جمع بین روایات‏

در تبیین و توضیح این روایات شایسته است به چند مطلب پرداخته شود. نخست تحقیق و تفحص در محتواى هر دو دسته نشان مى‏دهد که بین روایات مذکور و روایات عزادارى هیچ گونه ناسازگارى وجود ندارد؛ زیرا این دسته از روایات اصل برپایى مجالس عزا را منع نمى‏کند بلکه از هر عملى که با قضا و قدر الهى منافات داشته باشد - نظیر داد کشیدن، گریبان پاره کردن، سخن باطل گفتن و...- جلوگیرى مى‏نماید اما دسته دیگر از روایات اصل عزادارى را مشروع بلکه مستحب مى‏داند. از این رو در پاره‏اى از روایات آمده که نیاحه در صورتى که همراه سخنان حق باشد مانعى ندارد بلکه مى‏توان از راه کسب نمود. ابوبصیر مى‏گوید: امام صادق (ع) فرمود: «لا بأس بأجر النائحة التى تنوح على المیت»؛ (26) پاداش دادن به کسانیکه مجالس نوحه براى میت بر پا مى‏کنند اشکالى ندارد. شیخ صدوق روایت کرده است: «لا بأس بکسب النائحه اذا قالت صدقاً»؛ (27) تأمین معاش از راه برپایى مجالس نوحه‏سرایى و شیون و زارى در صورتى که همراه با سخنان حق و راست باشد مانعى ندارد. امیرالمؤمنین فرمود: «مروا اهالیکم بالقول الحسن عند موتاکم...»؛ (28) بستگان میت را به سخنان نیک دستور دهید.
در جاى دیگر امام صادق (ع) در پاسخ پاداش نوحه‏سرایى فرمود: «قد نیح على رسول اللّه (ص)»؛ (29) پس از رحلت پیامبر بر رسول خدا (ص) نوحه‏سرایى شد. در برخى از روایات آمده که پیامبر (ص) از نیاحه جلوگیرى کرده‏اند؛ قال ابو سعید خدرى: «لعن رسول اللّه النائحه و المستعمة»؛ رسول خدا (ص) کسى را در مجالس عزا شیون نماید و کسى را که به آن گوش کند نفرین کرده است. روشن است که مقصود از نیاحه، گریه همراه با شیون است و کلمه وا گفتن؛ چون در عصر جاهلیت در هنگام عزا مى‏گفتند: واحیلاه و واعضدا؛ پیامبر (ص) از آن جلوگیرى کرده است. بنابراین این گونه روایات به رسوماتى که از عصر جاهلیت در میان مسلمانان باقى مانده اشاره دارد چنان که در ارشاد السارى از پیامبر (ص) روایت مى‏کند که فرمود: «چهار چیز در میان امت من از دوران جاهلیت باقى مانده است؛ یکى از آنها نیاح است». (30) سپس مى‏نویسد: «در عصر جاهلیت در هنگام عزا مى‏گفتند واحیلاه و واعضداه و این سخنان از نظر شرعى صحیح نیست». وى در باب‏ مایکره من النیاحة على المیت مى‏نویسد: «و النیاحة رفع الصوت بالند ب»؛ بلند کردن صدا همراه با ندبه و گفتن وا... در برخى از روایات آمده است که «لیس منا من شق الجیوب»؛ یعنى از پیروان ما نیست کسى که گریبان را پاره نماید؛ البته مقصود آن نیست که از دین خارج شده است زیرا روشن است که انسان با معصیت کافر نمى‏شود بلکه مقصود آن است که از هدایت ما بیرون است. (31)
از این روایات چنین به دست مى‏آید که باید در مراسم عزا مطالب و یا کارى که خلاف قضا و قدر الهى باشد انجام نگیرد، سخنان باطل که در دوران جاهلیت بر زبان جارى مى‏گشته گفته نشود، صورتها را زخمى نکنند و... (32) اگر ندبه - به معناى بلند کردن صدا اشکال داشته باشد باید تمامى صحابه و مردم مدینه را که گریه‏ها و ندبه‏هاى آنان مانند ضجه‏هاى مردم در حال احرام حج بوده گناهکار بدانیم که بر خلاف دستور پیامبر (ص) عمل کردند. آیا جمله خلیفه اول که در فوت پیامبر (ص) گفت: وا نبیاه! وا خلیلاه! و وا... از مصادیق نیاحه نیست؟ آیا مرثیه و نیاحه فاطمه زهرا (ع) که از مصادیق آیه تطهیر بوده و معصوم و از هر خطا و اشتباهى مبرى مى‏باشند حرام بوده است؟ و نعوذ بالله آن حضرت مرتکب گناه شده است؟ از همه مهم‏تر، مرثیه رسول خدا(ص) در مرگ سعد بن خوله و دهها مورد دیگر که در زندگى صحابه و صحابیات وجود دارد را چگونه مى‏توان توجیه کرد؟
شاهد بر آنچه گفته شد این سخن پیامبر است که در پاسخ اعتراض کنندگان به گریه فرمود: «ان اللّه لا یعذب بدمع العین و لا بحزن القلب و لکن یعذب بهذا و اشار الى لسانه - او یرحم». و همچنین جمله‏اى از خلیفه دوم که در عزادارى خالد نقل شده که مى‏گوید: «و ما علیهن أن یرقن من دموعهن على أبى سلیمان مالم یکن نقعاً او لقلقة» و دهها مورد دیگر که به آنها اشاره شد. بنابراین مقصود از روایات نوحه‏سرایى باطل و دروغ است که شباهتهایى با مراسم عصر جاهلیت داشته است. روشن است که برپایى جلسات عزا و تسلى و یادآورى ویژگیهاى مثبت بویژه براى علما و شهدا و بویژه سالار شهیدان حسین بن على (ع) از دایره این روایات بیرون است و بر فرضى که شیون و نوحه‏سرایى براى عموم مردم مکروه و ناپسند باشد، براى شخصیتهاى بزرگى که با حیات و مرگ خود مسیر تاریخ را عوض کردند نه تنها پسندیده است بلکه از دستورات موکد اسلام به شمار مى‏رود چنان که در روایات پیش به آن اشاره شد.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
(26) - وسائل الشیعه،، ج 12، ص 91، ابواب ما یکسب به.
(27) - همان.
(28) - همان.
(29) - همان، ج 2، ص 892، باب جواز النوح و البکاء على المیّت.
(30) - ارشاد السارى، ج 2، ص 404، باب ما یکره من النیاحة على المیت.
(31) - همان، ج 2، ص 406.
(32) - در وسائل الشعیه، باب کراهة الصیاح عل المیّت و شق الثوب، نیز روایاتى آمده که پاره کردن گریبان را.