيصر مواجه مي گردد اما از طرف قيصر مورد احترام و تكريم قرار مي گيرد. اما دومين پيك (حارث بن عمير أزدى لهبى) به سوي قيصر نمي رفته؛ بلكه طبق گزارش واقدي رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله نامهاى را به وسيله او براى پادشاه بصرى (6) فرستاد. او در ميانه راه وقتى به موته رسيد، شرحبيل بن عمرو غسّانى كه حاكم آن جا بود، جلوى حارث را گرفت؛ زيرا گمان مىكرد كه از فرستادگان رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله است. براى همين از او پرسيد: گويى كه از فرستادگان محمد هستى؟ حارث گفت: بله، من فرستاده رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله هستم. شرحبيل دستور داد كه او را بكشند. و اين در حالى بود كه هيچ پيكى غير از او به قتل نرسيده بود. بنا بر اين خود قيصر نيز دستور قتل حارث را صادر نكرده است؛ بلكه شرحبيل اين اقدام را خود سرانه انجام داده است. پي نوشت ها : 1. يا سريه مؤته (ر. ك: طبقات، ج 2، ص 128، چاپ بيروت، 1376). مؤته: يكى از روستاهاى شام در بلقاء در نزديكى دمشق بوده است. 2. سيره ابن هشام، ج 4، ص 15، چاپ حلبى، 1345. م. 3. خاتم پيامبران صلى الله عليه و آله و سلم ، ج2، ص 304 ، حسين صابرى،ناشر: بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1380 ش، چاپ: سوم. 4. امتاع الاسماع، ج 1، ص 355- 356. م. 5. ترجمه طبقات كبرى ، دكتر محمود مهدوى دامغانى،موضوع: تاريخ پيامبر،ناشر: فرهنگ و انديشه،مكان نشر: تهران،ج3، ص 38. 6. بصرى: مركز حوران و از توابع دمشق در شام بوده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله دوبار به آن وارد شد و اهالى آن در سال سيزدهم هجرى با مسلمانان مصالحه كردند و اين اولين شهر شام بوده است كه با مصالحه فتح شده است. براي آگاهي بيشتر، ر.ك: تاريخ پيامبر اسلام، دكتر محمد ابراهيم آيتى، ناشر: دانشگاه تهران، مكان نشر: تهران، سال چاپ: 1378 ش، نوبت چاپ: ششم، ص 532 . پرسش 2: زمان ارسال دحيه کلبي پيک پيامبر (ص) و همچنين حارث بن عمير چه تاريخ هايي بودند ؟ چرا پيامبر (ص) به همان يکي اکتفا نکردند ؟ پاسخ: پيامبر دحيه كلبي را در سال ششم (1) هجري به سوي قيصر فرستاد و باز گشت او را سال هفتم گزارش داده اند. (2) در اوايل سال هشتم هجرت كه در بسيارى از مناطق حجاز امنيت برقرار شد، پيامبر تصميم گرفت دعوت و تبليغ اسلام را در مرزهاى شمال و سرزمين روم شرقى متمركز كند. به روايت واقدى (3) و ابن سعد (4) حارث بن عمير ازدى را همراه نامهاى نزد فرمانرواى بصرى فرستاد و او را به پذيرش اسلام فرا خواند. حارث به دهكده موته كه رسيد توسط شرحبيل بن عمرو به قتل رسيد . (5) نتيجه آن كه: بين اين دو سفير پيامبر حدود دو سال فاصله بوده ضمن آن كه پيك هاي رسول خدا (ص) به سوي دو شخصيت متفاوت رفته اند. پي نوشت ها : 1. ترجمه كامل ابن اثير،عباس خليلى- ابوالقاسم حالت، ناشر: علمى، مكان نشر: تهران، ج7، ص 245. 2. ترجمه تاريخ طبرى، ابو القاسم پاينده، ناشر: اساطير: تهران، سال : 1375 ش، چاپ: پنجم، ج3، ص 113. 3. ترجمه مغازى واقدى،دكتر محمود مهدوى دامغانى، ناشر: نشر دانشگاهى، سال چاپ: 1369 ش، نوبت چاپ: دوم، ص576 . 