پرسش وپاسخ

تفسير بند 7، 8 و 9 دعاي جوشن کبير را لطفا ارسال بفرماييد.
يَا ذَا الْحَمْدِ وَ الثَّنَاءِ: (اي صاحب حمد و ثتاء) «حمد» به معناي ستايش موجودي است كه داراي جمال اختياري است. مدح اعم از حمد است، زيرا مدح در باره ستايش ...

با سلام. تفسير بند 7، 8 و 9 عاي جوشن کبير را لطفا ارسال بفرماييد. با سپاس

شرح و تفسير اين سه بند خيلي زياد است و از سویي مشخص نيست که منظور شما تفسير و شرح در چه سطحي مي خواهيد، تفسير يک مورد ارسال مي شود و بندهاي ديگر را به شرح «شرح اسماء الحسني، تأليف ملا هادي سبزواري» مراجعه کنيد.

شرح اجمالي بند 8 دعاي جوشن کبير:

يَا ذَا الْحَمْدِ وَ الثَّنَاءِ: (اي صاحب حمد و ثتاء)

«حمد» به معناي ستايش موجودي است كه داراي جمال اختياري است. مدح اعم از حمد است، زيرا مدح در باره ستايش زيبائي هاي غير اختياري نيز به كار مي رود مثلا درباره بوي خوش گل يا تلألؤ مرواريد مدح به كار مي رود، ولي حمد به كار نمي رود . جمالش اختياري نيست و خدادادي است. با تأمل در اين نكته روشن مي شود كه هيچ حمدي از هيچ حامدي در برابر هيچ امر محمودي سر نمي‏ زند مگر آن كه در حقيقت حمد خدا است، زيرا همه مخلوقات فعل خداوند هستند. هر جمالي كه موجودات داشته باشند، به خداوند متعال بر مي گردد.(1)

«ثناء» هم به معناي ستايش و مدح مي باشد.

يَا ذَا الْفَخْرِ وَ الْبَهَاءِ: (اي صاحب فخر و بهاء)

«فخر» به معناي مباهات و نازيدن به دارايي هاست(2). اين كار براي انسان مذموم و براي خداوند متعال ممدوح است زيرا انساني كه به دارايي هاي خود مي نازد ، به دارايي هايي كه مالك اصلي آن خداوند متعال است مي نازد. فخر فروشي با دارايي هاي كه مالك اصلي آن شخص ديگري است مذموم است. اما دارايي هاي خداوند متعال متعلق به خود اوست. نازيدن به آن مذموم نيست.

«بهاء» هم به معناي حُسن و جمال است.(3)

يَا ذَا الْمَجْدِ وَ السَّنَاءِ: (اي صاحب مجد و سناء)

«مجد» به معناي نهايت و كثرت شرافت و بزرگواري است (4) . «سناء» هم مترادف مجد مي باشد.

 يَا ذَا الْعَهْدِ وَ الْوَفَاءِ: ( اي صاحب عهد و وفا)

معناي عهد و وفاداري  واضح است . منظور از اين عبارت اين است كه خداوند متعال عهدي دارد كه وفادار نسبت به آن عهد نيز مي باشد. اما درباره اينكه مراد از آن عهد الهي چيست كه به آن وفادار است ،ممكن است منظور همان مطلبي باشد كه در آيه 60 و 61 سوره يس بيان شده:

« أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَابَنيِ ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ الشَّيْطَانَ  إِنَّهُ لَكمُ‏ْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ(*) وَ أَنِ اعْبُدُونيِ  هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيم.» «آيا با شما عهد نكردم اي فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، كه او براي شما دشمن آشكاري است(*) و اينكه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است».

يَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضَاءِ (اي صاحب عفو و رضا)

عفو به معناي گذشت از گناه است . رضا هم به معناي خشنودي مي باشد ،يعني خداوند متعال اهل آمرزش بندگان و رضايت و خشنودي از ايشان است:« فَأُولئِكَ عَسَي اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً(5) ؛ پس آن ها هستند كه اميد است خداوند از آنان در گذرد، و خدا همواره بسيار عفوكننده و آمرزگار است».

يَا ذَا الْمَنِّ وَ الْعَطَاءِ: (اي صاحب نعمت و عطا)

كلمه «مَنّ» در اصل به معناي سنگ هايي است كه با آن وزن مي‏كنند . به همين دليل هر نعمت سنگين و گرانبهايي را «منت» مي‏گويند. اگر جنبه عملي داشته باشد، يعني كسي عملا نعمت بزرگي به ديگري بدهد، كاملا زيبا و ارزنده است  اما اگر كسي كار كوچك خود را با سخن، بزرگ كند و به رخ افراد بكشد، كاري است بسيار زشت، بنا براين منتي كه نكوهيده است، منت زباني و بزرگ شمردن نعمت‏ها در گفتار است. اما منتي كه زيبنده است ،منت عملي و بخشيدن نعمت هاي بزرگ است (6). آنچه درباره خداوند متعال مطرح هست، منت عملي است، يعني خداوند متعال كسي است كه نعمت هاي بزرگي را به انسان ها عطا مي نمايد:« لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَي الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِ...(7) ؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگي بخشيد] هنگامي كه در ميان آن ها، پيامبري از خودشان برانگيخت».

عطاء هم  اعطا نمودن يك چيز از روي فضل و احسان را مي گويند. «عطو» در قرآن در مطلق اعطا و پرداخت هم به كار برده شده است.(8) 

يَا ذَا الْفَصْلِ وَ الْقَضَاءِ: (اي صاحب فصل و قضا)

فصل و قضا را دو جور مي توان معنا كرد:

يك: قضا را به معناي حكم وحتم، و فصل را به معناي جدائي بدانيم. در نتيجه صاحب فصل بودن خدا يعني اين كه خداوند جداكننده حق و باطل است. قضا هم به معناي حكمراني بعد از جدا نمودن بين حق و باطل است.

معناي ديگر :قضا را به معناي اصطلاحي آن بگيريم. مراد از فصل را در اين جا همان قدر بگيريم. بنابراين مراد از اين بند اين مي شود : خداوند صاحب قضا و قدر و تعيين كننده آن هاست.(9)

يَا ذَا الْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ: (اي صاحب عزت و جاودانگي)

عزت به معناي سربلندي و غلبه مي باشد . خداوند متعال در قرآن كريم متذكر شده كه «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً؛(10) تمام عزّت از آن خداست.» بنابراين گرچه برخي از انسان ها به ظاهر قدرت و عزت يافته اند. اما منشأ همه عزت ها و سربلندي ها به خداوند متعال بر مي گردد. منافقاني كه عزت را در سايه حكومت كافران مي جويند، به بيراهه رفته اند.

بقا و جاودانگي هم به اين معناست كه غير از خداوند هر موجودي فرض شود، در ذات خود فاني است. اگر موجودي بقا مي يابد، به واسطه فيض خداوند متعال است. جاودانگي اصيل از آن خداست:« كلُ‏ُّ مَنْ عَلَيهَْا فَانٍ(*) وَ يَبْقَي‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الجَْلَالِ وَ الْاكْرَامِ(11) ؛همه كساني كه روي آن [زمين‏] هستند فاني مي‏شوند، (*)  تنها ذات ذو الجلال و گرامي پروردگارت باقي مي‏ماند.»

يَا ذَا الْجُودِ وَ السَّخَاءِ: (اي صاحب كرم و بذل )

«جود» و «سخاء» اعم و اخص هستند . معمولا «سخاء» در مورد بذل مال به كار مي رود. «جود» درباره بذل جان و مال و آبرو و ..نيز به كار مي رود.

فرق ديگري كه بين «جود» و «سخاء» ذكر كرده اند : جواد همانند كريم بدون درخواست مي بخشد ،ولي سخاوتمند بعد از درخواست سائل مي بخشد.(12)

يَا ذَا الْآلَاءِ وَ النَّعْمَاء: (اي صاحب نعمت هاي باطني و نعمت هاي ظاهري)

«آلاء» به نعمت هاي باطني در مقابل نعمت هاي ظاهري گفته شده و عكس اين مطلب را هم نقل كرده اند (13). به هر حال معناي اين مي شود كه خداوند متعال صاحب و مالك اصلي تمام نعمت هاي انسان اعم از نعمت هاي مادي و معنوي مي باشد.

 

پي نوشت ها:

1. تفسير الميزان، ج‏1، ص 19.

2. مصباح المنير، ج، ص 464.

3.همان، ص65.

4. معجم مقائيس اللغة، ج5، ص 297.

5. نساء(4)، آيه 99.

6. تفسير نمونه، ج‏3، ص 158.

7. آل عمران(3)، آيه 164.

8. قاموس قرآن، ج5، ص 17.

9. شرح اسماء الحسني، تأليف ملا هادي سبزواري، ص 61.

10. يونس(10)، آيه 65.

11. الرحمن(55)، آيه 26 و 27.

12. شرح اسماء الحسني، تأليف مهدي افتخار، ج 1، ص 168.

13. همان.

نظر شما دراین‌باره چيست؟
از اينکه نسبت به شيوه تربيتي و رفتار با فرزند خود اهتمام داريد، خرسنديم. در ابتدا بايد به عرض برسانيم که سال شما تا حدودي کلي است و بهتر بود توضيحات بيشتري ...

با سلام. برخورد با فرزند وقتي مرتکب خطا و گناهي کبيره ( به‌طور پنهاني) می‌شود چيست؟ ازآنجایی‌که بيم از علني کردن می‌رود معمولاً خانواده‌ها سعي می‌کنند قضيه را باز نکنند؛ که متأسفانه اين اقدام باعث تکرار خطا و گناه می‌شود. نظر شما دراین‌باره چيست؟ ممنون می‌شوم راهنمايي بفرماييد.

با سلام و تشکر از ارتباطتان با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني

خواهر گرامي، از اينکه نسبت به شيوه تربيتي و رفتار با فرزند خود اهتمام داريد، خرسنديم. در ابتدا بايد به عرض برسانيم که سال شما تا حدودي کلي است و بهتر بود توضيحات بيشتري می‌دادید تا ما بتوانيم بهتر و کامل‌تر شما را راهنمايي کنيم، مانند اينکه فرزند شما چندساله است؟ دختر است يا پسر؟ چند فرزند داريد؟ اين گناه کبيره که انجام می‌دهد، چيست مانند خود ارضایی، دزدي، دروغ و...؟ چه مدتي است که اين کار را انجام می‌دهد؟ واکنش شما تابه‌حال نسبت به او چگونه بوده است؟ براي ارائه راهکار کامل بهتر است به سؤالات ما جواب داده و دومرتبه آن را براي ما ارسال کنيد. در اين مکاتبه به‌صورت کلي به سؤال شما جواب خواهيم داد.

