راز پیشرفت ژاپن چیست؟ چرا آنان پیش رفتند، ولى ما ایرانیان عقب ماندهایم؟
راز پیشرفت ژاپن چیست؟ چرا آنان پیش رفتند، ولى ما ایرانیان عقب ماندهایم؟ آیا استعداد و تعداد سلولهاى مغزى آنان بیشتر است یا از نظر فرهنگ و ایدئولوژى بر ما برترى دارند؟
جواب:
ایرانىها از نظر استعداد و تعداد سلولهاى مغزى از ژاپنىها کمتر نیستند، بلکه از این که ما ایرانیان ادعاى مسلمانى داریم و دین اسلام، دین ترقى و علم و پیشرفت و توسعه است و همگان را به پیشرفت فرا مىخواند، از نظر ایدئولوژى بر آنان برترى داریم. مسلمانان همان گونه که درگذشته نشان دادند، مىتوانند پرچم دار علم و تمدن و توسعه باشند؛ اما چه شد که امروزه ایرانیان نسبت به مردم ژاپن عقب افتادهاند؟ آن پیشرفت و این عقب ماندگى از ریشهها و عوامل مختلف بهرهمند است که به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
ژاپن در چند قرن گذشته به جهت موقعیت خاص جغرافیایى و سوق الجیشى در رشد صنعت کشتیرانى، ماهىگیرى و دریانوردى گام برداشت و همانند برخى از کشورهاى اروپایى در پى کشورگشایى برآمد. درجنگ جهانى اول و دوم فعالانه شرکت داشت و سرانجام در سال 1945 م درجنگ جهانى دوم آمریکا با بمب اتم آن را شکست داد و کشور را اشغال نمود اما بعد از یک دهه توقف، به سوى توسعه گام برداشت.
در این توسعه زمینهها و عوامل بیرونى و درونى بسیارى نقش داشتند، از جمله:
1 - برنامه ریزى درست و دقیق و منطبق با واقعیتها و توانمندى کشور، بدین شرح:
1 - 1 - اصلاحات وسیع با اولویت در تخصیص منابع به نظامهاى آموزشى و تربیتى ؛
2 - 1 - تلاش سازمان یافته براى دست یابى به علم و فناورى (تکنولوژى)؛
3 - 1 - بومى کردن تکنولوژى ؛ انتقال تکنولوژی بدون نیروى انسانى کارآمد خود به آفت مهارت زدایى از جمعیت بومى مىانجامد. ژاپنىها براى رهایى از این آفت در پى سازگارى انتقال تکنولوژى با توسعه درون زا برآمدند و به جاى تقلید، تکنولوژى را بومى کردند و به نوآورى در صنعت نایل شدند.
4 - 1 - حرکت در چهارچوب برنامهاى منظم براى سازمان دهى زیرساختهاى قتصادى؛
5 - 1 - بازسازى بخش خصوصى توسط دولت در چهارچوب مصالح ملى؛
6 - 1 - توجه به ارزشهاى ملى و هویت فرهنگى درانتخاب الگوى توسعه؛
7 - 1 - شناخت دقیق واقعیات جامعه و درک امکانات و محدودیتهاى کشور.
2 - مدیریت کارآمد؛
3 - مردم سخت کوش؛
ژاپنىها بعد از جنگ، روزانه بیش از چهارده ساعت کار مىکردند، تا کشور خودشان را آباد کنند و توسعه بدهند متوسط ساعات کار ژاپنىها در سال 1983 از تمامى کشورها بیشتر گزارش شده است؛ یعنى 2152 ساعت که نسبت به کشور بعدى؛ یعنى آمریکا 254 ساعت بیشتر است.(1)
یک ژاپنى به نام ما سوشیتا کتابى نوشته به نام «نه براى لقمهاى نان» او در این کتاب مىکوشد فرهنگ ژاپنى را بیان کند که این همه تلاش آنان براى یک لقمه نان نیست، بلکه براى رشد و پیشرفت کشور است.
