لطفا در رابطه با فرقه بهائیت وعقائد آنها توضیح دهید.
فرقة بابی به پیروان میرزا علی محمد شیرازی و بهائیه به پیروان میرزا حسینعلی نوری گفته میشود و از فرقه های انحرافی در شیعه است که با توطئه استعمار انگلیس در ایران جهت فرقه سازی در میان مسلمانان تأسیس شد .
مسلک با بی گری در قرن سیزدهم قمری توسط فردی به نام میرزا علی محمد شیرازی پدید آمد. او در 1235 قمری در شیراز متولد شد و در نوزده سالگی به بوشهر رفت و به مدت پنج سال در آن جا به تجارت پرداخت، سپس به عتبات (کربلا و نجف) رفت و در درس سید کاظم رشتی ـ از پیشوایان شیخیه ـ شرکت کرد. انحراف عقیدتی میرزا علی محمد شیرازی از این جا شروع شد.
سید کاظم رشتی که از شاگردان شیخ احمد احسایی بود، دربارة امامان (ع) افکار و باورهای غلوآمیزی داشت و آنان را مظاهر تجسم یافتة خدا یا خدایان مجسم میانگاشت و میگفت: باید در هر زمانی یک نفر واسطه (= باب) بین امام زمان (عج) و مردم باشد تا از این طریق فیض روحانی امام زمان (عج) به مردم برسد، که شیخیها از این به «رکن رابع» تعبیر میکنند.
میگفتند: شیخ احمد احسائی در زمان خود و بعد سید کاظم رشتی، رکن رابع بودند. بعد از درگذشت سید کاظم رشتی، میرزا علی محمد شیرازی ادعا کرد، که: «این مقام به من میرسد. من باب حضرت مهدی (عج) (اخص اصحاب امام زمان و واسطة فیض روحانی بین حضرت و مردم) هستم». سپس ادعا کرد: این که قرآن میگوید: «انا نحن نزلنا الذکر» ذکر من هستم و گفت: ملا محمد حسین بشرویهای، باب است. سپس ادعا کرد: من مهدی موعود هستم، بعد از آن ادعا کرد: پیامبر هستم و به من وحی میشود و وحی من «بیان» است. این که قرآن در سورة الرحمان میگوید «علمه البیان» این «بیان» کتاب وحی من است.(1) و من دین جدیدی آوردهام. سپس مدعی ربوبیت و حلول الوهیت شد و سرانجام از ادعاهایی که کرده بود توبه کرد.
بعد از ادعاهای میرزا علی محمد شیرازی، برخی از شیخیه و پیروان سید کاظم رشتی به او گرویدند. حسین خان نظام الدوله، حاکم شیراز به میرزا علی محمد شیرازی گفت که صداقت تو را دریافتهام. راه تو پسندیده است. دیشب خواب دیدم به من گفتی: در جبین تو نور ایمان را مشاهده کردهام ؛ بدین جهت با تو مدارا کردهام. علی محمد باور کرد و گفت: خواب ندیدی، بلکه بیدار بودی و من به بالین تو آمدم و چنان گفتم .
حسین خان دست او را بوسید و گفت: من حاکم شیرازم، لشکر در اختیار من است. به تو ایمان آورده و آمادهام با لشکر خود در خدمت تو باشم.
علی محمد گفت: اگر با من باشی، سلطنت روم را به تو خواهم بخشید.
حسین خان گفت: سلطنت نمیخواهم، همة آرزوی من این است که در رکاب تو شهید شوم. خوب است همان گونه که حجت را بر من تمام کردی، بر علما هم تمام کن، اگر علما سخن تو را بپذیرند و به دعوت تو لبیک گویند، راه برای پیروزی تو هموار میشود، میرزا علی محمد پذیرفت و حاضر شد در جمع علما دعوت خویش را اعلان کند، میرزا علی محمد دعوت خویش را بیان کرد، نظام الدوله گفت: بهتر است دعوت خویش را در یک صفحه بنویسی تا دیگران هم از آن بهره ببرند، او پذیرفت و قلم را گرفت، چند سطری نوشت، علما بدان نگریستند و فهمیدند خیلی بی سواد است. در این هنگام حسین خان نظام الدوله گفت: با این که چند سطر بیش ننوشتهای، این همه غلط! چگونه گفتار خود را گفتار خدا میدانی؟! سپس دستور داد دست و پای او را بستند و آن قدر زدند تا مجبور شد به انابه و استغفار و فرستادن لعنت به خودش اقدام کند.
