پاورقی ها
پاورقی ها
ش1- قرآن کریم، سوره هود: 43 (ترجمه الهى قمشه اى)م
ش2- مائده: 67
ش3- میزان الحکمة، ج 6، ص 342
ش4- همان، ص 343
ش5- ر.ک: مقاییس اللغة، ج 4، ص 331، و بحارالانوار، ج 17، ص 94
ش6- بحارالانوار، ج 25، ص 201، و ینابیع المودة، ب 77، ص 445
ش7- موسوعة الامام على بن ابى طالب، ج 2، ص 248
ش8- ر.ک: عصمة الانبیا (رسالة التقریب، العدد الثانى) ص 133
ش9- ر.ک: پژوهشى در عصمت معصومان، ص 114ـ109 و 160ـ157 و 207ـ196 و 306ـ285
ش10- الدر المنثور، ج 5، ص 199
ش11- برخى از نویسندگان از آن جا که نتوانسته اند راهى براى جمع میان اختیارى بودن عصمت و دلیل برترى معصومان بیابند، بهتر آن دیده اند که اصل این فضیلت را انکار کنند. بر اساس این دیدگاه «اگر پیامبر معصوم باشد، در کارهایى که انجام مى دهد یا از آن ها دست مى کشد، امتیازى بر دیگران نخواهد داشت، اما زندگى غیر معصومانه پیامبر، شأن و منزلت او را بالا مى برد و نشانه این است که در جهاد اکبر و مبارزه با نفس امّاره موفق بوده و در غالب اوقات، راه و هدف درست را شناخته و از آن پیروى کرده است». ر.ک: مقارنة الادیان، ج 3، ص 126
ش12- مثنوى معنوى، دفتر سوم، ابیات 9ـ3287
ش13- راهنماشناسى، ص 128ـ115. براى آشنایى با تبیین هاى دیگرى از اختیارى بودن عصمت، ر.ک: تلخیص المحصّل، ص 369; ارشاد الطالبین، ص 302ـ301; کشف المراد، ص 365; الالهیات، ج 3، ص 162ـ159; الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج 3، ص 302ـ297; امام شناسى، ج 1، ص 80; امامت و رهبرى، ص 175ـ174; تنزیه انبیا از آدم تا خاتم، ص 21ـ19; گوهر مراد، ص 379; انیس الموحدین، ب 3، ف 2، و فلسفه وحى و نبوت، ص 219ـ218
ش14- براى نمونه، ر.ک: پرسش ها و پاسخ هاى مذهبى، ج 1، ص 169ـ165; راهنماشناسى، ص 121 و امام شناسى، ج 1، ص 114
ش15- پژوهشى در عصمت معصومان، ص 68ـ66; همچنین ر.ک: بحارالانور، ج 17، ص 94; مصنفات الشیخ المفید، ج 5 (تصحیح الاعتقاد) ص 129ـ128 و مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 301
ش16- بحارالانوار، ج 10، ص 170
17- بازخوانى قصه خلقت، ص 112ـ110
ش18- ضحى الاسلام، ج 3، ص 230ـ229. ر.ک: من العقیدة الى الثورة، ج 4، ص 191ـ187
ش19- ر.ک: پژوهشى در عصمت معصومان، ص 42ـ35
ش20- ر.ک: الهیات، ج 3، ص 162ـ159; امامت و رهبرى، ص 175ـ174 و امام شناسى، ج 1، ص 80
ش21- ابراهیم: 11 (ترجمه فولادوند)م
ش22- مثنوى معنوى، دفتر اول، ابیات 271ـ263
ش23- الصراط المستقیم، ج1، ص 116 و بررسى مسائل کلى امامت، ص 174ـ172
ش24- تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 9، سیره علمى و عملى حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)، ص 23ـ22
ش25- اسلام شناسى، ص 25ـ24
ش26- براى مطالعه بیشتر در این باره، ر.ک: پژوهشى در عصمت معصومان، ص 90ـ 88
