چرا امام حسین علیه السلام قیام نمود؟
واقعیت آن است که در حوزة تفکر شیعى حفظ دین و اجراى قوانین اسلامى از اهمیت ویژه اى برخوردار است. زحمات طاقت فرساى پیامبر در مدت 23 سال نیز در راستاى حاکمیت قوانین الهى صورت گرفت. یکى از علل اهمیت رهبرى نیز در راستاى اجراى قوانین الهى است. بى تردید بعد از پیامبر اسلام، ائمه پاسداران و سنگربانان دین و ارزش هاى آن بودند. آنان سعى داشتند با تشکیل حوزه هاى تعلیماتى و با بیان احکام الهى و با تربیت شاگردان و فعالیت هاى فرهنگى به پاسدارى از دین بپردازند؛ از این رو قیام، صلح، سکوت و تشکیل حکومت براى حفظ دین بود؛ چنان چه امام علی علیه السلام یکى از علل 25 سال سکوت خود در برابر خلفا را حفظ دین دانست.(1)
امام حسن علیه السلام نیز یکى از علل صلح خویش را حفظ دین بیان نمود.(2) و امام حسین علیه السلام یکى از علل قیام خویش را حفظ دین و ارزش هاى آن دانست.(3)
بعد از رحلت پیامبر و کنار گذاشتن امام علی علیه السلام از صحنه سیاست، جامعه اسلامى افول نمود؛ که سقوط آن ریشه در انحراف از امامت و فاصله گیرى مسلمانان از دین و دین زدایى خلفا دارد. دنیا گرایى مسلمانان از یک سو و دین زدایى خلفا مانند معاویه و یزید، موجب شد که بدعت ها ظهور نموده و دین و ارزش هاى آن از بین برود. از این رو امام حسین علیه السلام در نامه اى که به مردم بصره نوشت یادآور شد: «...وأنا أدعوکم إلى کتاب الله و سنّة نبیه(ص) فإنّ السنّة قد امتیت و أنّ البدعة قد احییت...».(4)
هم چنین امام حسین علیه السلام در وصیت نامه خود اصلاح امت اسلامى را یکى از اهداف قیام خود بیان نمود.(5) تا جایى که مرگ در راه دین را زینت خواند(6) و از عدم حاکمیت حق و دین شکایت نمود: «ألا ترون ان الحق لا یُعمل به و ان الباطل لا یتناهى عنه».(7)
شهادت امام حسین علیه السلام مهم ترین نقش را در حفظ دین داشت؛ از این رو گفته شده است: «إنّ الاسلام محمّدى الحدوث، حسینى البقاء».(8)
اگر دین مصطفى هنوز در جهان به پاست
از آنِ سر بریده تو هست و از نواى تو
اگر شهادت امام حسین علیه السلام نبود امویانِ دین ستیز بیشتر با دین مبارزه مى کردند، ولى شهادت و قیام امام حسین علیه السلام ابر پرسش را در فضاى جامعة اسلامى به وجود آورد که چرا نوه پیامبر، یعنى حسین علیه السلام کشته شد و چرا خاندان پیامبر را از این شهر به آن شهر به اسارت بردند و آنان زحمات طاقت فرسایى را متحمل شدند؟!
