زيارت پيامبر(ص) و امامان معصوم:
زيارت پيامبر(ص) و امامان معصوم:
چنانكه پيش از اين اشاره شد، زيارت در لغت به معناي ديدار همراه با احترام و اكرام از شخص يا مكان است. شخص يا مكان زيارتشونده (مزور) نزد زائر، از قداست و احترام خاصي برخوردار بوده و با او سنخيت و مناسبتي دارد و انگيزه زيارت، اداي احترام نسبت به اوست. هيچگاه گفته نميشود فلان شخص به زيارت فلان ظالم ستمگر رفت يا فلان مسلمان به زيارت بتكده رفت يا فلان بتپرست به زيارت كعبه رفت و امثال اينها؛ چون بايد بين زائر و مزور، سنخيتي وجود داشته باشد.
يكي از انواع زيارتها كه در مورد آن تأكيد فراوان شده و پاداشهاي اخروي و دنيوي بر آن مقرر گشته، زيارت پيامبر گرامي اسلام(ص) و امامان معصوم: است. اين زيارت ميتواند در زمان حيات آن بزرگواران باشد يا ميتواند بعد از مرگ و زيارت مراقد مقدس و حرمهاي شريف آن بزرگواران باشد. البته زيارت قبور و ضريحهاي آنان، في نفسه ارزشي ندارد؛ بلكه ارزش اين قبور به اعتبار صاحبان آن است كه روح آن بزرگواران در عالم برزخ، به زائران توجه دارند.
در واقع حضور زائر، حضوري باطني است؛ يعني زائر در باطن ذات و نفس خود، با روح پيامبر(ص) و امام معصوم(ع) ارتباط برقرار ميکند و خودش را بر آن انسانهاي برگزيده و بنده خاص خداوند عرضه ميدارد؛ چنانكه در زيارت بيت الله نيز زائر، نفس و باطن ذات خويش را بر صاحب بيت، يعني خداي سبحان عرضه ميدارد.
در اصل استحباب و مرغوبيت زيارت قبور و مراقد پيامبر اعظم(ص) و امامان معصوم: و پاداشهاي اخروي و دنيوي آن، ترديدي نيست؛ چراکه احاديث فراواني در اين باره وجود دارد كه به حد تواتر معنوي ميرسد؛ بيش از پانصد حديث، تنها در جلد چهاردهم كتاب «وسائل الشيعه»، وجود دارد. با مطالعه جلد 97، 98 و 99 كتاب «بحارالانوار» و همچنين كتاب «مستدرك الوسائل» و ساير كتابهاي حديث نيز، بيش از اين ديده ميشود.
آنچه در اينجا نياز به بحث دارد، اين است كه مراد از زيارت مطلوب در شرع چيست؟ آيا صرف حضور زائر نزد قبور و حرمهاي مطهر، موجب اين همه ثواب ميشود؟ آيا اين مسئله در مورد همه كس و به هر كيفيت صادق است يا اينكه شرايط خاصي دارد؟ هدف از اين زيارتها چيست؟ چرا شرع به زيارتها اين قدر عنايت داشته؟ آيا صرف حضور فيزيكي در اين مرقدها، اين همه ارزش دارد يا اين ارزشها براي آثار معنوي زيارتهاست؟
در پاسخ صحيح به پرسشهاي پيشگفته، بايد به احاديث مربوط، مراجعه و از راهنماييهاي خود معصومان: استفاده کنيم. احاديث مرتبط با فضيلت و شرايط زيارت را ميتوان به سه دسته تقسيم کرد:
دسته اول، احاديث فراواني است كه در آنها به طور مطلق به زيارت معصوم(ع) سفارش شده و از ثوابها و آثار دنيوي و اخروي اين زيارتها خبر دادهاند که بيشتر احاديث همينگونهاند.
دسته دوم، احاديثي است كه علاوه بر مطالب پيشگفته، به ذكر حكمت و علل تشريع زيارت نيز اشاراتي دارند. اين دسته از احاديث را ميتوان به دو بخش تقسيم کرد: بخش اول، احاديثي كه عرفان و شناخت حق امامان را شرط قبولي زيارت و ترتب آثار معرفي ميكنند كه بيش از سي حديث در اين مورد وجود دارد؛ براي نمونه امام صادق(ع) فرمود: «كسي كه قبر اباعبدالله(ع) را زيارت كند، در حالي كه عارف به حق او باشد، خداي متعال گناهان گذشته و آيندهاش را ميآمرزد».[22]
همچنين امام رضا(ع) فرمود: «هر كس قبر حسين(ع) را زيارت كند، در حالي كه عارف به حق او باشد، خداي متعال نام او را در عليين ثبت ميکند».[23] در اين قبيل احاديث، گرچه به ضرورت شناخت و عرفان حق امام اشاره شده است، ولي در رابطه با تعيين مصداق و جنبههاي شناخت آن حضرت چيزي نيامده است. زائران چه جنبههايي از امام را بايد بشناسند و در زيارت به آنها توجه کنند تا به ثواب كامل زيارت نائل گردند؟ البته در بعضي از احاديث به اين مطلب اشاره شده است؛ براي نمونه در حديثي از امام صادق7 نقل شده است كه به يكي از اصحاب فرمود:
يكي از نوادگان من در سرزمين خراسان، در شهر طوس به شهادت خواهد رسيد. هر كس او را زيارت كند، در حالي كه عارف به حق او باشد، من در قيامت دست او را ميگيرم و داخل بهشتش مينمايم. گرچه از اهل ارتكاب (بعض) گناهان كبيره باشد. راوي عرض كرد: فدايت شوم، مراد از عرفان حق چيست؟ فرمود: بداند كه او امام واجب الاطاعه و غريب و شهيد است. هركس او را زيارت كند و حقش را بشناسد، خداي متعال اجر هفتاد شهيد را كه در ركاب پيامبر9 شهيد شدهاند، به او عطا خواهد كرد.[24]
در حديث ديگري امام صادق(ع) فرمود: «هر كس قبر امام حسين(ع) را زيارت كند، در حالي كه او را امام واجب الاطاعه از جانب خدا بداند، گناهان گذشته و آيندهاش بخشوده ميشود».[25]
همچنين امام رضا(ع) فرمود:
هر امامي پيماني دارد بر عهده دوستان و شيعيانش و از اتمام وفاي به عهد، زيارت قبور آنان است. پس هر كس از روي رغبت و به قصد تصديق به آنچه آنان به آن ميل دارند، ايشان را زيارت كند، امامانشان در قيامت شفيع آنان خواهند بود.[26]
امام موسيبنجعفر(ع) نيز فرمود:
كمترين ثوابي كه به زائر امام حسين(ع) در كنار شط فرات ميرسد، در صورتي كه حق و حرمت و ولايت او را قبول داشته باشد، اين است كه گناهان گذشته و آيندهاش بخشوده ميشود.[27]
امام صادق(ع) ميفرمايد:
هركس امام واجب الاطاعهاي را زيارت و نزد قبرش، چهار ركعت نماز بخواند، خداوند ثواب يك حج و عمره در نامه عملش مينويسد».[28]
از برخي احاديث، استفاده ميشود كه زيارت پيامبر9 و امامان: در زمان حياتشان نيز همين ارزش و ثواب را دارد. امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه به حج رفتيد، آن را به زيارت ما ختم كنيد؛ چون زيارت ما از اتمام حج است».[29]
امام صادق(ع) از حسنبنعلي(ع) نقل كرد كه به پيامبر اكرم(ص) فرمود:
پدرم! پاداش كسي كه تو را زيارت كند چيست؟ فرمود: پسرم هر كس مرا در زمان حيات يا بعد از مرگ زيارت كند يا پدرت يا برادرت يا تو را زيارت كند، حقش بر من اين است كه در قيامت او را زيارت كنم و از گناهانش پاك سازم.[30]
زراره از امام باقر(ع) نقل كرده است كه فرمود:
به مردم امر شده كه اين احجار (سنگهايي كه در بناي كعبه به كار برده شده و حجرالاسود) را زيارت كنند؛ بعد از آن به مدينه بيايند و از ولايت خودشان نسبت به ما خبر دهند و پايداري خودشان را در وفاداري به نصرت ما اعلام نمايند.[31]
گفتارهايي درباره احاديث زيارت
يك: از بررسي و مطالعه احاديث مربوط به زيارت استفاده ميشود كه پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار:، اصحاب و يارانشان را به زيارت خودشان در زمان حيات، و قبورشان بعد از مرگ سفارش کردهاند و در همين راستا، زيارت را يك عبادت معرفي کرده و از آثار دنيوي و ثوابهاي اخروي آن خبر دادهاند.