ش27- همان، ص 274ـ273
ش28- ر.ک: الرسالة القشیریة، ص 114 و تصوف و تشیع، ص 123
ش29- تحقیقى در دین یهود، ص 329
ش30- الادیان الحیة، ص 140
ش31- جهان مذهبى، ج 2، ص 624ـ623
ش32- گنجینه اى از تلمرد، ص 139
ش33- المیزان فى مقارنة الادیان، ص 33
ش34- براى آشنایى با برخى از این نسبت هاى ناروا، ر.ک: المیزان فى مقارنة الادیان، ص 36ـ33 و مقارنة الادیان، بحوث و دراسات، ص 219ـ194
ش35- گنجینه اى از تلمود، ص 140
ش36- الهیات مسیحى، ص 205
ش37- ر.ک: کلام مسیحى، ص 69ـ66
ش38- به مجموعه کتاب هاى مقدس مسیحیّت ـ که انجیل هاى چهارگانه، تنها بخش کوچکى از آن را تشکیل مى دهد ـ عهد جدید مى گویند، در برابر عهد قدیم که در بر دارنده کتب مقدس یهودیت است. البته مسیحیان، عهد قدیم را نیز بخشى از کتاب مقدّس خویش مى دانند
ش39
noigiler dna ecneics« .221-121 pp ,31v ,noigiler fo aidepolcycne eht ni ,
ش40- پژوهشى در عصمت معصومان، ص 76ـ73 و ص 275ـ271
ش41- مقارنة الادیان، ج 3 (الاسلام) ص 126
ش42- دین و جامعه، ص 489
ش43- همان، ص 487
ش44- در واقع، چنین تحلیل هایى در راستاى سخنان کسانى است که مى گویند: «اگر به فرض یک حکومت دینى از همه جهت تمام و کمال به دست مؤمنانِ مخلص ناب تشکیل شد، آنچه نباید این حکومت و دولت دست به آن بزند و دخالتى بنماید، دین و ایمان و اخلاق مردم است.» (آخرت و خدا، هدف بعثت انبیاء، کیان، ش 28، ص 57). این در حالى است که امیرالمؤمنین، اصلاح امور دینى مردم را مهمترین هدف حکومت اسلامى مى خواند و انگیزه خویش از به دست گرفتن زمام قدرت را چنین مى داند «خدایا تو مى دانى آن چه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود و نه از دنیاى ناچیز، خواستن زیادت. بلکه مى خواستیم نشانه هاى دین را به جایى که بود بنشانیم و اصلاح را در شهرهایت ظاهر گردانیم، تا بندگان ستمدیده ات را ایمنى فراهم آید و حدود ضایع مانده ات اجرا گردد.» (نهج البلاغه، ترجمه شهیدى، خطبه 131، ص 129)م
ش45- ر.ک: مصنفات الشیخ المفید، ج 5، (تصحیح الاعتقاد)، ص 129ـ128. الالهیات، ج 3، ص 177ـ176 و پژوهشى در عصمت معصومان، ص 68ـ66
ش46- ر.ک: الکافى، ج 1، ص 201
ش47- نهج البلاغه، ترجمه شهیدى، نامه 45، ص 317
ش48- ر.ک: تجربه دینى، ص 9
ش49- براى آشنایى بیشتر با مقصود از تجربه دینى، ر.ک: عقل و اعتقاد دینى، ص 66ـ35; رساله دین شناخت، ص 87ـ43 و تجربه دینى، ص 254ـ243
ش50- تجربه دینى، ص 10
ش51- میزگرد «پلورالیسم دینى» کیان، ش 28، ص 13
ش52- همان، ص 4
ش53- علم و دین، ص 269. همچنین ر.ک: هرمنوتیک، کتاب و سنت، ص 200
