9. گریه امام على (ع) و ابن عباس در هنگام عبور از سرزمین کربلا
ابن عباس مىگوید: «همراه على (ع) در جنگ صفین از سرزمین نینوا گذشتیم به من فرمود: یا ابن عباس أتعرف هذا الموضع، قلت له ما أعرفه یا امیرالمؤمنین فقال (ع): لو عرفته کمعرفتى لم تکن تجوزه حتى تبکى کبکائى قال: فبکى طویلاً حتى اخضلت لحیته و سالت الدموع على صدره و بکینا معاً و هو یقول: أوه أوه مالى و لال أبى سفیان مالى و لال حرب، حزب الشیطان و اولیاء الکفر صبراً ابا عبداللّه... ثم بکى بکاء طویلاً و بکینا معه حتى سقط لوجهه و غش علیه طویلاً ثم أفاقت؛ اى ابن عباس آیا این سرزمین را مىشناسى؟ عرض کردم خیر، اى امیر مومنان. آن حضرت فرمود: اگر مثل من آن رإ؛آآّّ مىشناختى از اینجا عبور نمىکردى مگر آن که مانند من گریستى. آنگاه شروع به گریستن کرد تا این که اشک محاسن ایشان را فرا گرفت و بر سینه مبارکشان جارى شد. ما نیز با آن حضرت گریستیم. على (ع) مىفرمود: شگفتا ما را بر آل ابوسفیان و آل حرب، حزب شیطان و اولیاى کفر، چه کار! در همین حال فرمود: اى عبداللّه صبر و مقاومت داشته باش و آنگاه بسیار گریست و ما نیز با او گریستیم، به گونهاى که آن حضرت با صورت به زمین فرود آمد و از هوش رفت و پس از مدتى به هوش آمد».
اصبغ بن نباته نیز مىگوید: «همراه على (ع) از سرزمین کربلا گذر کردیم. محل سوار شدن، پیاده شدن و محل ریختن خونهاى شهدا را به من نشان داد و فرمود: در این محل جوانانى از آل محمد (ص) کشته مىشوند که آسمانها و زمین بر آنها گریه خواهند کرد». (12)
همچنین عبداللّه بن نجى از پدرش نقل مىکند: «در کنار على (ع) عازم جنگ صفین بودیم ناگهان على (ع) فریاد زد: اصبر یا ابا عبداللّه بشط الفرات قلت و ما ذا قال دخلت على رسول اللّه (ص) ذات یوم و عیناه تفیضان قلت یا نبى اللّه أغضبک أحد؟ ما سال عینیک تفیضان؟ قال بل قام من عندى جبرئیل قبل فحدثنى ان الحسین یقتل بشط الفرات... (13) ؛ اى ابا عبداللّه در کنار شط فرات توقف نما. عرض کردم مگر چه شده است؟ فرمود: روزى نزد رسول خدا وارد شدم، چشمان مبارکش پر از اشک بود، عرض کردم: یا رسول اللّه کسى شما را ناراحت کرده است؟ چرا چشمانتان پر از اشک شده است؟ فرمود: نه! بلکه جبرییل نزد من آمد و مرا از شهادت حسین در کنار شط فرات آگاه ساخت و گفت آیا از خاک آنجا مىخواهى؟ گفتم: بلى! آنگاه مشتى از خاک آنجا را به من داد، از آن زمان ریزش اشک امانم نمىدهد».
نظیر این روایات را شعبى نیز نقل کرده است. درکتابهاى روایى و تاریخى شیعه و سنى روایات فراوانى در این مورد آمده است؛ حتى در مورد برخى از پیامبران اولوالعزم وارد شده است که در هنگام عبور از سرزمین کربلا توقف کرده و از شهادت فرزند پیامبر خاتم (ص) خبر مىدادند.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
(12) - مقتل، خوارزمى، ص 162، باب ثامن؛ تذکرة الخواص، ابن جوزى، ص 225 و کتاب صفین، نصر بن
(13) - مسند، امام حنبل، ج1، ص 85، مسند على بن ابیطالب؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبى، ج 3، ص 288.