4 - فرهنگ استقلالطلبى (به ویژه استقلال اقتصادى)؛
توجه به این نکته جالب است که جالب است بدانید دو ملت ژاپن و کره جنوبى نسبت به بهرهگیرى از کالاهاى تولیدى کشور خودشان خیلى پافشارى مىکنند (بر خلاف ما ایرانیان که از کالاهاى خارجى استقبال مىکنیم. آنان کالاهاى خارجى را تحریم مىکنند)
چند سال گذشته سازمان تجارت جهانى به حکومتهاى ژاپنى و کره جنوبى فشار آوردند تا اجازه دهند برنج از خارج وارد کنند. اما مردم این دو کشور حاضر نشدند برنجهاى وارداتى را به مصرف برسانند.
بعد از جنگ جهانى دوم، کاخ امپراتور را به همان شکل قبلى ساختند که تنها شیشه کم داشتند. از حکومت خواستند اجازه دهد شیشه وارد کنند، اجازه داده نشد و گفته شد: اگر شیشه وارد شود، تلاش براى راه اندازى کارخانجات شیشه سازى کاسته مىشود! این فرهنگ مایه رشد و پیشرفت است.
5 - رعایت نظم و قانون و احترام به حقوق دیگران؛
6 - وجود برخى از حوادث تلخ و ناگوار طبیعى مانند زلزله و غیر طبیعى مانند خسارات جنگ به ویژه جنایات آمریکا در بمباران اتمى ناکازاکى و هیروشیما، موجب بیدارى و کوشش جهت مقابله با آنها مىشود. چون در کشور ژاپن بسیار زلزله رخ مىدهد، آنان به ناچار خانههاى خود را مقاوم مىسازند تا از این بلاى طبیعى در امان باشند. این مسئله موجب پیشرفت بسیار در برخى از علوم مرتبط مانند مهندسى مىشود.
7 - بهرهمندى از باران و روخانههاى فراوانى؛
خودکفایى در امور کشاورزى اولین قدم در امر توسعه است. میزان بارندگى در ژاپن بیش از سایر کشورها است. در این کشور به طور متوسط سالانه 1700 تا 1800 میلى متر باران مىبارد که حدود ده برابر بارندگى در کشور ما است. پر بارانى زمینه مساعدى است که در امور کشاورزى و دامدارى و تأمین غذا خودکفا شوند، نیز به جهت رودخانههاى فراوان و پر شیب بودن آن در صنعت برق آبى رشد خوبى داشته باشند.
ژاپنىها به تناسب موقعیتها و امکانات تلاش کردند و براى توسعه مملکت کوشیدند و پیروز شدند. ما هم اگر بکوشیم، پیروز خواهیم شد.
امام على(ع) به مسلمانان گوشزد نمود: «مبادا تنبلى کنید و دیگران به دستورهاى قرآن عمل کنند و پیروز شوند،(2) اما شما در جا بزنید».
امروزه اگر برخى از خصلتهاى ما ایرانیان و ژاپنىها را ملاحظه نماییم، این حقیقت را به روشنى مىبینیم و قرآن به ما مىگوید: تنبلى نکنید و نظم را رعایت کنید و... اینها را ژاپنىها بیش از ما عمل مىکنند.
اما عقب ماندگى ما ایرانیان، از زمینهها و عوامل بسیارى برخوردار است، که بر دو گونهاند:
1 - زمینهها و عوامل بیرونى:
1 - 1 - تاخت و تازهاى بیگانگان همانند مغول (تهاجم نظامى)
2 - 1 - استعمار غرب که از 1507 م توسط پرتغالىها و با اشغال نظامى جزایر و سواحل جنوب ایران آغاز شد، سپس به ترتیب انگلیسىها، روسها، آلمانی ها و امریکاییان هر یک به گونهاى در ایران نقش تخریبى بازى نمودند. متجاوزان با انواع تهاجمات خود از جمله تهاجم فرهنگى در عقب نگاه داشتن ایران نقش ایفا نمودند.
