با سلام
شما فقط ازدواج از نوع دائم را توصیه نمودید و اگر امکان آن نبود ، راههای کاهش خواست و میل غریزی را ذکر کردید . پس اینجا سوالی که در ذهن خطور میکند این است : اگر جوان مجرد و درمانده از ازداج دائم، ازدواج موقت نداشته باشد ، پس فرد متاهل ازدواج کرده باید ازدواج موقت کند؟ و اینکه جایگاه ازدواج موقت کجاست؟
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز.
دوست عزيز! دقيقا نمي دانيم كه منظورتان از توصيه ما چه مطلبي است زيرا در آرشيومان نامه اي از شما موجود نبود . نمي توانيم در مورد مطلبي كه خوانده ايد و پاسخ احتمالي قبلي اظهار نظر كنيم ؛ در هر حال توصيه ازدواج دائم يا موقت ممكن است از طرف يك كارشناس مشاوره ، براي افراد خاص كاملا متفاوت باشد .
در مورد ازدواج موقت و جايگاه و ضرورت آن مطلبي را در پايان ارائه مي دهيم ، اما توجه شما را به اين نكته دقيق هم جلب مي كنيم كه بسياري از راهكارها هرچند در كوتاه مدت مفيد و كارا محسوب مي شوند ، اما به خودي خود و در دراز مدت داراي اثرات منفي و مضري هستند كه نمي توان آن را به هر فردي توصيه نمود و براي بسياري از افراد ازدواج موقت در همين دسته قرار مي گيرد .
فردي كه -هرچند با سختي و دشواري- مي تواند خود را از انحرافات جنسي حفظ كند، از جهات گوناگون به نفعش است كه به ازدواج موقت آن هم در جامعه كنوني ما كه با مشكلات و پيامدهاي متعدد و مشكل ساز همراه است ، نپرداخته و اصلا وارد اين مقوله نگردد ، زيرا لااقل با ورود در اين عرصه زمينه ازدواج موفق و خوشبختي كامل را در بسياري از موارد از دست مي دهد و زندگي اصلي و ازدواج دائمش تحت الشعاع اين امر قرار مي گيرد .
البته اگر فردي بر اثر اين فشارها وارد در عرصه گناه و آلودگي ها و خطرات مترتب بر آن شود، توصيه ها براي او متفاوت خواهد بود و به علاوه آنچه گفته شد، ناظر به وضعيت موجود فرهنگي و اجتماعي جامعه ماست . چه بسا اگر وضعيت متفاوت گردد، پيشنهاد ديگري قابل ارائه باشد .
در هر حال به نظر مي رسد توصيه مشاور ما هم به شما از همين جهت بوده و البته توصيه مورد تاييد بسياري از افراد كه در سنين جواني وارد در اين عرصه شدند يا خويشتن داري داشته، از آن پرهيز نموده اند، مي باشد . اما در مورد اصل ازدواج موقت و نگاه اسلام به اين امر بايد گفت :
از نظر اسلام ازدواج قراردادي است که دو نفر زن و مرد با هم ميبندند . متعهد ميشوند که در کنار هم زندگي کرده ، نيازهاي جنسي و روحي و رواني همديگر را برآورده سازند . در اين مسير به تكامل وتعالي برسند ؛ در اين قرارداد هر دو محتاج يکديگرند و از همديگر بهره ميبرند. در رفع نيازهاي يكديگر مي كوشند ؛ به علاوه ازدواج بستر شكل گيري نسل جديد و تربيت انسان هاي آينده ساز جامعه و تشكيل كانون پراهميت خانواده با همه كاركردهاي گوناگونش است .
تعابير متعدد قرآن به خوبي بيانگر نگاه عميق اسلام به ازدواج و زندگي زناشويي است : «ومِن آياتهِ أنْ خلَقَ لکُم مِنْ أنفسکُم أزواجاً لتسکُنوا إليها؛(1) از نشانههاي خداوند اين که از جنس شما براي تان همسران و جفتهايي آفريد تا در کنار آن ها آرامش بيابيد».
«هُنّ لباسٌ لکُم وأنتُم لباسٌ لهنّ؛(2) زنان لباس شما و شما لباس آنانيد».
