۱۳۹۷/۰۵/۰۲ ۱۰:۵۱ شناسه مطلب: 96582
به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، نشست «باستانگرایی، پیشینه و راهبرد در ایران» در مرکز ملی پاسخگویی از سوی گروه تاریخ برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمد فلاح زاده در آغاز این نشست ضمن پرداختن به موضوع باستانگرایی و شبهات تاریخی پیرامون آن، به بررسی نظریه های باستان گرایی در ایران و ارزش آثار باستانی از نظر اسلام و سیره نبوی اشاره کرد. سپس به دو مقوله تلاش برای حذف کلی اسلام و جایگزینی نظریه ملی گرایی به جای اسلام خواهی در پس پرده باستان گرایی پرداختند و تاریخ کوتاهی از جریان های ملی گرا در ایران را مورد بررسی قرار دادند که از نظر ایشان همه اینها به سال های پایانی سده نوزدهم یعنی عصر شکل گیری قدرت دولت های غربی در خاورمیانه و آغاز حرکت های قومی و ملی علیه دولت های سنی عثمانی و شیعی قاجار باز می گردد. در ادامه به نقش کمپانی هند شرقی به عنوان اصلی ترین کانون علمی نظریه ساز در این دوره اشاره کردند و ضمن بررسی بخشی از فعالیت های این کمپانی مانند حذف زبان فارسی از شبه قاره، چیره شدن بر تجارت خلیج فارس در عهد صفوی تا قاجار و برتری مالی بر دولت های منطقه، تشدید کشمکش های استعماری و جدایی افغانستان از ایران از سوی این کمپانی پرداختند.
وی افزود: کمپانی هند شرقی که در سده های 16 و 17 میلادی کار خود را در هند آغاز می کند که براساس یافته ها که پس از یک دوره مطالعات شرق شناسی بوسیله سفرنامه نویسان موفق می شود در هند شبکه بزرگ تجاری -علمی- سیاسی راه می اندازد و کارکردهای مختلف فرهنگی را بدنبال داشته باشد و کمپانی موفق می شود با حذف زبان فارسی، زبان انگلیسی را جایگزین نمایند. سپس افغانستان را درسال های دوره قاجار با تشویق ملی گرای افغانی، آن را از ایران جدا نموده و آنگاه با پیگیری ملی گرایی دولت عثمانی را به درگیری با عرب ها کشانده و عرب ها را با عصبت و قومی گرای عربی علیه دولت ترک عثمانی به تحریک در آورده و در نتیجه مایه برچیده شدن دولت هفتصد ساله عثمانی شده است. این کمپانی در ادامه در واخر سده 18 و سده 19 اقدام به طرح ملی گرایی در مطالعات ایرانی نموده و کارکرد آن را از طریق نویسندگان خود به جهان اسلام ارائه می دهد.
یکی از این کارکردها، ملی گرایی ایران است که این کمپانی موفق می شود به وسیله برخی نویسندگان هندی خود که در بعضی از آنها مسلمان هستند داده های ملی ایرانی را با داده های اسلامی آمیخته و طرح جدیدی از ملی گرایی در ایران را ارائه نمایند. بعدها به وسیله دانش آموختگان دانشگاه های خارجی و یا دانشگاه های تازه تاسیس پهلوی این ملی گرایی ادامه یافته و قالب فرهنگی به خود می گیرد.
مدیر گروه علمی تاریخ مرکز ملی پاسخگویی، به خط دهی این کمپانی به مطالعات باستانی ایران اشاره نموده و باستان گرایی جدید را ادامه همان مشرب فکری دانستند و نویسندگان مرتبط با این کمپانی انگلیسی در هند از جمله ابوالکلام آزاد که با نظریه ذوالقرنین شناخته می شود و نقش نویسندگان باستان گرای ایرانی تبار زرتشتی هند مانند «دینشاه ایرانی» نیز در سبک از مطالعات تاریخی را پررنگ دانستند.