ش54- همین نویسنده در گام هاى بعدى از مؤمنان مى خواهد که پا جاى پاى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بگذارند و با ادامه دادن تجربه پیامبران بر غنا و فربهى دین بیفزایند: «این دین یک دیالوگ تدریجى زمین و آسمان و عین یک تجربه پیامبرانه طولانى تاریخى بود. مسلمین تا وقتى زنده و پویا هستند که این تجربه را... ادامه دهند و کمال حداقلى را به سوى کمال حداکثرى پیش برند... امروز دوران مأموریت نبوى پایان یافته است، اما مجال براى بسط تجربه نبوى باز است» (بسط تجربه نبوى، کیان، ش 39، ص 10)م
ش55- فربه تر از ایدئولوژى، ص 78ـ77
ش56- ر.ک: پژوهشى در عصمت معصومان، ص 149ـ146
ش57- خطا پذیرى تجربه دینى، مورد تأکید بسیارى از نویسندگان غربى قرار گرفته است و برخى از آنان به صراحت وحى را نیز خارج از این چارچوب ندانسته اند (علاوه بر منابع پیشین: ر.ک: فلسفه دین، گیسلر، ج 1، ص 92.) با این حال برخى بدون این که راهى براى نجات وحى از این گرداب نشان دهند، تجربه دینى پیامبر را معیارى براى سنجش تجارب دینى دیگران خوانده اند (ر.ک: «مدرنیسم و وحى»، کیان، ش 29، ص 18)م
ش58- ر.ک: «مدرنیسم و وحى» همان
ش59- هرمونتیک، کتاب و سنت، ص 200
ش60- بحارالانوار، ج 18، ص 262. همچنین ر.ک: ج 11، ص 56
ش61- ر.ک: الملل و النحل، ج 1، ص 110، شرح المقاصد، ج 4، ص 50، شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 7، ص 9، بحارالانوار، ج 11، ص 89
ش62- نهج البلاغه، ترجمه شهیدى، خطبه 94، ص 87
ش63- ر.ک: بحارالانوار، ج 18، ص 281ـ271، الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج 1، ص 158، راه سعادت، ص 16، تنزیه انبیاء، ص 118ـ116
ش64- براى آشنایى با این آیات و تفسیر صحیح آن ها، ر.ک: پژوهشى در عصمت معصومان، ص 179ـ176
ش65
281p ,4v ,malsi fo aideapolcycne eht ,amsi -
ش66- ر.ک: مصنفات الشیخ المفید، ج 5، تصحیح الاعتقاد، ص 139; تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 729 و التفسیر الکبیر، ج 13، ص 33
ش67- الملل و النحل، ج 2، ص 248
ش68- ر.ک: صحیفه علویه، ص 342 و 503 و بحارالانوار، ج 10، ص 45
ش69- ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 94، 96، 214
ش70- همان، خطبه 192، ص 222
ش71- شرح الشفاء، ج 2، ص 208، همچنین، ر.ک: السیرة النبویة، ابن کثیر، ج 1، ص 245
ش72- شرح الشفاء، ج 2، ص 209
ش73- بحارالانوار، ج 18، ص 272
ش74- شرح الشفاء، ج 2، ص 201
ش75- ر.ک: عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 162ـ153; تنزیه الانبیاء و تنزیه انبیاء از آدم تا خاتم
ش76- المواقف، ص 361; المیزان، ج 1، ص 138ـ137 و پژوهشى در عصمت معصومان، ص 188ـ187
ش77- عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 161ـ160; تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 57ـ56; مجمع البیان، ج 10ـ9، ص 143ـ142 و المیزان، ج 18، ص 254ـ253
ش78- فتح: 2ـ1
ش79- ر.ک: مجمع البحرین، ج 3، ص 252، ماده جور
ش80- ر.ک: عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 161; بحارالانوار، ج 17، ص 71 و تفسیر القمى، ج 2، ص 251