تشبيه زيباي همسر به لباس، يعني پوشانندة عيبها سبب زينت و آرامش انسان و مانع از متاثر شدن از گزندهاي گوناگون، زماني وجود پيدا خواهد کرد که زن و مرد به هم متعهد باشند . در بين خود تعاملي سازنده برقرار كرده ، مهر و محبت و علاقه خود را نثار يکديگر کنند . براي آسايش و آرامش همديگر فداکاري نمايند. علاوه بر اين آيات ، تعابير مختلف بزرگان دين در روايات گوناگون بيانگر نگاه خاص و متعالي اسلام به رابطه زوجين و زندگي زناشويي است .
اما در اين ميان ازدواج موقت نيز مورد تجويز و تاييد اسلام قرار گرفته ؛ چرا ؟
ازدواج موقت به عنوان راهکاري براي مواقع غير عادي و ضروري قرار داده شده ، همچنان که طلاق حرام نشده و راهكاري براي مواقع خاص و اجتناب ناپذير قرار داده شده است. به همين خاطر در روايات ، ازدواج موقت و چند همسري تشويق نشده است. اگر در مواردي نسبت به متعه تشويق شده ،به جهت مبارزه با بدعتي بود که افرادي گذاردند و حلال خدا را حرام شمردند.(3) و گرنه ازدواج موقت به خودي خود مورد تشويق نيست، بلکه در رواياتي از ازدواج موقت بدون لزوم و ضرورت نهي شده است.
در برخي روايات آمده : خداوند مردان و زنان هوسباز را دوست نميدارد و آنان را لعن ميکند.(4)
در روايت ديگر ضمن نهي از ازدواج موقت غير ضروري ميفرمايد: «بر ازدواج موقت اصرار نداشته باشيد. بر شما لازم است بر ازدواج دائم، به عنوان سنت رسول خدا؛ پس با مشغول شدن به ازدواج موقت، از همسران خود غافل نگرديد که آنان کافر شوند و از اين حلال و حکم خداوند بيزاري بجويند و اجازه دهنده آن (يعني ما امامان) را نفرين کنند و دشنام دهند».(5)
نگاه كلي اسلام در اين خصوص نگاهي خاص و در مقام اضطرار و ضرورت هاي خاص است ؛ اما آيا اين مشكل راه حل ديگري نداشت ؟ چرا اسلام راهكار ديگري براي اين امر را قرار نداد ؟
اسلام ديني است كه دستور آن بر اساس فطرت انسان ها و ضرورت هاي جوامع دسته بندي و عرضه شده ، در تعاليم آن واقعيت ها و حقيقت هاي اجتماعي بر احساسات و نگاه هاي سطحي ترجيح داده شده است .
چه ما قبول كنيم و چه نكنيم غريزه جنسي يكي از نيرومندترين غرائز انساني است، تا آن جا كه پارهاي از روانكاوان آن را تنها غريزه اصيل انسان ميدانند .تمام غرائز ديگر را به آن باز ميگردانند. از سوي ديگر اين يك قانون كلي است كه اگر به غرايز طبيعي انسان به صورت صحيحي پاسخ داده نشود، براي اشباع آن متوجه طريق انحرافي خواهد شد، زيرا غرايز طبيعي را نميتوان از بين برد.
بايد بپذيريم كه چه در گذشته و چه درحال به دلايل گوناگون،امكان ازدواج دائم براي بسياري از افراد فراهم نبوده و نيست ؛ در بسياري از محيط ها و فرهنگ ها افراد در سنين خاصي قادر به ازدواج دائم نيستند، يا افراد متأهل در مسافرتهاي طولاني و يا در مأموريتها و يا به علل ديگري با مشكل عدم ارضاي غريزه جنسي رو به رو ميشوند؛ يا افراد متعدد به خصوص بانوان بعد از از دست دادن همسران شان به رغم نياز شديد به همدم و همسر ، توان ورود در اين عرصه را در خود نمي بينند و از برخوردهاي بد جامعه هراس دارند .
با اندكي تامل مي توان به ضرورت توجه به يك راه حل خاص در اين ميان رسيد كه اين راهكار از نظر اسلام نوعي ازدواج درجه دو است .
