مدتیست با همسرم عقد کردم حدود 4ماه و من و همسرم از هم دور هستیم من در مازندران و همسرم در اصفهان و من امسال در دانشگاه قبول شدم وقتی وارد کلاس که میشوم نگاهم به سمت دختری میرود و بیشتر به او نگاه میکنم و همیشه خیلی به خودم بعدش فحش میدهم هر کاری میکنم که کمتر نگاه کنم نمیشه حتی فکر میکنم ببین خوشت میاد همسرت به مردی نگاه کنه ولی باز نمیتوانم خواهشا کمکم کنید من همسرم را خیلی دوست دارم حتما میگید این که تناقض دارد میدانم ولی ازتون کمک میخواهم چه کار کنم هر موقع این موضو پیش میاد حتی رم نمیشه با همسرم حرف بزنم ازش خجالت میکشم باند سطح تحصیلاتم ترم اول دانشگاه هستم
پاسخ:
@@با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
يکي از مشکلات فرهنگي جامعه ما، اختلاط پسران و دختران در محيط دانشگاه است، که مشکلات زيادي را در پي دارد. مسئلهاي که ذکر کرديد، از همان موارد است. شايد امروز سخن گفتن از اين مسئله (رفع اختلاط) در محيط دانشگاهي نه تنها با ديد مثبت روبرو نمي شود، بلکه مورد تهاجم قلمي و عملي نيز واقع مي شود . برخورد هاي تندي با اين مسئله خواهد شد. هم از طرف دانشجويان و هم از طرف ديگران، در حالي که اگر در فضاي سالم و پاک و منطقي چنين موضوعي طرح شود، بهتر قابل پذيرش خواهد بود.
اما وقتي کلاس دانشگاه به صورت مختلط برگزار مي شود و دانشجويان دختري که در هر محيط دانشگاهي کم و بيش وجود دارند و با وضع تحريک کننده و اغواگر و. .. در کلاس حضور مي يابند، خود نگه داري سخت تر و نغلطيدن در گناه بسيار مشکل است.
جواني که در اوج غريزه جنسي قرار دارد و هر روز بايد در کلاسي بنشيند که با بوي عطر و ادکلن هاي مختلف، لباس ها و آرايش هاي متفاوت روبرو مي شود و حتي در کنار او قرار مي گيرند، چگونه ميتوان انتظار داشت که کاملاً خود را حفظ نمايد و حتي به نامحرم نگاه هم نکند؟ مگر آن که خداوند به جوان توجه و عنايت نمايد، پس در چنين وضعيتي تنها جلب لطف و عنايت خدا است، همان گونه که در دعاي شعبانيه آمده که خود را از گناه نمي توانم دور نمايم، مگر آن که مرا به محبت خود بيدار کني.
مهم ترين راهکار براي حل مشکل شما رعايت تقوا و کنترل چشم است.
براى تقويت تقوا راهکارهاي زير مفيد است:
الف) افزايش معرفت به خداوند و اوصاف جمال و جلال الهى،
خود را پيوسته به ياد او داشتن. معرفت موجب ازدياد عشق به او نيز مىشود. اگر به جايى رسيديد كه حب او تمام دل را فراگرفت، ديگر علاقه به هر چيز، حتى مباحاتى كه مزاحم توجه به اويند، از بين مىرود، چه رسد به حب معاصى.
ب) شناخت واقعى دنيا و امور دنيوى.
اگر انسان اين مطلب را دريابد و در نفس خويش مستقر سازد و به چشم شهود بنگرد كه جهان و آنچه اين جهانى است، همه امورى گذرا و فانىاند و جز آنچه الهى و خدايى است، ماندنى نيست، دل از دنيا خواهي برخواهد كند و جز به معبود حقيقى دل نخواهد سپرد.
كنترل چشم تابعى از روح تقواست. اگر در آدمى پديدار شد، به دنبال آن كنترل چشم نيز خواهد آمد.
براى كنترل چشم و نگاه از گناه راهكارهايى وجود دارد كه مهمترين آنها عبارتند از:
1- خداباورى:
اعتقاد به خدا و يقين داشتن به اين كه انسان در محضر خدا است و خدا ناظر بر تمام احوال و درون آدمى است، به انسان كمك مىكند نگاه خود را كنترل نمايد. امام صادق(ع) مىفرمايد: «فرو بستن چشم از گناه ميسّر نيست. مگر اين كه انسان عظمت و جلال پروردگار را در قلبش مشاهده كرده باشد».
از امام على(ع) سؤال شد: توانايى بر كنترل چشم چگونه حاصل مىشود؟ حضرت فرمود: «اين كه خود را تحت قلمرو سلطان آگاه از همه مسائل بدانى و تسليم او باشى».(1)
2- توجه به آثار فرو بستن چشم:
اگر انسان بداند كنترل نگاه چه آثار و بركاتى دارد، بر ادامه آن تشويق خواهد شد. آثار و فوائدى كه بر چشم پوشى مترتب است، عبارتند از:
الف) راحتى دل:
كسى كه چشمش را فرو بندد، دلش را آرام كرده است.