اصولاً در مواردي مشابه مشكل شما، پدر و مادر با ديدن عمل فرزندشان چنان ناراحت، دلخور و گاه عصباني مي‌شوند كه ممكن است رفتاري خشن و پرخاش آمیز با فرزندشان داشته باشند. آن‌ها نگران‌اند كه مبادا فرزندشان در بزرگ‌سالی نيز دست به رفتارهاي غیرشرعی ديگري بزند. بايد توجه داشت كه فرزندان اغلب بعضي از كارها را بدون آگاهي از ناپسند بودن آن عمل انجام می‌دهند. پس گاهی مخالفت و ممانعت از اين عمل، بدون آگاهي بخشي و فرهنگ‌سازی، احتمالاً به لجبازي او در بزرگ‌سالی منجر گردد.

فرزندان به چند دليل ممكن است علاقه‌مند به انجام کارهاي ناپسند باشند. البته اين دلايل از فرزندي به فرزند ديگر و از شرايطي به شرايط ديگر فرق مي‌كنند.

1. رفتار والدين. والدين ناخواسته رفتارهاي منجر به اين عمل زشت را تقويت مي‌كنند. پدر و مادر می‌بایست در همان دوران ابتدايي شکل‌گیری اين عمل، به فرزند خود تذكر همراه با ملاطفت را داشته باشد.

2. الگوبرداری از اطرافيان. گاهي فرزند با مشاهده رفتار اطرافيانش اين عمل را ياد مي‌گيرد؛ خواه اطرافيان او کودک، نوجوان يا بزرگ‌سال باشند.

3. عدم توجه مثبت والدين به فرزند. گاهی بی‌توجهی والدين به نقاط مثبت و ویژگی‌های منحصربه‌فرد فرزندشان موجب شكسته شدن اعتمادبه‌نفس او می‌شود. درنتیجه فرزند براي جبران اين نقيصه به راه‌های آسیب‌زایی در اجتماع روي می‌آورد كه به‌نوعی رنگ و بوي جلب‌توجه والدين را می‌دهد.

و ...

راهكارهاي جهت مقابله با رفتارهاي گناه‌آلود فرزند

1. آرام باشيد: اگر پدر، مادر با اين عمل فرزندشان مواجه شوند، مهم‌تر از هر چيز آن است كه رفتارهاي هيجاني، تند و اغراق‌آميزي از خود نشان ندهند. آن‌ها بايد بكوشند آرامش خود را حفظ كنند و روشي منطقي و سنجيده براي رويارو شدن با اين رفتار برگزينند.

2. رابطه شفاف و صميمانه با فرزندتان برقرار كنيد: والدين بايد نهايت تلاششان را بكنند تا ارتباطي مؤثر و فعال با فرزندان خود داشته باشند. فرزنداني كه از بودن با پدر و مادرشان احساس صميميت و نزديكي مي‌كنند، نسبت به فرزنداني كه اين احساس را ندارند، تمايل بيشتري براي هماهنگ كردن خود با ارزش‌ها و باورهاي والدينشان دارند.

3. علت انجام اين عمل ناپسند فرزندتان را پيدا كنيد: بهتر است به بررسي رفتارها و موقعیت‌هایی كه در طول روز، فرزند در آن قرار مي‌گيرد بپردازيد؛ مثلاً با چه كساني دوست است، چه نیازهایی دارد، كجا می‌رود و ... . اگر والدين بتوانند علت اصلي مشكل او را پيدا كنند، قادر خواهند بود اين رفتار كودك را اصلاح نمايند. حتي ممکن است گاهي رفتار او به علت يک مشکل جسمي و زيستي باشد که هر چه سریع‌تر بايد اقدام کنيد.

4. فرزند را به ‌دليل اشتباهش شرمنده نكنید: والدين نبايد با سرزنش كردن‌هاي مكرر فرزند، او را دچار احساس گناه كنند. آن‌ها هم‌چنین نبايد لقب‌ها و برچسب‌های ناروا به او بزنند. برخي از اين روش‌ها، شديداً موجب كاهش عزت‌نفس مي‌شود. در عوض والدين می‌توانند با رفتارهاي خود به فرزندشان نشان دهند كه از كار او ناراحت شده‌اند.

5. سعي كنيد راه‌های افزايش اعتمادبه‌نفس را آموزش ببينيد و از همين ابتدا او را فردي باشخصیت بار بياوريد.

6. مفهوم دين و لزوم انجام كارها بر اساس شرع را در يك بازه زماني مشخص به او آموزش دهيد. در اين مورد نيز می‌توانید از کتاب‌هایی که در اين زمينه نوشته‌شده و يا مشاوره تلفني ( 096400) يا کتبي اين مرکز آگاه گرديد.

7. علت اشتباه بودن اين عمل را براي فرزندتان توضيح دهيد: والدين ابتدا بايد اطمينان حاصل كنند كه فرزندشان، ناشايست بودن عملش را فهميده است. آن‌ها مي‌توانند به اين موضوع اشاره كنند كه دختري (يا پسري) با كمالات و ویژگی‌های منحصربه‌فردی چون شما، شايسته نيست توانمندی‌های خودش را صرف چنين عملي كند. زيرا دين مقدس ما از اين عمل نهي كرده است و داراي پیامدهای بي­شمار و بعضاً جبران‌ناپذیری است.

8. رفتارهاي صادقانه فرزندتان را تحسين و تشويق كنيد: پدر و مادر بايد از رفتارهاي شايسته، مناسب و صادقانه فرزند خود حمايت و قدرداني كنند. اگر آن‌ها رفتارهاي شايسته را به‌موقع مورد تحسين خود قرار دهند، موجب تقويت و تكرار آن‌ها در فرزندشان مي‌شوند.

در پايان می‌توانید از کتاب‌هایی که درزمینهٔ تربيت ديني کودکان نوشته‌شده است استفاده کنيد:

•        کتاب‌های دكتر علي قائمي کتاب‌های خوبي هستند كه توسط انتشارات اميري منتشرشده‌اند. (مثل كتابي از ايشان به نام "پرورش مذهبي و اخلاقي كودكان").

•        كتاب "تربيت مذهبي كودك" تألیف سيد مجتبي موسوي زنجانرودي، انتشارات ميثم تمار.

•        كتاب "تربيت ديني كودك و نوجوان: نکته‌ها و روش‌ها" تألیف مريم اديب، انتشارات موسسه فرهنگي منادي تربيت.

 

موفق و پيروز باشيد.

براي ازدواج با آن جوان چه راهکاري را پيشنهاد می‌کنید؟
بهترين گام و اصولی‌ترین و منطقی‌ترین راه براي حلّ مشكل عدم همراهي خانواده با اصل ازدواج شما، ترتيب يك گفتگوي دوستانه با آنان است. فراموش نكنيد كه زماني گفتگو...

با سلام دختري هستم در رشته‌ی پزشکي تحصيل می‌کنم. با واسطه توسط يکي از جوان­هاي انقلابي خواستگاري شدم که قلبا به او علاقه‌مند بودم؛ اما اين جوان تحصيلات پرستاري دارد و هم استاني ما نيست. خانواده‌ام حتي نمی‌گذارند او براي خواستگاری به خانه‌مان بيايد. درواقع خانواده‌ام اصلاً مرا نمی‌بینند و نمی‌خواهند لااقل فعلاً ازدواج کنم. در حالي من مبتلابه کج‌اخلاقی‌های جنسي شده‌ام. براي ازدواج با آن جوان چه راهکاري را پيشنهاد می‌کنید؟

با سلام خدمت پرسشگر گرامي و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني

خواهر گرامي ترس از گناه شما ستودني است و اين نشانگر اين است كه جوان مؤمن و خداشناسي هستيد كه دوست نداريد به گناه و آلودگی‌های اخلاقي مبتلا گرديد، شما را به خاطر داشتن اين روحيه تحسين می‌کنیم و اميدواريم با حفظ و تقويت اين روحيه، هيچ¬گاه به گناه آلوده نگرديد. خيلي جا داشت، مطالب بيشتري را درباره علت مخالفت خانواده‌تان با اين ازدواج بيان می‌کردید تا ما دقیق‌تر در جريان كار شما قرار می‌گرفتیم و می‌توانستیم بهتر شما را راهنمايي کنيم. به‌هرحال توجه شما را به نکات و راهکارهاي زير جلب می‌کنیم.

دلايل احتمالي عدم همراهي خانواده با ازدواج شما:

1) اگر والدينتان در ظاهر به فكر ازدواج شما نيستند و به درد شما نمی‌رسند، احتمالاً به اين خاطر است كه می‌بینند، فرزندشان شرايط و آمادگي براي ازدواج را ندارد. بنابراين توصيه می‌شود كه شما از خود حركتي نشان بدهيد و قدمي در اين خصوص برداريد تا خانواده نيز به كمك شما بشتابند و امدادهای الهي نيز شامل حالتان گردد.

بهترين گام و اصولی‌ترین و منطقی‌ترین راه براي حلّ مشكل عدم همراهي خانواده با اصل ازدواج شما، ترتيب يك گفتگوي دوستانه با آنان است. فراموش نكنيد كه زماني گفتگو مي‌تواند نتیجه‌بخش باشد كه در يك فضاي آرام و خالي از هرگونه تنش باشد. در اين جلسه دوستانه باکمال ادب و احترام خواسته خود را مطرح كنيد. از پدر و مادرتان بخواهيد تا شما را درك و با ازدواج شما موافقت كنند. اگر با اين نوع گفتگوها مشکلتان حل گرديد كه به مراد خود خواهيد رسيد، ولي اگر نتیجه‌ای نگرفتيد و خودتان نتوانستيد رضايت و موافقت آن‌ها را جلب كنيد، از وساطت افراد ديگر استفاده كنيد. از قدرت نفوذ و بيان ساير اعضاي صورت خانواده يا اقوام و خويشان مثل عمو و دايي يا دوستان پدر و مادر و يا امام جماعت يا روحاني محل بهره بجوييد. اصرار و سماجت آميخته به محبت و فرمان‌بری و دعا به درگاه حضرت حق را فراموش نكنيد. به‌هرحال در زندگي هر انساني افرادي هستند كه اشخاص براي آنان احترام خاصي قائل هستند و حرف آنان را مي‌پذيرند، مي‌توانيد از آنان استفاده كنيد و آن‌ها را واسطه قرار دهيد.

