چرا در کتابهای اهل سنت از امام باقر و امام صادق(ع) با وجود این که گفتهاند آنها کثیر الحدیث هستند، روایت چندانی نقل نشده است؟
یک معنایی از کثیر الحدیث بودن امامان باقر و صادق(ع) در میان شیعه وجود دارد، به جهت آن است که از این دو امام روایات بیشتری نسبت به امامان دیگر به ما رسیده است. باور کثیرالحدیث بودن امام باقر و امام صادق(ع) میان شیعیان است و بدان خاطر است که این دو، نزد شیعیان از مقام امامت برخوردار هستند، به همین جهت سخنان آنها به عقیده شیعیان از حجیت برخوردار است.
به عقیده شیعه آنها پیشوایان معصوم میباشند، بنابر این آنچه درباره احکام دینی بیان کنند، حکم الهی و حکم رسول الله است. اهل سنت این مقام را برای امامان و پیشوایان شیعه، از جمله امام باقر و امام صادق(ع) معتقد نیستند؛ بنابر این به نظر آنها فرقی میان امامان و دیگر مردمان وجود ندارد و سخن آنها حجیت ندارد، مگر آنکه روایتی از پیامبر(ص) نقل کنند،همانگونه که دیگر افراد، روایت نقل میکنند. بنابر این امامان شیعه نزد اهل سنت، فقط به اندازه ناقل حدیث اعتبار دارند، نه گوینده سخن و دارنده علم پیامبر، اما بسیاری از روایاتی که از امامان شیعه و از جمله امام باقر و صادق(ع) به ما رسیده، از خود آنها حامل و دارنده علم پیامبر هستند و سخنشان همانند سخن و حدیث پیامبر است. این که به عنوان کثیرالحدیث شناخته شدند، یعنی روایات نقل شده از آنها بسیار است که نزد شیعیان اعتبار دارند.
در عین حال میان اهل سنت نیز امام باقر و امام صادق(ع) از مقام ویژهای در علم و نقل روایات و علوم پیامبر برخوردارند. با این حال در این بخش نیز روایات کمی از آن دو امام در کتابهای اهل سنت وجود دارد. در این باره چند عامل میتواند تأثیرگذار باشد:
1- جلوگیری و ممانعت حاکمان وقت از انتشار علوم و معارف اهل بیت و عَلَم کردن عدهای به عنوان دانشمند و عالم در مقابل امامان و حمایت و تبلیغ از آنها.
2- تعصب برخی از عالمان اهل سنت در عدم نقل روایاتی که از امامان شیعه رسیده بود؛ زیرا با نقل روایات از امامان، شمار بسیاری از مقام علمی و برتری دانش آنها آگاهی مییافتند و برای کسانی که سعی در مخفی نگهداشتن مقام درایت و دانش آنها داشتند، نیز در صدد تضعیف آنها بودند و هستند،انتشار روایات امامان(ع) و شناسایی مقام علمی آنها با آن هدف همسویی نداشت. برخی از اهل سنت، سعی دارند با عدم نقل احادیث امامان،حضور آنان را در صحنههای علمی، فقهی، اخلاقی و کلامی کمرنگ جلوه دهند، حتی در صورت امکان آن را حذف کنند!
3- بسیاری از روایات نقل شده از امام صادق و امام باقر(ع) با مبانی اعتقادی و فقهی اهل سنت سازگاری ندارد، بنابر این با نقل آن روایات به نوعی اعتقادات و باورهای آنها زیر سؤال میرود.
در این میان اگر چه نقل روایات اخلاقی و تربیتی چندان به عقاید آنها ضرر نمیرساند اما همین مسئله موجب میشود مردم به روایات دیگر (کلامی و اعتقادی) رو آورند، که برای اهل سنت چندان خوشایند نیست. به خصوص که بر این اعتقادند و وانمود میکنند که اهل بیت پیامبر و امامان شیعه با اعتقادات و باورهای آنها همسو هستند و بر خلاف طریق سنت و جماعت نبودهاند و اینان همانند اهل سنت میاندیشیدند و رفتار میکردند. طبیعی است که نقل روایات مغایر با این باور، برای آنها نه تنها مطلوب نیست، بلکه ناسازگار با عقاید آنها است.
4- بسیاری از راویان که از امامان و از جمله امام باقر و صادق(ع) روایت نقل کردهاند نزد شیعه از اعتبار برخوردارند، نزد اهل سنت معتبر نیستند. این مسئله به خاطر نقل روایات بسیار راویان موثق شیعه است که مبانی اعتقادی اهل سنت را نااستوار میکند.
به همین خاطر حجم بسیار بالایی از روایات امام باقر(ع) و صادق(ع) که نزد شیعه وجود دارد، در کتابهای اهل سنت موجود نیست.