سلام روزگارتان شاد باد
سوال 1-چگونه می توان تمییز داد میان امور خوب و خوبتر وانجام آنها و بد و بدتر و انجام آن(افسد و فاسد)
سوال 2-من در بعضی امور دینی خیلی سردرگم و گیج میشم (معمولا بعضی مسائل را با مسائل دیگر قاطی میکنم و اشتباههم گاهی طوری میشود که مثلا برای فهمیدن ؟آن مورد تفاوت به اندازه مویی(موی سر) است .به نظر من دینداری حرکت روی لبه بسیار بسیار بسیار نازک و باریک است که که انسان در تمام مراحل زندگی باید حواسش به جزئی ترین مسائل باشد .
نظر شما چیست؟ خودم فکر می کنم دلیل گیج شدم در این امور این است که نمی تونم ناسخ از منسوخ و محکم رو از متشابه تشخیص دهم . مثلا در قران بیاناتی صریحا بیان شده در یک کشور اسلامی همانطور که در قرآن آمده عمل شده ولی در کشور دیگر اسلامی آن را بنا بر ناسخ و منسوخ یا محکم و متشابه می نهند و مثلا همین مورد خیلی گیجم میکنه و باعث میشه مطلبی که خودم در قران میخوانم و یا در احادیث اماممان می بینم بدرستی درک کنم و اگر درک کردم نمی توانم یقین کنم که آیا واقعا مفهوم و معنی جمله همین است که درک کردم، نکنه تبسره یا چی میکن منوط به زمان خاصی بوده (محکم و متشابه)؟تو رو خدا یه راهی نشون بدین که کمکم کنه طوری شده که مثلا فلان مثئله رو با این که به تفسیر مراجعه می کنم عینا همان آیه تفسیرش در کتاب دیگه چیز دیگه گفته یا بنا را در چیز دیگری گذاشته در آخر هم چیزی جز بیشتر گیج شدن نصیبم نمی شود (ببخشیدا مثلا اگر شما حتی به سوال من جواب هم بدین فکر میکنم حتما تمام جواب همین نیست که میگویید از کجا معلوم مثلا شخص علم دیگری نظر شما را حتی از منابع معتبر گرفته باشید ان را منوط به زمان یا مکان خاصی بداند و در جوابن چیز دیگری بگوید ؟در کل خیلی گیج و سردر گم شدم ؟مثلا بعضی مواقع راجع مهم ترین امور دینی که بر همه اثبات شده ناگهان شخصی به قول خودش با دلایل محکمی آن را زیر سوال می برد و من با اینکه می دانم اشتباه میکنو ولی ته دلم ناآرام و کمی مواج میشود نسبت به پرسش یا جواب فرد مقابل تورو خدا کمکم کنید.
سوال 3-فرق ناسخ از منسوخ و محکم از متشابه چیست و منوط به چه شرایطی است؟
سوال 4-در حدیثی خواندم برای اینکه افراد را بشناسید که زنا زاده اند یا نه ببینید که آیا محبت اهل بیت در آنها وجود دارد یا نه؟اگر اینطور باشد بیشتر سنی ها که ولایت عمر را قبول دارند ......... می باشند.آیا امام علی (ع) از ائمه معصوم نیست چرا دوستش ندارند و او را اکثر سنی ها لعن میکنند؟
سوال 5- راستی چرا با اینکه این همه مدرک در قران و احادیث در مورد ولایت علی (ع) هست باز هم سنی ها تعصب به خرج میدهند ؟
سوال 6-چرا قهقه خندیدن ایراد دارد تا چقدر انسان می تواند بخنندد که باعث گناه نشود.ب: آیا کلا های شانسی که در بازار به وفور یافت میشود مثل بادکنک شانسی و لپ لپ که خریدار نمی داند در آن چه چیز وجود دارد گناه است یا نه؟ آیا فروش کارت شارژ ایرانسل با توجه به اینکه قیمت آن رویش درج شده حکم پول را دارد یعنی فروشندگان نباید روی آن سود بیشتری کنند ؟و عین آن قیمت را بفروشند؟
لطفا توضیح کامل و مفصلی دهید.در عین روشن و واضح بودن جواب
در ضمن در سایت شما ثبت نام کرده ام ولی وقتی روی گزینه پرسشهای من وارد میشوم می گوید دسترسی شما غیر مجاز است.دلیلش چیست؟