2 - عوامل و زمینههاى درونى: این بر دو قسمت است، انسانى و غیر انسانى (یا اقلیمى)
1 - 2 - زمینهها و عوامل اقلیمى؛ از جمله:
وجود ذخایر عظیم نفت و گاز درایران و منطقه: وجود نفت اگر چه نعمت بزرگى است، لیکن با وجود حاکمان و مدیران بى کفایت و فاسد، باعث عقبماندگى کشور شده است. به گفته جلال آل احمد، غرب زدگى با پول نفت آغاز شد. پول نفت، فرهنگ مصرف گرایى (مصرف کالاهاى غربى و دریافت مواد آماده) پدید آمد که مایه بدبختى ما ایرانیان شد.
کمى باران: سرزمین ایران در زمره کشورهاى خشک و کم باران قرار دارد. کمى باران در کنار پول نفت و در کنار استعمار و تهاجم فرهنگى بیگانگان و سوء مدیریت و حاکمان نالایق و فاسد مایه بدبختى گردید.
منطقه سوق الجیشى: ایران در منطقهاى قرار گرفته است که همه چشم طمع به آن دوختهاند. همان گونه که در دو عنوان «کمى باران» و «وجود ذخایر عظیم نفت و گاز» بیان شد، این امتیاز در کنار حکومتهاى نالایق و سوء مدیریت و استعمار و تهاجم بیگانگان مایه بدبختى مىگردد، زیرا اگر ما به دیگران کارى نداشته باشیم، دیگران به جهت نفت و موقعیت ممتاز ایران به ما کار دارند. اگر مبتلا به سوء مدیریت و حاکمان نالایق و بى کفایت بشویم، همین موقعیت ممتاز موجب وسوسه دیگران مىشود.
همین امر سبب شد که بارها روسیه تزار و انگلیس بر ایران تاخت و تاز کنند و بسیارى از مناطق ایران را اشغال نمایند.
«پتر کبیر» در پى این بود که به آبهاى گرم جنوب برسد. بدین جهت در چند قرن گذشته مدام قدرتهاى روسیه، انگلیس، آلمان، فرانسه و آمریکا در مورد ایران رقابت داشتند.
2 - 2 - عوامل و زمینههاى انسانى، از جمله:
أ) عامل سیاسى، حکومتهاى استبدادى ، حاکمان نالایق و بى کفایت و سوء مدیریت. از پانصد سال پیش که عصر رنسانس آغاز شد و اروپائیان در پى توسعه قدم برداشتند، متأسفانه کشور ایران به جهت وجود حکومتهاى استبدادى ومدیران نالایق نتوانست در جهت توسعه قدم بردارد.
در دوره حکومت صفویه آن گاه که پرتغالىها با ناوگان دریایىشان با بیش از ده هزار کیلومتر دریانوردى آفریقا را دور مىزنند و به جنوب ایران لشکرکشى مىکنند، در همین هنگام حاکمان نالایق و بى کفایت صفوى نمىدانستند که پرتغال در کجا قرار دارد.
آنان که بر کشور پهناور ایران (که بیش از ده برابر کشور پرتغال بود) فرمانروایى داشتند، نتوانستند خطر تهاجم بیگانگان را دفع نمایند. به جهت بى کفایتى حکومتها منطقه سوق الجیشى جنوب ایران تا قبل از انقلاب اسلامى ایران به صورت مستقیم و غیر مستقیم در اختیار بیگانگان قرار داشت.