2) از طرف ديگر والدين گاهي نگران‌اند كه نكند انتخاب فرزندشان به سبب غلبه احساسات و عواطف باشد و عاقلانه تصميم نگرفته باشد. در اين زمينه توجه شما را به نکات ذيل جلب می‌کنم:

1. توصيه هميشگي ما اين است كه: اگر انديشه ازدواج با كسي را در سر مي‏پرورانيد، قبل از ابراز علاقه به وي، درباره معيارهاي ازدواج و شرايط همسر ايده‏آل شناخت كافي پيدا كنيد. بدين منظور مي‏توانيد از راهنمايي‏هاي افراد باتجربه و خبره و مشاوران مورد اعتمادتان و يا از كتاب‏هاي زير كمك بگيريد:

- جوانان و انتخاب همسر، علی‌اکبر مظاهري، انتشارات پارسيان

- انتخاب همسر، ابراهيم اميني- مشاوره قبل از ازدواج، حسن ملكي- چرا ازدواج موفق، چرا ازدواج ناموفق، گاتمن.

2. متأسفانه معمولاً در انتخاب همسر به خوب بودن عرفي اكتفا می‌شود و به هم‌کفو بودن دختر و پسر توجه كمتري می‌کنند. درحالی‌که محور و اصل معيار انتخاب همسر، همين هم‌کفو بودن است (هم كفوء بودن يعني: تناسب، هماهنگي، همتايي، هم‌شأنی، سنخيت، هم‌طرازی بين دختر و پسر و به‌اصطلاح باهم جور درآمدن زن و شوهر).

3. يکي از موارد هم‌کفو بودن همتايي فرهنگي است. عشق تنها، رابطه را ماندگار نمی‌کند؛ بلكه رابطه به سازگاري فرهنگي هم نياز دارد. تفاوت فرهنگي فقط در مورد اينكه كجا به دنيا آمده‌ایم نيست، كه به آن اهميت ندهيم، فرهنگ در تمام صحنه‌های زندگي اثرگذار است. باورهاي معنوي، اجتماعي، روشن‌فکری، احساسات، ارزش‌ها، چگونگي تربيت بچه‌ها، عادت‌ها، همه به تفاوت فرهنگي وابستگي دارند. بسيار سخت است، كه باهم بنشينيد و در بعضي چيزها توافق كنيد و همان راه را برويد. قطعاً موقع انتخاب راه، تفاوت فرهنگي آن را جهت‌دهی می‌کند و در بهترين شرایط، موجب تنش‌هایی در رابطه شما خواهد شد. در رابطه باوجود يا عدم وجود همتايي فرهنگي ميان دو خانواده تحقيق بيشتري كنيد.

بنابراين از شما می‌خواهیم كه با دورانديشي لازم و جدا نمودن نصايح دلسوزانه، از نصايح خودخواهانه اطرافيان و همچنين دوري از هرگونه احساسات و عواطف زودگذر جواني، تصميم مناسبي اتخاذ كنيد.

اما در مورد اينکه فرموده‌اید « مبتلابه کج‌اخلاقی‌های جنسي شده‌ام» امروزه براي تعديل و كنترل غريزه جنسي راه­هاي متعددي وجود دارد. در اینجا به برخي از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

* برنامه‌ریزی براي اوقات فراغت

* تنظيم خواب: تحقيقات نشان می‌دهد كه بیش‌تر انحرافات به‌خصوص درزمینهٔ مسائل جنسي، از فكرهاي ناسالم و خیال‌پردازی‌هایی كه جوانان قبل از خواب رفتن دارند، ناشي می‌شود. اگر جوان قبل از آن‌که به خواب برود، فكر او به خودش و يك سري مسائل و موضوعات مربوط به دوره جواني، معطوف گردد، کم‌کم به انحرافات كشيده خواهد شد. بنابراين، يكي از روش‌های پيشگيري از انحرافات اين است كه برنامه خواب به‌صورت دقيق تنظيم شود و تا زماني كه خواب بر شما غالب نشده، به رختخواب نرويد. وقتي به رختخواب برويد كه كاملاً خسته و آماده خواب هستيد.

* دوري از محیط‌های آلوده و ناسالم: يكي از علل و عوامل انحرافات جنسي و به‌طور كل انحرافات اخلاقي، محيط آلوده و محرک‌های شهواني است. محيط از طريق وارد نمودن عناصر محرك در گرایش‌های انحرافي، منجر به طغيان غريزه جنسي در جوان می‌شود. مسائلی از قبيل: روابط ناسالم و آزاد دختر و پسر، برخي از سريال­هاي تلويزيوني و فيلم­هاي خارجي و همچنين استفاده نادرست از اينترنت و ماهواره، در تحريك شهوت و غريزه جنسي مؤثر است.

* پرورش تقوا و معنويت در وجود خويش: اگر با تقويت ايمان و نيروي اراده، باورها و اعتقادات جوانان تقويت گردند، بدون شك بخشي از مشكلات آنان، به‌ویژه درزمینهٔ مسائل اخلاقي و شهوت و غريزه جنسي، درمان می‌شود. اگر جوانان از اعماق دل باور نمايد كه خداوند تمام اعمال و رفتار او را می‌بیند و بر اساس عملكرد افراد به آن‌ها پاداش می‌دهد و اساساً سعادت و خوشبختي هر فرد به دست خود او مي¬باشد، در اين صورت، احتمال این‌که مرتكب گناه نشود، بسيار زياد است. يقين داشته باشيد تا زماني كه نيروي ايمان و تقوا در وجود انسان بارور و تقويت نگردد، هيچ ضمانتي در خصوص ايمن ماندن در برابر شهوات و انحرافات اخلاقي وجود ندارد؛ به‌خصوص در وضعيت كنوني كه عوامل تحریک‌کننده بسيار زياد است. بنابراين، قبل از هر چيزي سعي كنيد نيروي ايمان و تقوا را در وجود خويش بارور كنيد.

 

در پناه حق موفق باشيد.

لطفا چند تا حديث معرفي کنيد.
از نظر آموزه هاي ديني دو گونه حريم وجود دارد؛ يكي حريم خصوصي و ديگري حريم عمومي كه هر كدام قوانين و آداب خاص خودش را دارد ...

اينکه زن و شوهر در حضور ديگران ناز هم رو بکشن و قربون صدقه هم برن از نظر اسلام و احاديث چطور است؟ لطفا چند تا حديث معرفي کنيد.

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون

از نظر آموزه هاي ديني دو گونه حريم وجود دارد؛ يكي حريم خصوصي و ديگري حريم عمومي كه هر كدام قوانين و آداب خاص خودش را دارد. رابطه زن و مرد هم سه گونه است؛

1.       رابطه زناشويي: مخصوص همسران و بايد در حريم خصوصي باشد.

2.       رابطه عاطفي: دو گونه است؛ كلامي، رفتاري.

3.       رابطه كاري و علمي: در حريم عمومي انجام مي شود.

از نظر ديني مردم در حريم اجتماع بايد امنيت و آرامش روحي و رواني داشته باشند. خيلي از احكام مانند حجاب و عفت و بقيه مسائل مربوط به همين مطلب است. هر چه كه امنيت و آرامش روحي مردم را به هم بريزد مذموم است. در حريم عمومي افراد مختلف با شرايط و سنين مختلف وجود دارد. از طرفي چون بين زن و شوهر رابطه خاصي وجود دارد از حساسيت بيشتري برخوردار است و هر گونه حركت و لو عاطفي باشد ممكن است تعداد زيادي از افراد جامعه را دچار مشكلات و خيال پردازي نمايد. حتي قرآن اجازه ورود بچه هاي نابالغ را به حريم خصوصي والدين، نمي دهد: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذينَ مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ وَ الَّذينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ‏ مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهيرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلى‏ بَعْضٍ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيم؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! بردگان شما، و همچنين كودكانتان كه به حدّ بلوغ نرسيده‏اند، در سه وقت بايد از شما اجازه بگيرند: پيش از نماز صبح، و نيمروز هنگامى كه لباسهاى (معمولى) خود را بيرون مى‏آوريد، و بعد از نماز عشا؛ اين سه وقت خصوصى براى شماست؛ امّا بعد از اين سه وقت، گناهى بر شما و بر آنان نيست (كه بدون اذن وارد شوند) و بر گرد يكديگر بگرديد (و با صفا و صميميّت به يكديگر خدمت نماييد). اين گونه خداوند آيات را براى شما بيان مى‏كند، و خداوند دانا و حكيم است(1).

با توجه به مطلب بالا جواب سوال شما در قالب چند نكته توضيح  داده مي شود:

رابطه عاطفي چه كلامي و چه رفتاري در حد معمولي مانعي ندارد و حساسيت بر انگيز نيست و مشكلي به وجود نمي آورد. قرائني در روايات براي اين مطلب وجود دارد مانند شعري كه نقل شده امام حسين عليه السلام درباره اظهار علاقه به همسرشان مي خواندند:

لَعَمْرُک اِنِّني لَاُحِبُّ دارا                                                                            تَحُلُّ بها سکينةُ والربابُ

اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالي                                                                        وَ لَيْسَ لِلاَئمي ‌‌فيها عِتابُ (2)

به جان تو سوگند! من خانه‌اي را دوست دارم که سکينه و رباب در آن باشند. آن‌ها را دوست دارم و تمامي ‌‌دارايي‌ام را به پاي آن‌ها مي‌‌ريزم و هيچ کس نبايد در اين باره با من سخني بگويد يا اينكه نقل شده حضرت سجاد عليه السلام اظهار شگفتي و علاقه به يكي از همسرانشان داشته اند(3) .