ش81- یونس: 94
ش82- الهدى الى دین المصطفى، ج 1، ص 168 و آموزش عقاید، ج 2ـ1، ص 257
ش83- توبه: 43 (ترجمه فولادوند)م
ش84- بحارالانوار، ج 17، ص 46 و المیزان، ج 9، ص 258
ش85- توبه: 47
ش86- ر.ک: الکشاف، ج 2، ص 274; تفسیر البیضاوى، ج 2، ص 186ـ185 و
.564p ,7v ,noigiler fo aideapolcycne eht ,amsi
ش87- این سخن مشهور در برخى از منابع، از احادیث نبوى به شمار آمده است. ر.ک: کشف الغمه، ج 3، ص 45
ش88- ر.ک: الاحتجاج، ج 2ـ1، ص 249
ش89- الکافى، ج1، ص202. براى آشنایى با برخى دیگر از روایات، ر.ک: بحار الانوار، ج10، ص 439; ج17، ص 108; ج36، ص 244; ج65، ص 389; و ج 99، ص 150
ش90- بسیارى از نویسندگان، این داستان را دستاویزى براى انکار عصمت پیامبر ـ دست کم در امور عادى ـ قرار داده اند براى نمونه، ر.ک: اضواء على السنة المحمدیّة، ص 44ـ43 و پژوهش هایى درباره قرآن و وحى، ص 46ـ45
ش91- دین و جامعه، ص 491ـ490
ش92- پژوهشى در عصمت معصومان، ص 239ـ234
ش93- ر.ک: شرح الشفاء، ج 2، ص 212ـ211; الامامة و الولایة فى القرآن الکریم، ص 224ـ223; المیزان، ج 18، ص 194ـ192 عقائد الامامیة، ص 69ـ67; مصنفات الشیخ المفید، ج 4، اوائل المقالات، ص 67; علم امام، پیام قرآن، ج 7، ص 253ـ249 و منشورجاوید، ج 8، ص 418ـ309
ش94- ر.ک: بحار الانوار، ج 26، ص 111، و الکافى، ج 1، ص 252
ش95- مثنوى معنوى، دفتر سوم، ابیات 3387 ـ 3385
ش96- درباره اهداف پیامبر از مشورت با اصحاب، ر.ک: الصحیح من سیرة النبى الاعظم «ص»، ج 3، ص 176ـ175 و ج 4، ص175ـ172 و تاریخ شخصیت و صفات پیغمبر اکرم، ج 2، ص 165
ش97- دلائل الصدق، ج 1، ص 671ـ670
ش98- گفتنى است که برخى از مفسران، همه پیامبران را «اولوا العزم» دانسته، آیه اى را که این واژه در آن به کار رفته است (احقاف: 35) نیز بیانگر همین معنا مى شمارند (ر. ک: التفسیر الکبیر، ج 28، ص 31). روشن است که بر این اساس، آیه یاد شده به کار مقصود ما نمى آید
ش99- اسرا: 55، همچنین ر.ک: بقره: 253
ش100- براى نمونه، ر.ک: بحارالانوار، ج 5، ص 236 و ج 36، ص 223
ش101- همان، ج 25، ص 361 و ج 36، ص 144
ش102- همان، ج 25، ص 363
ش103- همان، و ر.ک: ج 26، ص 16
ش104- این سخن مشهور، در برخى از منابع از احادیث نبوى به شمار آمده است. ر.ک: کشف الغمه، ج 3، ص 64
ش105- ر.ک: بحارالانوار، ج 46، ص 57
ش106- الکافى، ج 1، ص 175 ـ 174 (ک الحجة، ب طبقات الانبیاء، ح 1)م
ش107- در سند این روایت، شخصى به نام سهیل بن زیاد واسطى قرار گرفته است، که به گفته برخى از رجال شناسان، به احادیث او چندان نمى توان اعتماد نمود. ر.ک: قاموس الرجال، ج 5، ص 369
ش108- مفاهیم القرآن، ج 4، ص 361
ش109- الارشاد، ص 78; البدایة و النهایة، ج 4، ص 416 و الملل و النحل، ج 1، ص 29
ش110