در سال 1625 م هیأتى رسمى از ایران عازم هلند شدند تا درخصوص مناسبات بازرگانى و دیپلماسى میان دو کشور رایزنى شود، هیچ یک از اعضاى این هیئت نه به زبان هلندى آشنایى داشتند و نه به هیچ زبان دیگر اروپایى! (3)
در طول دو قرن فرمانروایى صفویان اگر چه کشور ایران از حاکمان نالایق برخوردار بود و کشور سیر نزولى را طى مىکرد. اما دست کم در زمینههاى اقتصادى و تا حدودى اجتماعى، حاکمان صفوى موفق بودند و به پیشرفت هایى نایل گشتند اما در دوره بعد از صفویه همین دستاوردها به سرعت رو به زوال گذاشت. هجوم قبایل افغان، ظهور نادرشاه به همراه سالها جنگ و کشورگشایى، کشمکشهاى پایانناپذیر میان جانشینان نادر و مدعیان تاج و تخت بعد از او، رمق چندانى براى ایران بعد از صفوى بر جاى نگذاشته بود. بدبختى و عقب ماندگى ایرانیان در عصر حاکمان نالایقتر قاجار بیشتر شد. به عنوان نمونه: فتحعلى شاه قاجار از سرکنسول بریتانیا مىپرسد: چند متر زمین را باید کند تا به ینگه دنیا (آمریکا) رسید؟ سرکنسول که از این سخن بسى متحیر شده بود، در پاسخ گفت: ینگه دنیا از طریق کندن زمین نیست. شاه گفت: نماینده انگلیس اطلاعى ندارد. این سخن را قنسول عثمانى شخصاً به من گفت که با کندن زمین مىتوان به ینگه دنیا رسید! (4)
ب) عامل فرهنگى و خصلتهاى ایرانیان (معایب اخلاقى): با کمال تأسف میان ما ایرانیان تنبلىها ، افراط و تفریطها، دروغ و بى نظمىها، بى سوادى، کبر و غرور وجود دارد.
ایرانیان از سابقه تمدنى بزرگ بهرهمند هستند، که این پیشینه در بسیارى مایه غرور مىشود و به جاى این که با تلاش خود افتخار کسب نمایند، از آبروى نیاکانشان استفاده مىکنند و خود به تنبلى رو مىآورند و کار نمىکنند. «گوبینو» دیپلمات مشهور فرانسوى در کتاب «سه سال در ایران» درباره خلقیات ایرانیان مىنویسد: «فکر و ذهن هر ایرانى فقط متوجه این است که کارى را که وظیفه او است انجام ندهد».(5)
حالت تنبلى، از زیر کار در رفتن، بى نظمى، به مقرارت و قوانین مدنى بها ندادن، دروغ گفتن، مصرف گرایى و استقبال از کالاهاى خارجى دغلبازى (که برخى از آن به زرنگى یاد مىکنند) و مانند اینها یکى از علل عمده عقب افتادگى ما ایرانیان است.
براى اطلاع بیشتر مراجعه کنید به:
1 - جامعهشناسى نخبه کشى، على رضا قلى؛
2 - نجات، على محمد ایزدى؛
3 - چرا عقب ماندهایم على محمد ایزدى؛
4 - ما چگونه ما شدیم، صادق زیبا کلام؛
5 - ارزشها و توسعه، محمد تقى نظر پور؛
6 - توسعه و تضاد، فرامرز رفیع پور؛
7 - مدلى برآسیبشناسى انقلاب اسلامى، حسن بنیانیان؛
8 - نه براى لقمهاى نان، ماسوشیتا، ترجمه محمد على طوسى.
---------------------------------------------------------------------------------------------------
پىنوشتها:
1 - هاشم رجب زاده، تاریخ ژاپن از آغاز تا معاصر، ص 15.
2 - نهج البلاغه، نامه 47.
3 - حائرى، نخستین رویارویى، ص 157؛ صادق زیبا کلام، ما چگونه ما شدیم، ص 274.
4 - ما چگونه ما شدیم، ص 276.
5 - على محمد ایزدى، نجات، قسمت دوم، ص 20.