1.       رابطه عاطفي كلامي و رفتاري بيش از حد معمول چون باعث ايجاد حساسيت در حريم عمومي مي شود خصوصا در مقابل نامحرم و جوانان مجرد صحيح نيست و مذموم است مثل بوسيدن و اين طور كارها. ملاك در تشخيص معمولي يا افراطي بودن، عرف عقلاست بنابراين ممكن است در جوامع مختلف متفاوت باشد مثلا در جامعه اي بوسيدن همسران در ملاء عام هنجار و درجامعه ديگر ناهنجاري به حساب آيد.

2.       در آيات و روايات نسبت به رابطه عاطفي در حريم عمومي منعي وجود ندارد از طرفي توصيه اي هم وجود ندارد البته شواهدي وجود دارد كه  اظهار علاقه در حد معمولي مانعي ندارد لذا در اين باره بايد به عرف عقلا مراجعه كرد تا ببينيم از نظر اخلاقي چگونه است؟

نتيجه اينكه اظهار علاقه به همسر در حريم عمومي از نظر اخلاقي اگر در حد معمولي باشد چه كلامي و چه رفتاري مانعي ندارد ولي توصيه اي هم نداريم. اگر بيش از حد معمول باشد از نظر اخلاقي توصيه نمي شود و كاري ناپسند و مذموم است هر چند ممكن است از نظر فقهي به عنوان اولی، مانعي نداشته باشد.

 

پي نوشت ها:

1. سوره نور، آيه 58

2. عماد الدين اسماعيل بن كثير دمشقي، البدايه و النهايه، مص علي شيري، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج8، ص 212. الغارات، ج2، ص 816.

3. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، قم، موسسه آل البيت، 1049، ج20، ص 551، ح7.

آیا عشق من واقعي است يا نه؟
به طور طبيعي و در عالم خلقت بين دو جنس مخالف، گرايش و علاقه عادي وجود دارد كه اگر در شرايط و سن مناسب بودند بتوانند با هم ازدواج كنند. اين علاقه در حد عادي و...

سلام من نوجواني هستم 13 ساله من عاشق دختر خاله ام که از من 2 سال بزرگ تر است شده ام و نميدانم عشق من واقعي است يا نه دختر خاله بسيار با حجاب است و من  به خاطر قيافه عاشق او نشدم آیا عشق من واقعي است يا نه؟ لطفا راهنمايي کنيد با تشکر

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

به طور طبيعي و در عالم خلقت بين دو جنس مخالف، گرايش و علاقه عادي وجود دارد كه اگر در شرايط و سن مناسب بودند بتوانند با هم ازدواج كنند. اين علاقه در حد عادي و معمولي است و آن قدر زياد نيست كه افراد را مجبور به رابطه كند. اما اگر بيش از اين مقدار باشد بايد درباره آن گفتگو كرد و دنبال چاره بود. بهتر است شما درباره حالتي كه برايتان پيش آمده در ارتباط  بعدي بيشتر توضيح دهيد كه منظورتان از عاشق شدن چيست؟ يعني دقيقا چه اتفاقي افتاده و شما چه حالاتي داريد كه تصور مي كنيد عاشق شده ايد؟ رفت و آمد شما با خانواده خاله تان چه مقدار است؟ دقيقا چند وقت است كه چنين حالتي را در خود احساس مي كنيد؟ آيا اين مطلب را با فردي خصوصا دختر خاله تان در ميان گذاشتيد يا نه؟ آيا اولين بار است كه اين حالت به شما دست مي دهد يا قبلا هم تجربه داشتيد؟ رفتار دختر خاله با شما چگونه است آيا ايشان هم به شما علاقه مند است؟ اگر شما عاشق قيافه ايشان نشديد پس چه خصوصيتي در ايشان است كه شما را جذب كرده است؟

به هر حال اگر تشخيص شما درست باشد بهتر است به چند نكته توجه داشته باشيد:

1.       اينكه آدمي جذب جنس مخالف بشود منشاء هاي گوناگوني دارد كه معمولا غريزه جنسي است لذا بايد دنبال مديريت آن باشيد. اگر منشاء آن روحي باشد مثل كمبود محبت يا علاقه به زيبايي باشد به  آن عشق مجازي مي گويند كه مطلوب نيست. طبق آموزه هاي ديني ما عشق واقعي در درجه اول فقط از آنِ خداي متعال و بعد معصومين عليهم السلام و اولياي الهي است. وابستگي شديد به غير خدا مطلوب نيست و آسيب هايي دارد. بنابراين خيال نكنيد كه اگر اين حالت شما مربوط به شهوت نباشد پس واقعي و مقدس است. نه اين طور نيست. به قول حافظ:

غلام همت آنم كه زير چرخ كبود                               ز هر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است.

2.       در آيات و روايات اين وابستگي ها مذمت شده، آسيب هاي آن بيان شده است؛ وَ مَنْ‏ عَشِقَ‏ شَيْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْنٍ غَيْرِ صَحِيحَةٍ وَ يَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَيْرِ سَمِيعَة...(1)  كسى كه عاشق چيزى شود، چشم خود را كور و قلب خود را بيمار كرده است. عاشق با چشمى نادرست مى‏بيند و با گوشى ناشنوا مى‏شنود. عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْعِشْقِ قَالَ قُلُوبٌ‏ خَلَتْ‏ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ حُبَّ غَيْرِهِ (2)؛  مفضل مي گويد از امام صادق عليه السلام سوال كردم كه عشق چيست؟ فرمودند دل هايي كه از ياد خدا خالي شود گرفتار محبت غير خدا مي شوند.

3.       براي از بين رفتن اين حالت در صورت امكان ارتباط ها را كم كنيد، در رفتارتان علاقه و محبت نشان ندهيد، سعي كنيد به ايشان فكر نكنيد. براي خودتان مشغوليت درست كنيد. با دوستان خوب معاشرت كنيد. در محيط هاي خوب و معنوي مثل مسجد و امامزاده ها رفت و آمد داشته باشيد. كمتر تنها باشيد. زماني به رختخواب برويد كه كاملا خسته و خواب آلوده باشيد. از ورزش و نرمش و رفتن به طبيعت و شنا غفلت نكنيد. از هر چيزي كه شما را به ياد ايشان مي اندازد دوري كنيد. از خداي متعال كمك بخواهيد. از توسل به اهل بيت عليهم السلام خصوصا حضرت امام حسين و امام زمان سلام الله عليهما غفلت نفرماييد. دنبال محبت برتر باشيد و سعي كنيد معنويت خودتان را بالا ببريد.

4.       اگر اين حالت خيلي شما را اذيت مي كند و نمي توانيد ذهن و دل خود را كنترل كنيد حتما با بخش مشاوره روانشناسي مركز ما به شماره 09640 ارتباط بگيريد تا راه كارهاي مناسب را دريافت نماييد.

با آرزوي موفقيت براي شما و سپاس از توجهتان

پي نوشت ها:

1. محمد بن حسين شريف الرضي، نهج البلاغه، مص صبحي صالح، قم، هجرت، 1414 ق، خ 160، ص 160.

2. محمد بن علي بن بابويه، امالي(للصدوق)، تهران، كتابچي، 1376 ش، ص 668، ح3.

بايد چه کنم؟
اگر منظورتان از «بستگي سنگين و دعا» همان سحر و طلسم است؛ بدانيد که هرچند سحر و طلسم وجود دارد. اما در هر مشكلي نمي توان پاي سحر و طلسم را به ميان كشيد و ...

با سلام.به من چندين نفر مختلف گفتن دعا و بستگي سنگين داري در ازدواج. وواقعا هر کسي که سر راهم قرار ميگيره حتي وقتي همه چي خوبه ميزاره ميره.

بايد چه کنم؟

اصلا همچين چيزي هست؟

با سلام و عرض تسليت به مناسبت ايام سوگواري و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني.

 

اگر منظورتان از «بستگي سنگين و دعا» همان سحر و طلسم است؛ بدانيد که هرچند سحر و طلسم وجود دارد. اما در هر مشكلي نمي توان پاي سحر و طلسم را به ميان كشيد و مشكل را به آنها نسبت داد از سوي ديگر فهم اينکه اين مشکل به خاطر سحر بوده يا نه، بسيار سخت است. چون طلسم و سحر کار راحتي نيست که با خواندن چند دعا بتوان شخصي را طلسم کرد و خيلي از افرادي که چنين حرف هايي به شما مي زنند حقيقت ندارد. از سوي ديگر طلسم و سحر بر عليه مومن به راحتي صورت نمي گيرد به عبارت ديگر دست يک مسلمان، براي مقابله با طلسم يا هر کار شيطاني ديگري پر است. همانطوری که در آِیه شریفه هست می فرماید شیطان بر کسانی که ایمان داشته باشند و بر خدا توکل کنند سلطه ندارد بنابراین برای ایمنی از سحر علاوه بر ایمان باید با توکل بر خدا ذکر و دعاهائی که گفته شد مثلا معوذین را خواند تا از سحر در امان باشیم به فرض که بپذیریم این آیه برای سحر هم  باشد همچنان که خداوند در سوره النحل آيه 99-100 مي فرمايد:

«إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ»

ترجمه: چرا كه او را بر كسانى كه ايمان آورده‏اند و بر پروردگارشان توكل مى‏كنند تسلطى نيست * تسلط او فقط بر كسانى است كه وى را به سرپرستى برمى‏گيرند و بر كسانى كه آنها به او [=خدا] شرك مى‏ورزند».

طبق اين دو آيه «ايمان و توکل»، بهترين و قوي‌ترين و مطمئن‌ترين سپر و محافظ براي جلوگيري از تأثير هر رفتار و وسوسه شيطاني، از جمله سحر است و نپذيرفتن ولايت شيطاني، (يعني چه در اعتقاد و چه در عمل اگر شيطان بر ما تسلط نداشته باشد) خود مؤثرترين پادزهر و خنثي کننده‌ سحر است.

 بنابراين اگر واقعا شما ازدواج نکردن خود را ناشي از يک علتي مي دانيد، بهتر است که در پي کشف واقعي آن مشکل و سپس برطرف کردن آن باشيد. چون برخي از مشکلات مثلا به خاطر بي تدبيري و رعايت نکردن برخي امور اتفاق مي افتد و با بخاطر علت هاي مادي و معنوي متعدد ديگر اتفاق مي افتد.

