چرا از نظر بعضی پدر و مادرها، عشق عیب است؟ مگر عشق نعمت الهی نیست و با ازدواج دین کامل نمیشود؟
عشق جاذبه و کشش قلبی انسان به سوی کمال و جمال است. زیبایی یکی از کمالات است و زیبایی مطلق خدا است، پس در واقع عشق، کشش قلب انسان به سوی خدا است .عشق، انسان را از خودخواهی نجات داده و او را متوجه بیرون از وجود خود میکند. اگر عشق انسان به دیگری، خالی از هوای و هوس باشد نشانهای از عشق به کمال مطلق است، ولی بین عشق و هوای نفس شهوتگرایی فرق است ما خیلی از جوانان این دو را با یکدیگر اشتباه میکنند.
عشق، عامل تکامل بخش انسان و از جمله صفات والای آدمی است. اما هوای نفس عامل تباهی و سقوط انسان به شمار میرود.
هدف هوای نفس ارضای شهوت است، ولی هدف عشق ماندگاری و حضور معشوق است. عاشق میخواهد همه چیز حتى خود را فدا کند. اگر فردی نشانهای از عشق را در دل خویش نسبت به فردی دیگر دارد، میباید در درجه نخست به معشوق خود بیندیشد، نه به خویشتن اگر برای ارضای تمایل خود، معشوق را به شیوههای مختلف قربانی کند و دست به عملی میزند که آبروی وی را خدشهدار سازد، مطمئن باشد که عشق نیست، بلکه کشش از نوع حیوانی است. چنین عشقهایی غالباً با ارضای غریزه جنسی، سرد و خاموش میگردد. این نوع عشق،عشق به صورت و ظاهر است، نه سیرت و باطن. شاید به همین خاطر مولانا گفته است:
عشقهایی کز پیرنگی شوَد عشق نَبْوَد، عاقبت ننگی بود
بنابر این عشق حقیقی، موجب رشد و عفت است اما هوای نفس موجب گناه و بیعفتی است. عاشق میخواهد پاک زندگی کند و به پاکیها برسد.
پدر و مادرها با هوی و هوس وشهوترانی و کششهای نفسانی مخالفند، نه عشق واقعی.
ازدواج: عشق کامل کننده ازدواج است، نه عامل آن. برای تشکیل خانواده میباید همخوانی بین دو انسان برای برآوردن تمامی نیازها در حد بالایی باشد. ازدواجی که بدون توجه به نیازهای گوناگون انسان، صورت میپذیرد و تنها بخواهد غریزه جنسی را تأمین نماید، زود به شکست خواهد انجامید.(1) اما اگر تمام جوانب مورد لحاظ قرار گیرد، دوستی و عشق نعمت بزرگ الهی است.
خداوند در قرآن فرموده است: «یکی از نشانههای او، آن است که از جنس خودتان، زوجهایی آفرید، تا در کنار او آرامش یابید و بینتان دوستی (عشق) و رحمت قرار داد».(2)
-----------------------------------------------------------------------------------
پینوشتها:
1ـ جوان و تشکیل خانواده، ص 38 ـ 32.
2ـ روم (30) آیه 21.