در اين ميان دو ضرورت مهم اجتماعي وجود دارد :
يكي آن كه وجود زنان بي سرپرست و بيوه در جامعه به دلايل گوناگون اقتصادي و روحي و غريزي مي تواند موجب مفاسد و مشكلات فردي و اجتماعي هم براي خودشان و هم براي مردان جامعه و هم فرزندان شان گردد ، در حالي كه با يك ازدواج موقت يا دائم اما كمرنگ تر از ازدواج اول ، بخش عمده اين نيازها برطرف شده و خطرات بسياري در اين زمينه برطرف مي گردد .
ديگر آن كه انگيزه هاي موجه جنسي در مردان آن هم در شرايط خاصي كه معمولا دسترسي به همسر يا امكان ازدواج ندارند و يا از طريق همسر خود توان برآورده ساختن آن را ندارند ، در پاره اي موارد تعدد زوجات يا ازدواج مجدد را كاملا منطقي ميکند . با ازدواجي مشروع از فشارهاي ويرانگر روحي كه ممكن است همه توان مفيد اجتماعي يك مرد را گرفته و او را وادار به رفتارهاي بسيار پر خطر و پر آسيب نمايد، جلوگيري مي شود .
به عبارت روشن تر تنها راهكارهاي اسلام براي برخورد منطقي با اين حقيقت وجودي ، طبيعي ترين وجامع ترين راهكار ممكن يعني ازدواج است كه علاوه بر برخورد منطقي با اين نياز دروني، زمينه ارضاي ساير نيازهاي روحي و رواني انسان و رشد و تعالي فردي و اجتماعي او و ايجاد جامعه اي بالنده و پيشرو را نيز فراهم مي نمايد .
اما اگر زمينه ازدواج دائم با اين همه نتايج مثبت وجود نداشت، آيا مي توان نيازهاي جنسي را با همه شدت و قدرتش به حال خود رها كرد وبه آن توجه ننمود؟ تجربه انسان در طول تاريخ نشان داده كه اين امر به طغيان ها و خسارات وحشتناكي منتهي مي گردد ؛ به همين خاطر اسلام راهكار دومي براي پاسخگويي به برخي از اين نيازها معرفي كرده كه ازدواج موقت باشد تا لااقل بستر ناقصي براي فروكش كردن اين نياز شديد فراهم شده ،زمينه تمرد و عصيان انسان در برابر دستور خداوند را سد نمايد .
البته در منظر اسلام شروط و قيود خاصي براي اين رابطه خاص در نظر گرفته شده ، چنانچه اين شرايط و مقررات تعيين شده از سوي شرع رعايت گردد،علاوه بر پاسخگويي طبيعي به يكي از غرايز انساني ، حقي هم از كسي پايمال نميگردد . همچنين از فساد اخلاقي و رابطه بي حد و حصر و بدون ضابطه مردان و زنان جلوگيري ميشود .
اگر مختصر ارتباطي با فضاي مجموعه هاي فرهنگي و اجتماعي داشته باشيد ،خواهيد دانست كه مشكل اصلي و پايه اي در بسياري از مسايل و معضلات جامعه ما را عدم ارضاي درست همين نياز تشكيل مي دهد . سرخوردگي از آن بحران هاي پيدا و پنهاني را به وجود آورده است .
در انتها نبايد اين حقيقت اجتماعي را نيز از ياد برد كه جايگاه ازدواج موقت در بسياري از موارد هم رابطه مستقيمي با روابط و نيازهاي جنسي ندارد . واقعا راهكاري در خصوص رعايت حدود شرع در روابط با جنس مخالف است . در ابعاد گوناگون كاركردهاي مختلف وبسيار مفيدي مانند آشنايي هاي پيش ازازدواج و محرميت هاي خانوادگي و حل مشكلات فرزند خواندگي و مانند آن را دارد كه از ذكر موارد و جزييات آن خوداري مي كنيم .
پينوشتها:
1. روم (31) آيه 21.
2. بقره (2) آيه 187.
3. نظام حقوق زن در اسلام، ص 82.
4. وسايل الشيعه، ج 7، ص 267 ـ 268.
5. همان، ج 21، ص 23.