با اين وجود اگر بر فرض، سحر يا طلسم در كار باشد، راه ‏هايي براي بطلان آن وجود دارد مانند:

1- خواندن و نوشتن آيات 75 تا 82 سوره يونس.

2-دعا و تضرع به درگاه خداوند.

3-درخواست دعا از اولياي واقعي خداوند (توسل به حضرات معصومين عليهم السلام).

4- صدقه دادن و قرباني كردن بسيار مفيد است.

5-همچنين در مفاتيح الجنان دستوري ذکر شده است به اين صورت که امام علي(ع) فرمود:

براي باطل كردن سحر، اين دعا را بنويسند، و با خود نگاه دارند: "بسم اللّه و باللّه، بسم اللّه و ماشأاللّه، بسم اللّه و لاحول و لاقوة الا باللّه قال موسي ما جئتم به السحر، انّّّ اللّه سيُبطِلُهُ، انّ اللّه لايصلح عمل المفسدين، فوقع الحق و بطل ما كانوا يعملون، فغلبوا هنالك و انقلبوا صاغرين. (1)

هم چنين در كتاب مزبور پيامبر اكرم نيز، براي دفع شياطين و جادوگران مي فرمايد: "آيه سخره را بخوانند: "ان ربكم اللّه الذي خلق السموات و الارض في ستة ايام ثم استوي علي العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثاً و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و الامر تبارك اللّه رب العالمين اُدعوا ربكم تضرعاً و خفيه انه لايحب المعتدين و لاتفسدوا في الارض بعد اصلاحها و ادعوه خوفاً و طمعاً ان رحمة اللّه قريب من المحسنين."(2)

در حديث ديگري از امام صادق عليه السلام آمده است: مَنْ أَكْثَرَ قِرائَةَ «قُلْ أُوحِىَ» لَمْ يُصِبْهُ فِى الْحَياةِ الدُّنْيا شَىْ‏ءٌ مِنْ أَعْيُنِ الْجِنِّ وَ لا نَفَثِهِمْ وَ لا سِحْرِهِمْ، وَ لا كَيْدِهِمْ، وَ كانَ مَعَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله فَيَقُولُ يا رَبِّ لا أُرِيْدُ مِنْهُ بَدَلًا وَ لا أَبْغِى عَنْهُ حِوْلًا:

«هر كس سوره «جنّ» را بسيار بخواند، هرگز در زندگى دنيا چشم زخم جنّ، جادو، سحر و مكر آن ها به او نمى‏رسد، او با محمّد صلى الله عليه و آله همراه خواهد بود، و مى‏گويد: پروردگارا! من كسى را به جاى او نمى‏خواهم، و هرگز از او به ديگرى متمايل نمى‏شوم»(3)

همچنين مى¬توان از سوره ها و آيات قرآنى بهره جست; مانند چهار سوره«ياأيّهاالكافرون»، «قل هو الله أحد»، «قل أعوذ بربّ الفلق»، «قل أعوذ بربّ النّاس». نيز مى توان از «آية الكرسى» و آيه «انّى توكّلت على الله ربّى و ربّكم ما من دابّة الاّ هو آخذ بناصيتها إنّ ربّى على صراط مستقيم»(4)

 و نيز اين دعاها مکررا خوانده شود:حسبي الله و کفي،و سمع الله لمن دعا ،ليس وراءالله منتهي و اللهمّ انّک لا يکفي منک احد و انت تکفي من کل احد من خلقک فاکفني شرّ الجنّ والانس.

البته پيشنهاد مي شود به جاي فکر کردن به اموري مانند باطل کردن سحر و.... موارد ذيل را انجام دهيد:

1- سيد بن طاووس در کتاب جمال‌الاسبوع از پيامبر اکرم نماز حاجتي را نقل مي کند که شيوه آن به صورت ذيل است:

چهار رکعت (دو نماز دورکعتي با دو سلام)

در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحيد

در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحيد

در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحيد

در رکعت چهارم  بعد از حمد ۴۱بار سورۀ توحيد

بعد از سلام نماز دوم ۵۱ بار سورۀ توحيد و ۵۱ بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند و سپس به سجده برود و ۱۰۰بار «ياالله ياالله» بگويد و هرچه مي ‌خواهد از خدا درخواست کند.

پيامبر اکرم صلي‌ الله ‌عليه‌ و آله فرمود:اگر از خدا بخواهد که کوهي را جا به  جا کند خدا انجام مي دهد يا اگر  نزول باران را بخواهد به ‌يقين باران نازل مي‌ شود؛ همانا هيچ‌ چيز مانع ميان او و خداوند نيست.(5)

2-خواندن نماز جعفر طيار (مخصوصا در روزهاي جمعه) که در مفاتيح آمده است.

3- طبق آيه 10 سوره نوح، زياد استغفروالله گفتن نيز تاثير زيادي داري و باعث افزايش روزي و... مي شود.

 

پي نوشت ها:

1. بحار الانوار، ج 64، ص 235.

2. مفاتيح الجنان، شيخ عباسي قمي، ص 520 و 521، مطبوعات ديني، قم.

3. همان.

4. تفسير نمونه، ج‏25، ص 107.

5. جمال الأسبوع بكمال العمل المشروع، صفحه 111.

يه دعا ميخوام‌ بنويسم همراه من باشه
ذهن و قوه خيال انسان و نيز تلقين ديگران مي تواند حالاتي را براي جسم انسان به وجود بياورد و انسان تصور كند كه اين حالات جسمي، در اثر نفوذ جن و مانند آن است ...

تمام نشانه ها رو دارم . هر چيزي فکر کنيد . يه سمت بدنم سنگين ميشه به طوري که گردن درد دارم ميميرم . ميچسبن به سر شونه هام . پشتم . پاهاي من . سايه زياد ميبينم که ميرن اينور و انور . زير بغل من من رو کلافه کرده . حضورشون دقيقاً مثل يه چشم شفاف جلو يه چشم ميبينم . و در منزل پرنده نگه ميدارم . جيغ ميکشه بي دليل . در کارخانه سگ دارم يکدفعه به انتهاي سالن حمله ميکنه .صادقانه عرض کنم . چهره زيبايي دارم . قد بلند . نگاه مردم‌ تو خيابون رو ميبينم . در ?? سالگي هنوز مجرد هستم . تا  با شخصي اشنا ميشم نهايت دو روز کنسل ميشه .  سوره ناس . فلق . چهارقل ذکر لب من هستش . دشمن زياد دارم .

يه دعا ميخوام‌ بنويسم همراه من باشه ديگه به من نزديک نشن . چه آيه از قرآن رو بنويسم يا چه دعايي رو بنويسم . خواندن هم ميخوانم ولي دوست دارم هميشه گردنم باشه . تحقيقاتي که کردم نشون دهنده ورود به بدن هستش . .

خيلي لطف ميکنيد . وقتتون هم بخير.

ذهن و قوه خيال انسان و نيز تلقين ديگران مي تواند حالاتي را براي جسم انسان به وجود بياورد و انسان تصور كند كه اين حالات جسمي، در اثر نفوذ جن و مانند آن است. چه بسا اين نکته براي شما نيز احتمال داشته باشد يعني بسياري از اين موارد تصورات و توهمات باشد نه اين که از سوي مثلا اجنه باشد. به عبارت ديگر بسياري از اين موارد خيالات، پندارها و توهماتي بيش نيست كه مي تواند بر اثر عوامل متعدد و برخي از آشفتگي هاي رواني مانند ترس، هراس و تلقين افراطي به وجود آمده باشد. به همين خاطر، از منظر روانشناختي، توصيه مي شود كه نسبت به حالات پيش آمده و احياناً مشاهداتي كه مي بينيد كاملاً بي اعتنا و بي تفاوت باشيد.

با اين وجود براي رفع مشكل خود موارد ذيل را رعایت بفرماييد:

1.       اولا از نظر ديني و الهي مطمئن باشيد كه هيچ گاه جن نمي تواند بر انسان با خدا و متقي تسلط پيدا كند و به او ضرر بزند پس نترسيد و ارتباط خود را با خدا و نماز و دعا و اهل بيت زياد تر كنيد.

2.       . سعي كنيد شب ها تنها در يك اطاق نخوابيد و اگر ممكن نيست، در فضاي بازتري مثل حال بخوابيد و در هر صورت، تغييري در جاي خواب خود بدهيد كه اين امر در كاهش فكر و خيال شما تاثير دارد.

3.       در طول روز، كار و تلاش جدي داشته باشيد كه اين امر هم سبب سلامتي شما مي شود و هم خواب راحت و بهتري خواهيد داشت.

4.       بدانيد كه خداوند متعال در همه جا حضور دارد و همين طور وجود مقدس اوليائ الهي و لذا خود را به خدا بسپاريد و معوذتين (سوره هاي ناس و فلق ) را بخوانيد و با خيال راحت بخوابيد.

