سؤال71: ابوبکر خلیفۀ بر حق پس از پیامبر بود به دلیل:پذیرش اصحاب و عدم مخالفت علی.

سؤال71
می گوید ابوبکر خلیفۀ بر حق پس از پیامبر بود به دلیل:
1. اصحاب خلافت او را پذیرفتند و اگر خلیفه بر حق نبود مخالفت می کردند،
2. علی با ابوبکر مخالفت نکرد و با او نجنگید.
پاسخ
دربارۀ ادعای نخست، که می گوید: اصحاب خلافت او را پذیرفتند، این ادعایی بیش نیست و گویندۀ این سخن از سرگذشت سقیفه آگاهی ندارد و یا پنهان کاری می کند. مخالفت با خلافت ابی بکر در آغاز کار، بیش از آن است که در این برگها نوشته شود:
1. گروهی خزرجیان که نیمی از انصار بودند، با ابی بکر بیعت نکردند، زیرا آنان مصمّم بودند که سعد بن عباده، زمام خلافت را به دست گیرد و چون سعد بن عباده در سقیفه زیر دست و پا له شد، همگی گفتند:‌لا نبایع الّا علیّا(1) و سرانجام، رئیس خزرجیان به خاطر ترس از حکومت وقت مدینه را به عزم شام ترک گفت، ولی متأسفانه در آنجا ترور شد و خون او آن چنان لوث شد که قاتل او هم مشخص نشد و قتل او را به جن نسبت دادند.
شاعری گفت:
قد قتلنا سیّد الـ خزرج سعد بن عباده
فرمیناه بسهمین فلم نخط فؤاده
2. بنی هاشم و گروهی از اصحاب در خانۀ امیرمؤمنان تحصن کردند و حاضر به بیعت نشدند. آنها را تهدید کردند و گفتند خانه را با شما به آتش می کشیم و این مسأله ای نیست که بتوان آن را انکار کرد. عمر با گروهی به در خانۀ علی آمدند و با دخت گرامی پیامبر برخورد کرد و گفت با همین قبیله خانۀ‌ شما را به آتش می کشم. باید این گروه از خانه بیرون بیایند و بیعت کنند مدارک این حادثه را در پاورقی مطالعه کنید.(2)
و امّا دلیل دوم که چرا علی با مخالف نجنگید، بارها در این باره سخن گفتیم و خود امیرمؤمنان در یکی از سخنانش(3) علت سکوت خود را بیان کرده است و آن این که شرایط پس از پیامبر اکرم آنچنان نگران کننده بود که قیام حضرت برای گرفتن حق خود به قیمت نابودی اصل اسلام تمام می شد، مسلّماً در این شرایط، علی ترجیح می داد که اصل اسلام باقی بماند، هر چند خلافت او از دست برود و گذشته بر این کار امیرمؤمنان طبق وصیت پیامبر بود، پیامبر او را در این مورد امر به سکوت کرده بود، ولی دربارۀ قاسطین و ناکثین و مارقین امر به جنگ، و چون در این مورد، در گذشته سخن گفتیم، نیازی به تکرار نیست.
پی نوشت ها:
1. تاریخ طبری، ج…، ص... .
2. المنصف ابن شیبه، ج8، ص572؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج1، ص586، ط دارالمعارف، قاهره؛ الإمامه و السیاسة، ابن قتیبه، ج1، ص 12و 13، ط مصر؛ طبری، ج2، ص443، ط بیروت، العقد الفرید، ابن عبدالله ج4، ص87، تحقیق خلیل شرف الدین،؛ الاستیعاب، ج3، ص979، تحقیق علی محمد بجاوی و... .
3. نهج البلاغه، خطبه.