سؤال134:صاحب نهج البلاغه نقل می كند: ‌علی ابوبكر و عمر را ستوده است

سؤال134
صاحب نهج البلاغه نقل می كند: ‌علی ابوبكر و عمر را ستوده است. چنان كه از علی نقل می كند كه دربارۀ ابوبكر گفت:‌ او پاك و در حالی كه عیب اندكی داشت از دنیا رفت، خیر دنیا را به دست آورد پیش از آن كه گرفتار شرّ آن شود از دنیا رفت اطاعت الهی را به جا آورد و به گونه ای شایسته تقوای الهی را رعایت كرد. (نهج البلاغه، ص350، تحقیق صبحی صالح).
پس چرا شیعیان اصحاب را عیب جویی می كنند آیا علی جز آنچه در دلش بوده اظهار می كرده است؟
پاسخ
گردآورندۀ پرسشها به خطبۀ 223 نهج البلاغه نظر دارد كه با جمله «لله بلاد فلان» آغاز شده است و در آنجا نه اسمی از ابی بكر آمده و نه اسمی از عمر، بلكه كلمۀ «فلان» ذكر شده است.
اوّلاً: این خطبه را مغیرة بن شعبه كه از دشمنان خاندان علی نقل كرده است و نمی تواند معتبر باشد.
و ثانیاً:‌ شارحان نهج البلاغه در بیان مقصود از « فلان» نظرات مختلفی دارند:
1. قطب الدین راوندی می گوید: حضرت در مقام ستایش بعضی از بزرگان از اصحاب خود است كه بعد از رسول خدا آلودۀ فتنه نشدند.
2. ابن ابی الحدید می گوید: مقصود عمر بن الخطاب است.
3. طبری می گوید: این جمله ها مربوط به دختر «ابی حثمه» نوحه گر مدینه است نه علی بن ابی طالب.
وقتی عمر در گذشت دختر ابی حثمه این جمله ها را در رثای عمر گفت و گریست. مغیره می گوید: وقتی عمر را به خاك سپردند، به خانۀ علی آمدم تا از او دربارۀ ‌عمر چیزی بشنوم. علی از خانه بیرون آمد، در حالی كه غسل كرده و آْب غسل را از سر و روی خود می گرفت. فرمود: خدا ابن خطاب را رحمت كند.
دختر ابی حثمه راست گفت: ‌او خیر خلافت را با خود برد و از شر آن نجات یافت به خدا سوگند این گفتار مال او نیست، بلكه به او گفته اند كه اینها را بگوید. و مقصود از شرّ خلافت، اوضاع ناگواری است كه در دوران عثمان پیدا شد.
4.ابن شبّه از عبدالله بن مالك نقل می كند كه ما با علی از دفن عمر برگشتم، امام وارد خانه شد، غسل كرد، سپس از خانه خارج شد و قدری سكوت نمود. سپس گفت: ‌خدا به نوحه گر عمر خیر دهد كه گفت: «واعمراه! أقام الأود، واعمراه! ذهب نقیّ الثوب قلیل العیب» به خدا سوگند او از این جلمه خبر نداشت، بلكه به او آموختند كه چنین بگوید(1). به خدا سوگند عمر خیر خلافت را درك كرد و شر را بعد ازخود بر جای نهاد.
نتیجه می گیریم كه اولاً موصوف به این كلمات در كلام علی مشخص نیست، در كلام او در نهج البلاغه كلمۀ فلان است.
از آن گذشته، طبق نقل طبری و ابن شبّه روشن شد كه تمام این جمله ها ساخته و پرداخته رجال سیاسی بود كه به نوحه گر آموخته بودند كه دربارۀ مرگ عمر چنین بگوید.
دقت در مجموع الفاظ نهج البلاغه حكایت می كند كه حضرت از یك آیندۀ تاریك كه دامنگیر عثمان شد خبر می دهد و چندان نظری به ستایش فرد مورد نظر ندارد.
پی نوشت ها:
1. تاریخ المدینة المنورة، ج3، ص941، تحقیق فهیم محمد شلتوت.