باعرض سلام خدمت شما برادران و خواهرانی که در ره خدمت به خلایق خدا قدم بر میدارند.
این جانب پسری 24 ساله هستم ودارای مشکلات فراوانی هستم که خود فکر میکنم شاید مشکل من روحی روانی باشد این جانب با وجود داشتن پدر ومادر و برادران وخواهران و دوستان خوب همواره با کوچکترین تغییر در زندگیم احساس ترس و دلهره را دارم واضطراب سراسر وجودم را فرا می گیرد واگر حتی 1 درصد احتمال رخداد چیزی را که خواهان آن نیستم بدهم از مدتها قبلش ذهنم درگیر می شود وخواب و خوراک را بر من حرام می کند واشتهایم را کور میکن و حالت تهوع هم دارم و چنان فشاری در مغزم احساس می کنم که گه گه از خدا دلگیر می شوم که چرا مرا از این دنیایی که در آن لحظات در چشمم بسیار تیره است نمی رهانی یا کمکم نمی کنی که از این همه ترس بی مورد رها شوم مثلا من چند مدت قبل در امتحان استخدام قبول شدم در محیط کار با کسی آشنا شدم که فورا با من صمیمی شد ولی چون من زیاد او را نمی شناختم ودر دل به او بد بین بودم با خود احساس می کردم حتما قصد ضرر رساندن را دارد که این قدر با من صمیمی می شود و با این طرز تفکر تا چند روز زندگی را بر خود حرام کردم و از او فاصله می گرفتم تا اینکه آن بنده خدا هم از من فاصله گرفت بعد فهمیدم که کاملا اشتباه کرده ام و همین طور این تفکرات همچنان ادامه دارد امروز فکر میکنم اگر فردا در سر کار فلان کس این کار را کرد چه کنم اگر فلانی این را گفت چگونه جوابش را بدهم و هزاران اگر دیگر که چه فکر بکنم چه نکنم انگار کوهی از خستگی در مغزم قرار گرفته . یک مثال دیگر در موقع خدمت سربازیم به علت یک بدشانسی و در واقع یک سوئ تفاهم 7 ما تمام مرا تهدید به تبعید به شهر دیگر می کردند وچون من در شهر خودم بودم وبه هیچ وجه تصور 7 ماه دوری از خانواده ام را نمی کردم و بسیار وابسته شان بودم باور کنید آن 7 ماه چون جهنمی براینم گذشت تا اینکه هیچ اتفاقی هم نیفتاد و خدمتم پایان یافت وتبعید هم نشدم و حتی ممکن است یکی از این اتفافات هم برایم نیفتد بار ها تجربه کرده ام که از چیزهای زیادی ترسیده ام و مضطرب بوده ام ولی هیچ کدام برایم اتفاق نیفتاده ولی باز هم فایده ندارد و بارهای بعدی باز هم مضطرب هستم .
از این رو حتی از اینکه در استخدام هم قبول شده ام شاید خوشحال نیستم و عده ای از بیکاری غمگینند و من از استخدام زیرا احساس ترس می کنم و وقتی که می بینم در موقع بی کاری وبی مشغلگی و بی مسئولیتی ذهنم راحت تر است و صورتم زیباتر وچهره ام خندانتر ولی من با داشتن شغل و کمی مسئولیت ترسم بیشتر اضطرابم بیشتر چهره ام خسته وزنم از شدت فکر اضطرابی و کاهش اشتها کاسته میشود و لاغر می شوم از آن رو از خدا گله می کنم که اگر قرار بود اینگونه باشم چرا دعای مرا مستجاب نکردی که اگر خیرم در آن است قبولم کن باور کنید اضطراب و دلهره زندگی شیرین را که همه شاید دوستش دارند در کام من به تلخی مبدل کرده البته این اضطرابها فقط مربوط به شغل نمی شود و در زمینه های زیادی از من سر میزند باور کنید که این اضطراب خدارا هم از یادم برده و با تمام امیدی که به خدا دارم و میدانم که قدرت مطلق است باز هم فکر می کنم که خدا به درد من اهمیتی نمیدهد و کمکم نمی کند من البته دچار وسواس فکر هم هستم ولی حقیقتا نمی توانم پیش روانشناس بروم و شاید امکانش برایم نیست از این رو از شما در خواست دارم راهی را پیش رویم بگذارید یا اینکه ذکر یا دعایی را یادم بدهید برای اضطراب و دلهره و ترس و و وسواس لطفا برای هرکدام که ذکر یا دعایی دارید برایم بنویسید زیرا که میدانم که خداوند فرموده ذکر خدا آرام بخش دلها است.البته خواهرم هم مشکلات من را دارد ومادرم پیش سیدی رفت تا برای او دعایی بنویسد و سید به مادرم دعایی داده بود که آن را در آب حل کند و به او بخوراند باور بفرمایید به اذن خدا و آن دعا خواهرم از همان روز اضطرابش پایان یافت من هم نمیدان با وجود آنکه خجالت می کشم بگویم که برای من هم دعایی بکند یا خیر و آیا این دل بستن به غیر خدا هست یا نه و آیا شما این ها را قبول دارید یا خیر.
گه گاهی با خود می گویم انسان اثر ظهور چه قدر بدبخت است که انسان کامل را در این اثر نمی تواند ببیند وچه قدر بیچاره است که نمی تواند با سروری کامل همچون مهدی فاطمه دردو دل کند و مهدی فاطمه با لب تر کردنی زمین و زمان را در کام همه همچون عسل گرداند گه گاهی گله می کنم از خدا که من بدم من پستترینم من بیچاره ام و ضعیفترینم اما تو که خدایی چرا رویت را از این بنده گنه کارت برگردانیده ای چرا دست محبت رحمانیت را به طور کامل بر سرمان نمی کشی چرا سر مست و شادم نمی کنی از عشق آتشینت چرا و چرا .التماس دعا برای من وهمه ی خلق خدا یا حق.