با سلام و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز
براي تشخيص خوب و خوب تر و بد و بدتر معيارهايي وجود دارد .مهم ترين شاخص ، قرآن مجيد است. پيامبر اکرم (ص) مي فرمايد :
اذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرآنِ، فَمَنْ جَعَلَهُ امامهُ قادَهُ الَى الْجَنَّةِ، وَ مَنْ تَرَكَهُ خَلْفَهُ ساقَهُ الَى النّارِ؛
هنگامى كه فتنهها همچون پردههاى شب ظلمانى به شما روى آورد ، بايد به سايه قرآن پناه بريد، آن كس كه قرآن را پيش روى خود قرار دهد- و از آن پيروى كند- به بهشتش رهبرى كند، و آن كس كه آن را پشتِ سر افكنده ،به دوزخش مىراند.(1)
راه ديگر تقويت ايمان و تقواست. قرآن مجيد ديد و درك را، ثمره درخت تقوا مي داند و مي فرمايد :
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ ؛
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد . براى شما وسيلهاى براى جدائى حق از باطل قرار مىدهد . گناهان شما را مىپوشاند . شما را مىآمرزد و خداوند صاحب فضل و بخشش عظيم است.(2)
«فُرْقان» صيغه مبالغه از ماده «فَرْق» است و در اين جا به معناى چيزى است كه به خوبى حق را از باطل جدا مىكند. اين جمله كوتاه و پر معنا يكى از مهمترين مسائل سرنوشتساز انسان را بيان كرده و آن اين كه:در مسير راهى كه انسان به سوى پيروزىها مىرود، هميشه پرتگاهها و بيراهههائى وجود دارد كه اگر آن ها را به خوبى نبيند و نشناسد و پرهيز نكند ، چنان سقوط مىكند كه اثرى از او باقى نماند. در اين راه مهمترين مسأله، شناخت حق و باطل، شناخت نيك و بد، شناخت دوست و دشمن، شناخت مفيد و زيان بخش، شناخت عوامل سعادت و يا بدبختى است. اگر به راستى انسان اين حقائق را به خوبى بشناسد، رسيدن به مقصد براى او آسان است. مشكل اين است كه در بسيارى از اين گونه موارد انسان گرفتار اشتباه مىشود، باطل را به جاى حق مىپندارد . دشمن را به جاى دوست انتخاب مىكند. بيراهه را جاده صاف و مستقيم. در اين جا ديد و درك نيرومندى لازم است و نورانيت و روشنبينى فوقالعاده.(3)
قرآن كريم به گونه اي سخن گفته است كه هر كس به فراخور ميزان معلومات خود، از آن برداشت مي كند و فهمي عايدش مي شود، چرا كه كتاب هدايت، بايد زباني داشته باشد تا مخاطبينش از آن، تأثير بپذيرند. در آية شريفه زير، تا اندازه اي به اين حقيقت اشاره شده است: "يَـََّأَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَآءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَآءٌ لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَ هُدًي وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ ;(4)
اي مردم! از سوي پروردگارتان براي شمااندرزي آمده و درماني براي آنچه در سينه هاست، (درماني براي دل هاي شما) و هدايت و رحمتي است براي مؤمنان."
در اين آيه شريفه، چهار ويژگي مهم براي دگرگوني اخلاقي انسان، به قرآن نسبت داده شده ، آيه هم با خطاب عام "يا ايها النّاس" آغاز شده است; يعني همه مردم مي توانند در اين چهار ويژگي از قرآن بهره مند شوند. فهم و درك قرآن كريم در توان همه انسان ها نيست، بلكه به مقدماتي نيازمند است؛ از جمله اين مقدمات عبارتند از:
الف ـ چون قرآن كريم به زبان عربي است; آشنايي به زبان عربي براي فهم قرآن، نخستين شرط و پيش نياز ضروري و اجتناب ناپذير است.
