1. علامه اقبال
علامه اقبال، اندیشمند، عارف و شاعر شهیر پاکستانى، بحق از مفاخر عالم اسلام در قرون معاصر است. این متفکر بزرگ از پیشگامان نهضت بازگشت به خویشتن فرهنگى و از احیا گران اندیشه توحیدى است. اقبال در اشعار خود از خاندان وحى یاد کردهایى دارد و تمایل او نسبت به اهل بیت نکتهاى است که به سادگى از سرودههایش مشخص مىگردد. وى در اشعار خود به نهضت خون رنگ عاشورا، علل و انگیزهها، اهداف و دستاوردها و پىآمدهاى آن اشاراتى دارد. در مثنوى رمز بیخودى از حسین (ع) و نهضت خونینش سخن گفته و در معنى حریت اسلامى و سیر حادثه کربلا به گفتگو نشته است:
مریم از یک نسبت عیسى عزیزاز سه نسبت حضرت زهرا عزیزنور چشم رحمت للعالمینآن امام اولین و آخرینبانوى آن تاجدار هل اتىمرتضى، مشکلگشا، شیر خدامادر آن مرکز پرگار عشقمادر آن کاروانسالار عشقآن یکى شمع شبستان حرمحافظ جمعیت خیر الاممو آن دگر مولاى ابرار جهانقوت بازوى احرار جهاندر نواى زندگى سوز از حسیناهل حق، حریتآموز از حسینهر که پیمان با هو الموجود بستگردنش از بند هر معبود رستمؤمن از عشق است و عشق از مؤمن استعشق را ناممکن ما ممکن استعقل را سرمایه از بیم و شک استعشق را عزم و یقین لاینفک استعقل گوید شاد شو، آباد شوعشق گوید بنده شو آزاد شوعشق را، آرام جان حریت استناقهاش را ساربان حریت است (1)
در نگاه اقبال حسین (ع) حماسه ستیز عشق با عقل و هوس است:
آن شنیدستى که هنگام نبردعشق با عقل هوسپرور چه کردآن امان عاشقان پور بتولسرو آزادى زبستان رسولاله اله باى بسماله پدرمعنى ذبح عظیم آمد پسر (2)
ستیز هابیل و قابیل، موسى و فرعون، مسیح و قیصر، محمد و ابولهب، و حسین و یزید همه و همه حلقههایى است از زنجیره ستیز حق و باطل، که از بدایت تاریخ تا نهایت آن گسترده است. حقیقت، از خون بزرگ مردانى چونان حسین حیات مىگیرد و باطل بقاى خود را وامدار بقاى یزیدیان است. در فلسفه اقبال، این تضادها و درگیریها در نهایت به سود نیروهاى حق جو و عدالت خواه پایان خواهد یافت و سامرى باطل، سرانجام داغ ماتم بر دل، در زیر پاى موسى شکسته و در قربانگاه عشق، سربریده خواهد شد.
موسى و فرعون و شبیر و یزید
این دو قوّت از حیات آمد پدید
اقبال براى مطالعه عاشورا و بهتر نگریستن به آن، از خلافت اسلامى و پیامبر (ص) آغاز مىکند. او بدین نکته اذعان دارد که خلافت اسلامى لااقل بعد از امام على بن ابیطالب (ع) رشته از قرآن گسیخته و راه بر کژ راهه برده است. ثمره این حاکمیت سیاسى از قرآن گسسته چیست؟
اقبال اعتقاد بر آن دارد که جدایى دین از سیاست دستاوردى جز زهر در کام آزادى ریختن ندارد. آزادى در نگاه اقبال تنها در سایه پیوند دین و سیاست ممکن است و لاغیر. نهضت خونین اباعبداللّه (ع) همچون سحابى که آزادى مىبارد و عشق مىپرورد و رودى است که از هر کجا که مىگذرد جوانمردى را از خاک برمىانگیزد. حسین بن على (ع) در نگاه اقبال تبلور عینى و عینیت متبلور شعار اساسى توحید - لا اله الا اللّه - است.
چون خلافت رشته از قرآن گسیختحریت را زهر اندر کام ریختخواست آن سر جلوه خیر الاممچون سحاب قبله باران در قدمبر زمین کربلا بارید و رفتلاله در ویرانهها کارید و رفتتا قیامت قطع استبداد کردموج خون او چمن ایجاد کردبهر حق در خاک و خون غلطیده استپس بناى لا اله گردیده است (3)
عدهاى از محققان برآناند که امام به انگیزه حکومت و با عدم علم به شهادت پا به کربلا نهاد، بنابراین شهادت هدف نبوده است. در مقابل این دیدگاه، نظریه دیگرى وجود دارد که هدف نهایى امام (ع) را شهادت و رسوا نمودن رژیم اموى به وسیله بذل خون مىداند. اندیشمندان و صاحب نظرانى که به این نظریه معتقدند برآناند که امام با آگاهى به شهادت پاى به سرزمین کربلا نهاده است و شهادت انتخاب حسین بن على است. شهادت سلاحى است که سالار شهیدان تاریخ براى مبارزه با رژیم یزیدى آگاهانه آن را برگزیده است. اقبال از زمره اندیشمندانى است که بدین نظریه باور دارند. او در اثبات نظر خویش به نحوه حرکت امام از مکه اشاره مىکند؛ خروج دسته جمعى و پر سر و صدا، تعداد کم نفرات، همراه بودن زنان و کودکان، ادامه راه با وجود خبردار شدن از شهادت مسلم - فرستاده امام به کوفه -، اعلام متوالى این مطلب که این کاروان به سوى شهادت مىرود و...
اقبال هدف سید الشهدا را حفظ عزت مسلمین و حراست از مرزهاى حماسه جاوید مىداند:
مدعایش سلطنت بودى اگرخود نکردى با چنین سامان سفردشمنان چون ریگ صحرا لاتعددوستان او به یزیدان هم عددسرّ ابراهیم و اسماعیل بودیعنى آن اجمال را تفصیل بودتیغ بهر عزت دین است و بسمقصد او حفظ آیین است و بسما سوى اله را مسلمان بنده نیستپیش فرعونى سرش افکنده نیستخون او تفسیر این اسرار کردملت خوابیده را بیدار کردتیغ لا چون از میان بیرون کشیداز رگ ارباب باطل خون کشیدنقش اله اللّه بر صحرا نوشتسطر عنوان نجات ما نوشترمز قرآن از حسین آموختیمزآتش او شعلهها اندوختیمتار ما از زخمهاش لرزان هنوزتازه از تکبیر او ایمان هنوزاى صبا اى پیک دور افتادگاناشک ما بر خاک پاک او رسان (4)
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
(1) - دیوان اشعار، اقبال لاهورى، ص 103.
(2) - همان، ص 74.
(3) - همان.
(4) - همان، بر گرفته از روزنامه جمهورى اسلامى، شماره 1351 - 20 مهر 1366.