فصل یازدهم (عوامل رشد و گسترش عزادارى)
در بخشهاى پیش روشن شد که برپایى عزادارى و سوگوارى در سیره مسلمانان - با وجود همه فشارها و دشواریهایى که از جانب دشمنان وجود داشته - به مرور زمان و با گسترش پیروان مکتب اهلبیت (ع)، وسعت بیشترى مىیافته است به طورى که گاهى حکومتها نیز با آن هماهنگ و همسو مىشدهاند.
پیش از قرن چهارم، برگزارى مراسم عزادارى براى امام حسین آشکار نبود و نهانى انجام مىگرفت اما از اوایل قرن چهارم به بعد، عزاداریهااز گوشه خانهها و کنج خفا بیرون آمده و عیان گشت و پدیدارى آن به صورت دسته جمعى و با حرکت هیأتهاى عزادارى در خیابانها نمایان شد و شیعیان در این ایام به صورت آشکار به عزادارى پرداختند. یکى دیگر از شعارهاى شیعه که در قرن چهارم آشکار گردید، برپایى جشن و سرور در روز هیجدهم ذى الحجه به مناسبت تقارن این روز با روز غدیر خم بود. به طور حتم پیش از قرن چهارم نیز شیعه روز عید غدیر را گرامى داشته ولى آشکارا مراسمى برپا نمىکرده است. (1)
معزالدوله دیلمى، یکى از سلاطین بزرگ و مقتدر آل بویه است که در آشکار ساختن شعایر شیعه نقش اساسى داشت. وى مردم بغداد را به نوحه، ماتم و عزادارى، بر حسین (ع) تشویق مىکرد و در زمان او این آداب سالها ادامه داشت. (2) البته روش ایشان به معناى آن نیست که عزادارى از آن زمان پدید آمده است بلکه با پیدا شدن زمینههاى مناسب، مجالس عزادارى از حالت پنهانى خارج شده و نمود اجتماعى یافت.
از سال 352 تا اواسط قرن پنجم که حکومت آل بویه از میان رفت - در بیشتر سالها مراسم عاشورا به ترتیب مزبور کم و بیش انجام مىگرفت و اگر عاشورا با عید نوروز یا مهرگان مصادف مىگردید انجام مراسم عید به تأخیر مىافتاد.
در همین سالها، فاطمیّه اسماعیلیه، مصر را به تصرف درآورده و شهر قاهره را بنا نهاده بودند، و با حضور آنان در مصر، بزرگداشت مراسم عاشورا در مصر نیز انجام مىگرفت. بنابر نوشته مقریزى: «در روز عاشوراى سال 363 جمعى از شیعه مطابق معمول خود به مشهد کلثوم و نفیسه - از فرزندان امام حسن که مرقد ایشان هنوز هم در قاهره زیارتگاه است - رفتند و در آن دو مکان شروع به نوحهگرى و گریه بر امام حسین (ع) کردند».
مراسم عاشورا در زمان فاطمیها هر سال بر پا مىشد. بازارها را مىبستند و مردم دسته جمعى در حالى که با هم ابیاتى در مصیبت کربلا مىخواندند و نوحهگرى مىکردند به مسجد قاهره مىرفتند.
پس از آن زمان مراسم عزادارى با همان کیفیت به سایر کشورهاى اسلامى، شمال آفریقا، ایران و برخى کشورهاى عربى رسوخ کرد؛ گر چه از قرن اول و دوم هجرى رسم سوگوارى و تعزیه در ایران رایج بوده، ولى شکى نیست که عزاداریها در ایران بیش از کشورهاى دیگر رشد و گسترش داشته است. علل و عوامل گوناگونى در این رشد نقش داشته است که به برخى از آن اشاره مىکنیم:
1. علاقه وافر ایرانیان به پیامبر (ص) و اهلبیت آن حضرت از عوامل اساسى در رشد عزادارى و گریه بوده است.
به روایت تاریخ یک تن ایرانى یا ایرانى نژاد، در صحراى کربلا نبوده و در کشتن خاندان عترت نقش نداشته است در صورتى که در میان گروهى از شیعیان که براى خونخواهى در اطراف مختار ثقفى جمع شدند، عدهاى از ایرانى زادگان بودند که در کوفه به دنیا آمده و تربیت دینى یافته بودند. شاهد بر این مطلب این است که بنى عباس خود را طرفدار علویان دانسته و از علاقه ایرانیها براى خونخواهى آل على (ع) استفاده کردند و با کمک آنان در شام و عراق ریشه امویان را کندند که از زنده و مرده ایشان در شام جز قبر عمر بن عبدالعزیز و معاویه هیچ باقى نماند.
2. روحیه ستیزهجویى مردم ایران با ظلم، فساد و تباهى که با روح نهضت عاشورا هماهنگى داشته از عوامل مهم رشد عزاداریها در میان ایرانیان بوده است.
