آیا کارهاى نیک افراد غیر مسلمان مقبول است ؟ اگر آرى , پس چه فرقى مى کند که انسان مسلمان باشد یا نباشد؟

‏سؤال- آیا کارهاى نیک افراد غیر مسلمان مقبول است ؟ اگر آرى , پس چه فرقى مى کند که انسان مسلمان باشد یا نباشد؟ اگر مقبول نیست , چه فرقى مى کند انسان شیعه باشد یا نباشد؟
پاسخ :
از نظر قرآن کریم , شخصیت واقعى انسان , روح او است . روح انسان با هر عمل اختیارى , از قوه به سوى فعلیت گام بر مى دارد و اثر و خاصیتى متناسب با اراده و هدف و مقصد خود کسب مى کند. این آثار و ملکات جزء شخصیت انسان مى شود و انسان را به عالمى متناسب از عوالم وجود مى برد.
حُسن و قبح فعلى یا خوبى و بدى اعمال از نظر بُعد اوّل بستگى به اثر خارجى عمل دارد, و حسن و قبح فاعلى یاخوبى و بدی از نظر بُعد دوم , بستگى به کیفیت صدور آن از فاعل دارد. در حساب اوّل قضاوت ما دربارهء یک عمل ازلحاظ نتیجهء خارجى و اجتماعى آن است و در حساب دوم قضاوت ما از نظر تأثیر داخلى و روانى عمل در شخص فاعل است . در حُسن فعلى کار مفید و نافع براى خَلق خدا است . در این مورد تفاوتى نمى کند هدف انسان عالى والهى باشد یا این که هدفش ریاکارى و تظاهر باشد. قضاوت تاریخ در مورد اعمال مردم همیشه از بُعد حُسن فعلى است و هرگز با نیت اشخاص کارى ندارد .
اما در <حُسن فاعلى > نظر به اثر اجتماعى و خارجى فعل نیست . در این حساب , نظر به نوع ارتباط عمل با فاعل است و مفید بودن عمل کافى نیست براى این که عمل , خیر محسوب گردد. در این جا حساب این است که فاعل باچه نیت و چه منظور و هدفى و براى وصول به چه مقصدى اقدام کرده است . اگر فاعل , داراى نیست و هدف خیرباشد و کار خیر را با انگیزهء خیر انجام داده باشد, کارش خیر است ; یعنى حُسن فاعلى دارد و علمش دو بُعدى است ,ولى اگر عمل را با انگیزهء ریا یا جلب منفعت مادى انجام داده باشد, کارش یک بُعدى است . به تعبیر دیگر فاعل به اجتماع خدمت کرده و آن را بالا برده است , ولى به خودش خدمت نکرده است , بلکه احیاناً خیانت کرده است .روحش به جاى این که با این عمل , تعالى یابد و بالا رود, تنزل یافته و سقوط کرده است . البته مقصود این نیست که حساب حُسن فاعلى از حسن فعلى به کلى جدا است و انسان از نظر نظام روحى و تکامل معنوى نباید کارى به کارهاى مفید اجتماعى داشته بشاد, بلکه مقصود این است که کار مفید اجتماعى آن گاه از نظر روحى و تکامل معنوى مفید است که روح با انجام آن عمل , سیر و سفر معنوى کرده باشد و از منزل خودخواهى و هواپرستى , خارج وقدم به منزل اخلاص و صفا گذاشته باشد .
حُسن فعلى براى پاداش اُخروى عمل کافى نیست . حسن فاعلى هم لازم است . حسن فعلى به منزلهء تن و حسن فاعلى به منزلهء روح و حیات است و ایمان به خدا و روز رستاخیز, شرط اساسى و لازم حسن فاعلى است .
همهءغیر مسلمانان از نظر مأجور بودن در قبال اعمال خیر یکسان نیستند. میان غیر مسلمانى که به خدا و قیامت معتقد نیست و غیر مسلمانى که به خدا و قیامت معتقد است , ولى ازموهبت ایمان به نبوت محروم است , تفاوت عظیمى است. براى دستهء اول امکان انجام یک عمل مقبول نزد اللّه نیست , ولى براى دستهء دوم هست . این دسته ممکن است با شرایطى به بهشت بروند, ولى براى دستهء اول ممکن نیست . به نظرمى رسد فلسفهء این که اسلام میان مشرکان و اهل کتاب درهمزیستى تفاوت قایل است و مشرک راتحمل نمى کند, ولى اهل کتاب را تحمل مى کند; نیز مشرک را مجبور به ترک عقیده مى کند, ولى اهل کتاب را مجبوربه ترک عقیده نمى کند, همین است که مشرک یا منکر خدا, به واسطهء شرک و انکار باب نجات را براى ابد بر روى خود بسته است .
به طور قطعى شیعه به جهت پیوندى که با امامت دارد, هر عمل خیرى که انجام دهد, در ظرف صعود الى اللّه قرار مى گیرد و غیر شیعه از این مزیت برخوردار نیست . غیر شیعه اگر از روى عناد و لجاجت مخالف امامت باشد, اعمال خیرش مورد قبول قرار نمى گیرد. اما در هر حال عمل خیرى که افراد غیر مسلمانِ معتقد به دیگرادیان الهى یا غیر معتقد به دیگر ادیان الهى انجام مى دهند, موجب تخفیف عذاب و احیاناً رفع عذاب خواهد بود.عمل خیرى که مسلمان شیعه انجام مى دهد, به جهت پیوند محکمى که با ولایت و امامت دارد, در ظرف صعود قرارمى گیرد و این عمل هم حسن فعلى دارد و هم حسن فاعلى .