امام صادق(ع) نقل شده كه درباره آثار و بركات سوره الناس فرمود:

«كسي كه سوره ناس را در منزلش قرائت كند، از جن و وسوسه ها محفوظ مي ماند».(1)

5.       در مفاتيح الجنان از پيامبر اكرم(ص) نقل شده كه  ميفرمايند براي دفع شياطين (جنيان) "آيه سخره ( سوره اعراف آيه 54 تا56) را بخوانند: « إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فيِ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَي‏ عَليَ الْعَرْشِ يُغْشيِ الَّيْلَ النهََّارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرَاتِ  بِأَمْرِهِ  أَلَا لَهُ الخَْلْقُ وَ الْأَمْرُ  تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَلَمِينَ * ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَ خُفْيَةً  إِنَّهُ لَا يحُِبُّ الْمُعْتَدِينَ * وَ لَا تُفْسِدُواْ فيِ الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَ ادْعُوهُ خَوْفًا وَ طَمَعًا  إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِين»

همچنين فرموده اند:

1-      هنگام خواب خواندن اين دعا كه از پيامبر(ص) منقول است، مستحب مي باشد: اُعيذُ نَفسي و ذُرّيتي و اهل بيتي و مالي بكلماتِ الله التّامّات من كلّ شيطانٍ و هامّةٍ و من كلِّ عَينٍ لامّةٍ.(2)

2-      امام سجاد(ع) فرمود: هر گاه اين كلمات را بگويم، اگر جنّ و انس براي ضرر زدن به من جمع شوند، باكي ندارم: بسم الله و بالله و من الله و الي الله و في سبيل اله و علي ملّة رسولِ الله (صلّي الله عليه و آله) اللهم اليك اَسلَمتُ نفسي و اليك وجّهتُ وَجهي و اليك ألجَأتُ ظَهري و اليك فوَّضْتُ اَمري اللهم احفَظني بحفظِ الايمان من بين يديَّ و من خَلفي و عن يميني و عن شمالي و من فَوقي و من تحتي و ما قِبَلي و ادفَعْ عنّي بحولك و قُوّتِك فانّه لاحولَ و لا قوّةَ الّا بك.(3)

3-      دعاي پيامبر اكرم(ص) براي در امان ماندن از جنّ و انس: بسم الله الرحمن الرحيم لا اله الّا الله عليه توكّلتُ و هو ربّ العرش العظيم ما شاء الله و ما لم يشَأ لم يكُن اشهدُ انّ الله علي كلّ شيءٍ قدير و انّ الله قد احاطَ بكلّ شيءٍ علماً اللهمَ انّي اعوذ بك من شرّ نفسي و شرّ كلّ دابّةٍ انتَ آخذٌ بناصيتها انّ ربّي علي صراطٍ مستقيمٍ.(4)

4-      امام علي(ع) فرمودند: هر كه سوره قل هو الله احد را در وقتي كه به خوابگاه خود مي رود سه مرتبه بخواند، خداوند فرشتگاني را در آن شب براي پاسباني او، مأمور مي كند.(5)

در روايات نيز سفارش شده است که براي بطلان سحر، رفع وسوسه، شک، تحير، نيات بد و... هفتاد بار اين آيات قرائت شود. پيشنهاد مي شود که در اين موضوع با مركز ما به شماره 09640 به صورت تلفني نيز صحبت کنيد.ضمنا طبق دستور روايات بخور حضرت مريم  مفيد است براي توضيح  بيشتر با 09640گروه حديث تماس بگيريد .

 

پي نوشت ها:

1. البرهان في تفسير القرآن، جلد 10،صفحه 550.

2. عباس قمي، برگزيده حلية المتقين، صفحه 102.

3. حاشيه مفاتيح الجنان، صفحه 625.

4. همان، صفحه 775.

5. مفاتيح الجنان، صفحه 925.

چرا اصلا امام علي ع با اين کار عثمان مخالفت ننمودند؟
اين مطلب در منابع شيعي نيامده، ولي در برخي منابع مانند تاريخ طبري، گزارش‌هايي در اين باره وجود دارد. اين گزارش‌ها، بنا به دلايل متعددي غيرقابل قبول است؛ ازجمله:

چرا امامين حسنين (ع) در حمله مزدورانه عثمان به ايران او را همراهي نمودند؟(البته طبق تاريخ طبري) و چرا اصلا امام علي ع با اين کار عثمان مخالفت ننمودند؟

فرستادۀ شما در واقع، حاوي دو سؤال است: يکي ديدگاه اميرالمؤمنين (عليه السلام) در بارۀ فتوحات زمان عثمان، و ديگري حضور يا عدم حضور امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) در اين فتوحات.

مطلب اوّل:  در بارۀ اصل فتوحات، هرچند سؤال شما در بارۀ فتوحات زمان عثمان است، ولي بايد توجه داشته باشيد که اين بحث، اختصاصي به زمان عثمان ندارد و دربارۀ فتوحات عصر خليفۀ اول و دوم نيز مطرح است.

در اين باره بايد گفت: دانشمندان شيعه دربارۀ مشروعيت فتوحات زمان خلفا، اختلاف دارند. برخي معتقدن‍د که هيچ يک از اين فتوحات مشروع نبوده و اميرالمؤمنين نيز نه تنها آن‌ها را مشروع نمي‌دانسته، بلکه مخالف با آن‌ها نيز بوده است. جالب است که حتي برخي از فقهاي عامّه (اهل سنت) نيز فتوحات ابتدايي (غير دفاعي) را در زمان خلفا نامشروع مي‌دانستند و براي گسترش اسلام، راه ديگري غير از جنگ را پيشنهاد مي‌داند.(1) برخي ديگر بر اين باورند که فتوحات، ادامۀ مسيري بود که در زمان رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آغاز شده بود و مسيري براي گسترش اسلام بود و از اين رو، هرچند از همۀ حوادث و جزئيات آن نمي‌توان دفاع کرد، ولي مشروعيت اصل آن را مي‌توان پذيرفت. (2)

در مجموع، اگر بتوانيم فتوحات را ادامۀ مسيري بدانيم که در عصر رسول خدا (ص) با اعزام پيک‌هايي به سوي سران و پادشاهان اطراف آغاز شده بود، مي‌توانيم مشروعيت اصل فتوحات را بپذيريم؛ به ويژه آن‌که حضور ياران نزديک امام علي (عليه السلام) در فتوحات را نيز مي‌توان مؤيدي بر اين ديدگاه دانست. ولي حتي اگر اين مطلب را نيز نپذيريم، جاي شک و ترديد نيست که امام علي (عليه السلام) در مواردي به خلفا مشورت مي‌داده و آنان را تا جايي که خود آنان پذيرا بودند، راهنمايي مي‌کرده است. اين، به معناي تأييد همۀ اقدامات آنان نيست؛ بلکه به معناي تلاش براي کم کردن خطاها و کاستن از حجم انحرافات است.

آنچه در اين ميان حائز اهميت است، اين است که خلفا در همۀ موارد، به نصايح و راهنمايي‌هاي حضرت عمل نمي‌کردند. از اين رو، اين سخن شما درست نيست که «امام علي (ع) با اين کار عثمان مخالفت ننمودند». آن حضرت در موارد بي‌شماري خطاهاي خلفا را گوشزد مي‌کردند؛ ولي در بسياري از موارد، آنان گوش شنوايي نداشتند؛ مخصوصاً عثمان که داستان اختلافات متعدّد او با اميرالمؤمنين (ع) مشهور است.(3)

مطلب دوم: امّا در بارۀ حضور حسنين (عليهما السلام) در فتوحات بايد گفت: اين مطلب در منابع شيعي نيامده، ولي در برخي منابع مانند تاريخ طبري، گزارش‌هايي در اين باره وجود دارد. اين گزارش‌ها، بنا به دلايل متعددي غيرقابل قبول است؛ از جمله اين‌که:

1. سند اين روايات مغشوش است و از فردي ناشناخته به نام حنش بن مالک نقل شده است.(4)

2. حسنين (عليهما السلام) شخصيت‌هايي شناخته شده بودند و وقايع دوران فتوحات نيز بسيار مورد توجّه نويسندگان مختلف قرار داشته(5) و از اين رو، اگر اين دو بزرگوار در فتوحات شرکتي هرچند کوتاه داشتند، از چشم اين همه نويسندگان و راويان مخفي نمي‌ماند. پس چرا تنها طبري و بلاذري آن را نقل کرده‌اند؟! به ويژه آن‌که طبري آن را از يک راوي ناشناخته نقل کرده و بلاذري نيز آن را با تعبير «آن گونه که گفته‌اند» گزارش کرده که نشان از ضعف روايت دارد.

3. امام علي (ع) در زمان خلافت خويش، حسنين (عليهما السلام) را از شرکت در صفّين باز مي‌داشت و يک بار که متوجه شد امام حسن آمادۀ نبرد شده، فرمود: «از طرف من، جلوي اين جوان را بگيريد تا با مرگش پشت مرا نشکند که من از رفتن اين دو (امام حسن و امام حسين) به ميدان نبرد، دريغ دارم تا مبادا با مرگ آن دو، نسل رسول خدا(ص) قطع شود».(6) حال با چنين اکراه و امتناعي از سوي آن حضرت نسبت به حضور حسنين (ع) در نبردهايي که خود اميرالمؤمنين فرماندهي آن‌ها را بر عهده داشت، آيا مي‌توان پذيرفت که آن حضرت فرزندانش را (که پيشوايان آيندۀ جامعۀ اسلامي بودند) به نبردي فرستاده باشد، که تحت فرماندهي افرادی بودند که مورد اعتراض و انتقاد آن حضرت بودند و با حضرت علی خوب نبودند.

در مجموع، پاسخ سؤال شما اين است که حسنين (عليهما السلام) در فتوحات شرکت نداشته‌اند(7) و امام علي (عليه السلام) نيز اگر با خليفه همکاري مي‌کرد، براي حفظ اصل اسلام و مشورت دادن در جهت اصلاح امور بود که همان نيز در موارد بسياري مورد موافقت خلفا ـ به ويژه خليفۀ سوم ـ قرار نمي‌گرفت.(8)

 

‌پي نوشت‌ها:

1. ر.ک: صادق آئينه‌وند، تاريخ اسلام (مجموعه مقالات) نشر معارف، 1382، مقالۀ «فتوح در اسلام»، ص 84 ـ 57.

2. ر.ک: سيد جعفر مرتضي عاملي، تحليلي از زندگي سياسي امام حسن مجتبي (عليه السلام)، ترجمۀ دکتر سپهري، ص 200 ـ 167. البته نويسندۀ کتاب، خود از کساني است که فتوحات را مشروع نمي‌داند؛ ولي در آغاز، دلايل و توجيهات موافقان را نيز آورده است.

3. ر.ک: مهدي پيشوايي، تاريخ اسلام، جلد دوم: از سقيفه تا کربلا، ص 218 ـ 206.

4. نهج البلاغة، خطبۀ 207؛ ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة، ج1، ص 244.

5. صادق آئينه‌وند، تاريخ اسلام (مجموعه مقالات)، نشر معارف،1382، مقالۀ «فتوح در اسلام»، ص 58.

6. مهدي پيشوايي، تاريخ اسلام، جلد دوم: از سقيفه تا کربلا، ص 129.

7. سيد جعفر مرتضي عاملي، تحليلي از زندگي سياسي امام حسن مجتبي (عليه السلام)، ترجمۀ دکتر سپهري، ص 200.

8. در اين باره، ر.ک: محسن رنجبر، «مواضع امام علي (ع) در برابر فتوحات خلفا»، مجلۀ تاريخ در آيينۀ پژوهش، ش2، بهار 1383، ص 77 ـ 54.