ب ـ افزون بر آن، براي كسي كه در صدد فهم و درك قرآن كريم است، آشنايي با مباني اسلام و معارف حقّ آن و نيز باور به آن ها ضروري است; براي نمونه، در قرآن كريم، واژه هايي به كار رفته كه به عالم غيب و ملكوت مربوط است، و نمي توان آن ها را با مباني مادّي و توجيهات عالم ماده، تجزيه و تحليل كرد. عقل بشر، با همه موانعي كه بر سر راهش وجود دارد ، از جمله محوريت منافع شخصي، تأثيرپذيري از هواها و تمايلات نفساني و...، نمي تواند به همه زواياي وحي، پي ببرد.
ج- قابل استفاده بودن قرآن براي همگان به معناي بي نيازي از تفسير نيست، به ويژه اگر كسي در مقام تحليل و بررسي و استخراج احكام و قوانين باشد. به طور حتمي بايد تسلط كافي بر معارف قرآن داشته باشد. همانند غواصي كه مي خواهد صدف هايي را استخراج كند، نياز به ابزار و توانمندي بيش تر از ديگران دارد. البته راه آموزش و توانمند شدن براي همگان هموار است. تنها نياز به انتخاب و پيگيري دارد . همگان مي توانند در تفسير متخصص شوند و يا در استنباط احكام شرعي مجتهد شوند. اما طبيعي است قبل از حداقل شرايط اظهار نظر چه بسا همراه با خطا باشد.
براين اساس بايد در تفسير قرآن به مفسران واقعي که امامان هستند مراجعه کرد. روايات فراواني ذكر شده است که حضرت علي(ع) و همچنين فرزندان او لسان و كتاب ناطق الهي و قرآن ناطق هستند. ابوبصير گويد: درباره آيه «هَذَا كِتابُنا ينطقُ عَلَيكُم بالحق» از امام صادق(ع) پرسش كردم، ايشان فرمودند: «قرآن سخن نميگويد: ليكن محمد و اهل بيت او(ع) ناطق به كتاب - يعني قرآن - ميباشند. (5)اين روايت و نظاير آن كه درباره امام علي و ديگر پيشوايان معصوم در روايات آمده است، ميفهماند كه آنان مفسر واقعي قرآن، مظهر علم الهي و عالم به كليه علوم مربوط به قرآنند؛ چنانكه به مناسبتهاي مختلف روايات گوناگوني درباره تفسير، تأويل و غير آن اظهار فرمودهاند. از اينروست كه شيعيان به اهلبيت عصمت و طهارت(ع) قرآن ناطق ميگويند . اطلاق اين گونه تعبير بر آن بزرگواران صحيح ميباشند. در روايات اهل سنت نيز آمده است كه: «مَن عِندَهُ عِلمُ الكِتابِ» (6) كسي كه علم كتاب (و آگاهي بر قرآن) نزد اوست. علي بن ابيطالب است كه به تفسير، تأويل، ناسخ، منسوخ، حلال و حرام قرآن عالم بود. (7)
روايات فراواني كه از امامان، در كشف و درك نكته هاي دقيق قرآني وجود دارد، چشمه جوشاني است كه در دريافت حقيقت وحي، مددكار عقل بشري است.هر گاه در ميان امّت، پيشوايي معصوم و آگاه بر تمام فروع و اصول وجود داشته باشد كه همگي از گفتار او پيروي نمايند، قطعاً چنين اختلافي كه مسلمانان را به دو گروه بارز و روشني تقسيم نموده است، پيش نمي آيد و آحاد جامعة اسلامي در انجام فرائض روزانه رنگ و شكل واحدي به خود خواهند گرفت و تحير از بين خواهد رفت.