در رابطه با فلسفه تشريع زيارت، به عنوان يك عبادت، ميتوان به اموري اشاره كرد كه مهمترين آن عبارت است از: برقراري و تحكيم روابط بين شيعيان با يكديگر و با امام زمانشان. ارزش و اهميت چنين برنامهاي براي بقا و توسعه يك مرام و يك جمعيت، بر كسي پوشيده نيست. در اين رابطه آثار ديگري نيز منظور بوده كه در آينده بدانها اشاره خواهد شد.
از مراجعه به كتب حديث و مزار، چنين استفاده ميشود كه ائمه اطهار:، نسبت به زيارت، عنايت خاصي داشتهاند؛ به ويژه درباره زيارت امام حسين(ع)، حضرت علي(ع) و امام رضا(ع) احاديث فراواني وجود دارد كه ميتوان گفت در حد تواتر معنوي و قطعي است.[32] گرچه در بين آنها، احاديثي وجود دارد كه راويان آنها ضعيف يا مجهول يا مرسل (و گاهي مجعول) هستند، ولي در مجموع، يقينآورند و نيازي به بررسي سندي ندارند. مگر در برخي از آنها كه در بيان ثواب، به مطالب اغراقآميزي اشاره شده كه پذيرش آنها با آيات قرآن و احاديث قطعي و عقل سازگار نيست. در چنين مواردي بايد به مباني حديثشناسي مراجعه كرد.
دو: احاديث مربوط به زيارت به دو بخش تقسيم ميشوند: مطلق و مقيد. به احاديثي مطلق ميگوييم كه در آنها براي زيارت، ثوابهايي مقرر شده، بدون اينكه قيد و شرطي در آن آمده باشد و بيشتر احاديث همين گونهاند. اما احاديث مقيد و مشروط، عبارتاند از احاديثي كه در آنها براي ثواب زيارت، به شرايطي اشاره شده است؛ مانند جمله «عارفاً بحقه». در اين قبيل احاديث كه بيش از سي روايت هستند[33]، در ترتب ثوابها قيد شده است كه زائر، عارف به حق زيارتشونده باشد؛ يعني زائر در صورتي زيارتش قبول ميشود و ميتواند انتظار ثوابهاي مقرر را داشته باشد كه حق پيامبر(ص) و امام(ع) را بشناسد و به عنوان اداي حق و انجام وظيفه، آنان را زيارت كند. بنابراين زائر بايد سعي كند حق زيارتشونده را بشناسد و آنگاه به زيارت برود. ولي بايد توجه داشت که در اين دسته از احاديث، توضيحي در مورد اينکه حق زيارتشونده چيست، نيامده است.
سه: در تعدادي از همين احاديث، درباره حق زيارتشونده نيز توضيحاتي آمده است. براي نمونه حمزةبنحمران از حضرت صادق(ع) نقل كرده است:
يكي از فرزندان من در سرزمين خراسان در شهر طوس به قتل ميرسد. هركس او را زيارت كند، در حالي كه عارف به حق او باشد، من در قيامت با دست خودم او را داخل بهشت ميكنم؛ گرچه اهل گناه هم باشد. راوي عرض كرد: فدايت شوم! عرفان حق او به چه معناست؟ امام در جواب فرمود: يعني او را امام و واجب الاطاعه بداند.[34]
در حديث ديگري امام صادق(ع) فرمود:
هر كس قبر حسين(ع) را زيارت كند، در حالي كه او را امام و واجب الاطاعه بداند، خداي متعال گناهان گذشته و آيندهاش را ميآمرزد.[35]
همچنين امام رضا(ع) فرمود:
امام، پيماني بر گردن دوستان و شيعيانش دارد و يكي از لوازم وفاي به پيمان، زيارت قبور آنان است. پس هركس آنان را زيارت كند، در حالي كه شوق به زيارت دارد و تصديق ميکند به آنچه آنان دوست دارند، امامانشان در قيامت از آنان شفاعت خواهند كرد.[36]
امام باقر(ع) هم فرمود:
به مسلمانان امر شده كه به زيارت اين سنگها (كعبه و حجرالاسود) بروند، سپس نزد ما بيايند و مراتب ولايت خودشان را بر ما عرضه بدارند و به ما وعده نصرت بدهند.[37]
حقوق امامان معصوم:
در تعدادي از احاديث مربوط به زيارت امامان:، به وجه شناخت و عرفان حقوق آنان نيز اشاره شده است؛ براي نمونه، امام صادق(ع) در ثواب زيارت امام حسين(ع) فرمود:
هركس قبر امام حسين(ع) را زيارت كند، در حالي كه او را امام واجب الاطاعه بداند، خداي متعال، گناهان گذشته و آيندهاش را ميآمرزد.[38]
حضرت ابوالحسن موسي(ع) فرمود:
كمترين ثوابي كه به زائر ابا عبدالله حسين(ع) ميرسد، در حالي كه حق او و حرمت و ولايتش را بشناسد، اين است كه گناهان گذشته و آيندهاش بخشوده ميشود.[39]
حضرت ابوالحسن الرضا(ع) نيز ميفرمايد:
هر امامي پيماني بر عهده دوستان و شيعيانش دارد و اتمام ولايت، زيارت قبور آنان است. پس هر كس قبور امامان را از روي رغبت و تصديق بدانچه آنان بدان رغبت دارند، زيارت كند، امامانشان در قيامت از آنان شفاعت خواهند كرد.[40]
در ثواب زيارت امام رضا(ع) آمده است:
هركس او را زيارت كند، در حالي كه ميداند او بعد از پدرش امام واجب الاطاعه از جانب خداي عزّوجل ميباشد، مثل كسي است كه رسول خدا(ص) را زيارت كرده است.[41]
حضرت ابي عبدالله (امام صادق)(ع) فرمود:
يكي از نوادگان من در سرزمين خراسان، در شهر طوس به شهادت ميرسد. پس هركس او را زيارت كند، در صورتي كه عارف به حقش باشد، من او را با دست خودم به بهشت ميبرم؛ گرچه از اهل كبائر باشد. راوي عرض كرد: عرفان حق او چيست؟ فرمود: او را امام واجب الاطاعه بداند كه در غربت به شهادت رسيده است. پس هركس او را زيارت كند، در حالي كه عارف به حقش باشد، خداوند اجر هفتاد شهيد كه در محضر رسول خدا9 شهيد شده باشد را به او عطا خواهد كرد.[42]
سخني كوتاه درباره حقوق پيامبر(ص)
گفته شد كه زيارت پيامبر اعظم(ص) در صورتي پذيرفته ميشود كه زائر، حقوق او را بشناسد و ملتزم به آن باشد. در شناخت حقوق پيامبر(ص)، بايد از آيات و احاديث استفاده كنيم.
