عصمت و اختیار
عصمت و اختیار
ش2) اگر عصمت امرى اعطایى باشد، آیا مصونیت پیامبران و امامان از گناه، جبرى نخواهد بود؟ در این صورت، دلیل برترى آنان بر سایر انسانها چیست؟
جبرى یا اختیارى بودن عصمت، اولین و مهمترین پرسشى است که این مسأله، پیش چشم خرد مندان مى نهد;(11) چرا که ارزش آدمى به اراده آزاد و اختیار او است و جبرى انگاشتن عصمت، معصومین را به ماشین خودکارى تبدیل مى کند که نه شایسته الگوشدن براى دیگران اند، و نه سزاوار پاداش فراوان
اختیار آمد عبادت را نمک ورنه مى گردد به ناخواه این فلک
گردش او را نه اجر و نه عقاب که اختیار آمد هنر وقت حساب
جمله عالم خود مسبِّح آمدند نیست آن تسبیح جبرى مزدمند.(12) این مشکل به سادگى قابل حل است. سیر اختیارى انسان داراى دو رکن اساسى است: علم و اراده. ما اگر دچار معصیت مى شویم، یا نسبت به زشتى گناه، آگاهى کامل نداریم و یا از اراده اى قوى براى ترک آن، برخوردار نیستیم. هر چه این دو عامل تقویت شوند، دائره گناهان آدمى، تنگتر و تنگتر خواهد شد. معصومین کسانى هستند که هم از نظر شناخت چنانند که زشتى و ناپسندى هر کار بدى را به چشم دل مى بینند و هم به لحاظ اراده چنان قدرتى دارند که طوفان غرایز حیوانى، عنان اختیار را از کف آنان نمى رباید. همه ما مرتبه اى از چنین مصونیت هایى را تجربه نموده ایم. به عنوان مثال، خوردن برخى از نجاسات، حتى به فکر هیچ عاقلى هم خطور نمى کند، چه رسد به اینکه جامه تحقّق پوشد.(13) امّا مسأله به همین جا خاتمه نمى یابد. پرسشى که هنوز ذهن آدمى را به خود مشغول مى دارد، این است که چرا این علم و اراده آنچنانى، در انحصار گروه اندکى است؟ درست است که راه حل ذکر شده، مشکل اختیار معصومین را چاره مى کند، اما همچنان دلیل برترى آنان برسایرین، بى پاسخ مانده است. پیامبر و امام معصوم، گناه را همچون ماده سمّى مى بیند; از این رو، فکر انجام آن را نیز در سر نمى پروراند; ما نیز اگر چنان علم و اراده اى داشتیم از عصمت کامل برخوردار مى شدیم
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه مسیحا مى کرد
این پرسش اساسى که گاه از آن با عنوان «موهبتى بودن عصمت» یاد مى شود ـ با پاسخهاى مختلفى رو برو شده است.(14) یکى از آنهاـ که در تأیید آن، از روایات مختلفى مى توان سود جست ـ راه حل این مشکل را در علم پیشین الهى جستجو مى کند. به این بیان که خداوند پیش از آفرینش آدمیان، با علم ازلى خود مى دانست که گروهى از آنان، بیش از سایرین از اختیار خود بهره مى گیرند و حتى اگر مورد موهبت هاى ویژه قرار نگیرند، با اعمال اختیارى خود، سر آمد همگان خواهند شد این منزلتى که اینان با سیر اختیارى خویش بدان مى رسیدند، سبب گردید که خداوند، موهبت ویژه خویش را به آنان عطا نماید و ایشان را از علم و اراده اى برخوردار کند که به واسطه آن، به مصونیت کامل برسند و در پرتو آن، راهنمایانى مطمئن براى همه افراد بشر گردند. به عبارت دیگر، دلیل اعطاى چنین موهبتى، علاوه بر پاداش به خود آنها، فراهم نمودن وسایل هدایت براى سایر انسان ها است.(15) این نکته را مى توان به خوبى از فرازهاى آغازین دعاى ندبه استفاده نمود.
همچنین در روایتى از امام صادق(علیه السلام) در باره موهبت هاى ویژه پیامبران، چنین آمده است:
از آنجا که خداوند به هنگام آفرینش پیامبران مى دانست که آنان از او فرمانبردارى مى کنند و تنها او را عبادت نموده، هیچ گونه شرکى روا نمى دارند [از موهبت هاى ویژه خویش، برخوردار شان ساخت]. پس اینان به واسطه فرمانبردارى از خداوند به این کرامت و منزلت والا رسیده اند.(16)