در زمان معتصم عباسي، كه متجاوز از دويست سال از هجرت مي گذشت، علماي اسلام در تفسير آيه مربوط به بريدن دست دزد اختلاف نظر پيدا كردند و نمي دانستند دست دزد از كجا بايد بريده بشود؛ يكي مي گفت: از بند دست، ديگري مي گفت: از آرنج، و سومي مي گفت… سرانجام خليفه وقت متوسل به امام جواد شد. وي فرمود: بايد چهار انگشت او قطع گردد، و وقتي از او پرسيدند به چه دليل؟ فرمود: خداوند در قرآن مجيد مي فرمايد:«وانّ المساجد لله» جايگاه سجده از آنِ خداست.(8) و افزود: يكي از آن ها، كف دست است كه هنگام سجده بايد روي زمين قرار گيرد، و چيزي كه از آنِ خداست، نبايد قطع گردد. ( 9)
هر گاه در ميان امت چنين قرآن شناس آشنا با ظرائف و دقايق بي شمار قرآن وجود داشته باشد كه ملجأ و پناهگاه فكري مسلمانان باشد ، بسياري از اختلافات پايان مي پذيرد . امت به سوي يك هدف و يك نقطه سوق داده مي شود . وقت عزيز آنان به گفتگوهاي بي ثمر و كشمكش هاي مرگبار تلف نمي گردد. از اين نظر احساس مي شود كه وجود امامي معصوم و آگاه از اصول و فروع اسلام، و مسلط و محيط بر كتاب آسماني، در ميان امت به صورت يك پناهگاه علمي و فكري كه فاصله ها را كم كند، كلامش حرف آخر باشد، لازم و ضروري است . در غير اين صورت نه تنها روز به روز فاصله ها بيش تر مي شود، بلكه قسمتي از احكام و آيات قرآن مورد تفسيرهاي ناروا و باعث دوري مسلمانان از حقايق واقعي قرآن مي گردد. ممکن است گفته شود حکمت وجود آيات متشابه و دو پهلو در قرآن چيست ؟ در پاسخ مي گوييم:
اولا:وجود آيات متشابه زمينه فكر و تدبر و مقدمه نهضت علمي است.
دوم :احساس رابطه و نياز به رهبران آسماني در اين گونه پيچيدگي ها به چشم ميخورد. آري اگر همه درس آسان باشد، شاگرد احساس نياز به استاد نميكند.
سوم: متشابهات وسيله آزمايش مردم است. گروهي كژ انديش از لابلاي آن ها به سراغ اهداف شوم خود ميروند. گروهي به فرموده امام رضا(ع) با مراجعه به محكمات معناي صحيح را كشف مينمايند.
اما در مورد ناسخ و منسوخ در قرآن، در اين كه آيا اصلاً در قران نسخ وجود دارد يا نه، ترديدهايي وجود دارد. برخي از مفسران، اصوليون و دانشمندان علوم قرآني، آنچه را كه به عنوان نسخ در قرآن خوانده شده، گونههايي از تخصيص ميدانند. ليكن با فرض وجود نسخ،فلسفههايي براي آن نقل شده است، از جمله مسأله اختيار و آزمايش.
آزمايش و امتحان الهي به معناي روشن شدن چيزي براي خداوند نيست، بلكه آزمايشات الهي در مواردي نقش سازنده و تربيتي دارند، در مواردي نيز ماهيت و ويژگيهاي اشخاص را بر خودشان و يا بر ديگران روشن ميسازند. به عنوان نمونه آيه مربوط به پرداخت صدقه براي نجوا كردن با پيامبر است. در تاريخ ذكر شده، پس از نزول اين آيه تا نسخ آن، هيچ كس جز حضرت علي(ع) به پرداخت صدقه اقدام نكرد. به طوري كه مشاهده ميشود اين آيه كمال ايمان حضرت علي، و نقص ايمان ديگران را برملا ميكند و افضليت حضرت بر ديگران را نمايان ميسازد. براي آگاهي بيش تر ر . ك: بيان، آيتاللّه سيد ابوالقاسم خويي.
هرگاه در معناي آيه اي شبهه اي داشتي، به اهلش مراجعه کن يا در صورت امکان به تفسير نمونه که تفسير آساني است ،مراجعه کن تا دچار شک و تحير نشوي.
پي نوشت ها:
1.کافي ،ج 2 ،ص 598.
2.انفال(8) آيه 29.
3. تفسير نمونه، ج7، ص 178.
4.يونس(10) آيه57.
5.بحارالانوار، ج 23، ص 198 - 197.
6. رعد(13) آيه 43.
7.ينابيع المودّة، القندوزي، ج 1، ص 308، (دارالاسوة).
8.جن (72) آيه 18.
9.وسائل الشيعه،ج 18، ص 490.