ازاينرو به چند آيه اشاره ميكنيم:
قرآن ميگويد:
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْاَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْء فَرُدُّوهُ إِلَى الله وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِالله وَ الْيَوْمِ الآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً) (نساء: 59)
اي مؤمنان! از خدا و پيامبر و اولواالامر اطاعت كنيد، اگر به خدا و قيامت ايمان داريد، در مواردي كه در چيزي تنازع و اختلاف نظر داشتيد، در حل آن به خدا و رسول مراجعه نماييد. اين بهتر و سرانجام نيكوتري دارد.
در آيه ديگري ميگويد:
(شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسـى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ) (شوري:13)
در دين شما، بر آنچه به نوح سفارش كرده بود، مقرر داشت و نيز آنچه به تو وحي كردهايم و آنچه به ابراهيم و موسي و عيسي سفارش كردهايم كه دين را بر پا داريد و در آن اختلاف نكنيد.
در آيهاي ديگر به پيامبر اكرم(ص) گفته ميشود که به مؤمنان بگو: (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبی)؛ «من در رسالتم مزدي از شما نميخواهم، جز مودت با خويشان نزديكم» (شوري: 23). از آيات پيشگفته چند مطلب مهم برداشت ميشود:
1. مؤمنان وظيفه دارند از خداوند اطاعت كنند؛ يعني وحي الهي را از زبان پيامبر(ص) بپذيرند كه اين در واقع، اطاعت از خداست.
2. مؤمنان وظيفه دارند به دستوراتي كه از سوي پيامبر9 صادر ميشود نيز عمل کنند؛ چرا که پيامبر(ص) از جانب خداوند بر مسلمانان ولايت دارد و واجب الاطاعه است (وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ).
3. مؤمنان وظيفه دارند از صاحبان امر، يعني حاكماني كه از سوي پيامبر(ص) منصوب شدهاند و امامان معصوم: نيز اطاعت كنند.
4. مؤمنان بايد در موارد اختلاف، براي حل آنها به دستورات خدا و پيامبر(ص) مراجعه کنند. در پايان، عمل به اين فرمانها، از لوازم ايمان به خدا و روز جزا به شمار آمده است.
5. در آيه ديگري از مسلمانان خواسته شده است که دين توحيد را بر پا دارند، به احكام و قوانين دين عمل كنند و در گسترش آن در جهان، به پيامبر اعظم(ص) كمك نمايند و از اختلاف ـ چه در مسائل ديني و چه در بين خودشان ـ بپرهيزند.
6. در آيه اخير، مودت ذي القربي (يعني عترت پيامبر(ص) كه امامان معصوم:، از مهمترين مصاديق آن به شمار ميروند) به عنوان اجر و مزد رسالت پيامبر اسلام(ص) معرفي شده است.
كوتاه سخن اينكه امور مذكور را ميتوان از جمله حقوق پيامبر اكرم9 به شمار آورد. زائران در زمان حيات پيامبر(ص) وظيفه داشتند در فرصتهاي ممكن، به محضر ايشان مشرف شوند و مراتب وفاداري خود را نسبت به انجام وظايف، عرضه بدارند و از ثواب زيارت بهرهمند گردند.
بعد از درگذشت پيامبر(ص) نيز همين وظيفه و ارزش برجاست. زائر مرقد مطهر آن جناب، در آن مكان شريف حضور مييابد و با توجه به اينكه عقيده دارد روح بلند پيامبر(ص)، در جهان برزخ، حيات دارد و بر اعمال امت نظارت ميکند، نفس و باطن خويش و اعمالش را بر آن جناب عرضه ميدارد، مراتب وفاداري خود را نسبت به اسلام و پيامبر عظيم الشان(ص) عرضه ميدارد و اگر قصور يا تقصيراتي داشت، از كردار گذشتهاش توبه ميکند و تصميم ميگيرد آنها را جبران نمايد. در چنين زيارتي ميتوان به ثوابهاي مقرر اميدوار بود.
وظايف پيروان امام(ع)
لازمه قبول و ايمان به امامت، چند چيز است:
يك: شناخت صفات او؛ مانند علم و عصمت و نصب از جانب پيامبر يا امام سابق.
دو: زمينهسازي براي انجام وظايف امامت و حمايت از شخص او.
سه: التزام عملي و پيروي از دستوراتش.
چهار: اعلام آمادگي در دفاع از مكتب امامت و حضور در صحنهها در مواقع لازم.
به همين دليل، اعلام آمادگي و پشتيباني از آرمانهاي امامت، از حقوق امام به شمار آمده و ثوابهايي بر آن مقرر شده است كه پيش از اين به برخي از آنها اشاره شد. مطلوبيت اين حضور و اعلام وفاداري، هم در زمان حيات امام وجود دارد و هم بعد از وفاتش. در زمان حيات امام، تأكيد شده، بعد از انجام مراسم حج يا قبل از آن، خدمت امام مشرف شوند و مراتب وفاداري خود را اعلام کنند. بعد از وفات امام(ع) نيز همين مطلوبيت باقي است و به همين دليل زيارت مرقد مطهر امام معصوم، تشريع و بر آن تأكيد شده و ثوابهايي بر آن مقرر شده است.
