مگر خداوند در قرآن كریم نفرموده‌اند: «لا اكراه فی الدین‌» پس چرا، مجازات شخص مرتد، قتل است‌؟

پرسش : مگر خداوند در قرآن كریم نفرموده‌اند: «لا اكراه فی الدین‌» پس چرا، مجازات شخص مرتد، قتل است‌؟ مگر اظهار پشیمانی یك فرد از دین‌، ضرری دارد كه اسلام از آن جلوگیری كرده است‌؟

پاسخ : آنچه موجب ایجاد چنین شبهه‌ای در ذهن می‌شود، خلط و عدم تفكیك دو مقوله آزادی بیان و آزادی عقیده است‌. باید دقت كنید كه بین عقیده و بیان و طبعاً آزادی عقیده و آزادی بیان تفاوتهای زیادی وجود دارد:
«عقیده‌» امری «قلبی‌»، «درونی‌» و «شخصی‌» است‌. امری قلبی است زیرا تا قلب آدمی به آن ایمان نیاورد هیچ قدرت و عامل خارجی نمی‌تواند آن را در انسان ایجاد كند و هیچگاه با زور و اجبار، كسی به چیزی ایمان نمی‌آورد و بدان معتقد نمی‌شود.
هم‌چنین عقیده‌، امری درونی است به آن دلیل كه در نهانخانه دل مأوا می‌گزیند و تا هنگامی كه اظهار نشده است هیچ كس جز خداوند متعال از آن خبر ندارد.
و نیز امری «شخصی‌» است‌، زیرا هرگونه تغییر و تحول در آن‌، در حوزه استحفاظی خود شخص اتفاق می‌افتد. آیة «لا اكراه فی الدین‌» مربوط به عالم عقیده و اعتقاد است‌. در حقیقت خداوند متعال بدین وسیله مؤمنان را از یك كار لغو و بیهوده كه هیچ فایده‌ای جز خراب كردن چهره دین ندارد، بازداشته است و به مؤمنان می‌فرماید: دین و عقیده اصولاً و تكویناً اكراه‌بردار نیست و با زور به وجود نمی‌آید. بنابراین‌، تمسك به زور برای تبلیغ اسلام نه تنها لغو و بیهوده است‌، بلكه موجب تنفر و گریختن از دین می‌شود.
اما مقولة بیان‌، و همچنین آزادی بیان ـ به خلاف عقیده و آزادی عقیده ـ امری شخصی نیست‌، بلكه مقوله‌ای اجتماعی است‌. به بیان دیگر، بیان و آزادی بیان‌، پدیده‌ای است كه تنها در جمع و اجتماع مفهوم و معنا پیدا می‌كند. لذا چون مانند همه مقولات و پدیده‌های اجتماعی‌، به سرنوشت دیگران مربوط می‌شود، باید احساس‌ها، نیازها و مصالح دیگران نیز در نظر گرفته شود. به همین علت‌، هیچكدام از پدیده‌ها و مقولات اجتماعی ـ از جمله بیان و اظهار عقیده ـ در هیچ جامعه‌ای یله و رها نیستند، بلكه قانونمند و محدود به حدودی هستند كه در آن‌، نفع اكثریت جامعه لحاظ شده است‌.
