نماز چه خصوصیتی دارد که در قیامت اوّل ازآن سؤال می شود؟
در چندین آیه قرآن، مهمترین مسأله (پس از شناخت خداوند و ایمان به او) برپا داشتن نماز شمرده شده است. (1) برخى از احادیث بر این نکته تأکید ورزیدهاند که نماز اساس و پایه اصلى دین و ایمان است؛ پایهاى مرکزى که در وسط خیمه قرار مىگیرد و اگر برداشته شود، خیمه فرو مىریزد. (2)
برخى از اعمال چون امر به معروف و نهى از منکر و جهاد در راه خدا آثار بسیار دارند و بر آنها تأکید فراوان شده است؛ اما اگر نیک بنگریم در مىیابیم همه آنها بسان طنابها یا چوبکهاى اطراف خیمهاند. البته براى برپا ماندن خیمه به همه این طنابها و چوبکها نیاز است؛ اما آنچه انگیزه کارهاى نیک را تقویت مىکند و به امر به معروف و جهاد و... جهت مىدهد یاد خدا است که بهترین قالب آن نماز است.
قرآن کریم در سوره مؤمنون و معارج به ترتیب شش و هشت ویژگى انسانهاى شایسته را برشمرده ، در آغاز و انجام آنها نماز را مطرح فرموده است. از نماز شروع و به نماز ختم مىگردد. این آغاز و پایان نشان مىدهد میان تمام این اوصاف، توجه به نماز برترین و مهمترین آنها است؛ چرا که نماز مهمترین رابطه مخلوق با خالق و برترین مکتب تربیت است. (3)
عبودیت و پرستش یکی از نیازهای انسان است. تمامی انسانها از ابتدا تا کنون به شکلی پرستش
داشتهاند. روح انسان نیاز به عبادت و پرستش دارد و خداوند تنها موجودی است که لائق پرستش است.
اهل عرفان گفته اند: برای رسیدن به عرفان الهی و شناخت خود و خدا مراحلی باید طی شود. مرحلة اوّل، شریعت است. برای پیمودن این مرحله باید به سراغ عبادت پروردگار رفت و با یاریخواهی و کمک از عبادت وارد مرحلة دوم یعنی طریقت شد، آن گاه از طریقت عبور کرده و به حقیقت پیوست که پیوستن قطره به دریا است. هر کدام از مکتبها و آیینها گونههایی برای عبادت دارند امّا همه به دنبال پرستش و عبادتاند، حتی موجودات دیگر نیز به عبادت و پرستش مشغولند. قرآن میفرماید:
«کلّ قدعلم صلوته و تسبیحه؛ تمامی موجودات نماز و تسبیح خدا را می دانند».(4) در جای دیگر میفرماید: «إنْ مِن شیء إلاّ یسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم؛ (5) هر موجودی با حمد، خدا را تسبیح میگوید، لیکن شما تسبیح آنان را نمی فهمید».
جمله ذرات عالم در نهان با تو می گویند روزان وشبان
ما سمیعیم و بصیریم وهُشُیم با شما نامحرمان ما خاموشیم
گر شما سوی جمادی میروید محرم جان جمادان کی شوید؟!