شيعيان عقيده دارند كه روح مقدس پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم:، در عالم برزخ در مقام عاليِ پيامبري و امامت حضور دارند و شاهد اعمال پيروانشان هستند. بنابراين از امت انتظار دارند در تعقيب اهداف آنان، تلاش و جدّيت داشته باشند، به وظايف ديني خود عمل كنند و ديگران را نيز ارشاد نمايند. رمز تشريع زيارت مراقد شريف پيامبر(ص) و امامان معصوم: و ثوابهاي بسيار آن را بايد در همين امر جستوجو كرد.
زائر در واقع، باطن ذات و كردار و رفتار و اخلاق خود را بر روح بلند پيامبر(ص) و امام(ع) عرضه ميدارد؛ اگر طبق دستورات آنان عمل كرده باشد، با خشنودي و تصميم به ادامه انجام وظايف ديني، باز ميگردد و اگر در انجام وظايف ديني و ولايتي، قصور يا تقصيري داشته باشد، شرمنده ميشود و اظهار پشيماني ميکند. وي در اين حال، از كردار زشتش نزد خدا شرمنده ميشود، توبه ميکند و براي بازگشت به سوي حق، تصميم جدي ميگيرد. سپس ضعفها و اشتباهات خود را جبران ميکند و با روحي دگرگونشده، به وطن باز ميگردد و يكي از نشانههاي زيارت مقبول نيز همين است.
جمعبندي
از آنچه گفته شد، چند مطلب مهم برداشت ميشود:
1. با توجه به احاديث فراواني كه از پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم: درباره زيارت آمده و با توجه به سيره پيامبر(ص) و امامان معصوم: و عالمان و مؤمنان سَلَف در تقيد به زيارت، اصل مشروعيت زيارت به عنوان يك عبادت و ثوابهايي كه بر آن وعده داده شده است، ترديدپذير و انکارشدني نيست.
2. زيارت هم ميتواند در زمان حيات پيامبر(ص) و امامان معصوم: باشد و هم پس از مرگ ظاهري ايشان و به صورت زيارت مراقد شريفه و قبور مطهر آنها.
3. در تشريع زيارت، مانند ساير عبادتها، اهداف خاصي منظور بوده كه زائر بايد در تحقق آنها جديت كند تا اعمالش مقبول واقع شود و به ثوابهاي مذكور نائل آيد.
4. اهدافي را كه در تشريع زيارت منظور بوده، ميتوان در امور زير خلاصه كرد:
الف) تجديد پيمان و اعلام وابستگي به امت اسلامي و مكتب امامت و ولايت و اعلام وفاداري و حمايت از آنها. اين نكته همان چيزي است كه در احاديث به عنوان حق امام(ع)، معرفي شده است. حق امام(ع) اين است كه پيشوا و مقتدا شناخته شده و از او پيروي شود و امامت به همين معناست.
ب) حضور در جايگاهي مقدس براي عبادت، توجه به خداي متعال، راز و نياز با او، عرض بندگي، توبه از گناهان گذشته، تصميم به ترك آنها براي هميشه، تزكيه و تهذيب نفس، تحصيل ملكه تقوا و در يك كلام، دگرگوني نفساني و پاكسازي نفس از اخلاق زشت و آراستن آن به اخلاق نيك كه اين را ميتوان از بهترين آثار زيارت به شمار آورد.
چه بسا افراد گمراه و معصيتكاري كه در سفر حج يا زيارت پيامبر(ص) و ائمه بقيع: يا زيارت ديگر امامان، انقلاب دروني پيدا كرده و از كردار زشت خود پشيمان شده و به صورت انساني پاك بازگشتهاند. هر زائري ميتواند چنين حالي پيدا كند؛ البته در صورتي كه بخواهد و در اين راه قدم بردارد.
تشريع زيارت و تأكيد آن و ثوابهايي كه بر آن تصور شده، به منظور الگو قرار دادن و پيروي عملي از گفتار و كردار آنهاست، نه بخشايش گناهان و جرئت دادن به مردم در ارتكاب معاصي به اميد شفاعت. در برخي احاديث، به اين نكته مهم تصريح شده است؛ محمد بن مسلم ميگويد:
به امام صادق(ع) عرض كردم: «وقتي ما به زيارت پدرت ميرويم، در حال حج نيستيم؟» فرمود: «چرا در حال حج هستيم». عرض كردم: «پس آنچه بر حاجيان لازم است، بر ما هم واجب است؟» امام فرمود: «مثلاً چه؟» عرض كردم: «يعني كارهايي كه حاجيان بايد انجام دهند». امام فرمود: «رعايت اين امور بر زائران واجب است. با هم سفرانت خوشرفتار باش؛ كم سخن بگوي، مگر در كارهاي خير؛ پيوسته در حال ذكر خدا باش؛ نظافت و پاكيزگي را رعايت كن؛ قبل از مشرف شدن به حرم غسل كن؛ در حال خضوع و فروتني باش؛ زياد نماز بگزار و بر محمد و آل محمد زياد صلوات بفرست.
و بر تو لازم است از كارهايي كه بايد اجتناب کني، اجتناب نمايي؛ لازم است از نگاه به [مناظر حرام] اجتناب نمايي؛ بر تو لازم است به نيازمندان از برادرانت كمك نمايي؛ بر تو لازم است كه تقيه را كه قوام دينت بدان بستگي دارد، رعايت نمايي؛ از ارتكاب كارهاي حرام اجتناب كن؛ از خصومت و دشمني پرهيز كن؛ از قسم و سوگند اجتناب كن، اگر اينگونه رفتار كني، حج و عمرهات مقبول ميگردد و استحقاق آن را پيدا ميكني كه در برابر هزينههايي كه صرف كردهاي، به پاداش نيك برسي و با مغفرت و رحمت و رضوان الهي به وطن بازگردي».[43]
حال عبادت، يكي از بركات زيارت
بعضي مكانها به اعتبار انتسابشان به خداي متعال، از قداست ويژهاي برخوردارند؛ مانند مسجدالحرام و مسجد پيامبر و ديگر مسجدهاي بزرگ و كوچك. در اين قبيل مكانها، انسان احساس معنويت ميکند و بيشتر و بهتر به ياد خدا ميافتد و حال عبادت و دعا پيدا ميکند. در اثر همين معنويت و توجه است كه از ثواب بيشتري برخوردار خواهد شد و به همين دليل به نمازگزاران سفارش شده تا جايي که امکان دارد، نمازشان را در مساجد بخوانند؛ چرا كه ثوابهاي متفاوتي برايشان مقرر شده است.
