سؤال152: شیعیان رأی امام غائبشان را از طریق حدس زدن می شناسند و در عین حال اجماع سلف را معتبر و معیار قرار نمی دهند.
سؤال152
فقیه همدانی در مصباح الفقیه می گوید: طبق نظر متأخرین معیار بر حجّیت اجماع این نیست كه همه اتفاق كنند، بلكه دلیل بر حجّت اجماع این است كه رأی معصوم را به طریق حدس زدن و تخمین كشف كنیم، پس آنها رأی امام غائبشان را از طریق حدس زدن می شناسند و در عین حال اجماع سلف را معتبر و معیار قرار نمی دهند.
پاسخ
گردآورنده پرسشها از اصطلاحات اصولی علمای شیعه آگاه نیست و آنها هم كه در سایتهای خود این خرده را بر شیعه گرفته اند، مانند گردآورنده، اطلاعی از اصطلاحات ندارد.
اوّلاً:كلمۀ تخمین هرگز در عبارات علمای ما نیست، آنچه كه هست كلمۀ حدس است.
ثانیاً: «حدس» در این جا به معنی گمانه زنی نیست، بله حدس در مقابل حسّ است یعنی تحصیل یقین به قول امام دو راه دارد:
1. راه حسی مثل این كه علمای مدینه، در عصر امام صادق همگی بر حكمی فتوا بدهند، در اینجا قول امام از طریق حس به دست می آید، زیرا امام یكی از آن علما بوده و در رأس آنها قرار داشته، و رأی همگان، نشانۀ رأی او هم هست.
2. راه حدسی و آن این كه انسان با یك رشته مقدمات قطع آور و یقین آفرین به قول امام برسد. هر چند با گوش نشنیده و با چشم ندیده باشد. مثلاً همگان می گویند: ماه نور خود را از خورشید می گیرد و آن را از حدسیات می شمارند. حدس در اینجا به معنی گمان نیست، بله به معنی یقین است و انسان با یك رشته تجربیات به یقین می رسد.
در مورد بحث، هرگاه علمای شیعه در چند قرن، بر حكمی اتفاق داشته باشند، انسان حدس می زند كه یك دلیل قطعی در اختیار آنان بوده و آنان به خاطر آن دلیل قطعی كه از امام به آنان رسیده فتوا داده اند. به این می گویند اجماع حدسی، یعنی انسان با اینكه ندیده و نشنیده در پرتو یك رشته محاسبات، یقین پیدا می كند، و هرگز در كاشفیت اجماع، ظن و تخمین و استحسان مطرح نیست.
این نوع ادله از آن سلفی هاست كه بر اثر نداشتن نصوص كافی، مجبورند در احكام شرعیه به گمانه زنی و تخمین بپردازند و به قیاس و استحسان كه هرگز یقین آفرین نیست، عمل می كنند.