2»amsi« 281p , 4v , malsi fo aidepolcycne eht ni ,
ش111- پژوهشى در عصمت معصومان، ص 83ـ77
ش112- الصحیح من سیرة النبى الاعظم(ص)، ج3، ص 175
ش113- مقارنة الادیان، ج 3، ص 123
ش114- کلیات سعدى، قصاید فارسى، ص 701
ش115- الطبقات الکبرى، ج4، ص 380ـ379
ش116- السیرة الحلبیة، ج 3، ص 19
ش117- تاریخ الطبرى، ج 2، ص 634
ش118- ر.ک: پژوهشى در عصمت معصومان، ص 190ـ188
ش119- قرآن کریم، سوره مریم: 30 و 12
ش120- امام جواد(ع) در هفت یا نه سالگى،، امام هادى(ع) در هشت یا نه سالگى و امام زمان (عج) درچهار یا پنج سالگى به امامت رسیدند. ر.ک: منتهى الامال، ج 2، ص 424ـ364
ش121- فلسفه وحى و نبوت، ص 220
ش122- ر.ک: آموزش عقاید، ج 2 ـ 1، ص 238
ش123- المیزان، ج 1، ص 137ـ 136 و ج 14، ص 222 ـ 219; الالهیات، ج 3، ص 530و راهنماشناسى، ص 177 ـ 175
ش124- براى نمونه، ر.ک: شرح نهج البلاغه; ابن ابى الحدید، ج7، ص 13-12; الکشاف، ج3، ص 94; التفسیر الکبیر، ج 3، ص 14 ـ 5; روح المعانى، ج1، ص 215; مجمع البیان، ج7، ص 55. التعرف لمذهب اهل التصوف، ص 85 ـ 84; اظهار العقیدة السنیة، ص 55 و الجواهر الکلامیة فى العقیدة الاسلامیة، ص 57
ش125- بحارالانوار، ج 10، ص 44
ش126- همان، ص 45
ش127- مثنوى معنوى، دفتر پنجم، بیت 9
ش128- دین و جامعه، ص 489ـ488
ش129- ر.ک: بحارالانوار، ج 60، ص 319
ش130- قرآن کریم، سوره اسراء: 74ـ73 (ترجمه فولادوند)م
ش131- براى آشنایى بیشتر با تفسیر آیه ر.ک: المیزان، ج 13، ص 173; الصحیح من سیرة النبى الاعظم(صلى الله علیه وآله)، ج 2، ص 71ـ70 و تنزیه انبیاء، ص 206
ش132- کشف الغمه، ج 3، ص 45ـ42
ش133- اندیشمندان شیعه با بیاناتى گوناگون به شرح این نکته پرداخته اند، براى نمونه، ر.ک: بحارالانوار، ج 25، ص 211ـ209; المیزان، ج 6، ص 366; آموزش عقاید، ج 2ـ1، ص 254ـ253; بررسى مسائل کلى امامت، ص 230ـ229; پژوهشى در عصمت معصومان، ص 187ـ184 و 332ـ330; اوصاف الاشراف، ص 21ـ16 و اسرار الحکم، ج 1، ص 405
ش134- کشف الغمه، ج 3، ص 45
ش135- ر.ک: الالفین فى امامة امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(علیه السلام)م
ش136- ر.ک: انوار الملکوت فى شرح الیاقوت، ص 206ـ204; قواعد المرام، ص 179ـ177; کشف المراد، ص 365ـ364; نهج الحق، ص 158ـ157; ارشاد الطالبیین، ص 336ـ333; تنزیه الانبیاء، ص 9ـ8; عقائد الامامیه، ص 67; معانى الاخبار، ص 134ـ133 تلخیص الشافى، ج 1، ص 201ـ194و امام شناسى، ج 1، ص 9
ش137- الالهیات، ج 4، ص 45ـ26; امامت و رهبرى، ص 52ـ51 و پژوهشى در عصمت معصومان، ص 285ـ280
ش138- ر.ک: بقره: 124
ش139- العصمة، ص 27ـ25; الالهیات، ج 4، ص 121; المیزان، ج 1، ص 276; امامت و رهبرى، ص 168 و بررسى مسائل کلى امامت، ص 47ـ46
ش140- تفسیر البیضاوى، ج 1، ص 139
ش141- نساء: 59
ش142- المیزان، ج 4، ص 401ـ387 و ولایت فقیه، ص 72
