با سلام
با توجه به این که هیچ موجود با شعوری کاری انجام نمی دهد مگر این که نیاز داشته باشد.( مثلا غذا خوردن ، ساختن یک دستگاه ، خراب کردن یک خانه و... حتی کمک کردن به یک فقیر نیز برای رفع نیاز عاطفی و روانی و رسیدن به نوعی آرامش خاطر و لذت است که باز هم نیاز محسوب می شود.)این قضیه برای کل موجودات متفکر از جمله انسان حیوان و هر چیز که بتواند فکر کند امری طبیعیست.
حال می گویند خداوند خالق است و خالق باید فاعل باشد و فاعل محتاج است. یعنی خداوند محتاج است؟ یا خالق نیست؟
لطفا جواب سوال مرا بدون اتکا به هیچ گونه رساله و کتاب دینی و با دلیل منطقی و فلسفی بهصورت صریح به آدرس ایمیلم ارسال نمایید.
با تشکر از زحمات شما و همکارانتان

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
مشكل اصلي پرسش شما آن است كه هدف مندي را با نيازمندي به نتيجه، يكسان دانسته ايد ؛ اصولا تصور ما از انجام کارها ، به دست آوردن سود يا رفع نياز است ؛ زيرا ما انسان ها موجوداتي محدود و ناقص هستيم و همواره اعمال ما به يکي از اين دو امر برمي گردد .
به همين خاطر تصور مي کنيم هرکاري که از هر فاعلي سر بزند، بايد به منظور رفع نياز او باشد و يا براي به دست آوردن سودي ( البته به دست آوردن سود ، حاکي از وجود نوعي نياز و ميل به بر طرف کردن آن است). اين قاعده را حتي در مورد خداوند نيز جاري مي کنيم ؛ در حالي که خداوند موجود نامحدود ، کامل و بي نياز مطلق است .
آري هدف انسان در كارهايش، رسيدن به كمال و سود يا رفع نقص است؛ مثلاً غذا مي‏خورد تا رفع گرسنگي كند. لباس مي‏پوشد تا خود را از سرما و گرما حفظ كند. ازدواج مي‏كند براي ارضاي نيازي كه احساس مي‏كند ، اما خداوند، هيچ نقصي ندارد كه با افعالش، قصد رفع آن را داشته باشد و هيچ كمالي را فاقد نيست، تا به كمال رسيدن براي او فرض شود. بلكه افعال او از منشاي غير از رفع نقص و برطرف كردن نياز صادر مي گردد .
در واقع خدايي اوست كه اقتضاي آفرينش دارد؛ زيرا «آفريدن» به معناي ايجاد كردن است . هر وجودي خير است و لازمه فياض(بخشنده) بودن خداوند، عطا كردن او است ؛ هر چيزي که اقتضاي وجود و هستي داشته يا امکان وجود داشتن آن باشد ، فيض وجود از خدا دريافت مي کند . خداوند بخل در وجود و هستي دادن ندارد ، تا موجودي که امکان وجود آن است ، وجود را دريافت نکند.
براي توضيح بيش تر در مورد آفرينش جهان و هدف از آفرينش مي گوييم:
جهان هستي با تمام نظم و زيبايي هايش نمادي از لطف، مهرباني، علم، قدرت، حکمت و... خداست ، به طوري که بدون آفرينش، صفات جمال و جلال خدا مخفي و پنهان مي ماند . هر «بود»ي ، «نمود»ي دارد؛ نمي شود فياض باشد ، اما فيضي نداشته باشد ، همان گونه که نمي تواند نور باشد. اما روشنايي نداشته باشد و رحمت باشد. اما بخشش نداشته باشد!
بنابراين از همين جا مي توان نتيجه گرفت كه خلقت جهان و از جمله انسان نتيجه صفات خداوند است ؛ در واقع هدف يا همان علت غايي در افعال الهي همان علت فاعلي و اقتضاي خداوندي خود اوست. خداوند فيض و بخشش دارد. لازمه آن اين است كه هر چه امكان وجود دارد ، فيض و هستي خداوند را دريافت كند . چون قابليت وجود براي جهان هستي وجود داشت ، خداوند آن را آفريد؛ پس جهان هستي ، نشان دهنده و نتيجه صفات خداوند است. خداوند كه همه كمالات را دارد ، اظهار كمال را كه خود كمال است ،خواهد داشت، بنابراين كمالات خود را ظاهر مي كند و خلق و ايجاد همان اظهار است.
خداوند از آن جا كه "علم" و "قدرت" و "فضل" و "جود" بي نهايت دارد ، جهان و انسان را آفريده ، چون لازمه اين صفات آن است كه اولا جهان را بيافريند . ثانيا هر چيزي را كه به زيبايي و شكوه آن مي افزايد ، در اين مجموعه قرار دهد ، بدون آن كه به اين خلق و آفرينش نيازي داشته باشد .
حتي از آيات قرآن هم هيچ ميلي به پرستيده شدن و نيازمندي خداوند و مانند آن در آفرينش جهان و انسان به دست نمي آيد . اين امر مخالف حكم صريح عقل است ، بلكه در قرآن كاملا برعكس اين ادعا بيان شده است ؛ خداوند در قرآن تاكيد مي نمايد :
« ان تکفروا انتم ومن في الارض جميعا فان الله لغني حميد ؛ (1) اگر شما و هر آن كه روي زمين است كافر شويد ، پس خداوند همانا بي نياز و ستوده شده است » .
در جاي ديگر تاكيد مي نمايد :
« ان احسنتم احسنتم لا نفسكم و ان أسأتم فعليها (2)؛ اگر نيكى كنيد ،به خود نيكى كرده‏ايد .اگر بدى كنيد ،به خود بد نموده‏ايد».
پس معنا ندارد كه خداوند نيازي به عبادت ما و امثال آن داشته باشد ،يا با آفرينش ما نيازي از خود برطرف نمايد ؛ اما اگر هدف از خلقت انسان عبادت برشمرده شده ، به اين معناست كه خلقت انسان بي هدف و به دور از حكمت نبوده ، بلكه داراي غايت معيني براي اوست كه رسيدن به بالاترين درجات كمال انساني است . در اين مسير عبادت مهم ترين راهكار رسيدن به كمال نهايي است ؛ در نتيجه انسان خلق شده تا با كمك عبوديت و بندگي خداوند به هدف و نتيجه والايي كه در خلقت حكيمانه او نهاده شده است برسد، نه آن كه خداوند از عبادت او يا به كمال رسيدن او بهره اي ببرد .

پي‌نوشت‌ها:
1. ابراهيم (14) آيه 8.
2. اسرا(17)آيه 7.