از منابع و مآخذ اسلامی به دست می آید که برای رسیدن به حق و شاداب کردن روح عرفانی انسان، هیچ راهی بهتر از نماز یافت نمی شود. برای روح انسان شیفته هیچ راهکاری سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زیرا چه کسی بهتر از خداوند (که برای رسیدن به هر هدفی، راه خاصی را مشخص فرموده است) میتواند راهی برای رشد و ارتقای انسانها پدید آورد؟
هشام بن حکم از امام صادق(ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: «پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت کردند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند، امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آنها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر زنده بماند و این ازطریق نماز امکان پذیر است». (6) علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین است. هم چنین نماز رابطه بنده با خداست و طبیعی است که بنده آن را به جا می آورد که خواستة خداوند و معبود اوست. اصولاً هدف اصلی از خلقت انسان، بندگی است و نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است. معارف بلند اسلامی هم در آن وجود دارد، نیز تسبیح و تقدیس لفظی است و تقدیس عملی هم میباشد. رکوع و سجود و تسبیح و دعا و تکبیر و سلام و همة زیباییها در نماز است. اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب خوانده شود، جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد: «إنّ الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر و لذکرالله اکبر». (7) نماز اگر با مقدمات و تعقیبات همراه باشد، انسان را به اوج معنویت میرساند. چنانکه اذان با محتوای زیبا دل را می نوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبی(ص) زیباترین جلوة عبادت و همدلی و یکرنگی و صفا و صمیمیت است. پیامبر(ص) فرمود: «نماز نور چشم من است.» (8) در آیات قرآن و احادیث معصومین به بخشى از آثار و حکمتهاى نماز و عبادت پرداخته شده است که به برخى اشاره می شود:
1 - قرب معنوى :
یکى از آثار بسیار مهم نماز قرب به خداوند است. این اثر روح عبادت و نماز را تشکیل مىدهد و در یکى از آیات قرآن هدف آفرینش انسان «عبادت» بیان شده است (9) که حکایتگر بُعد معنوى نماز و اهمیت آن است، امام على(ع) فرمود: «الصلوة قربان کل تقى (10)؛ نماز وسیله تقرب هر پرهیزکارى به خداوند است». در برخى از روایات از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده که اشاره به آثار معنوى آن مىباشد.
2 - یاد خدا و آرامش روانى :
در قرآن آمده است: «اقم الصلوة لذکرى (11)؛ نماز را بر پا دار تا به یاد من باشى».
روح و هدف و مقدمه و نتیجه نماز یاد خدا و «ذکر اللَّه» است که در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است. (12) ذکر و یاد خداوند نقش تعیین کننده در آرامش روانى دارد.
نماز به عنوان ذکر خدا به نماز گزار آرامش مىدهد: «ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب (13)؛ آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان است».
3 - عامل باز دارنده از گناه:
یکى از آثار مهم نماز جلوگیری از گناه است: «إنّ الصلوة تنهى عن الفحشا و المنکر».(14)
نماز از آن جا که انسان را به یاد خدا (نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد) مىاندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشا و منکر است. انسان که به نماز مىایستد و تکبیر مىگوید، خدا را از همه چیز بالاتر مىشمرد... بدون شک در قلب و روح چنین انسانى، جنبشى به سوى حق و حرکت به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا پیدا مىشود... (15)
4 - گناه زدایى:
یکى از آثار بسیار مهم نماز گناه زدایى است. نماز وسیله شستشو از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است (16). پیامبر(ص) از یاران خود سؤال کرد: اگر کنار خانة یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مىماند؟ در پاسخ عرض کردند،نه. حضرت فرمود:
«نماز درست هماننداین آب جارى است. هر زمان که انسان نماز مىخواند، گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است، از بین مىرود.» (17)
5 - غفلت زدایى:
انسان در زندگى با توجه به «عوامل غافل کننده» به تذکر و یادآورى نیاز دارد. باید وسیلهاى او را در فاصلههاى مختلف زمانى به مبدأ هستى توجه دهد، هدف آفرینش را به یادش آورد و از غرق شدن در گرداب غفلت و بىخبرى بازش دارد. این وظیفه مهم به عهده نماز است (18)؛ به عبارت دیگر، انسان موجودى دو بُعدى است و خداوند هستىبخش او را مرکّب از جسم و روح آفریده است. همانگونه که وى از ابتداى خلقت جسم و ماده خویش تا پایان زندگانى در دنیا به بخشش و توجه خالق خویش نیاز دارد، در زندگانى روحانى نیز (از هنگامى که درک و شعورش کامل شد تا پایان زندگانى) به فیضبخشى از سوى مبدأ پیدایش خویش نیازمند است تا قلبش نمیرد ؛ و این مقصود جز از راه ارتباط با آفریدگار حاصل نخواهد شد؛ چنان که آیات بسیارى بر آن تأکید ورزید. بهترین راه ارتباط با او نماز است. از این رو، در نخستین دستورها به موسى(ع) آمده است: «نماز را برپادار تا به یاد من باشى». (19)
این که در این آیه «ذکر» و یاد خدا را مخصوص نماز کرده بدان سبب است که نماز برترین عملى است که فروتنى و بندگى در آن نمودار مىشود؛ در نماز «یاد خداوند» تجسم پیدا مىکند. (20)
بزرگترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حکم این که در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام مىشود، مرتباً به انسان اخطار مىکند و هشدار مىدهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان مىسازد... نعمت بزرگى است که انسان وسیلهاى در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بیدار باش گوید. (21)
6 - تکبر زدایى:
یکى از راههای مهم تکبر زدایى نماز است، زیرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مىگذارد و خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مىبیند، از این رو پردههاى غرور و خودخواهى را کنار مىزند. على(ع) پس از بیان فلسفه عبادت، یکى از آثار نماز را تکبر زدایى می داند:
«خداوند ایمان را براى پاکسازى انسانها از شرک و نماز را براى پاکسازى از کبر واجب کرده است »(22).