حرم مقدس پيامبر اعظم(ص) و امامان معصوم: نيز به اعتبار انتسابشان به آن بزرگواران، همين ارزش را پيدا كرده است. زائر وقتي داخل اين مكانهاي مقدس ميشود، احساس معنويت خاصي پيدا ميکند و بيشتر دوست دارد نماز و دعا بخواند و با خداي خويش راز و نياز كند. چه بسا انسان در اين مکانها، به فكر گناهانش ميافتد و توبه ميکند. چه زائران فراواني كه در آن محيط معنوي و نوراني به خود آمده و دگرگون شدهاند؛ چه افرادي که اهل نماز نبودند يا در نمازشان سستي ميکردند، اما نمازخوان شدند؛ چه کساني که اهل فسق و فجور بودند و از كردار خود توبه كردند و چهبسا افرادي كه به امامت و حتي به اصل اسلام ايمان نداشتند و در اثر جذبههاي معنوي آن مكانهاي مقدس، به حق گرويدند؛ چنانكه نمونههايش را بسيار ديده يا شنيدهايم.
زيارتنامهها
در تحقق زيارت، همين اندازه كافي است كه زائر به قصد زيارت و تعظيم زيارتشونده، در زيارتگاه حضور يابد و خواندن زيارتنامه شرط قبولي زيارت نيست. زائر ميتواند در آن مكان مقدس نماز يا قرآن بخواند و ثوابش را به روح زيارتشونده اهدا كند. او ميتواند براي خودش و ساير مؤمنان دعا كند و در گوشهاي بنشيند و با خداي خويش خلوت كند.
در آداب زيارت، مطالبي در كتب ادعيه نوشته شده است كه ميتوانيد بدانها مراجعه کنيد. در اين رابطه به چند نكته مهم اشاره ميكنيم:
نكته اول: زيارت يك عبادت است و در قبولي عبادت، قصد قربت و جلب رضاي خداي متعال، شرط لازم است. اگر زائر به منظور عرض حاجت و اميد به حل مشكلات زندگي به زيارت ميرود، بايد توجه داشته باشد كه به هر حال، كليد حل مشكلات در اختيار خداي سبحان است و از توسل به امام(ع) يا پيامبر(ص)، جز واسطهگري و شفاعت، كاري ساخته نيست و در نهايت، حل همه مشكلات در اختيار خداي قادر متعال است.
نكته دوم: ارزش زيارت زائران، به مقدار شناخت و معرفتي است كه نسبت به زيارتشونده دارند و از اين جهت، زائران بسيار متفاوتاند. بنابراين، زائر بايد در شناخت هرچه بهتر و صحيحتر زيارتشوندهاش تلاش كند و اين همان است كه در احاديث به عنوان «عارفاً بحقه» از آن ياد شده است.
نكته سوم: زيارت، يك سفر معنوي و روحاني است. زائر بايد قبل از سفر و در حال سفر، همواره به اين نكته توجه داشته باشد كه به يك سفر معنوي و عبادي و به ديدار امامي ميرود كه بر ظاهر و باطن او آگاه است.
توجه به معاني زيارتنامهها
زيارتنامهخواني نوعي گفتوگو با شخص زيارتشونده است. بنابراين، زائر بايد بداند با چه كسي صحبت ميکند و چه ميگويد و از او چه انتظاري دارد و خواستههايش بر طبق ضوابط اسلامي، صحيح است يا نه؟ اگر زيارتنامه را به زبان عربي ميخواند بايد در معاني آن نيز دقت و توجه داشته باشد. خواندن يك زيارتنامه كوتاه با حضور قلب و توجه به معاني آن، بر خواندن يك زياتنامه طولاني و بدون توجه به معاني، ترجيح دارد و آموزندهتر است.
در زيارت امام حسين(ع) ميخوانيم:
يا اباعبدالله اشهد انك تشهد مقامي و تسمع كلامي و انك حي عند ربك ترزق فاسأل ربك و ربّي في قضاء حوائجي.[44]
اي ابا عبدالله! شهادت ميدهم كه تو جايگاه مرا مشاهده ميكني و كلام مرا ميشنوي و نزد پروردگارت زنده هستي و از آن مقام عالي، روزي ميگيري. از پروردگارت و پروردگار من در برآورده شدن حاجتم، تقاضا كن.
در زيارت اميرالمؤمنين(ع) نيز ميخوانيم:
اللهم اني عبدك و زائرك متقرباً اليك بزيارة اخي رسولك و على كل مأتي و مزور حق لمن اتاه و زاره و انت خير مأتي و اكرم مزور فاسئلك يا الله يا رحمن و... ان تصلي على محمد و آل محمد و ان تجعل تحفتك اياي من زيارة أخى رسولك فكاك رغبتي من النار و ان تجعلني ممن يسارع في الخيرات و يدعوك رغباً و رهباً و تجعلني من الخاشعين.[45]
خدايا! من بنده تو و زائر تو هستم. به منظور تقرب به تو، به زيارت برادر رسولت (علي) آمدهام و هر زائري حقي بر زيارت شوندهاش دارد و تو بهترين زيارتشونده هستي. خدايا! از تو تقاضا دارم كه بر محمد و آل محمد درود بفرستي و تحفه مرا در زيارت برادر رسولت، آزاديم از آتش دوزخ قرار بدهي و مرا از جمله كساني قرار دهي كه در انجام كارهاي خير، پيشقدم باشند و از روي رغبت و ترس، تو را بخوانند و مرا از جمله خاشعين قرار دهي.
در زيارت امام حسين(ع) به چند نكته مهم اشاره شده است:
1. اقرار زائر به اينكه امام حسين(ع) در عالم برزخ، زنده است و زائر خود را مشاهده ميکند و كلامش را ميشنود؛
2. زائر از امام(ع) تقاضا ميکند كه برآورده شدن حاجاتش را از خدا بخواهد و در اين جهت، خدا را همه كاره ميداند.
در زيارتنامه حضرت علي(ع) نيز به چند نكته مهم و آموزنده اشاره شده است:
1. زائر، خودش را بنده خدا و زائر او معرفي ميکند؛
2. زائر، هدف از زيارتش را تقرب به خدا بيان ميکند؛
3. اداي حق زائر نيز بر عهده خداست؛
4. زائر، پاداش خود از اين زيارت را اين موارد ميداند: «درود خدا بر پيامبر9، آزادي از عذاب دوزخ، توفيق بر انجام كارهاي خير و تقاضاي توفيق به اينكه از خاشعان در برابر خدا باشد».
با توجه به نكات پيشگفته، روشن شد كه محتواي زيارتنامهها، اموري مهم و آموزنده است و زائر بايد به آنها توجه و عنايت داشته باشد و خواندن زيارتنامهها بدون توجه به معاني آنها، كار درستي نيست و توقع ثوابهاي مقرر بر چنين زيارتهايي، انتظاري بيجاست.