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با این مرکز.
تمام نشانه هایی که در نامه برای ما شرح داده اید ،با علایم و نشانه های بالینی مطابقت دارد . نباید این نشانه ها را به عنوان اختلالی مستقل تصور نمایید و نگران باشید. اختلالات اضطرابی عمدتاً با پایه ژنتیکی قابل ردیابی هستند . همواره در فرد وجود دارد . وقتی بروز می کند که فرد با یک رویداد به شدت ناگوار و وخیم روبرو گردد. این مسایل هیچ ارتباطی به آن ندارد که ما دارای عنوان و مقام و دارای والدین باشیم . صرفاً مرتبط با موقعیت های خاصی هستند که می توانند آسیب رسان باشند.
هرگز نباید نگران باشید و نسبت به مسایل دینی بدبینی داشته باشید. این اختلال نیز مانند هر اختلال دیگری نیاز به دارو و درمان دارد ،منتهی تنها تفاوت این قبیل اختلالات آن است که فرد از لحاظ ظاهری سالم است . به همین دلیل خود فرد و دیگران انتظار دارند که مانند یک فرد سالم رفتار نماییم. البته ناراحتی از دستگاه دینی هم به این عوامل باز می گردد که ما چون نشانه ای را نمی بینیم ، گمان می کنیم که این بیماری مربوط به مسایل ماورایی است . تلاش می کنيم صرفاً با توسل پیدا کردن به اسباب دینی اختلال را برطرف نماییم. این در حالی است که خدواند به ما فرمان داده است که مسایل را باید از طریق علل مادی آن رسیدگی نماییم. همان گونه که برای درمان هر اختلال و برای رفع گرسنگی به عوامل مادی روی می آوریم ، در این موارد نیز باید برای این عوامل اهمیت قایل شویم.
همواره یکی از اختلالات همراه با اضطراب وجود میزانی از افسردگی خواهد بود که به شدت بر وضعیت روابط بین فردی و اجتماعی افراد تأثیر منفی گذاشته ، فرد را دچار بدبینی نسبت به خود، دیگران و دنیا و آینده می سازد که به صورت توأم مورد توجه روانپزشک قرار می گیرد.
اما همیشه در درمان این اختلالات بر مراجعه همزمان به روانپزشك و روان شناس تأکید می شود. درمان های دارويی برای متوقف ساختن روند تخریب گرانه بیماری به کار گرفته می شوند. اما نمی توانند به تنهایی برای درمان اختلال کافی باشند. به همین دلیل درمان اختلال مستلزم استفاده از روش های روان درمانی است که توسط روانشناس و مشاور به کار گرفته می شود.
مشاوران معمولاً با استفاده از روش های روان درمانی تلاش می کنند تا فرد افکار منفی خود را کنار بگذارند . به افکار سازگارانه دست یابند. همچنین روش توقف افکار نیز می تواند به قطع افکار اضطرابی کمک کند. اما روان درمانگران علاوه بر آموزش روش های روانشناختی برای مقابله با افکار اضطرابی و افسرده وار برخی روش های مکمل درمانی را نیز آموزش می دهند که ذیلاً توضیح داده خواهد شد:
پس از دریافت دارو، فرد مراجع قادر خواهد بود تا روش های کاهش اضطراب را فرا گرفته و با انجام تنظیم تنفس، تنش های بدنی و تنیدگیهای روانی را از خود دور سازد. مناسبترین روش نتظیم تنفس آن است که با بیرون دادن شکم، هوا را به درون ریه ها وارد سازد و با فرو دادن شکم آن را خارج سازد. این عمل باعث می شود تا حجم بیش تری از ریه با اکسیژن پر شده و اکسیژن بیش تری به مغز برسد. در این صورت شاهد آن خواهیم بود که هیجانات کمتر میتوانند شما را اداره نمایند. همچنین روش دیگری برای اجرای صحیح تنفس وجود دارد که بر اساس آن باید مراحل ذیل را طی نمایید:
- دراز بکشید.
- یک دست روی سینه یک دست روی شکم .
- به یک مساله دیگر فکر کنید.
- بر روی دستان تان متمرکز شوید کدام دست با هر دم بالا میرود.
اما در روش تنآرمیدگی باید فرابگیرید که با استفاده از انقباض منظم عضلات خود تنش های بدنی را از بدن خارج ساخته و به یک مهار ماهیچهای برسید.
باید برای اجرای تن آرمیدگی عضلات بدن تان را به شانزده گروه عضلانی( نوک انگشت تا مچ دست؛ مچ تا انتهای آرنج ؛ بازو تا کتف؛ در هر دست؛ نوک انگشتان پا تا مچ پا، عضلات ساق پا، ران تا کشاله ران؛ عضلات پیشانی به علاوه عضلات کاسه سر؛ عضلات صورت و فک؛ عضلات گردن و سینه؛ مجموعه عضلات شکم) تقسیم نموده و هر یک را به طور جداگانه برای مدت 7 ثانیه با شمارش معکوس به طور نسبی منقبض نموده ، سپس ظرف مدت 3 شماره آن را رها سازید . بعد بر احساس خوشایندی که در نتیجه مقایسه بین حالت گرفتگی و انقباض و حالت رها شدگی به دست مي آيد،متمرکز شوید و به یک احساس مثبت برسید.