شهادت امام حسین علیه السلام و یاران او موجب شد که مردم با چهره ضد دینى امویان، بیشتر آشنا شوند و مردم کوفه و مدینه بعد از خطبه ها و عزادارى ، اهل بیت امام حسین علیه السلام آماده قیام شوند و انزجار عمومى علیه خاندان امیه به وجود آید. مردم فهمیدند که دین و ارزش هاى آن مقدس ترین و ارزش مند ترین عناصری هستند که حفظ آن ها ضرورت دارد. شاید بر اساس نقش شهادت امام حسین علیه السلام در حفظ دین باشد که امام یکى از محبوب ترین انسان ها نزد همه دین مداران به حساب آمده و پیامبر اسلام درباره او فرمود: «حسین منّى و أنا من حسین».(9)
حیات امام حسین علیه السلام مى توانست نقش بنیادى در حفظ دین و باورهاى دینى ایفا کند، زیرا حیات طیبه و مقدس ائمه و شهادت و مرگ سرخ آن ها عامل تعیین کننده در حفظ اسلام بوده و هست. امروزه بعد از قرن ها هنگام برگزارى مراسم عزادارى براى ائمه علیه السلام به ویژه امام حسین علیه السلام افکار عمومى را به دو خط باطل و حق و حق گرایى و باطل گرایى جلب نموده و شعار «کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا» را طنین انداز مى کند. گرچه شهادت امام حسین علیه السلام براى جهان اسلام فاجعه بود، زیرا محرومیت جهان اسلام از وجود چنین رهبرى ضایعه بود، ولى قیام و شهادت اما اسلام کمتر از حیات او در احیاى دین نقش نداشته و عامل مهم بقاى دین گردید. بى تردید اگر قیام آن امام همام نبود دین این گونه – که الان هست – حفظ نمى شد.
: پیامبر گرامى اسلام (ص)رحلت کرد و جسد مبارکش هنوز تغییر و تکفین و تدفین نشده بود که گروهى در محلّى به نام سقیفه بنى ساعده جمع شدند وبرخلاف دستور قرآن و نص صریح رسول خداشخصى را به عنوان خلیفه مسلمانان برگزیدند. نتیجه این شد که اسلام عزیز از مسیر اصلى خود منحرف شود و این انحراف ادامه پیدا کرد, که تا عصر زمام دارى معاویة بن ابى سفیان به اوج رسید.
در این عصر از عدالت و انصاف و ارزش هاى اسلامى خبرى نبود. دون صفتان و معاندان و مخالفان اسلام همه پست هاى کلیدى را اشغال کردند. باوفاترین صحابه رسول خداو یاران على مورد ضرب و شتم و کتک قرار گرفتند.
در منابر و خطبه هاى نماز جمعه به دومین شخصیت عالم انسانى , امیرمؤمنان سبّ و لعن مى نمودند.سنّت هاى رسول خدابه دست فراموشى سپرده شده و یا عمداً آن را زیر پا مى گذاشتند و...
بعد از مرگ معاویه پسرش یزید به عنوان امیرمؤمنان و خلیفةالمسلمین بر اریکه خلافت تکیه زد; کسى که پاى بند چیزى جز شهوات و تمایلات حیوانى نبود وآشکارا دستورهای دین را زیر پا می گذاشت .
در چنین اوضاع و احوالى امام حسین علیه السلام قیام نمود و اهدافى داشت بدین شرح:
1ـ زنده کردن اسلام .
2ـ آگاه ساختن مسلمانان و افشاى ماهیت امویان .
3ـ احیاى سنّت نبوى و سیرهء علوى .
4ـ اصلاح جامعه و بیدار کردن امت .
5ـ از بین بردن سلطهء استبدادى سلطهء بنى امیه .
6ـ آزادسازى ارادهء ملّت از محکومیت سلطه و زور.
7ـ حاکم ساختن حق و نیروبخشیدن به حق پرستان .
8ـ تأمین قسط و عدل اجتماعى و اجراى قانون شرع .
9ـ از بین بردن بدعت ها و کج روى ها.
10ـ تأسیس یک مکتب عالى تربیتى و شخصیت بخشیدن به جامعه (10)
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1- نهج البلاغة صبحى صالح، نامة 62.
2- حیاه الامام الحسین بن علی، ج 2، ص 269.
3- بحارالانوار، ج 44، ص 340.
4- موسوعه کلمات الامام الحسین، ص 316 ؛ مقرم مقتل الحسین، ص 141- 142.
5- مقرم، مقتل الحسین، ص 139.
6- همان، ص 169.
7- اعیان الشیعه، ج 2، ص 417.
8- جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 149 – 150.
9- بحارالأنوار، ج 52، ص 34
10-جواد محدثى , فرهنگ عاشورا, ص 62.