آن گاه به پیشینه ملی گرایی در ایران و موضوع جعل های گوناگون دیدگاه های مختلف در حوزه باستانگرایی ایرانی در مطالعات غربی، باستانگرایی با طرح دیدگاه های ایرانی و همچنین مخالفان باستانگرایی در ایران پرداختند و افزودند: «بیش از پنجاه کتاب و ده ها مقاله ی بلند به زبان های انگلسی و فرانسه به همراه چندین فیلم و کلیپ تولید شده در غرب که عمدتاً با بیانی اسطوره ای از ایران باستان یاد می کنند، مستندی بر باستان گرایی ایرانی در مطالعات غربی بود. جالب تر آنکه نویسندگان برخی از معروف ترین کتاب های تاریخ ایران باستان کاملاً به نسب بریتانیایی خود می بالیدند که «هارولد لمب» نویسنده کتاب کوروش کبیر از آنهاست. همچنین نویسندگانی ایرانی ادامه دهنده این روش مانند حسن پیرنیا، سعید نفیسی، علی محمد فره وشی، اسدالله بیژن، احسان یارشاطر، فرهاد آبادانی، امیر حسین خنجی، رحیم شایگان و هاشم رضی همگی بیانی بر باستان گرایی در ایران در دوره پهلوی دارند. چنین رویکردی در نهایت در عصر پهلوی مایه آن شد تا درباریان و مردم عادی با مطالعات ملی گرایی در ایران آشناتر شده و ملی گرایی در ایران در برابر اسلام و با هدف حذف اسلام به نوعی گسترده تر و با پهنه بیشتری در مطالعات آن دوره وارد جامعه جوان آن دوره شود. این در حالی است که تمامی منابع مورد استناد برای نگارش چنین کتاب هایی عمدتاً چهار کتاب ماندگار از دوره روم باستان هستند که همگی مورد نقد و تردیدند. از سوی دیگر بیان کاملی از حوادث سلسله وار یک دوره از پادشاهان ایرانی که در بیشتر این کتاب ها منعکس شده است، بیشتر طرحی رمان نگرانه از تاریخ است تا بیان رویدادهای تاریخی چرا که اساساً منابعی واقعی برای بیان این داده ها و رخدادها با این دقت در دسترس نیست. بررسی یک سبک از داستانی کردن تاریخ در قلم افرادی مانند مانند کورت فیشلر نمونه ای است که می توان ردپای این اسلوب نگارش را در این کتاب های باستان گرایی ایرانی مشاهده کرد. قلمی که مشخصه آن ساختن و پرداختن هنرمندانه داستانهایی بسیار جذاب و آمیختن آن به تاریخ با هدفی خاص است.
ججت الاسلام فلاح زاده افزود: «البته در بحث های تاریخی دریافت داده های کلی و دست یافتن به مجموعه ای داده های کلی می تواند از طریق آثار باستانی کشف شده صورت بگیرد؛ اما اینکه یک رویداد را با جزئیات کاملی بتوان از این اسناد و نقش نوشته ها کشف کرد، امری کاملا دور از واقعیت است».
وی در ادامه به باستان گرایی شهری در ایران پرداخت و آن را ادامه ی همان ملی گرایی و باستان گرایی دوره پهلوی دانست. افزود: «اینکه امروز هر شهری در پی یافتن تاریخچه ای باستانی برای خود است و کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده است، صرف نظر از چند و چون این اثار معمولاً با این انگیزه نگارش می شود. که این موضوع در اماکنی که شهر گرایی یا قوم گرایی در آن بروز بیشتری دارد مانند اصفهان، خوزستان، آذربایجان، کردستان و لرستان بیش از سایر جاها زمینه بروز یافته است.»
در پایان وی به سبک های مطالعات باستانی امروزین اشاره کردند و افزودند: «نمونه کارهای فصلنامه های علمی داخل ایران در قالب مقاله هایی که یافته های نو از کاوش های باستانی را ارائه می کنند، یکی از بهترین آثار در حوزه مطالعات باستانی بدون جانبه گرایی است. رویکردهای جدیدی مانند سبک باستان ستیزی در قالب نوشته های نویی مانند مقاله ی «خدایان رهزن» و یا نظریات افرادی مانند ناصر پورپیرار و رضا قلی مجد و سبک باستان پرستی در قالب رفتارهای افراطی که امروزه نسبت به دوره باستان در فضای مجازی دیده می شود نیز دو اسلوب تازه در نگرش به باستان هستند. اما باستان پرستی که نمای ناشیرین آن در قالب سجده بر بناهای تاریخی دیده می شود، نمایشی از گسترش باور به نمادهای باستانی در ایران آن هم از دریچه مطالعات ملی گرای افسار گسیخته در ایران است.»
در پایان، جلسه با بیان سوالات و تبیین بهترین پاسخ ها توسط کارشناسان گروه تاریخ مرکز به اتمام رسید.