با چشم چرانى انسان احساس آرامش نمىكند، زيرا احساسات و غرايز شهوانى تمام ناشدنى و سيرىناپذير است . نفس اماره انسان را به بدى و زشتى هر چه بيشتر وادار مىكند.
امام على(ع) مىفرمايد: «كسى كه چشم فرو بندد، دلش را صفا داده است».(2)
ب) كشف حقايق: رسول اكرم(ص) مىفرمايد: «چشم تان را فرو بنديد تا عجائبى را ببينيد».(3)
ج) شيرينى عبادت را حس كردن: پيامبر مىفرمايد: «مسلمانى چشم خود را از زن نامحرم فرو نمىبندد. مگر آن كه خداوند شيرينى عبادتش را در دل او ايجاد مىكند».(4)
د) تزويج حور العين: امام صادق(ع) مىفرمايد: «كسى كه نگاهش به زن نامحرمى بيفتد، پس چشمش را به سوى آسمان افكند و يا نگاهش را فرو بندد، خداوند حورالعين را به ازدواج او در مىآورد».(5)
3- توجه به عواقب چشم چرانى: كسى كه بداند چشم چرانى چه پيامدهاى ناگوارى دارد، به ضرر خود اقدام نخواهد كرد و نگاهش را كنترل خواهد كرد. رسول اكرم(ص) مىفرمايد: «كسى كه چشمش را از حرام پر كند، خداوند روز قيامت چشمش را از آتش پر خواهد كرد، مگر آن كه توبه كند و برگردد».(6)
در روايت ديگر مىفرمايد: «نگاه تيرى از تيرهاى مسموم شيطان است».(7)
حضرت مسيح فرمود: «از نگاه به نامحرم بپرهيزيد كه بذر شهوت و رشد دهنده فسق است».(8)
4- طرد افكار شيطانى: براى كنترل نگاه، بايد انديشه را از نفوذ افكار شيطانى دور نگه داشت، زيرا گام نخست در انحراف، فكر كردن در باره آن است. امام على(ع) مىفرمايد: «كسى كه در اطراف گناه بسيار بينديشد، سرانجام به آن گناه كشيده خواهد شد».(9)
5- پرهيز از عوامل تحريك زا: تخيّلات تحريك كننده، رفت و آمد زياد در جاهايى كه نامحرم است، گفت و گو با نامحرم، ديدن فيلمها و عكسهاى مبتذل، زمينه را براى چشم چرانى فراهم مىكند.
6- دقت در دوست يابى: آلودگى و انحراف، به سرعت از طريق دوستان نا اهل به افراد پاك و سالم سرايت مىكند و چشم چرانى از اين قاعده مستثنا نيست.
امام على(ع) مىفرمايد: «از معاشرت با مردم فاسد بپرهيز كه طبيعت تو، ناخودآگاه ناپاكى را از طبع آنها مي دزدد».(10)
7- ازدواج: يكى از راههاى مؤثر در كنترل نگاه، ارضاى صحيح غريزه جنسى از طريق ازدواج است. رسول خدا(ص) مىفرمايد: «اى گروه جوانان! هر يك از شما كه قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام كند، زيرا بهترين وسيله است كه چشم را از نگاههاى آلوده و عورت را از بى عفّتى محافظت مىكند».(11) که شما اين قدم مهم را برداشته ايد.
توصيه مي کنيم با توجه به امکاناتي که در بعضي دانشگاه ها به وجود آمده و خوابگاه هايي ويژه متاهلان فراهم شده ، زندگي متاهلي خود همراه با همسرتان شروع کنيد . اگر استفاده از امکانات خوابگاهي ممکن نيست، منزلي مهيا و زندگي خود را در محل تحصيل در کنار همسرتان آغاز نماييد.
8- تقويت اراده: چشم چرانى اگر به صورت عادت در آمده باشد، همچون ويژگي هاي طبيعى و ذاتى، دامنه دار و پر نفوذ مىگردد و به منزله طبيعت دوم در مىآيد. در اين حال رهايى از اين عادت ناپسند، نياز به تصميم و عزمى راسخ دارد. آن چه در شروع كار مهمّ است، خواستن و انگيزه داشتن است. براى مبارزه با چشم چرانى بايد دو كار انجام گيرد:
الف) به خواسته نفس پاسخ مثبت داده نشود،
ب) عادت پسنديدهاى جايگزين گردد و خود را به كارهاى پسنديده مانند مطالعه كتاب و ورزش مشغول سازد.
پىنوشتها:
1. بحارالأنوار، ج 101، ص 41.
2. ميزان الحكمه، ج 4، ص 3289.
3. بحارالأنوار، ج 101،ص 41.
4. ميزان الحكمه، همان، ص 3292.
5. همان.
6. بحارالأنوار، ج 73، ص 334.
7. همان، ج 101، ص 38.
8. همان، ص 42.
9. غررالحكم، ج 5، ص 321.
10. ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 272.
11. مكارم الاخلاق، ص 10.