بنام خدا
با عرض سلام و احترام
می خواستم بدانم اگر همسر بنده از بنده تمکین نکند و از من حرف شنوی نداشته باشد و حتی به بنده فحش و ناسزا بگوید و من را دوست نداشته باشد و زیاد هم پایبند مسائل دینی نباشد و مدام اسم طلاق را می آورد. با وجود گذشت شش سال از زندگی مشترک و داشتن یک بچه چهار ساله آیا صلاح است که او را طلاق دهم یا برای رضای خدا و به خاطر بچه هم که شده با اخلاق او بسازم و تحمل نمایم؟
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با این مرکز.
توصیه اولیه هر مشاوری به این گونه زوجین تداوم زندگی و سازگاری فعالانه و نه منفعلانه با یکدیگر است. از اقتدار و قاطعیتورزی تا حدی فاصله دارید . رویکرد منفعلانه شما باعث تشدید اختلافات شما شده است. چه بسا ازدواج شما از اساس ازدواج ملاکمند و معیارمند نبوده است و بدون لحاظ ملاک سلامت روان یا دین و یا ده ها ملاک دیگر به ازدواج با ایشان مبادرت ورزیدهاید .
در هر صورت گزینه پیش روی شما نه گزینه طلاق بلکه گزینه ترغیب یا اجبار ایشان به مشاوره دو نفره با یکی از بهترین روانشناسان بالینی و یا خانواده درمانگران شهرتان میباشد.
همان طور که در طول این 6 سال شاهد بودهاید، خود درمانی هیچ تأثیر مثبتی بر روند زندگی شما نداشته ، صرفاً به استهلاک ذهنی و اصطکاک روانی طرفین انجامیده است. بدیهی است سازگاری منفعلانه بدون دخالت مشاوران به هیچوجه قابل توصیه نمیباشد . دیر یا زود مشکل شما به جاهای باریکتر خواهد کشید. چه بسا زندگی بچه 4 ساله شما با یکی از والدین به مراتب ایمنتر و سالمتتر از زندگی ایشان در میان یک کارزار شبانهروزی باشد.
پس از چندین جلسه مشاوره کارآمد و تخصصی میتوانید به صلاحدید مشاور خود عمل نمایید . اگر صلاحدید ایشان طلاق بود ،به خود و آینده این بچه رحم نمایید . با ارتقاي سطح ابراز وجود و قاطعیتمندی به این زندگی پرآسیب خاتمه دهید . اگر صلاحدید ایشان تداوم زندگی بود، با اصلاح برخی نقاط ضعف خود به زندگی رنگ تازهای ببخشید.
احتمال دارد که با درمان برخی اختلالات روحی و روانی همسر شما، بسیاری از اختلافات زناشویی فروکش نماید و ایشان بتواند با آرامش بیش تری به بازسازی زندگی آسیبدیده بپردازد.
پس توصیه اولیه ما پرس و جو برای نیل به یک روانشناس بالینی یا یک خانواده درمانگر در شهر محل سکونتتان میباشد . توصیه ثانویه (توصیه به تداوم یا جدایی) از این رهگذر کارشناسی اعتبار و معنای واقعی مییابد.