نهضت امام حسین چه تأثیری بر اوضاع حکومتی و اجتماعی گذاشت؟
قبل از آنکه تأثیر قیام امام حسین( را در اجتماع آنروز بررسی کنیم،لازم است گذری هر چند کوتاه به روحیه اجتماعی مردم در زمان پیامبر گرامی اسلام( داشته باشیم، زیرا امام حسین ( را احیاء کننده سیرة جدش پیامبر اکرم( می دانند.
استاد مطهری"ره" دراین رابطه می فرماید : "(ببینیم) پیامبر اکرم( به مردم عرب چه داد؟ و اساساً یک آدم فقیر و یتیم و کسی که تمام قوم و قبیله اش با او دشمن هستند چه داشت که به آنها بدهد و چطور شد که آنها را از حضیض پستی به اوج عزت رساند؟ ایمانی به آنها داد که آن ایمان به آنها شخصیت داد، یک مرتبه آن عرب سوسمارخور، شتر خور، عرب غارتگری که دخترش را زنده زنده به خاک می کرد، این احساس در او پیدا شد که من باید دنیا را از اسارت و از پرستش و اطاعت غیر خدا نجات دهم، و هیچ اهمیتی نمی داد که اعتراف کند که در گذشته چطور بوده است، حتی افتخار می کرد که بگوید ... هیچ سابقه درخشان ملی ندارم، ولی امروز اینطور فکر می کنم، از شما عالیتر فکر می کنم، این را می گویند شخصیت. آیا کلمه ای هست که از کلمه "لا اله الا الله" بیشتر به روح انسان حماسه و شخصیت ببخشد ... من در مقابل غیر خدا هر چه هست سر تعظیم فرود نمی آورم، من طرفدار عدالتم، طرفدار حق و احسانم، طرفدار فضیلتم ... به این می گویند شخصیت.
امویان کاری کردند که شخصیت اسلامی را در میان مسلمین میراندند. کوفه مرکز ارتش اسلام بود و اگر امام حسین( به کوفه نمی رفت، امروز تمام مورخین دنیا او را ملامت می کردند و می گفتند عراق که مرکز ارتش اسلامی بود از تو دعوت کرده بود و هجده هزار نفر نماینده با تو بیعت کردند و دوازده هزار نامه برای تو نوشتند، چرا به آنجا نرفتی؟ ... در عین حال همین مردمی که هجده هزار بیعت کننده داشتند، و دوازده هزار نامه هم نوشته بودند، به مجرد اینکه سر و کله پسر زیاد پیدا شد، همه فرار کردند چرا؟ چون زیادبن ابیه سالها در کوفه حکومت کرده بود، آنقدر چشم در آورده بود، آنقدر دست و پا بریده بود، آنقدر شکمها سفره کرده بود ... که اینها به کلی شخصیت خودشان را از دست داده بودند... چرا که امویها شخصیت ملت مسلمان را لِه کرده بودند و دیگر کسی از آن احساسهای اسلامی در خودش نمی دید."
استاد مطهری "ره" در ادامه در تأثیر قیام حسینی بر جامعه ای که شخصیت خود را از دست داده بود می فرمایند : "اما همین کوفه بعد از مدت سه سال، انقلاب کرد و پنج هزار تواب از همین کوفه پیدا شد و سرقبر حسین بی علی( رفتند و در آنجا عزاداری میگفتیم خدایا نکند از آسمان سنگ ببارد و ما به این شکل هلاک شویم، و نیز به شما بگوییم که ما از نزد کسی می آییم که کارش شرابخواری و سگ بازی و میمون بازی است، کارش نواختن تار و سنتور است، کارش زناست، حتی با محارم، دیگر حال، تکلیف خودتان را می دانید، این بود که مدینه قیام کرد، قیامی خونین. و چه افرادی که بعد از حادثه کربلا به خروش آمدند(2) و باعث زوال حکومت و ملک اموی شدند."
در اسناد اسلامی، در این رابطه آمده است : تحقیقاً ضرباتی که بنی امیه در کربلا و مدینه و مکه وارد ساختند نیرومندترین ضرباتی بود که برای پایداری حکومت و تثبیت بنیان و چیرگی حکومتشان بر مخالفان نواختند ... و بنی امیه در واقع زننده نبودند، بلکه ضربه ای خوردند که تا پایان روزگار ادامه دارد و همین جنایت یک روزه که در کربلا واقع شد، موجب گشت که یک دولت عریض و طویل آنچنانی تنها به اندازه عمر یک شخص عمر کند.(3)
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1. حماسه حسینی، ج1، استادمطهری، ص47-47
2. همان، ص173-174
همان، ج2، ص106