او به مدت شش ماه در شیراز محبوس بود، سپس به اصفهان و از آن جا وی را به آذربایجان بردند و در قلعة چهریق، نزدیک باکو زندانی کردند، سپس از آن جا وی را به تبریز بردند و در زمان صدارت امیرکبیر
(در سال 1362 ه. ق) محاکمه و اعدام شد. (در سال 1363 ه. ق)
پس از میرزا محمد علی پیروان او به دو دسته، ازلی و بهایی تقسیم شدند .
فرقة بهایی: بهایی به پیروان میرزا حسینعلی بهاء اطلاق میشود. توضیح این که بعد از آن که علی محمد ادعاهای خویش را اعلان نمود، میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاء و برادرش یحیی معروف به صبح ازل به او پیوستند. پس از اعدام باب، یحیی ادعا کرد که من جانشین او هستم؛ برخی به او پیوستند. میرزا حسینعلی بهاء در آغاز تسلیم او شد، اما پس از مدتی رقابت با او را آغاز کرد و او هم مانند باب ادعاهایی داشت از جمله رسالت، شارعیت و حلولیت خدا در او را مدعی شد. نیز مدعی شد که میرزا علی محمد باب زمینه ساز و مبشر ظهور او بود. دعوای این دو برادر و پیروان آنان (بهائیان و ازلیان) سبب شد تا حکومت وقت ایران آنان را به بغداد تبعید نماید. در آن جا نیز کشمکش ادامه یافت و کارشان به دادگاه کشید و محکوم شد، دولت عثمانی یحیی صبح ازل و پیروانش (ازلیان) را به قبرس و حسینعلی بهاء و پیروانش (بهائیان) را به عکا در سرزمین فلسطین تبعید کرد .
پس از مرگ میرزا حسینعلی این حرکت انحرافی بابیت و بهائیت به فراموشی سپرده شد، تا این که پسر ارشد میرزا حسینعلی به نام عباس افندی که عبدالبهاء لقب گرفت، به تجدید آن پرداخت، او در سال 1911 میلادی به انگلستان و سپس آمریکا سفر کرد و با دولتهای انگلیس و آمریکا رابطه برقرار کرد و دولت انگلیس طی مراسمی به وی نشان نایت هود (Knight Hood) و لقب سر (sir) عنایت کرد. بدین وسیله بهائیگری به عنوان ستون پنجم و یکی از ابزار سیاست استعماری انگلیس ـ و نیز آمریکا ـ مبدل شد. مرکز بهائیگری اکنون در حیفای اسرائیل و در ایالت شیکاگوی آمریکا قرار دارد.(2)
عقاید بهاییت :
به چند مورد از عقاید آنها اشاره می شود.
1- این فرقه می گوید، سید علی محمد باب امام زمان است که ظهور کرده و با ظهور او اسلام پایان گرفته و اینک دین جدید ظهور کرده و مردم باید همگی بهایی شوند، (شخصیت و اندیشه های کاشف الغطاء کتاب (الایات البینات ) به کوشش دکتر احمد بهشتی ، ص 109، کانون نشر اندیشه اسلامی )
2- پنهان کردن دینشان را ضروری می دانند به اصطلاح قائل به تقیه هستند.
3- روزه نوزده روز است قبل از عید شروع و به عید نوروز ختم می شود.
4- نماز جماعت باطل است مگر در نماز میت .
5- قبله آنها مرقد بهاءالله است در عکا(فلسطین اشغالی).