در طول تاریخ گذشته، تودههاى مردم از سوى سلاطین مورد ستم قرار مىگرفتند و شیره حیات مردمى که نه نیرو و نه سرمایهاى داشتند، به وسیله ستمگران، زالو صفتانه مکیده مىشد. آنان که توان انتقاد و شکایت نداشتند و یا آن که چون صدایى بلند مىکردند در گلویشان خفه مىشد در پى راهى بودند تا بتوانند نارضایتى خود را ابراز کنند و از جور و ستم انتقاد کنند و نالههاى مظلومانه را با غم انگیزترین وجهى بر زبان آرند. در عزاداریها سخن از یزید است و تبار نامیمون او؛ از حسین (ع) آن مرد بزرگوار و شجاع، آزاده است و اهل بیت رسول اللّه (ص) و مصافى که خانوادهاى فاسق، مکار، فریبکار، قلدر، آزمند و اسیر همه تمنیات حیوانى در برابر خانوادهاى متقى، فداکار، خداپرست و حقجو انجام مىدهند. در این مصاف است که نفرین هست، ناله هست، مبارزه هست، مردانگى هست و پایمردى هست و همه چیز را مىتوان در محدودهاى پذیرفته شده و غیر قابل انکار مطرح نمود و چه جایى بهتر از تعزیه، گریه و عزادارى که به آسانى نوحه مىخوانند، مىنالند، مىگریند و بر سر و سینه مىزنند، بدى، فساد و ظلم را تخطئه مىکنند و بر یزیدیان و قدرتمندان هر زمان لعنت مىفرستند و ستم و ستمگر را نفى مىکنند. و این چنین بود که عزاداریها عرصه مبارزه با ستم و ستمگرى گردید.
با توجه به آن چه گفته شد تعزیه و عزادارى در جامعهاى، رو به تکامل مىرود که ستم هست و نیرنگ هست و در آن سر به آسانى بر باد مىرود؛ ناموس بى هیچ رادع و مانعى هتک مىشود و جان هیچکس از دست جباران کوچک و بزرگ در امان نیست. و شیعیان در طول تاریخ با چنین وضعیتى روبرو بودهاند. سیر تکاملى دستههاى عزادارى و پدیدار شدن تعزیه به جهت بروز حوادث و ماجراها و وجود دلبستگیهاى عاطفى، مذهبى و هنرى بوده که در فرهنگ ملى - مذهبى این سامان وجود داشته است.
3. عامل دیگرى که در رشد عزادارى مؤثر بوده مقتل نویسى است. در آن روزگار نوعى تاریخ نویسى مرسوم بود که به نام مقتل نویسى معروف است. مقتل نویسان مصایب و مشکلاتى که بر خاندان حسین (ع) رفته بود را در آثار خود نقل مىکردند. در قرن ششم کتابى نوشته شد به نام مقتل الحسین از ابوبکر خوارزمى که در آن چهارده موضوع از آنچه مربوط به مصایب و فضایل مىباشد گردآورى شده بود اما گسترش عزادارى و تعزیه در ایران تا حدى مدیون کتاب روضة الشهداء است که در قرن نهم به وسیله ملاحسین واعظ کاشفى تدوین شده است. آن کتاب پس از مدتى در مجالس دینى مورد استفاده قرار گرفت. بخصوص کسانى که صوتى سوزناک و بلند داشتند و شنوندگان را تحت تأثیر قرار مىدادند با خواندن فرازهایى از آن مردم را تحت تأثیر قرار مىدادند ولى با گذشت زمان لحن کلام تغییر کرد و دگرگونى ویژهاى در آهنگ خواندن متن و اشعار آن به وجود آمد و نام روضه خوانى از همین کتاب گرفته شد و در اذهان و زبان مردم جارى شده است. (3)
4. هماهنگى و همسویى برخى از حکومتهاى شیعى با فتاواى فقهاى بزرگ شیعه. تاریخ نشان مىدهد که عزاداریها تا هنگامى که سلاطین بنى امیه و بنى عباس با آنها مخالفت مىکردند رشد و گسترشى نداشتند چنانکه امروز در بعضى از کشورها نظیر عراق و ترکیه به خاطر مخالفت شدید حاکمان، عزادارى برگزار نمىشود اما از قرن چهارم به خاطر حمایت برخى از حکومتها، برگزارى مراسم عزادارى امام حسین (ع) رشد فراوانى یافت چنان که در آغاز فصل به آن اشاره شد. این سیر گسترش در دوران شاه اسماعیل صفوى به اوج خود رسید؛ البته نقش علما و مراجع بزرگ شیعه را نباید از یاد برد چرا که در زمان غیبت، مراجع و علماى بزرگ شیعه افزون بر فتواى به جواز عزادارى، در بیوت و منازل خویش مانند معصومین (ع) سوگوارى و عزادارى مىکردند و از خطبا و وعاظ جهت سخنرانى استفاده مىبردند.
5. از عوامل دیگر گسترش عزاداریها مىتوان به نقش و اثر برگزارى این مراسمها و آثار و برکات فراوانى که امت اسلامى در پرتو برگزارى آن کسب مىکند، اشاره نمود؛ چنان که در فصل پیشین بعضى از آن آثار ذکر گردید. اگر این حرکت عظیم عزادارى بدون آثار و برکاتى بود، انگیزهاى براى برپایى آن باقى نمىماند و مردم حاضر نمىشدند مال و جان خویش را براى برپایى آن ایثار کنند.
--------------------------------------------------------------------------------
(1) - الخطط مقریزیه، مقریزى، ج 2، صص 290-289، فعل: ماکان یعمل فى یوم عاشورا.
(2) - دول الاسلام، شمس الدین ذهبى، ص 195.
(3) - تعزیه در ایران، ص 55.