اكنون این سؤال پیش می‌آید كه‌: آیا در جوامع غربی كه خود را مروّج آزادی بیان‌، می‌دانند، واقعاً بیان هر عقیده و اعتقاد آزاد است‌؟ مسلّماً خیر، نه در آنجا و نه در هیچ جای دیگر، آزادی‌ِ مطلق‌ِ بیان‌، نه ممكن است و نه سودمند. آیا كارشناسان نظامی این كشورها می‌توانند به بهانة آزادی‌ِ بیان‌، اسرار مهم نظامی پیرامون سلاحهای هسته‌ای یا پروژه‌های فضایی را فاش كنند؟ همه جوامع (از خانه و خانواده گرفته تا جوامع بزرگ و كلان‌) به منظور حفظ منافع جمعی و گروهی‌، خطوط قرمزی دارند كه اجازه ورود و افشای آن را به هیچ كس نمی‌دهند. محدودیت بیان و تابعیت آن از مصالح فردی و گروهی‌، همان حقیقتی است كه در فرهنگ عامیانه نیز مورد تصدیق همگان قرار گرفته است‌. نظیر این ضرب‌المثل حكیمانه كه می‌گوید: «هر سخن جایی و هر نكته مكانی دارد.» اسلام نیز، همگام با این حكم عقلایی‌، بیان هر عقیده و مطلبی را در جامعه مفید ندانسته‌، از آزادی مطلق اطلاعات و بیان در جامعه اسلامی برحذر داشته است‌. یكی از مواردی كه آزادی بیان‌، در آنجا ممنوع است‌، اعلام ناامیدی و پشیمانی از دین است‌.
از اینجا روشن می‌شود، كه مقولة ارتداد به بحث آزادی بیان مربوط می‌شود، نه آزادی عقیده‌. از نظر اسلام‌، تغییر و انتخاب عقیده آزاد است و اصولاً محدودیت و حصر آن‌، تكویناً ممكن نیست‌. اما از آنجا كه بیان و اظهار این تغییر عقیده‌، امری اجتماعی است و به سرنوشت دیگر انسانها مربوط می‌شود، محدودیت‌هایی دارد. این كه نوشته‌اید، مگر اظهار پشیمانی یك فرد از دین‌، برای دیگران ضرری دارد؟ در پاسخ باید بگوییم‌: آری‌. بدنة اصلی همة جوامع را علوم تشكیل می‌دهند. یعنی كسانی كه به دلیل مشاغل روزمره‌، فرصت مطالعه‌، تحقیق دقیق و مفصل را ندارند و برای ایمان و اعتقاد بی‌آلایش خود به حداقل ادله و براهین بسنده می‌كنند، برای این دسته از مردم‌، گرویدن دیگران به دین بیش از هر دلیل دیگری‌، موجب تحكیم اعتقاد و ایمان آنان است‌; چنان كه دین‌گریزی و اعلام پشیمانی از دین‌، آثار مخربی بر بنیان اعتقادی و ایمان آنان دارد و موجب شك و تردید آنها می‌شود. دقیقاً به همین دلیل‌، اهل كتاب با اطلاع از چنین ویژگی روان‌شناختی‌، به جنگ روانی و مبارزه منفی علیه گسترش روزافزون اسلام به منظور ایجاد شك و دودلی در دل مسلمانان دست زدند و قرار گذاشتند، صبح‌ها ایمان آورده و شامگاهان از اسلام‌، اعلام برائت كنند. خداوند در قرآن مجید در آیة 72 سورة آل عمران به این ماجرا اشاره می‌كند. صدور حكم ارتداد و اعدام مرتدین از سوی خداوند متعال ریشة این فتنه را تا ابد سوزاند و تمام طرح‌ها و نقشه‌های آنان را بر باد داد. بی‌شك اگر دین از حكم ارتداد خالی بود، امروز نیز كسانی یافت می‌شدند كه جهان‌گستری اسلام را برنتابند و برای ایجاد شك و شبهه در حقانیت دین‌، ارتدادهای دسته‌جمعی و شیطنت‌آمیز را پیشه كنند. بنابراین روشن می‌شود كه یكی از علل تشریع حكم ارتداد، مصالح عمومی جامعه اسلامی و جلوگیری از جنگ روانی پیرامون دیگر ادیان و مسلمانان است‌. اگرچه در این میان‌، فرصت ابراز عقیده از معدود افرادی كه شاید قصد و غرضی نداشته باشند و از روی خطا و اشتباه در محاسبه از اسلام روی برگردانده باشند، گرفته شود; اما این حداقل هزینه‌ای است كه باید برای مصالح عمومی انسانها پرداخت شود.