با عرض سلام و خسته نباشید چند ماهی است که روزهای طلایی تخمک گذاری با قمر در عقرب تداخل پیدا کرده است و شانس باردار شدن به میزان زیادی کاهش یافته است . آیا می توان به قمر در عقرب اهمیتی نداد ؟

با سلام و احترام
از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی خرسندیم
ماه در گردش خود بر دور زمين، مدارى دارد كه اين مدار به برج هايى تقسيم شده و در هر زمان ماه در يكى از اين مناطق قرار مى گيرد. يكى از اين مناطق برج عقرب (يكى از صورت هاى فلكى) است.
در هر ماه دو روز و چند ساعت ماه در برج عقرب مى‏باشد ولى روزهاى معين ثابتى نمى‏باشد براى تعيين آن به تقويم‏هاى نجومى مراجعه كنيد.
ـ قمر در عقرب در روایات؛ نهى از سفر و ازدواج
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ سَافَرَ أَوْ تَزَوَّجَ وَ الْقَمَرُ فِي الْعَقْرَبِ‏ لَمْ يَرَ الْحُسْنَى‏»
 محمد بن حمران از امام صادق علیه السلام روايت مى‏ كند كه فرمودند: «هر كه به هنگام قمر در عقرب، مسافرت يا ازدواج كند روى نيكى نبيند.»(1)
به نظر می رسد مراد از  «تَزَوَّجَ» خطبه و عقد ازدواج باشد.
لازم به ذکر است که قمر در عقرب بودن به این معنا نیست که مردم اصلا کاری انجام ندهند و یا اگر کسی کاری انجام داد اتفاق ناگواری بیفتد. به غیر از این دو مورد خاص روایت، انجام کارهای دیگر ایرادی ندارد و ارتباطی با قمر در عقرب ندارد.
اگر در این ایام هم ناچار شدید کاری را انجام بدهید با دادن صدقه می توانید تاثیر آن را کمتر کنید و یا اساسا تاثیر آن را از بین ببرید.
همان گونه که در برخی از روایات سفارش شده است که صدقه بدهیم: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ إِذَا أَصْبَحَ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِكَ الْيَوْم»‏؛ امام صادق علیه السلام می فرمایند: هر کس صبح صدقه دهد خدا نحوست آن روز را از دفع می کند.(2)
نکته ديگر اين که انجام دادن آن اعمال در زمان قمر در عقرب، مکروه است نه حرام؛ يعني اين گونه نيست که اگر آن اعمال انجام شود حتما شخص گناه کرده یا ضرري مي بيند؛ به عبارت ديگر اين گونه روايات در مقام بيان علت تامه نيستند بلکه اين روايات در مقام بيان اقتضاي امکان و احتمال هستند، یعنی در این ایام اگر کسی مسافرت کرد یا ازدواج کرد، درصد احتمال مشکلاتش، بیشتر از ایام دیگر است.
 
پی نوشت ها:
1. کلینی، الکافی، تهران، اسلامیه، ج8، ص275، ح416.
2. برقی، المحاسن، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1371ق، چاپ دوم، ج2، ص349، ح27.