عمل امام به احكام در زيارتنامهها
يكي از موضوعهاي مهمي كه در زيارتنامهها آمده است، شهادت زائر به اين مطلب است كه امام، نسبت به انجام وظايف ديني، ملتزم و جدي بوده و دشواري آنها را تحمل ميكرده است، براي نمونه در زيارت امام حسين(ع) آمده است:
السلام عليك يا مولاي يا ابا عبدالله و رحمة الله و بركاته. اشهد انك قد اقمت الصلاة و آتيت الزكوة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر و تلوت الكتاب حق تلاوته و جاهدت في الله حق جهاده و صبرت الاذى في جنبه محتسباً حتى اتاك اليقين... اتيتك يا مولاي يابن رسول الله، عارفاً بحقك موالياً لاوليائك معادياً لاعدائك و مستبصـراً بالهدى الذي انت عليه، عارفاً بضلالة من خالفك، فاشفع لي عند ربك.[46]
سلام بر تو اي مولاي من، اي ابا عبدالله؛ رحمت و بركات خدا بر تو باد. شهادت ميدهم كه تو نماز را برپا داشتي و زكات اموالت را پرداخت كردي؛ امر به معروف و نهي از منكر نمودي؛ كتاب خدا را همانگونه كه بايد و شايد، قرائت كردي و در راه حق به طور شايسته جهاد كردي و در راه خدا و براي انجام وظيفه، آزار و اذيتها را تحمل نمودي... (تا اينكه ميگويي) به سوي تو آمدم اي مولاي من يابن رسول الله! در حالي كه زائر تو و عارف به حقت هستم. با دوستان تو دوست و با دشمنانت دشمن هستم. به هدايتي كه تو پيشواي آن هستي، بصيرت يافتم و به گمراهي مخالفانت آگاهم. پس نزد پروردگارت از من شفاعت كن.
خواننده محترم توجه دارد كه امور مذكور در اين زيارتنامه، از جمله احكام مهم اسلامي است كه زائر شهادت ميدهد كه امام حسين(ع)، آنها را به بهترين شکل، در حدي كه به مقام يقين رسيده، انجام داده است. زائر در پايان اين سخن به امام عرض ميکند: «يابن رسول الله! من به زيارت تو آمدهام؛ در حالي كه به حق تو آگاهم؛ با دشمنانت دشمن و با دوستانت دوست هستم. راه تو را شناختهام [و از آن پيروي ميكنم] و به گمراهي مخالفانت ايمان دارم». در پايان اين سخن به امام عرض ميکند: «پس نزد پروردگارت از من شفاعت كن». اگر زيارت زائر اين چنين بود، ميتواند به ثوابهاي مقرر اميدوار باشد.
نكته ديگري كه از اين زيارتنامه برداشت ميشود اين است كه زائر از روي بصيرت، شهادت ميدهد كه امام حسين(ع) به بهترين شکل به وظايف خود عمل كرده و او را به عنوان امام واجب الاطاعه قبول دارد. در اين حال، زائر با خود ميگويد، پس من نيز بايد نسبت به انجام اين وظايف و ديگر وظايف اسلامي ملتزم باشم تا از پيروان راستين امام(ع) بوده و رستگار شوم. به همين دليل ميتوان گفت، توجه به محتواي زيارتنامهها لازم است؛ چراكه جنبه آموزندگي دارند؛ مانند همين مطلب در زيارتنامه اميرالمؤمنين(ع) در روز عيد غدير آمده است. در فرازي كوتاه از آن، چنين ميگوييم:
السلام عليك يا اميرالمؤمنين عبدت الله مخلصاً و جاهدت في الله صابراً وجدت بنفسك محتسباً و عملت بكتابه و اتبعت سنة نبيه و اقمت الصلاة و آتيت الزكاة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر ما استطعت مبتغياً ما عندالله راغباً فيما وعدالله لا تحفل بالنوائب و لا تهن عند الشدائد.[47]
سلام بر تو اي اميرمومنان! كه با اخلاص كامل، خدا را اطاعت كردي و در راه خدا جهاد كردي. در فرمانبرداري از خدا، جان خود را فدا ساختي، به كتاب خدا عمل كردي و از سنت پيامبر(ص) پيروي نمودي؛ نماز را بر پا داشتي و زكات را ادا نمودي؛ در حد قدرت امر به معروف و نهي از منكر كردي، وظايف بندگي را با شوق و اميد به وعدههاي خدا انجام دادي، از سختيها باك نداشتي و در حوادث دشوار، سستي به خرج ندادي.
زائر در اين زيارتنامه، پس از سلام به اميرمؤمنان علي(ع)، به اخلاص آن حضرت در عبادت خدا، جهاد در راه خدا، عمل به كتاب خدا و سنت پيامبر خدا(ص)، اقامه نماز، اداي زكات و سعي در امر به معروف و نهي از منكر، شهادت ميدهد. اكنون اين سؤال مطرح ميشود كه هدف زائر از اين شهادتها چيست؟ آيا ميخواهد بگويد، تو اينگونه بودي تا من بيايم به زيارت تو و ثواب ببرم؟! اين احتمال بعيد به نظر ميآيد. بيگمان ميتوان گفت، منظور اين است كه زائر بگويد، من شهادت ميدهم كه تو در عمل به احكام دين و عبادت پروردگار جهان، اينگونه جدي بودي. اكنون من به زيارت تو آمدهام تا بگويم تو امام و پيشواي من هستي و بايد در عمل، مانند تو باشم. اگر در عمل كوتاهي كردهام، اكنون از كردارم پشيمانم و توبه ميكنم و قصورات و تقصيراتم را جبران خواهم كرد.
آنچه گفته شد، نمونهاي بود از زيارتنامهها كه در بيشتر آنها، اين قبيل مطالب وجود دارد و ميتوان از آنها استفاده کرد. بنابراين، زيارت رفتن و زيارتنامه خواندن، نوعي عبادت محسوب ميشود و جنبه بازگشت بنده به سوي خدا، خودسازي و تزكيه و تهذيب نفس دارد.
زيارتنامهها از جهت سند
با توجه به اينكه زيارت و زياتنامه خواندن، از عبادات به شمار ميآيد، بايد مشروعيت آن از طريق احاديث صحيح به ما رسيده باشد. آيا زيارتنامهها اين چنين هستند. در پاسخ، به چند مطلب اشاره ميکنيم:
مطلب اول: در مشروعيت اصلي زيارت به عنوان يك عبادت مستحب، نبايد ترديد كرد؛ چون در اين رابطه احاديث فراواني داريم كه متواتر معنوي و قطعي هستند؛ چنانكه پيش از اين به برخي از آنها اشاره شد.
مطلب دوم: زائر به قصد تعظيم در آن مكان مقدس حضور مييابد و عرض ادب ميکند و ميتواند زيارتنامه بخواند يا اعمال ديگري را كه پيش از اين بدانها اشاره شد، انجام دهد.