7 - پرورش فضائل اخلاقى :
نماز روح اخلاص و خداباورى را در انسان افزایش مىدهد و نتیجة آن پرورش فضایل اخلاقى است. انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و طبیعت بیرون مىبرد و به ملکوت آسمانها دعوت مىکند و با فرشتگان همصدا مىشود و خدا را درهمه حال حاضر و ناظر مىداند.
8 - همگرایى :
علاوه بر آثار مذکور که معمولاً آثار فردی نماز محسوب مىشوند، یکى از آثار مهم اجتماعى و سیاسى نماز، همگرایى است. برگزارى نماز جماعت، وحدت مسلمانان را به نمایش مىگذارد زیرا مسلمانان با صفوف فشرده در کنار هم قرار گرفته و به اوضاع سیاسى و اجتماعى جهان آگاهى پیدا مىکنند .(23)
9 - نفى طاغوت و ایستادگى در مقابل ستم:
انسانى که فقط خداوند را عبادت نماید، در مقابل او سر تعظیم و تسلیم فرود آورد، هر چه غیر خداوند است، براى او حقیر و کوچک مىشود و در مقابل گردنکشان و ظالمان سر تسلیم فرود نمىآورد و با طاغوت کنار نمىآید. خداوند این مسئله را یکى از اهداف بعثت پیامبر(ص) دانسته: «و در میان هر امتى، پیامبرى را مبعوث کردیم تا خداوند را عبادت نمایید و از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهیز کنید.»(25)
پى نوشتها:
1. بقره(2) آیه3؛ نساء(4) آیه 162؛ توبه(9) آیه 18.
2- بحار الانوار، ج82، ص 218 و 223 و 227.
3- تفسیر نمونه، ج 25، ص 30 و ج 14، ص 201.
4- نور (24) آیه 41.
5- اسراء (17) آیه 44.
6- علل الشرایع، ج 2، ص 10.
7 - عنکبوت (29) آیه 45.
8- بحارالانوار، ج 73، ص 141
9- - ذاریات(51)، آیه 56.
10- نهج البلاغه،فیض الاسلام، کلمات قصار، جمله 131
11 - طه(20)، آیه 14.
12 - تفسیر نمونه، ج 16، ص 289.
13 - رعد(13)، آیه 28.
14- عنکبوت (29)، آیه 45.
15 - تفسیر نمونه، ج 16، ص 284.
16 - همان، ص 290.
17 - وسایل الشیعه، ج 3، ص 7.
18. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى، ج 13، ص 174.
19. سوره طه(20) آیه 14.
20. المیزان فى تفسیرالقرآن، علامه طباطبایى، ج 16، ص 140.
21 - تفسیر نمونه، ج 16، ص 290 - 291.
22 - نهج البلاغه، کلمات قصار 244.
23 - جمعه (62) آیه 9؛ تفسیر نمونه، ج 24، ص 125 به بعد.
24 - وسایل الشیعه، ج 5، ص 7.
25 - نحل (16) آیه 36.