در خطبهء 78نهج البلاغه آمده : ای مردمان ! بدانید که بهرهء زنان از ایمان و ارث و خرد کم است . امّا کمی خردشان برای آن است که ...

پرسش:در خطبهء 78نهج البلاغه آمده : ای مردمان ! بدانید که بهرهء زنان از ایمان و ارث و خرد کم است . امّا کمی خردشان برای آن است که شهادت دو زن برابر گواهی یک مرد است . هم چنین در مکارم الاخلاق آمده : اطاعت زن پشیمانی به بار می آورد! از این قبیل روایات فراوان است . ولی زنانی چون حضرت مریم , آسیه , حضرت فاطمه و... زنانی کامل هستند. پس مراد از آن روایات چیست ؟
پاسخ:
از دیدگاه اسلام زن و مرد, دو موجود کامل هستند و هر دو می توانند به کمالات انسانی در خداشناسی ,معادشناسی , وحی و رسالت برسند. در رسیدن به فضائل اخلاقی هر دو مساوی هستند. هم مرد می تواند انسان کامل بشود و هم زن . قرآن می فرماید :
شایسته کند چه مرد باشد و چه زن و مؤمن باشد, قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای حیات بخشم .
در رسیدن به حیات طیب فقط دو چیز نقش دارد: یکی حسن فعلی به نام و دیگری : حسن فاعلی به نام , خواه جسم مذکّر باشد یا مؤنث .
بنابراین از دیدگاه قرآن برای رسیدن به کمالات انسانی , مرد یا زن بودن نقشی ندارد و تفاوتی بین جنس مذکر ومؤنث نیست . در جزا و پاداش فرقی بین این دو نیست .
سعی و انّ سعیه سوف یری ; برای انسان نیست جز آن چه تلاش نموده است و به زودی آنها را خواهد دید.(1)
فرقی بین مرد و زن گذارده است , امّا تفاوت بین جنس مرد و جنس زن قابل انکار نیست . مرد از لحاظ جسمانی با زن تفاوت هایی دارد. مرد برای انجام وظایفی مشکل تر آفریده شده , ولی زن موجودی لطیف تر, زودرنج تر, عاطفی تر وبا ساختار خاصی خلق شده است . خداوند متعال برای این که این دو موجود همدیگر را جذب کنند, جاذبه هایی درآن ها قرار داده است . کمال مرد به مرد بودن او است و کمال زن به زن بودن او است . زن در حیات اجتماعی مکمّل مردو مرد مکمّل زن است .
چون خلقت مرد و زن هر کدام ویژگی هایی دارد, توقع تساوی در وظائف از آن دو بیجا است . مسلّماً وظائف زن با وظائف مرد متفاوت است . این که زنان در هر ماه مدتی عادت ماهیانه دارند. و نماز نمی خوانند, اقتضای خلقتشان است . این که زنان احساسی ترند و مردها عاقلانه تر فکر می کنند, مقتضای خلقتشان است .
زن و مرد با خصائصی که دارند, اگر خود را تهذیب نکرده و فضائل اخلاقی را در خود ایجاد نکرده باشند,مفاسدی که از هر کدام سر می زند, بازتاب متفاوتی خواهند داشت .
تمام مذمّت های امیرالمؤمنین و دیگر ائمه در دیدگاهایشان از زن , از این جنبهء باید بررسی شود; یعنی وقتی که امیرالمؤمنین دربارهء زن چنین می فرماید, مسلّماً از بعد نارسایی های اخلاقی آنان و از مفاسدی که بر عدم تهذیب آنان در جامعه و خانواده بروز می کند, سخن می راند. و گرنه در بین زنان افرادی خود ساخته و با کمال مانند فاطمه زهرا(س ) یا حضرت خدیجه بوده اند و کسی دربارهء آنان بد نگفته است .
آیت الله جوادی آملی در کتاب می نویسد گاهی حادثه و یا موضوعی در اثر یک سلسله عوامل تاریخی , مکانی و زمانی ستایش یا نکوهش می شود و زمینهء خاصی سبب این ستایش ها یانکوهش ها می شود, مثلاً از یک قبیله چون افراد خوبی برخاسته , تعریف می شده و در زمان دیگر از همان قبیله به خاطر فسادی که حادث شده , مذمّت شده است . یک بار از بصره و کوفه تعریف و تمجید می شود و زمان دیگر به جهت دیگری مذمّت شده است . بخشی از نکوهش های نهج البلاغه راجع به زن , ظاهراً به جریان جنگ جمل برمی گردد.(2)
شهید مطهری می گوید: صرف نظر از این که تفاوت های زن و مرد موجب تفاوت هایی در حقوق و مسئولیت های خانوادگی زن و مرد می شود, اساساً این مسئله یکی از عجیب ترین شاهکار خلقت و درس توحید و خداشناسی است . قانون خلقت , زن و مرد را طالب علاقه مند یکدیگر قرار داده است . مرد بندهء شهوت خویشتن است و زن در بندمحبت مرد است . احساسات زن از مرد جوشان تر است . زن از مرد سریع الهیجان تر است ; یعنی زودتر تحت تأثیرقرار می گیرد. زن طبعاً به زینت و جمال و آرایش و مدهای مختلف علاقهء زیاد دارد, بر خلاف مرد. زن از مردمحتاطتر, مذهبی تر, پرحرف تر, ترسوتر و تشریفاتی تر است .
احساسات زن مادرانه است . زن از مرد رقیق القلب تر است و فوراً به گریه و احیاناً به غش متوسل می شود, امّامرد میل به کارهای پر حرکت دارد. احساسات مرد مبارزانه و جنگی است .(3)
علت این که سهم ارث زن نصف مرد است , وضع خاصی است که زن از لحاظ مهر و نفقه و سربازی و برخی قوانین جزایی دارد; یعنی وضع خاص ارثی زن , معلول وضع خاصی است که زن از لحاظ مهر و نفقه دارد. اگر مردم ازارث سهم بیشتری می برد, از آن طرف باید خرجی زن و بچه اش رابدهد, ولی بر زن واجب نیست خرجی شوهر وبچه ها را بپردازد.
به طور خلاصه : زن و مرد از حیث وجودی با هم تفاوتی ندارند و از حیث اعمال و جزای اعمال و رسیدن به مقام انسانیت با هم تفاوتی ندارند. هر دو در حدّ خود موجودی کامل آفریده شده اند, ولی با هم از حیث خلقت تفاوت دارند از حیث صفات اخلاقی و منش های درونی متفاوت آفریده شده اند. روایاتی که از پیامبر و امامان دربارهء زن به ما رسیده و نقل شده است , به جنبه های منفی و آثار مخرّب زنانی که مهذّب و خودساخته نیستند, اشاره دارد. همین اشکالات به مردان ناخود ساخته و غیر مهذّب وارد است . این واحد غیر از پاسخ گویی به شبهات علمی و مذهبی ,خدمات دیگری ندارد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
پـاورقی:
1. نجم (53 )آیه 39
2. زن در آینهء جلال و جمال , ص 368 با تلخیص و اضافات .
3. مرتضی مطهری , نظام حقوق زن در اسلام , ص 174 با تلخیص .