ش143- التفسیر الکبیر، ج 10، ص 116
ش144- ر.ک: اثبات الهداة، ج 1، ص 501 و ر.ک: ینابیع المودة، ص 495ـ494
ش145- ر.ک: المیزان، ج 16، ص 313ـ309; العصمة، ص 82ـ69 و 247ـ157 و منشور جاوید، ج 5، ص 320ـ282
ش146- ر.ک: الالهیات، ج 4، ص 129ـ128 و روح المعانى، ج 22، ص 12
ش147- الغدیر، ج 3، ص 298ـ297; راهنماشناسى، ص 377ـ376; امامت و رهبرى، ص 76ـ75 و بررسى مسائل کلى امامت، ص 228ـ227
ش148- بحارالانوار، ج 40، ص 126
ش149- تاریخ بغداد، ج 14، ص 321
ش150- سنن الترمذى (الجامع الصحیح) ج 5، ص 633 (کتاب المناقب، باب 20) و المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 135
ش151- المستدرک، ج 3، ص 163; کنز العمّال، ج 12، ص 94 و الصواق المحرقة، ص 186
ش152- کنز العمال، ج 11، ص 612ـ611، ح 32960
ش153- نهج البلاغه، خطبه 91، ترجمه سید جعفر شهیدى
ش154- بحارالانوار، ج 56، ص 321
ش155- برخى از منابع اهل سنت، که این حدیث را نقل کرده اند، عبارتند از: کنزالعمال، ج 12، ص 111; المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 167; الصواعق المحرقة، ص 175; مجمع الزوائد، ج 9، ص 203; الاصابة، ج 4، ص 378 واسدالغابة، ج 6، ص 224
ش156- آل عمران: 42
ش157- براى نمونه، ر.ک: مجمع البیان، ج 1ـ2، ص 746ـ745 و الکشاف، ج 1، ص 362
ش158- روح المعانى، ج 3، ص 137
ش159- المیزان، ج 3، ص 205 (ترجمه فارسى، ص 295)م
ش160. دیوان محمد حسین غروى اصفهانى، ص 40ـ39
ش161- الدرالمنثور، ج 5، ص 199
ش162. بحارالانوار، ج 10، ص 141، همچنین ر.ک: الدر المنثور، ج 5، ص 198
ش163. الدر المنثور، ج 5، ص 199
ش164. علاوه بر حدیث ثقلین، احادیث معروفى همچون حدیث سفینه (مثل اهل بیتى مثل سفینة نوح) و حدیث امان (اهل بیتى امان لامتى) نیز به روشنى بر مقصود دلالت مى کنند. براى آگاهى از منابع این دو روایت و چگونگى دلالت آن ها بر عصمت اهل بیت، ر.ک: پژوهشى در عصمت معصومان، ص 328ـ325
ش165. برخى از منابع اهل سنت که با عبارت کم و بیش متفاوت این حدیث را نقل نموده اند، عبارتند از
مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 366; سنن بیهقى، ج 2، ص 148; کنز العمال، ج 1، ص 189ـ185; المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 118; خصائص امیرالمؤمنین، ص 21; تاریخ بغداد، ج 8، ص 442; صحیح مسلم، ج 5، ص 26 (کتاب فضائل الصحابة); الدر المنثور، ج 6، ص 7 (ذیل آیه مودّت) و سنن ترمذى، ج 5، ص 662 (کتاب المناقب)م
ش166. کنزالعمال، ج 12، ص 111. همچنین، ر.ک: المستدرک، ج 3، ص 167; الصواعق المحرقه، ص 175; مجمع الزوائد، ج 9، ص 203; ذخایر العقبى، ص 39; الاصابة، ج 4، ص 378; اسد الغابة، ج 6، ص 224 و میزان الاعتدال، ج 3، ص 206
ش167. روح المعانى، ج 3، ص 138ـ137
ش168- احزاب/33