مطلب سوم: زائر اگر خواست زيارتنامه بخواند، سعي كند زيارتنامههايي را بخواند كه با اسناد معتبر و صحيح شرعي نقل شده باشند؛ چنانكه بعضي زيارتنامهها اين چنين هستند. در اين رابطه ميتوان از كتابهاي ادعيه معتبر استفاده كرد.
مطلب چهارم: بعضي زيارتنامهها يا به طور مرسل نقل شدهاند يا در بين راويان آنها، افراد مجهول يا ضعيف و غير مؤثق ديده ميشود. در اين موارد، علما به قاعده «تسامح در ادله سنن» تمسك نموده و گفتهاند، زائر ميتواند به قصد رجاء و اميد به ثواب، آنها را بخواند.
مطلب پنجم: مطلب پيشگفته صحيح است، مگر در مواردي كه در متن زيارتنامه مطالبي مربوط به اصول عقايد، مانند خداشناسي، معاد، نبوت و امامت وجود داشته باشد و بخواهيم به آنها استناد كنيم. در چنين مواردي بايد حتماً صحت اسناد آنها به اثبات رسيده باشد.
نكته ديگر اينكه در متن زيارتنامهها، ميتوانيم از كتب ادعيه معتبر مانند «مفاتيح الجنان» استفاده کنيم.
زيارتگاههاي مورد احترام شيعيان
1. پيامبر اكرم(ص) در مدينه منوره (حجاز).
2. فاطمه زهرا(ع) در مدينه منوره.
3. علي بن ابيطالب(ع) در نجف اشرف (عراق).
4. امام حسن مجتبي(ع) در مدينه منوره.
5. امام حسين(ع) در كربلا (عراق).
6. علي بن الحسين امام سجاد(ع) در مدينه منوره.
7. امام محمد باقر(ع) در مدينه منوره.
8. امام جعفر صادق(ع) در مدينه منوره.
9. موسي بن جعفر(ع) در كاظمين (عراق).
10. امام رضا(ع) در مشهد مقدس (ايران).
11. امام جواد(ع) در كاظمين (عراق).
12. امام علي النقي(ع) در سامراء (عراق).
13. امام حسن عسكري(ع) در سامراء.
14. امام زمان(ع) در قلب و نظر شيعيان و همه منتظران ظهور.
هر يك از اينها زيارتگاه و زيارتنامههايي دارند كه در كتب ادعيه، مانند مفاتيح الجنان نوشته شده است.
زيارت امامزادهها
امامزاده به شخصي گفته ميشود كه بيواسطه يا باواسطه، با يكي از امامان معصوم نسبت دارد. سيد نيز امامزاده، ناميده ميشود که تعداد آنها بسيار زياد است و در كشورهاي مختلف، به ويژه ايران، افغانستان، عراق، سوريه، مصر و حجاز پراكندهاند.
از آنجايي که اين افراد، منسوب به پيامبر(ص) و امام(ع) و از اولاد حضرت زهرا3 بودهاند، شيعيان در زمان حياتشان به آنان احترام ميگزاردند و بعد از مرگ نيز به زيارت قبر آنها ميرفتند و به منظور احترام به آنها، براي برخي از آنها قبه و بارگاه ميساختند و چهبسا برايشان نذرو نياز ميكردند.
احترام به سادات صالح و صحيح النسب در زمان حياتشان و بعد از مرگشان، در واقع احترام به پيامبر(ص) و تبعيت از فرمان خدا در آيه مودت ذيالقربي است. در قرآن ميفرمايد: (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى)؛ «اي پيامبر! به مردم بگو: من براي رسالتم از شما مزدي نميخواهم جز دوستاري خويشاوندانم». (شوري: 23) البته اين حكم، به ساداتي كه صالح و ديندار بودهاند، اختصاص دارد.
بيشك همه سادات ديندار و صالح، از اين امتياز برخوردارند. ولي افرادي از آنان كه در دينداري و ترويج و گسترش و خدمت به اسلام و مسلمانان، كوشش كردهاند، از ارزش بيشتري برخوردار هستند و مسلمانان وظيفه دارند نسبت به اداي احترام به آنان، عنايت داشته باشند؛ به ويژه به شهداي آنان.
در بين امامزادگان به چند شخصيت مهم اشاره ميشود:
يكي از آنان و در رأس همه حضرت عباس(ع)، فرزند امام علي(ع) و برادر امام حسين(ع) است. نقش او در حادثه كربلا و فداكاريهايش روشن است و به همين دليل بر زيارت ايشان تأكيد شده است؛
دومين امامزاده ممتاز، حضرت علي اكبر(ع)، فرزند امام حسين(ع) است كه در حادثه كربلا به شهادت رسيد و در كنار مرقد امام حسين(ع) زيارت ميشود.
سومين امامزاده ممتاز را ميتوان حضرت معصومه3 معرفي كرد كه فرزند بيواسطه حضرت موسي بن جعفر و خواهر امام رضا8 است و در شهر قم، قبه و بارگاهي دارد و امامان بر زيارتش تأكيد داشتهاند؛ چنانكه در كتاب «سفينة البحار» آمده و ميتوانيد آن را مطالعه كنيد.[48]
چهارمين امامزاده معتبر و ممتاز، حضرت عبدالعظيم حسني است كه در شهر ري مدفون است و حرم و قبه بزرگي دارد و در آنجا زيارت ميشود. او از فرزندان باواسطه امام حسن مجتبي(ع) و از سادات و علماي بزرگ بود. وي از راويان احاديث و خدمتگزاران مكتب تشيع بود و از امامان معصوم: حمايت ميكرد و به نقل احاديث آنان عنايت داشت. او عقايد خود را بر امامهادي(ع) عرضه داشت و مورد تأييد قرار گرفت و امام7 دربارهاش فرمود: «انت وليّنا حقاً».[49] به زيارت قبر ايشان نيز سفارش شده است.[50]
آنچه بدان اشاره شد، در رابطه با برخي امامزادگان معروف و ممتاز بود. البته امامزادگان فراوان ديگري نيز داريم؛ مانند حضرت زينب3 در شام، و حضرت احمدبن موسي(ع) شاه چراغ در شيراز و امامزادگان ديگر در همه بلاد كه ذكر آنها و شرح حالشان در اينجا ضرورت ندارد. آنچه بايد در اينجا به آن اشاره كنم، دو مطلب است:
يك: زيارت اينان به عنوان احترام پيامبر(ص) و امامان معصوم: و اظهار مودت نسبت به ذيالقربي، امري مطلوب است.
دو: زيارتنامههايي كه براي آنان خوانده ميشود، غالباً چندان سند معتبري ندارد. اگر سند معتبري داشتند، ميتوانيد از آنها استفاده کنيد؛ وگرنه در چنين مواردي، اصل حضور در زيارتگاهها امري مطلوب است و ميتوانيد در آنجا نماز يا قرآن بخوانيد و ثوابش را به روح آن بزرگواران اهدا نماييد.
