سؤال46: حاصل این سؤال وجود تناقض و تضاد در میان روایات شیعه است و برخی از علما کتابی درباره رفع تناقض نوشته اند.

پاسخ:
گردآورنده پرسشها، خار را در چشم دیگران دیده ولی شاخه را در چشم خود نمی بیند.
محدّثان اهل سنت نقل کرده اند که پیامبر گرامی پیوسته از وجود دروغگویان و جاعلان حدیث از زبان رسول خدا خبر می داد و پیوسته آنان را با آتش دوزخ تهدید می کرد. گاهی می فرمود:‌ «لا تکذبوا علیّ فانّه من کذب علی فلیلج النار».(1)
در حدیث دیگر فرمود:
« من کذب علیّ فلیتبوأ مقعده من النار».(2)
«هر کس بر من دروغ ببندد، جایگاه خود را در آتش آماده بداند».
این احادیث حاکی ازآن است که در عصر رسول خدا همان صحابه ای که از نظر اهل سنت همگان عادلند، گاه و بیگاه از زبان پیامبر دروغ می گفتند و او نسبت به این کار هشدار می داد.
پس از رحلت رسول اکرم جلوگیری از نقل حدیث،‌ سبب شد که جعل حدیث برای کسب مقام و تقرب به قدرتها آسان شود و در این مورد، دانشمندان یهود و نصاری که تظاهر به اسلام کرده بودند، نقش عظیمی در جعل حدیث در اسلام را داشتند مانند کعب الحبار و وهب بن منبه و تمیم داری و دیگران.(3)
جعل این احادیث مایۀ ظهور تعارض در احادیث نبوی گردید.
این ابی العوجاء در خانۀ حماد بن سلم محدّت نامی اهل سنت پرورش یافت و او در کتابهای حمّاد دست می برد، و احادیثی را جعل می کرد.(4)
در این مورد کافی است که بدانیم بخاری، 2761 حدیث خود(5) را از ششصد هزار حدیث برگزیده است.
صحیح مسلم 4000 حدیث خود را از سیصد هزار حدیث برگزیده است.
مسند احمد قریب 30000 روایت خود را از هفتصد و پنجاه هزار حدیث انتخاب کرده و یک میلیون حدیث را حفظ داشت.
همۀ اینها حاکی از آن است که بازار جعل حدیث در قرن دوم و سوم برای کسب مقام و ثروت، به قدری داغ بوده که محدثان میلیونی در میان راویان دیده می شد. شما اگر ساعات عمر پیامبر را برای امور مختلف تقسیم کنید، به دست می آید که هرگز پیامبر اسلام وقت برای گفتن یک دهم این احادیث را نداشته است، از این جهت نویسندگان صحاح با تلاش فراوان توانستند معدودی از احادیث را به نام صحیح ضبط کنند.
مسلّماً در جعل حدیث تناقض و تعارض فراوان به چشم خواهد خورد. و لذا در همین صحاح روایات حاکی از جسم بودن خدا و مجبور بودن انسان فراوان است که صد در صد با روایات تنزیه در تعارض هستند.
اکنون به برخی از علل تعارض در حدیث شیعه اشاره می کنیم:
تقطیع روایات
گاهی برخی از راویان، بخش مورد نظر خود را از روایت نقل کرده، و بخش دیگر را حذف نموده است، به گونه ای که روایت در صورت ضمیمه کردن هر دو بخش معنایی دارد و در تفکیک معنی دیگر.
یکی از عوامل ظهور تعارض در روایات شیعه تقطیع یک روایت به دو قسمت است.
1. نقل به معنی
برخی از راویان، لفظ امام را عیناً نقل نکرده اند.
بلکه مضمون و معنای آن را نقل کرده اند و همین سبب اختلاف در اخبار و روایات شده است.
2. جعل حدیث
جعل احادیث از طریق غلاة مانند مغیرة بن سعید و ابوزینب اسدی معروف به ابوالخطاب است. و امام صادق انگشت روی روایات این افراد نهاد و گفت:‌ اینان بر من و پدرم دروغ می بندند.(6)
از این جهت علمای شیعه، به روایات اینان اعتنا نکرده، و برای آنها ارزش قائل نشده اند. بنابراین اگر تعارضی به نظر می رسد، برخی جنبۀ طبیعی و برخی جنبۀ تخریبی داشته است، امّا آیا این تعارض برای ابد باقی می ماند یا علما و دانشمندان با موازین، همۀ اینها را از هم جدا کرده و تعارض را برداشته اند؟ و نویسندگان کتب اربعه پس از تلاش و تهذیب، به جمع احادیث دست زده اند و هرگز در این کتابها از روایت این جاعلان خبری نیست.
پی نوشت ها:
1. صحیح بخاری، حدیث106.
2. صحیح بخاری، حدیث 107.
3. مقدمه ابن خلدون، ص 439.
4. میزان الاعتدال، ج1، ص 593.
5. این شماره با حذف مکررات صحیح بخاری به دست می آید: ارشاد الساری، ج 1، ص 28، شرح صحیح مسلم، نگارش نووی، ج 1 ، ص 32.
6. رجال کشی، ص 196، شماره 103.