ش169ـ چنانکه آلوسى، مفسر بزرگ اهل سنت (متوفاى 1270 هـ ق)، پس از تلاش بسیار براى اثبات این مطلب که عصمت اهل بیت(علیهم السلام)را نمى توان از آیه تطهیر برداشت نمود، مى گوید: «این، همه آن چیزى است که درباره این آیه شریفه - که فضیلت بزرگى را براى اهل بیت اثبات مى کند - مى توان گفت» ر.ک: روح المعانى، ج 22، ص 19
ش170. مصنفات الشیخ المفید، ج 6، (المسائل العکبریه)، ص 27. همچنین ر.ک: منشور جاوید، ج 5، ص 293
ش171. بحارالانوار، ج 72، ص 456. همچنین ر.ک: ج 18، ص 16، ج 23، ص 116، ج 47، ص 133 و ج 63، ص 397
ش172. گویا در این سؤال این نکته مسلّم انگاشته شده که تطهیر تنها در مورد رفع آلودگى موجود به کار مى رود و بر این اساس اگر اذهاب به معناى دفع باشد، با آن تنافى خواهد داشت. اما نوشتار حاضر نشان مى دهد که موارد کاربرد هیچکدام از این دو واژه، به دفع ناپاکى هاى موجود اختصاص ندارد
ش173. برخى از آیات دیگرى که به روشنى، ادعاى ما را به اثبات مى رسانند، عبارتند از: بقره / 25، عبس / 14 و بیّنه / 2
ش174. واقعه / 79
ش175. براى نمونه، ر.ک: تفسیر البیضاوى، ج 4، ص 239 - 238; الدر المنثور، ج 6، ص 161; التفسیر الکبیر، ج 29، ص 170 و روح المعانى، ج 27، ص 133
ش176. مدّثّر / 4
ش177. تفسیر البیضاوى، ص 343 و التفسیر الکبیر، ج 30، ص 169
ش178. روح المعانى، ج 22، ص 17
ش179- نهج البلاغه (ترجمه شهیدى) خطبه 216، ص 250 (با اندکى تصرف در ترجمه)م
ش180- براى نمونه، ر.ک: بحارالانوار، ج 36، ص 244; ج 65، ص 389; ج 99، ص 150 و 178 و الکافى، ج 1، ص 203ـ202
ش181- بحارالانوار، ج 17، ص 109ـ108
ش182- پژوهشى در عصمت معصومان، ص 239ـ234
ش183- نهج البلاغه، خطبه 189، ص 206 همچنین، ر.ک: خطبه 93، ص 85
ش184- همان، خطبه 175، ص 181
ش185- ر.ک: بازخوانى قصه خلقت، ص 115ـ114
ش186- ر.ک: شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 11، ص 108ـ107; شرح نهج البلاغه، ابن میثم البحرانى، ج 4، ص 48 و منهاج البراعة، ج 14، ص 158
ش187- اسراء: 74 (ترجمه فولادوند)م
ش188- یوسف: 53
ش189- ابراهیم: 11
ش190- ص: 46; مریم: 51 و یوسف: 24
ش191- ص: 83ـ82 (ترجمه خرمشاهى)م
ش192- الدر المنثور، ج 5، ص 199 و ر.ک: ینابیع المودة، ب 77، ص 445
ش193- ر.ک: ضحى الاسلام، ج 3، ص 234; من العقیدة الى الثورة، ج 4، ص 192 و عقیدة الشیعه، ص 328
ش194- اسلام، بررسى تاریخى، ص 143
ش195- دین و جامعه، ص 499
ش196- ر.ک: عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 162ـ153
ش197- پژوهشى در عصمت معصومان، ص 242
ش198- شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 6، ص 377ـ376
ش199- ر.ک: پژوهشى هایى درباره قرآن و وحى، ص 41
ش200- ر.ک: دین و جامعه، ص 485
ش201- بحارالانوار، ج 10، ص 439 و ر.ک: شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 17، ص 159