سوء ظن چه معایبى دارد؟ راه پیشگیرى آن چیست؟
مهمترین آثار و معایب بدگمانى عبارتند از:
1- آفت دین بودن: امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید:«آفة الدّین سوء الظّن؛ بدگمانى آفت دین است».(1)
2- سوق دادن به بدىها: امام على(ع) مىفرماید: «بدگمانى کارها را خراب مىکند و شرور را بر مىانگیزد».(2)
3- نابودى ایمان: امام صادق(ع) مىفرماید: «آن که انسان برادر مؤمن خود را مورد سوء ظن قرار دهد، ایمان وى اندک اندک از او سلب مىگردد، چنان که نمک در آب از بین مىرود».(3)
4- بطلان عبادت: امام على(ع) مىفرماید: «از سوء ظن بپرهیزید، زیرا بدگمانى عبادت را نابود مىسازد».(4)
5- سلب اعتماد: در روایتى آمده است: «بدترین مردم کسى است که به خاطر سوء ظن به کسى اعتماد نکند، نیز مورد اعتماد کسى نباشد».(5)
6- بیمارى: امیرمؤمنان(ع) مىفرماید: «انسان بدگمان همیشه بیمار است».(6)
7- ترس: امام على(ع) مىفرماید: «کسى که گمانِ بد داشته باشد، از همه کس مىترسد».(7)
راههاى پیشگیرى از بدگمانى:
1- آشنایى با آثار بدگمانى: چه بسا افرادى که به این بیمارى مبتلا شدهاند، از عواقب آن بى خبرند. اطلاع از سرانجام بدگمانى و آثار و مضراتى که ذکر شد، عامل باز دارنده محسوب مىشود.
2- کار دیگران را حمل بر صحت کرد: بدبینى از آن جا حاصل مىشود که قضاوت صحیح صورت نمىگیرد، ولى اگر اعمال دیگران بر نیکوترین وجه ممکن حمل شود، بدبینى محقق نخواهد شد. از این رو در روایات به این نکته تأکید شده است تا جایى که رسول اکرم(ص) مىفرماید: «براى کار برادرت عذرى جستجو کن و اگر عذرى نیافتى، براى آن عذرى بتراش».(8)
در روایتى دیگر امام على(ع) مىفرماید: «هرگز نسبت به سخنى که از برادر مسلمانت صادر شده گمان بد مبر، تا وقتى که مىتوانى محمل نیکى براى آن بیابى».(9)
3- پرهیز از معاشرت با نااهلان:
در حدیثى آمده است: «مجالست و همنشینى با بدان مایه سوء ظن به نیکان است».(10)
4- اصلاح اخلاق: از آن جا که حسد و کینه توزى و تکبر و غرور از عوامل بدبینى به حساب مىآید، براى پیشگیرى از بدبینى باید از این امور اجتناب ورزید.
5- مبادرت با عقده حقارت: کسى که گرفتار خود کم بینى و عقده حقارت است یا از سوى دیگران مورد تحقیر واقع شده، سعى مىکند دیگران را در محیط فکر خود تحقیر کند و گنه کار جلوه دهد تا فشار روانى خود را کاهش دهد اما کسى که احساس خود کم بینى ندارد، به استفاده از این شیوه نیازى ندارد.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پى نوشتها:
1. غررالحکم، ج 3، ص 101.
2. همان، ج 4، ص 132.
3. بحارالأنوار، ج 72، ص 198.
4. غررالحکم، ج 2، ص 308.
5. میزان الحکمه، ج 5، ص 626.
6. همان، ص 628.
7. غررالحکم، ج 5، ص 442.
8. بحارالانوار، ج 72، ص 197.
9. نهج البلاغه، صبحى صالح، قصار 360.
10. بحارالانوار، ج 74، ص 197.