توصيه حضرات در اين مورد چه بوده است؟
از برخي گزارش ها به دست مي آيد که بين عقد و زفاف (عروسي) ايشان نيز فاصله بوده است؛ ولي نه خيلي طولاني. براي نمونه، علي رغم اختلافي که در تاريخ ...

آيا در صدر اسلام و سيره پيامبر اکرم و اهل بيت عليهم السلام دوران عقد به شکل امروزي که پسر و دختر مدتي در عقد باشند داشته ايم؟ توصيه حضرات در اين مورد چه بوده است؟

مطلب زيادي درباره اينکه اهل بيت دوران عقدشان چه مدت طول کشيده است و چگونه رفتار مي کردند، در منابع وجود ندارد، اما از برخي گزارش ها به دست مي آيد که بين عقد و زفاف (عروسي) ايشان نيز فاصله بوده است؛ ولي نه خيلي طولاني. براي نمونه، علي رغم اختلافي که در تاريخ دقيق عقد و زفاف اميرالمؤمنين و حضرت زهرا (سلام الله عليهما) وجود دارد، از مجموع گزارشها به دست مي آيد که دست کم يک ماه ميان عقد و ازدواجشان فاصله بوده است. طبق برخي گزارشها اين فاصله بيش از دو ماه بوده است. (1)

درباره امام جواد عليه السلام نيز که به نقل تواريخ در سال 204 مامون دختر خود را به عقد امام جواد در آورد به دليل شرائط سني امام جواد، زفاف چند سال پس از آن اتفاق افتاد.

پس اصل وجود چنين فاصله اي، در سيرۀ اهل بيت نيز سابقه دارد؛ ولي طولاني شدن اين فاصله در شرايطي که هيچ ضرورتي وجود ندارد، قابل دفاع نيست.

نکتۀ ديگر اينکه:. اميرالمؤمنين در دوران عقدبستگي، هيچ ارتباطي با حضرت زهرا نداشت و حتي از گزارشي که شيخ طوسي از زبان خود حضرت امير نقل کرده، به دست مي آيد که آن حضرت هنگام زفاف، براي اولين بار چهرۀ همسرش را مشاهده کرد. (2)

توصیه خاصی از معصومین علیهم السلام درباره نحوه تعامل عروس و داماد در دوره عقد وجود ندارد، یا اینکه ما نیافتیم، اما آنچه توصیه عمومی اهل بیت است مراعات مسائل شرعی و اخلاقی در همه زمینه هاست که در اینجا نیز جاری است.

پي نوشت ها:

1. رک: جلاء العيون، علامه محمدباقر مجلسي، انتشارات سرور، ص 199و 213.

2. الامالي، طوسي، ص42، حديث 45.

سلام چگونه تفاوت حجاب و بی‌حجابی را به دانش‌آموز سوم ابتدايي بفهمانيم؟
در گام اول بايد مفهوم و معناي حجاب را به زيبايي براي اين کودک توضيح داد و با زباني کودکانه آن را روشن ساخت. براي رسيدن به اين هدف نکات ذيل را توجه فرماييد: ...

سلام چگونه تفاوت حجاب و بی‌حجابی را به دانش‌آموز سوم ابتدايي بفهمانيم؟

کاربر ارجمند

سؤال بسيار جالبي را مطرح کرديد، پرداختن به اين سؤال می‌تواند شمارا توانمند سازد که هم موضوع حجاب را در قلب اين دخترخانم دبستاني دروني و نهادينه کنيد و هم او را در برابر ناهنجاری‌های اجتماعي ازجمله بی‌حجابی و بدحجابی‌های مختلف مراقبت کنيد و در همين حين تفاوت‌های حجاب و بی‌حجابی را برايش مشخص کنيد. لذا پاسخ به اين سؤال را در دو بخش مطرح می‌کنیم.

الف) در گام اول بايد مفهوم و معناي حجاب را به زيبايي براي اين کودک توضيح داد و با زباني کودکانه و روشن آن را روشن ساخت. براي رسيدن به اين هدف نکات ذيل را توجه فرماييد:

1. استفاده از داستان: زبان کودک و نوجوان داستان است؛ شما می‌توانید بامطالعه کتب داستاني که درباره حجاب می‌باشد و تعريف آن براي فرد موردنظر به‌صورت غیرمستقیم به سؤالات او جواب دهيد. البته لازم نيست به‌صورت صد در صد از کتاب داستان استفاده کنيد؛ بلکه باکمی خلاقيت می‌توانید خودتان داستان‌هایی را در اين زمينه بسازيد و براي او تعريف کنيد.

2. بازي يکي ديگر از ابزار انتقال مفاهيم ديني به کودکان است. از طريق بازي می‌توانید به سؤالات کودک خود جواب دهيد. به‌عنوان‌مثال: شما می‌توانید با فضاسازی از طريق بازي به کودک خود آسیب‌هایی که به دلیل نداشتن حجاب به او می‌رسد را یادآور شويد.

3. از زبان تمثيل استفاده کنيد. کودکان زبان تمثيل را به‌خوبی درک می‌کنند. به‌عنوان‌مثال به کودک بگوئيد چرا زن­ها جواهرات خود را در خانه خود مخفي می‌کنند. منتظر جواب او باشيد. پس‌ازآنکه به سؤال شما جواب داد؛ بگوئيد موهاي تو هم مانند جواهر است که بايد از ديد نامحرمان مخفي نگه‌داشته شود. يا اين مثال را به کار ببريد که يک روز دو عدد شکلات را برداريد. يکي را از کاغذش خارج کرده و ديگري هم همراه با پوشش و سپس هر دو بر زمين بيندازيد. بعد به کودک خود بگوئيد کدام را ترجيح می‌دهد، معمولاً شکلات محفوظ باپوست را برمی‌دارد. همان‌جا شما بگوئيد اين يعني معني حجاب و پوشش. اگر دوست داري هميشه سالم و خوب بموني بايد با یک‌چیزی مثل حجاب از خودت مواظبت کني. (خود شما می‌توانید مثال‌های بيشتري ازاین‌دست بسازيد)

4. استفاده از گفت‌وگو سقراطي: در اين روش سؤالات منظمي را از کودک می‌پرسیم و اين چرخه را آن‌قدر ادامه می‌دهیم تا سرانجام کودک (به‌صورت اتوماتيک) به نتيجه دلخواه ما برسد. چرخه سؤالات با توجه به پاسخ کودک تنظيم می‌شود.

-به نظر تو کسي که حجاب دارد با کسي که حجاب ندارد؛ فرقي ندارد؟

-کودک: به نظر من هيچ فرقي ندارد.

-يعني قيافه ظاهري کسي که حجاب دارد با کسي که حجاب ندارد، يکي است؟

-البته که فرق دارد.

-پس قبول کردي کسي که حجاب دارد با کسي که حجاب ندارد، تفاوت دارد؛ به نظرت در چه چيزهايي باهم تفاوت دارد؟

و این‌قدر اين سؤالات را ادامه می‌دهیم تا کودک يا نوجوان به نتيجه دلخواه ما برسد.

5. بامطالعه کتاب‌هایی که درباره فلسفه حجاب نگاشته شده است؛ در گام اول با فلسفه حجاب آشنا شويد و سپس با زباني کودکانه اين فلسفه را به کودک انتقال دهيد.

6. بامطالعه کتاب‌هایی که درزمینهٔ رشد کودک و نوجوان نوشته‌شده است، اطلاعات خود را درباره ویژگی‌های کودک افزايش دهيد تا بتوانيد پاسخ‌های کودک را با توجه به توانایی‌های ذهني او جواب دهيد.

ب) بعد از شناسايي و فهماندن مفهوم حجاب، قدري کار راحت‌تر می‌شود. چراکه ذهن کودک اکنون آماده است و می‌تواند باکمی خلاقيت و هنرمندي، اعتقاد به حجاب را برايش ملموس کنيد و درعین‌حال به‌صورت ظریف و نامحسوس، فرق بين بانوان و دختران چادري و بدحجاب و يا بی‌حجاب را مشخص کنيد.

 

 

 

1 ـ الگو آفريني:

يکي از شیوه‌های مؤثر در نهادينه کردن حجاب و عفاف کودکان و نوجوانان روش الگو آفريني است. در اين روش فرد از فرد يا افراد ديگر به‌عنوان سرمشق و الگو استفاده می‌کند و تحت تأثير مشاهده از حالات و رفتار ديگران آن را پيروي نموده و خود را با آنان همساز و همانند می‌کند. بنابراين می‌توان گفت: الگو پيروي عيني و مشهود از يک انديشه و عمل در جنبه‌های گوناگون براي رسيدن به کمال است. تربيت ابتدائي انسان به‌طور طبيعي با روش الگویی شکل می‌گیرد. کودکان در چند سال نخست زندگي خود،‌ همه‌ی کارهای‌شان را از افراد پيرامون خود که در درجه اول پدر و مادر اويند الگوبرداری می‌کند و با تقليد از آنان رشد می‌کند و ساختار تربیتی‌اش سامان می‌یابد. ازاین‌رو،‌ روش الگویی در سازمان دادن شخصيت و رفتار کودک و نوجوان، نقش بسزایی دارد. غریزه‌ی تقليد يکي از غرايز نيرومند و ریشه‌دار انسان است. به برکت وجود همين غريزه است که کودک بسياري از رسوم زندگي، ‌آداب معاشرت، ‌غذا خوردن، ‌لباس پوشيدن، ‌طرز تکلّم اداي کلمات و جملات را از والدين و ساير معاشران در محيط خانه و خانواده فرامی‌گیرد و به کار می‌بندد. چشم و گوش کودکان و نوجوانان چون آیینه‌ای است که رفتارهاي والدين را می‌بینند و می‌شنوند و تقليد می‌کنند و الگوهاي عملی‌اش که خانواده ارائه می‌کند مانند نحوه پوشش و حجاب مادر يا پدر و نوع روابط عفيفانه آن‌ها، ‌تأثير عميقي بر رفتار کودکان و نوجوانان دارد و درواقع پدر و مادر با ارائه اعمال و رفتار مناسب و به شکل غیرکلامی، ارزش‌ها و هنجارهاي سالم را از همان ابتدا در شخصيت کودک ايجاد می‌کنند و اين آموزه‌های غیرکلامی همچون نقش روي سنگ‌بر ذهن آن‌ها نقش می‌بندد و بنابراين والدين و مربيان می‌توانند فعالیت‌ها و رفتارهاي ديني و مذهبي خود را به‌گونه‌ای هماهنگ کنند که فرزندان متوجه شوند و الگوي ذهني و رفتاري خود را آن‌ها بگيرند. کودکان (دختر و پسر) از سن شش‌سالگی از والدين خود تقليد می‌کنند و تحت تأثير دیده‌ها و شنیده‌ها الگو می‌پذیرند آن‌ها حتي از اطرافيان خود برادران و خواهران يا همبازی‌های خود تأثير پذيرفته و به تکرار عملي که دیده‌اند می‌پردازند.