6- حج برای مردان واجب است و بر زنان واجب نیست ، آن هم (حج ) در خانه ای است که بهاء در آن اقامت داشته ، یا در خانه ای که سید علی محمد باب در شیراز در آن سکنی داشته است به جا آورده می شود.
7- اعیاد پنجگانه دارند: - عید ولادت باب ، اول محرم . - عید ولایت بهاء دوم محرم . - عید اعلان دعوت باب ، پنجم جمادی . - عید نوروز، (المدخل الی دراسه الادیان والمذاهب ، العمید عبدالرزاق محمد اسود، ج 3، صص 311 - 308، انتشارات الدار العربیه للموسوعات ).
8- نماز پنج تکبیر دارد ودر دو وقت خوانده می شود یکی هنگام تولد و یکی هم هنگام مرگ . و مطهرات پنج تا است : آب ، هوا، آتش ، خاک ، بیان . همه چیز نجس است مگر آنچه آیه (الله اطهر) بر آن خوانده شود و عبادتگاه ها طبق وصیت بهاء باید از نه کناره و یک گنبد تشکیل بشود و این عبادتگاه ها در فرانکفورت در آلمان و سیدنی در استرالیا و کامپالا در اوگاندا، لیمیت در شیکاگو و پاناما سیتی در پاناما و دهلی نو در هندوستان است ، (شخصیت و اندیشه های کاشف الغطاء، ص 111 و 139، دکتر احمد بهشتی ).
فرقه های بابیه و بهائیه :
بعد از اعدام سید علی محمد باب بابیت به سه فرقه تقسیم شد و بعد از مرگ بهاءالله نزاعی که بین دو برادر عباس افندی و محمد علی به وجود آمد دو فرقه دیگر اضافه شد، مجموعا" پنج فرقه شدند.
1- ازلیه (به رهبری میرزا یحیی نوری ، صبح ازل ) 2
- بهائیه (به رهبری میرزا حسین علی ، بهاءالله )
3- بابیه خالص (فقط رهبری سید علی محمد را قبول دارند)
4- بابیه بهائیه عباسیه (رهبری عبدالبهاء عباس افندی )
5- ناقضون (اتباع میرزا محمد علی برادر عبدالبهاء)، (المدخل الی دراسه الادیان والمذاهب ، ج 3، ص 312، العمید عبدالرزاق محمد اسود).
کتاب های بهائی ها عبارتند:
1- الاتقان ;
2- اشراقات والبشارات والطرزات ;
3- مجموعه الواح مبارکه ، که وصایایی بهاء به پسران خود می باشد ;
4- کتاب شیخ ;
5- الدرر البهیه ;
6- الحج البهیه ;
7- الفرائد ;
8- فصل الخطاب .
این کتابها را به بهاء نسبت داده اند ولی در حقیقت او ننوشته است ، بلکه پیروان بهاء اینها را نوشته و به او نسبت داده اند، (المدخل الی دراسه الادیان والمذاهب ، ص 311 و 312).
در کتاب شخصیت و اندیشه های کاشف الغطاء نیز از سه کتاب دیگر اسم آورده است . 1- هفت وادی ، 2- هیکل ، 3- اقدس.
برای آگاهی بیشتر ر.ک :
- شخصیت و اندیشه های کاشف الغطاء (الایات البینات ) آیت الله العظمی جعفر کاشف الغطاء، دکتر احمد بهشتی ، نشر اندیشه های اسلامی
1- بهائیت چگونه پدید آمد، نورالدین چهاردهی ، انتشارات فتحی
3- ارمغان استعمار، محمد محمدی اشتهاردی ، انتشارات نسل جوان
پی نوشت ها :
1 . به همین جهت میرزا على محمد باب کتابى نوشته است به نام بیان.
2 . لغت نامة دهخدا: ج 3: ص 32247 ـ 3277 و غلام حسین مصاحب، دایره المعارف فارسی، ج 1، ص 475 و 356 و على ربانى گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، ص 337 ـ 344 و عبدالله مبلغی، ج 3، ص 1403 ـ 1419.