[22]. وسائل الشيعه، ج14، ص419: «عن ابي عبدالله7 قال: من زار قبر أبي عبدالله عارفاً بحقه غفرالله له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر».
[23]. همان، ص418: «في صحيفة الرضا(ع) عن آبائه عن أبي جعفر(ع) قال: من زار قبر الحسين(ع) عارفاً بحقه كتبه الله في عليين».
[24]. وسائل الشيعه، ج14، ص554: «حمزة بن عمران قال: قال ابوعبدالله(ع): تقتل حفدتي بارض خراسان، في مدينة يقال لها طوس، من زاره اليها عارفاً بحقه أخذته بيدي يوم القيامة و ادخلته الجنة و ان كان من اهل الكبائر، قلت له جعلت فداك و ما عرفان حقه؟ قال: يعلم انه امام مفترض الطاعة، غريب شهيد، من زاره عارفاً بحقه اعطاه الله عزوجل اجر سبعين شهيداً ممّن استشهد بين يدي رسول الله7 على حقيقة».
[25]. همان، ص415: «قال الصادق(ع): من زار قبر الحسين(ع) و هو يعلم انه امام من قبل الله مفترض الطاعة على العباد غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر، الخ».
[26]. وسائل الشيعه، ج14، ص322: «حسن بن علي الوشاء عن ابي الحسن الرضا7 قال: ان لكل امام عهداً في عنق اوليائه و شيعته و ان من تمام الوفاء بالعهد زيارة قبورهم، فمن زارهم رغبة في زيارتهم و تصديقاً بما رغبوا فيه كان ائمتهم شفعائهم يوم القيامة».
[27]. همان، ص410: «قال ابوالحسن موسى(ع): ادنى ما يثاب به زائر ابي عبدالله الحسين(ع) بشط الفرات، اذا عرف حقه و حرمته و ولايته ان يغفرله ما تقدم من ذنبه و ما تأخر».
[28]. همان، ص332: «قال الصادق(ع): من زار اماماً مفترض الطاعة و صلى عنده اربع ركعات كتب الله له حجة و عمرة».
[29]. سفينة البحار، شيخ عباس قمي، ج3، ص518: «عن الصادق(ع) قال: اذا حج احدكم فليختم حجه بزيارتنا فان ذلك من تمام الحج».
[30]. همان: «قال الحسن بن علي7: لرسول الله9: يا ابتاه! ما جزاء من زارك؟ فقال رسول الله يا بني من زارني حياً او ميتاً او زار اباك او اخاك او زارك كان حقاً علّي أن ازوره يوم القيامة و اخلصه من ذنوبه».
[31]. وسائل الشيعه، ج14، ص321: «زراره عن ابي جعفر7 قال: انما امر الناس ان يأتوا هذه الاحجار، فيطوفوا بها ثم يأتونا فيخبرونا بولايتهم و يعرضوا علينا نصرهم».
[32]. احاديث مربوطه را ميتوان در كتب روايي مانند بحارالانوار، ج14، ج 97، ج98 و ج99؛ مستدرك الوسائل، ج10؛ ميزان الحكمه، ج2 و كتاب سفينة البحار و كتب مزار مانند كامل الزياره محمد بن قولويه قمي مطالعه كرد. همچنين در كتب روايي اهل بيت: نيز در موضوع زيارت، احاديث فراواني وجود دارد.
[33]. در كتاب كامل الزياره در رابطه با اينگونه احاديث، بابي اختصاص يافته (باب 54) و بيش از هجده حديث در آن آمده است.
[34]. وسائل الشيعه، ج14، ص554.
[35]. همان، ص415.
[36]. وسائل الشيعه، ج14، ص322.
[37]. همان، ص321.
[38]. همان، ص415: «قال الصادق(ع): من زار قبر الحسين(ع) و هو يعلم انه امام من قبل الله مفترض الطاعة على العباد غفرالله له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر».
[39]. وسائل الشيعه، ج14، ص410: «عن ابي الحسن موسى(ع) قال: ادنى ما يثاب به زائر ابي عبدالله الحسين(ع) بشط الفرات اذا عرف حقه و حرمته و ولايته ان يغفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخّر».
[40]. همان، ص322: «عن ابي الحسن الرضا(ع) قال: ان لكل امام عهداً في عنق اوليائه و شيعته و ان من تمام الوفاء بالعهد زيارة قبور هم فمن زارهم رغبة في زيارتهم و تصديقاً بما رغبوا كان ائمتهم شفعائهم يوم القيامة».
[41]. همان، ص552: «الى ان قال: الا فمن زاره في غربته و هو يعلم انه امام بعد ابيه مفترض الطاعة من الله عزّوجلّ كان كمن زار رسول الله9».
[42]. وسائل الشيعه، ج14، ص554: «عن ابي عبدالله(ع) قال: تقتل حفدتي بارض خراسان في مدينة يقال لها طوس، من زاره اليها عارفاً بحقه اخذته بيدي يوم القيامة و ادخلته الجنة و ان كان من اهل الكبائر(قال الراوي) قلت له جعلت فداك و ما عرفان حقه؟ قال: يعلم انه امام مفترض الطاعة غريب شهيد من زاره عارفاً بحقه اعطاه الله عزّوجلّ اجر سبعين شهيد ممّن استشهد بين يدي رسول الله9 على حقيقة».
[43]. كامل الزياره، ص130: «محمد بن مسلم عن ابي عبدالله7 قال: قلت له: اذا خرجنا الى ابيك أفلسنا في حج؟ قال: بلى. قلت فيلزمنا ما يلزم الحاج؟ قال: من ماذا؟ قلت: من الاشياء التي يلزم الحاج. قال يلزمك حسن الصحابة لمن يصحبك و يلزمك قلة الكلام الا بخير و يلزمك کثرة ذكر الله و يلزمك نظافة الثياب و يلزمك الغسل قبل ان تأتي الحائر و يلزمك الخشوع و كثرة الصلاة والصلاة على محمد و آل محمد، و يلزمك التوقير لاخذ ما ليس لك و يلزمك ان تغضّ بصرك و يلزمك ان تعود الى اهل الحاجة من اخوانك اذا رايت منقطعاً و المواساة، و يلزمك التقية التي قوام دينك بها و الورع عما نهيت عنه و الخصومة و كثرة الايمان و الجدال الذي فيه الايمان فاذا فعلت ذالك تم حجك و عمرتك و استوجبت من الذي طلبت ما عنده بنفقتك و اغترابك عن اهلك و رغبتک فيما رغبت ان تنصـرف بالمغفرة و الرحمة و الرضوان».
[44]. مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، ص735.
[45]. مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، ص675.
[46]. مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، ص612.
[47]. مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، ص641.
[48]. ر.ك: سفينة البحار، ج7، ص124.
[49]. بحارالانوار، ج3، ص268.
[50]. همان، ج6، ص30.