قرآن کريم بر اين روش تربيتي تأکيد فراوان داشته و رسول‌الله (ص) را به‌عنوان اسوه و الگو معرفي می‌نماید.

 امام کاظم (ع) فرموده‌اند: (يحفظ الاطفال بصلاح آبائهم) رفتار کودکان در اثر خوبی‌های رفتار والدين حفظ می‌شود. بحارالانوار، ‌ج 23،‌ ص 114

بنابراين اين الگوهاي پاک و بافضیلت، انگيزه و ميل به پاکي و آراستگي به فضائل را در کودکان و نوجوانان گسترش می‌دهند و الگوهاي فاسد و ناپاک؛ ميل به ناپاکي و منفي­گرایی را ايجاد می‌نماید.

 

پدران و مادران الگوهاي محسوس و در دسترس:

در محيط خانه و خانواده والدين براي فرزندان خود اسوه‌های معتبر و موردتوجه می‌باشند لذا پدران و مادران بايستي از حيث ديداري‌، شنيداري،‌ گفتاري و کرداري اسوه حسنه باشند. چشم‌های فرزندان دختر يا پسر همچون دوربين با حافظه ماندگار از کليه حرکات و سکنات والدين فیلم‌برداری می‌کند و به ذهن می‌سپارد،‌ حساس می‌شود کنجکاو می‌گردد،‌ پرسش می‌کند و می‌خواهد در حد مطلوب آن رفتار يا گفتار را تکرار نمايد، ازجمله مسائلي که فرزندان از والدين خود ياد می‌گیرند و تبعيت می‌کنند نوع پوشش،‌ آرايش و پيرايش است و اين امور والدين همواره با کنجکاوي تمام موردتوجه فرزندان می‌باشد.

اگر مادر و پدر لباس‌های غير تحریک‌کننده و غير جلف که مروج برهنگي در محيط خانه و خانواده نباشد بپوشند و لباس‌های خانه و بيرون خانه آن‌ها در عين روشني، سادگي ‌و بی‌آلایشی،‌ تميز و طاهر و مرتّب باشد، فرزندان هم به همين صورت لباس می‌پوشند و عمل می‌کنند. نوع پوشش پدر و مادر مُروج حيا و عفاف و حجاب و پاک‌دامنی در محيط خانه و خانواده و سپس جامعه است پدر و مادري که بدون رعايت مسائل تربيتي با نوع پوشش خود حيا و عفاف را درون خانه سرکوب می‌کنند و عملاً‌ با رفتارشان بی‌عفتی را آموزش می‌دهند حاصل عملکرد آن‌ها فرزندان عفيف و محبوب نخواهد بود. ولي پدر و مادري که با شکوفاسازي گوهر حيا و تقيّد به فريضه حجاب در محيط خانه و خانواده و جامعه عمل می‌کنند این‌ها سعادت و خوشبختي و رشد و تعالي را به فرزندان خويش هديه می‌نمایند این‌ها همان خانواده­های هستند که به اسوه حيا و حجاب حضرت فاطمه زهرا (س) به‌صورت شايسته تأسي جسته و اقتدا نموده‌اند.

در ضمن درزمینهٔ الگو آفريني، می‌توانید محيط دوستانه‌ای را فراهم کنيد و دختران محجبه و باوقار و البته زرنگ و کوشا درزمینه­های مختلف را به اين گروه دوستي تحت هر عنواني دعوت کنيد. اگر فقط تعداد اين دوستان که با اين دخترخانم کوچولو ارتباط برقرار می‌کنند بيشتر شود ناخودآگاه چهره و نوع پوشش آن‌ها در فرآيند مقبوليت حجاب توسط ايشان تأثیرگذار خواهد بود.

 

2 ـ عادت بخشي:

يکي از شیوه‌های تربيتي، ‌عادت بخشي کودکان و نوجوانان به انجام اعمال و فرايض ديني و اخلاقي است،‌ تا در پرتو انجام و تکرار، ‌عمل، ‌تبديل به عادت شده و آنگاه اين عادت آرام‌آرام همراه با آگاهي و شناخت گردد. تلقين، اثري شگرف و معجزه‌آسا در تربیت‌پذیری ديني و آماده‌سازی کودکان و نوجوانان براي انجام تکاليف ديني و عبادي دارد. تلقين و تکرار تلقينات مثبت و سازنده براي بچه‌ها تا پيدايش و تثبيت عادات و خصائل ديني و اخلاقي در آن‌ها لازم و ضروري است. عمق بخشيدن و دروني کردن آموزه‌های ديني و اخلاقي و ملکه کردن فضائل در کودکان و نوجوانان نيازمند بهره‌گیری از شيوه عادت بخشي با تکنیک‌ها و مهارت رفتاري و گفتاري است.

3 ـ سالم‌سازی:

تأثير محيط خانه و خانواده، مدرسه، همسايگان،‌ هم‌بازیان، ‌و دوستان و معاشران و برنامه‌های صداوسیما محيط تربيتي فرزند شمارا تشکيل می‌دهد. اگر اين عناصر محيطي و رسانه‌ای سالم و پاک باشند تأثير مطلوب تربيتي بر کودک و نوجوان ما خواهند داشت و بالعکس اگر اين عناصر محيطي و رسانه‌ای آلوده و منحرف باشند کودک و نوجوان گرفتار خطرات اخلاقي و تربيتي خواهند شد.

امام علي (ع): «انما قلب الحدث کالارض الخاليه ما القي فيها من شيء قبلته) ذهن و دل نونهال مانند زمين خالي است که هر تخمي در آن افشانده شود می‌پذیرد. (روضه المتقين، ‌ج 8،‌ ص 651)

 والدين در حکم مربيان دلسوز بايستي مراقب محل زندگي،‌ دوستان و همبازی‌ها، مدرسه و محل تحصيل و ورزش فرزند خود باشند و اگر اين محیط‌ها عاري از فرهنگ حجاب و عفاف است از رفت‌وآمد فرزندان خود به اين محیط‌ها جلوگيري کرده و بر اساس فريضه امربه‌معروف و نهي از منکر به سالم‌سازی محيط تربيتي فرزندان خود بپردازند و اگر توان تغيير و تحول اين محیط‌ها را ندارند،‌ به مکاني بهتر که نوگلان آن‌ها آسيب نبينند هجرت و نقل‌مکان نمايند. نابساماني خانواده،‌ اختلاف و درگيري بين والدين، ‌عدم رابطه صميمي ميان اعضاء خانواده و به‌ویژه والدين، ‌درنتیجه فقدان امنيت و آرامش در خانواده، تربيت صحيح فرزند را تهديد و به مخاطره می‌اندازد و باعث گرفتاري فرزندان به بی‌حیائی، بی‌عفتی و بی‌حجابی می‌گردد.

 

4. مهارت‌آموزی:

كودك موقعى فعل تربيتى درونى را پيدا مى‌كند كه خود به‌طور فعال در آن نقش داشته باشد. اگر خواهان آن هستيم كه كودكان مقررات، ارزش‌ها، خصايل و فضايل اخلاقى را درونى کنند بايد لوازم و شرايط تربيت را به‌گونه‌ای فراهم كنيم كه كودك، خود، راغب و مايل به آن شود. مهم‌ترین اصل در تربيت خودانگيخته، مسئله‌ی رغبت‌ها و علايق كودك است.

 نوجوانان و جوانان بايد خود را چنان باارزش و با عزم و اراده تصور كنند كه خويشتن را از درون كنترل كنند. آنان چنين انتظارى را در خود بپرورانند كه حتماً مى‌بايد ديگران آن‌ها را كنترل كنند. بلکه بايستي به‌گونه‌ای رشد يابند كه حتى در شرايطى کاملاً دور از چشم افراد - كه امكان بهره‌ورى نيز براى آنان فراهم باشد - به لحاظ تقوايى، خود را نگه‌دارند و دست از پا خطا نكنند. نوجوانان را بايد به‌گونه‌ای تربيت كرد كه خودكنترل بار آيند. فرزند شما در آینده‌ای نه‌چندان دور با اعتقادات مختلف آشنا خواهد شد، او ممکن است در جوي قرار بگيرد که به اعتقاداتش توهين شده و يا به خاطر رعايت برخي اصول مورد تمسخر واقع شود. شما نمی‌توانید همه‌ی دنيا را تغيير دهيد و يا از فرزندتان در مقابل همه محافظت کنيد، يکي از راه‌ها اين است که به او توضيح دهيد و با تفاوت‌ها آشنايش کنيد. اين کار در صورتي مشکل‌زا نمی‌شود که در نهادينه کردن اعتقادات صحيح نهايت تلاش خود را کرده باشيد و از طرفي محبت و پیوندهای عاطفي در خانواده‌ی شما به‌قدری باشد که او را در برابر عوامل بيروني واکسينه کند. دختري که با والدينش ارتباط عاطفي خوبي دارد و آن‌ها توانسته‌اند مباني حجاب را برايش به‌خوبی توضيح دهند و از طرفي عاشق مادري است که خود محجبه است و با پدري که او را باحجاب بيشتر دوست دارد، ارتباط عاطفي قوي دارد، وقتي در محيطي قرار بگيرد که افرادي حجابشان را رعايت نمی‌کنند، يک محافظ قوي دروني براي اثرپذیری دارد. البته کار از محکم‌کاری عيب نخواهد کرد و مراقبت شما هميشه درصد خطا را کمتر می‌کند.

صفحه‌ها