حیات برزخی پیامبر و امام

جمعی از فرقه و هابیت که از عمق مسایل بی اطلاع‌اند و به جمود فکری معروفند با تکیه به ظاهر ابتدایی بعضی از آیات قرآن و بدون بررسی آیات دیگر اصرار دارند که هر گونه حیات و علم و آگاهی را حتی از پیامبر (ص) بعد از وفات نفی کنند و یکی از دلایل آنها برای نفی توسل همین ادعاست آنها می‌گویند پیامبر (ص) از دنیا رفت و مرده است و از مرده کاری ساخته نیست و عجیب‌تر این که از آیات قرآن برای این منظور کمک می‌گیرند مثلاً به این آیه تمسک می‌کنند که می‌فرماید: ما انت بمسمع من فی القبور یعنی تو نمی‌توانی سخن خود را به گوش آنها که در قبرها خفته‌اند برسانی
یا به آیه دیگر می‌فرماید: انک لا تسمع الموتی تو نمی‌توانی سخن خود را به گوش مردگان برسانی استناد کرده‌اند و چنین استنباط کرده‌اند که مردگان حتی پیامبر مطلقاً چیزی نمی‌فهمند در حالی که به آیاتی که حیات برزخی را برای همه انسانها مطرح می‌کند توجهی نکرده‌اند. پیامبران مانند انسانها از حیات برزخی برخوردارند و آیات مورد بحث سخن از عدم درک مردگان به طور عادی و طبیعی می‌گویند که ارتباط انسان در جهان برزخ با عالم دنیا قطع می‌شود جز در مواردی که خداوند فرمان می‌دهد این ارتباط برقرار گردد به همین دلیل در شرایط عادی ما نمی‌توانیم ارتباط با مردگان پیدا کنیم از این رو در جنگ بدر پیامبر (ص) دستور داد که اجساد کفار را بعد از پایان جنگ در چاهی بیفکنند سپس آنها را صدا زد و فرمود: آیا شما آنچه را که خدا و رسولش وعده داده بود به حق یافتند؟ من که آنچه را خداوند به من وعده داده بود به حق یافتیم در اینجا عمر اعتراض کرد و گفت ای رسول خدا چگونه با اجسادی سخن می‌گویی که روح در آن نیست؟ پیامبر (ص) فرمود: شما سخنان مرا از آنها بهتر نمی‌شنوید چیزی که هست آنها توانایی پاسخ‌گویی را ندارند. این حدیث در کتابهای اهل سنت وجود دارد.
در سرگذشت جنگ جمل نیز علی (ع) همین سخن را با کعب بن سور داشتند. علی (ع) هنگامی که از صفین بر می‌گشتند در کنار قبرستانی که پشت دیوار شهر کوفه قرار داشت رسیدند آنها را مخاطب ساخته سخنانی در ناپایداری دنیا به آنها گفتند سپس فرمودند: این خبری است که نزد ما است نزد شما چه خبر است؟ بعد حضرت فرمود اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده شود به شما خبر می‌دهند که بهترین زاد و توشه آخرت تقوی است.
این بیان دلیل بر این است که آنها سخنان را می‌شنوند و قادر بر پاسخ گویی هستند اما اجازه ندارند پاسخ دهند و دلیل دیگر تلقین لا اله الا الله به مردگان است که از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده‌اند که فرمود: لَقِّنُوا مُوًتاکُم‌ٌ لا اِلهُ اِلاّ الله مردگان خود را تلقین لا اله الا الله کنید.
و از طرفی حساب پیامبر (ص) و مردان خدا از دیگران جداست آنها همانند شهدا بلکه در صف مقدم بر آنان قرار دارند و زندگان جاویدند و به مصداق احیا عند ربهم یرزقون از روزیهای پروردگار بهره می‌گیرند و به فرمان خداوند ارتباط خود را با این جهان حفظ می‌کنند همان گونه که در این جهان می‌توانند با مردگان همچون کشتگان بدر ارتباط برقرار سازند. از این رو در روایات فراوانی که در کتب اهل سنت و شیعه آمده است می‌خوانیم پیامبر (ص) و امامان (ع) سخن کسانی را که از دور و نزدیک بر آنها سلام می‌فرستند می‌شنوند و به آنها پاسخ می‌گوید و حتی اعمال امت را بر آنها عرضه می‌دارند.
نکته دیگر این است که ما ماموریم که در تشهد نماز سلام بر پیامبر (ص) بفرستیم و این اعتقاد همه مسلمین اعم از شیعه و اهل سنت است چگونه ممکن است او را مخاطب سازیم به چیزی که هرگز آن را نمی‌شنود و دلیلی ندارد که ما این خطابها را حمل بر مجاز کنیم.
واحد پاسخ به سوءالات