منظور پیامبر اکرم(ص) از حدیث ذیل چیست؟ در امت پیامبر(ص) سه چیز وجود ندارد: رهبانیت، جهان گردی، خاموشی (سکوت).
پیامبر گرامی اسلام(ص) در روایتی فرمودند: لیس فی أمتّی رهبانیة و لا سیاحة و لازم یعنی سکوت.[1]
اما مراد از رهبانیت، گوشهگیری و انزوا است، به گونهای که نفس را از حظّ و بهرهها و لذّات باز دارند مثل این که نکاح نکنند و غذای لذیذ و خوب نخورند و غیره که این اعمال در مسحییت رایج بود، حال آن که در دین مقدس اسلام ممنوع میباشد. در روایتی انس بن مالکگوید: عثمان بن مظعون ، پسرش مرده بود آن چنان غم و اندوه بر دلش نشست که از همه مردم کنار رفت و گوشهگیری اختیار نمود و در خانه خود اتاقی را به نمازگاه خود اختصاص داد و در آن جا مشغول عبادت شد. پیامبر(ص) از این موضوع خبردار شد و به منزل عثمان رفت و به وی فرمود: ای عثمان! خداوند متعال رهبانیت را بر من واجب نکرده و رهبانیت امت من جهاد در راه خدا میباشد، ای عثمان بهشت را هشت در و دوزخ را هفت دراست، آیا دوست نداری، نیز هر یک از این درها فرزندت را بیابی که دامنت را گرفته و نزد خداوند شفاعتکند؟![2] لذا رهبانیت منع شده است. اما مراد از سیاحتی که در روایت مذکور نهی شده، سیاحت انسانهای بدعت گذار و هوی پرست میباشد، چنان که مرحوم علامه مجلسی این روایت را در همین باب مطرح کرده است. در واقع منظور سیاحتی است که با هوی پرستی و عیاشی و گناه و حرام توأمباشد. اما اگر سیاحت و سفر به منظور آگاهی از نشانههای ملک و ملکوت و عبرتگیری و پندآموزی و علم آموزی و آسایش فکری و روحی و امثال ذلکباشد، چه بسا در آیات قرآن و روایات به آن ترغیب شده است، چنان که قرآن مجید میفرماید:
" قل سیروا فی الأرض فانظروا کیف کان عاقبة الذین من قبل... "[3] سیروا فی الارض فانظروا کیف یبدأ الخلق سیر کنید تا چگونگی آغاز آفرینش را بدست آورید و یا در جای دیگر میفرماید: فانظروا کیف کان عاقبة المکذّبین1[4] و نیز در جای دیگری میفرماید: فانظروا کیف کان عاقبة المجرمین2[5] و نیز در روایتی، علی بن جعفر بن امام کاظم (ع) عرض کرد، آیا شایسته است که مرد مسلمان به سیاحت و جهان گردی بپردازد و یا رهبانیت اختیارکند و از خانهاش بیرون نرود؟ امام (ع) فرمود: خیر.[6] یعنی رهبانیت اختیار نکند [ . حضرت علی در شعری که منسوب به اوست میفرماید: پنج فایده در سفر است: برطرف شدن غم و غصه، کسب مال برای زندگی و علم آموزی، آشنایی با آداب اجتماعی و مصاحبت با بزرگان و دوستان خوب اما مراد از "زمّ" یا سکوت، سکوتی است که در آن جا سخن از دانش و حکمتباشد، در چنین مجلسی خاموشی نیکو نیست. چنان که در روایتی حضرت علی (ع) فرمود: " لا خیر فی الصّمت عن الحکمة کما انّه لا خیر فی القول بالباطل ؛ در جایی که سخن از دانش و حکمت است، خاموشی نیکو نبوده و به مصلحت نمیباشد، چنان که: در جایی که سخن باطل گفته شود، سخن گفتن خوب و سزاوار نیست."[7]
لذا در غیر این موارد، سکوت، عبادت و باعث وقار و نگهبانی انسان میشود. چنان که در روایات مختلفی از علی (ع) آمده است که: "هیچ عبادتی چون خاموشی نیست."[8] و نیز "هیچ نگهبان و حافظی، حفظ کنندهتر از خاموشی نیست."[9] و "هیچ سنگینی و وقاری مانند خاموشی نیست."[10] و "هیچ سنگینی و وقاری مانند خاموشی نیست."[11]
در سیر و سلوک عارفان توصیه شده است: صمت و صوم و سحر و عزلت و ذکر به مدام، ناتمامی جهان را تمام کند. این پنج تمام، سکوت از باطل، روزه گرفتن، عبادت و استغفار در سحرها، عزلت و کنارهگیری از دنیا پرستان و اصحاب گناه و ذکر خفی و جلی، یعنی ذکر به زبان و ذکر قلبی از عوامل خوشبختی و سعادت است.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
[1]علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 67، ص 15 (چاپ بیروت) و خصال، ج1، ص 115.
[2]بحارالانوار، ج 67 ص 114(چاپ بیروت).
[3]روم(30 )آیة 42.
[4]نحل (16) آیة 36.
[5]نمل(27)آیة 69.
[6]بحارالانوار، ج 10، ص 249.
[7]غرر الحکم، ج 6، ص 414.
[8]همان، ج 6، ص 351.
[9]همان، ج 6، ص 378.
[10]همان، ج 6، ص 355.
[11]همان، ج 6، ص 355.