بنا به فرموده قرآن،زن مایه آرامش خاطر مرد است و بر حسب خلقت به زن علاقه مند می باشد.پس چرا عده ای از دیدن زن ناراحت شده و ....

پرسش:
بنا به فرموده قرآن،زن مایه آرامش خاطر مرد است و بر حسب خلقت به زن علاقه مند می باشد.پس چرا عده ای از دیدن زن ناراحت شده و درون متلاطم آنان از بودن در کنار زنان آرامش پیدا نمی کند؟
پاسخ:
در قرآن آمده که زن مایه تسکین و آرامش خاطر مرد است:
"و مِن آیاته أنْ خلق لکم مِن أنفسکم أزواجاً لتسکنوا إلیها؛از نشانه های خدا این است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آن ها آرامش بیابید[1] ".
از آن جا که ادامه پیوند زن و شوهر نیاز به جاذبه و کشش قلبی دارد،به دنبال آیه می فرماید:"ودر میان شما مودت و رحمت آفرید(و جعل بینکم مودهًْْ و رحمهًْْ)".
در آیه دیگر می فرماید:"وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجها لیسکن إلیها؛همسر انسان را از جنس از قرار داد تا در کنار او بیاساید[2] ".
در این دو آیه هدف ازدواج،آرامش معرفی شده است.
آرامش هم شامل جسمی می‌شود و هم روحی-روانی.
بیماری هایی که برای جسم به خاطر ترک ازدواج پبش می آید،غیر قابل انکار است.
همین طورعد م تعا د ل روحی ونا آرا می های روانی که افراد مجرّد با آن دست به گر یبا نند .
آرامش زن و مرد در اثر ازدواج از این جا ناشی می‌شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه شکوفایی و نشاط و پرورش یکدیگرند و هر یک بدون دیگری ناقص است.
طبیعی است که باید میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبه نیرومندی وجود داشته باشد[3].
به قول مفسر بزرگ علامه طباطبایی."هر یک از مرد و زن از جهاز تناسل دستگاهی دارند که این دستگاه به کار نمی افتد مگر وقتی که با دستگاه طرف مقابل جمع شود،که از مجموع آن توالد و تناسل صورت می‌گیرد.پس هر یک از آن دو در حد خود ناقص و محتاج دیگری است.از مجموع آن دو واحدی تمام درست می‌شود.به خاطر همین نقص و احتیاج است که هر یک به سوی دیگری حرکت می کند و چون بدان رسید،آرامش می یابد،چون هر ناقصی،مشتاق کمال است و هر محتاجی مایل به زوال حاجت و فقر خویش است.این حالت شبقی[4] است که در هر یک از این دو به ودیعت نهاده شده است[5].
هنگامی که انسان از مرحله تجرّد،گام به مرحله زندگی خانوادگی می گذارد،شخصیت تازه ای در خود می‌یابد و احساس مسئولیت بیش تری می کند.معنای احساس آرامش در سایه ازدواج غیر از این نیست[6].
در قرآن سه چیز مایه آرامش شمرده شده است:
1-تاریکی شب:"و خداوند شب را مایه سکونت شما قرار داد(و جعل الیل سکناً)[7] ".
2-خانه های مسکونی:"و خداوند خانه های مسکونی شما را مایه آرامشتان قرار داد(و الله جعل لکم من بیوتکم سکناً)[8] ".
3-ازدواج و همسران یکدل[9].
ازدواج یک حکم فطری و هماهنگ با قانون آفرینش است که انسان برای بقای نسل و آرامش جسم و روح و حل مشکلات زندگی،احتیاج به ازدواج دارد.اسلامی که هماهنگ قانون آفرینش گام برمی دارد،در خصوص ازدواج تعبیرات جالبی دارد،از جمله پیامبر اکرم(ص)فرمود:"ازدواج کنید و فرزندان زیادی به وجود بیاورید که فردای قیامت از وجود شما به سایر امت ها مباهات می کنم،اگر چه بچه سقط شده باشد[10]".
در بیان دیگری ازدواج را معادل احراز نصف دین معرّفی می کند:"کسی که ازدواج کند،نصف دینش را بیمه کرده و از دست برد شیطان حفظ نموده است.نصف دیگرش را با تقوا و پروا داشتن حفظ نماید[11]".
غریزه جنسی نیرومند ترین و سرکش ترین غرایز است که با دیگر غرایز برابری می کند،به حدی که انحراف از آن نیمی از دین و ایمان انسان را به خطر خواهد انداخت[12].
ازدواج و علاقه به زن،امری طبیعی و فطری و هماهنگ با قانون آفرینش است.زن و مرد در اثر ازدواج به آرامش جسمی و روحی دست می یازند.
بنابراین عده ای که تن به ازدواج نمی دهند و از دیدن زن یا مرد چهره عبوس می کنند و اظهار تنفر می‌نمایند،بر خلاف فطرت و سرشت خود گام برداشته و از مسیر سالم منحرف می شوند.
شاید بتوان عوامل زیر را از علل عدم تمایل شمرد:
1-مریضی؛ممکن است شخص مریض باشد،منتها خودش نمی داند،که خوب است به پزشک مراجعه کند.
2-عقده روانی؛ممکن است در برهه ای از زندگی اش از ناحیه زنی(نامادری یا زن دیگری)ضربه خورده باشد که از جنس زن متنفر شده باشد.
3 -دلهره و اضطراب؛احتمال دارد دوستش،یا یکی از اعضای خانواده اش در ازدواج نا موفق بوده،از تجسم آن اضطراب پیدا می کند.
4-غفلت از امر فطری؛گر چه ازدواج و نیاز به زن امری فطری است،امّا توجه بیش از حدّ به بعضی امور فطری انسان را از امر فطری دیگر غافل می کند.
5-عدم شناخت؛نمی دانند که وجود زن و مرد هر کدام مکمل وجود دیگری است،به گونه ای که وجود یکی بدون وجود دیگری نقص است.
6-احتمال دارد به خاطر ابتلا به خود ارضایی از جنس مخالف متنفر باشد.
---------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
[1] روم،(30)آیه 21.
[2] اعراف(7)آیه 189.
[3] جمعی از محققین و نویسندگان ،تفسیر نمونه،ج16،ص391-394.
[4] شبق:آرزومند گشتن به جماع،آزمندی به آرامش شدت شهوت،دکترمحمد معین،ج2.
[5] علامه طباطبائی،تفسیر المیزان،ج16،ص263،با تلخیص.
[6] تفسیر نمونه،ج16،ص391-394.
[7] انعام(6)آیه96.
[8] نحل (16)آیه 80.
[9] اعراف(7)آیه189وروم(30)آیه21.
[10] محدث قمی،سفینهْْ البحار،ماده زوج.
[11] همان.
[12] تفسیر نمونه،ج14،ص463.