4. ترجمه طبقات كبرى، دكتر محمود مهدوى دامغانى، ناشر: فرهنگ و انديشه، مكان نشر: تهران، ج2، ص 126 . 5. إمتاع الأسماع بما للنبي من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تقى الدين مقريزى، ناشر: دار الكتب العلمية، مكان نشر: بيروت، سال چاپ: 1420، نوبت چاپ: اول، ج1، ص 338 . پرسش 3: چرا با وجود اينکه پيامبر (ص) از قدرت روميان و تعداد زياد جنگجويان آنان با خبر بودند جان مسلمانان را با فرستادن آن ها به سوي اين جنگ به خطر انداختند ؟ آيا لزومي بر فرستادن مسلمانان به اين جنگ بود ؟ 5.چند نفر از مسلمانان و چند نفر از روميان در اين جنگ شرکت داشتند ؟ و جنگ در چه تاريخي صورت گرفت ؟ 6.کشته شدگان اين جنگ چند نفر بودند ؟ (هم از مسلمانان و هم از روميان) 7.دستاورد هاي اين جنگ چه بود ؟ با تشکر پاسخ: هر چند در اين جنگ، مسلمانان رنج و سختى چشيدند؛ با اين وصف، آوازه و اشتهار نظامى رزمآوران مدينه، در جهان بازتاب گستردهاى يافت و در دل همه عرب منطقه، بيم و حيرت افكند؛ چون روم در آن زمان، بزرگ ترين و زورگوترين قدرت نظامى سرزمين بود و اعراب مىپنداشتند نبرد با آنان، به منزله با پاى خود به سوى مرگ رفتن است. پس درگيرى اين لشكر كوچك سه هزار نفره با آن نيروى بى شمار دشمن و با خسارتى اندك از ميدان نبرد بازگشتن؛ همه و همه از شگفتي هاى روزگار به حساب مىآمد. بنا بر اين، قبايل كينهتوز و سرسختى كه - در پيش و پى در پى - بر سر مسلمانان يورش آوردند، اينك از در اطاعت در آمده و گردن نهادهاند. طوايف بنى سليم، اشجع، غطفان، ذبيان، فزاره و طوايفى ديگر، به اسلام گرويدند. اين نبرد خونبار موته، زمينهساز و سر فصل فتوحات اسلامى، در سرزمين روم و آزاد كردن سرزمينهاى دور دست گرديد. نسبت به اين گونه موارد آمار دقيقي نمي توان ارائه داد؛ اما واقدى تعداد كشتههاى سپاه اسلام را در موته هشت نفر نوشته و به روايت ابن هشام دوازده تن بودهاند. از كشتههاى احتمالى سپاه روم اطلاعى در دست نيست. (1) برخي بيشتر نقل نموده اند. نام برخي شهداى غزوه مؤته 1- جعفر بن أبى طالب (از مهاجرين، قريش، بنى هاشم). 2- زيد بن حارثه (از مهاجرين). 3- مسعود بن أسود بن حارثة بن نضله (از مهاجرين، بنى عدىّ بن كعب). 4- وهب بن سعد بن أبى سرح (از مهاجرين، بنى مالك بن حسل). 5- عبد اللّه بن رواحه (از أنصار، بنى حارث بن خزرج). 6- عبّاد بن قيس بن عبسه (از أنصار، بنى حارث بن خزرج). [1]. نتيجه : آن چه در مورد مؤته مسلّم مىباشد اين است كه اين غزوه به شكست يا به زيان مسلمانان منتهى نشد، چرا كه در مقابل يك سپاه دويست هزار نفرى جز تعدادى در حدود دوازده تن از مسلمانان كشته نشدند و اين در حالى بود كه از روميان تعداد فراوانى به قتل رسيدند تا آن جا كه تنها نه شمشير در دست خالد بن وليد عوض شد. هر چند در اين غزوه سه تن از فرماندهان مسلمان كشته شدند، امّا كشته شدن فرمانده سپاه آن هم براى سپاهى كه داراى جمعيّت و افراد كمتر و محدودترى است شكست محسوب نمىشود. (2 ) پي نوشت ها : 1. پيام آور رحمت ،متن،ص:183به نفل از واقدي ج2 ص 769و ابن هشام ج4 ص 30. 2. ر. ك: استيعاب،، چاپ دار صادر، ج 2، ص 114 ؛ تاريخ پيامبر اسلام، دكتر محمد ابراهيم آيتى، ناشر: دانشگاه تهران،مكان نشر: تهران، سال چاپ: 1378 ش، نوبت چاپ: ششم، ص 538 .