آیه"عبس و تولى" در مورد کیست؟ اگر در مورد پیامبر است، آیا مقام عصمت ایشان ناسازگارى ندارد؟
در بین مفسران شیعه، در مورد این که چه کسى در این آیات مورد عتاب قرار گرفته است، اختلاف وجود دارد. بعضى از مفسران قائلند در مورد پیامبر اسلامصلى الله وعلیه وآله وارد شده است و برخى دیگر مىگویندشان نزول آن درباره مردى از "بنىامیه" مىباشد که نزد پیامبرصلى الله وعلیه وآله نشسته بود و در همان حال "عبدالله بن ام مکتوم" وارد شد. هنگامى که آن مرد چشمش به "عبدالله" افتاد، لباس خود را جمع کرد و قیافه دَرهَم کشیده و صورت خود را برگردانید. این شأن نزول در حدیثى از امام صادقعلیهالسلام نقل گردیده است.(1)
به هر حال هدف سوره، عتاب هر کسى است که ثروتمندان را بر ضعفا و مؤمنان مساکین مقدّم مىدارد. صاحب مجمع البیان قائل به وجه اول است و شأن نزول آن را در مورد رسول خداصلى الله وعلیه وآله مىداند که روزى "عبدالله" بر پیامبر وارد شد، در حالى که حضرت با چند تن از سران قریش در حال مذاکره بود، به امید اینکه آنها به اسلام ایمان بیاورند. عبدالله مکرراً سخنان پیامبر را قطع مىکرد و از آن جناب مىخواست از قرآن برایم بخوانید. تکرار این امر باعث ناراحتى در سیماى حضرت شد. در این جا آیات فوق نازل گردید. پیامبر از آن به بعد "عبدالله بن ام مکتوم" را گرامى مىداشت و مىفرمود: "مرحباً بمن عاتبنى فیه ربّى؛ مرحبا به کسى که پروردگارم به خاطر او مرا مورد عتاب قرار داد" سپس نیازهاى او را برآورده مىفرمود. کسانى که گفتهاند در
مورد پیامبر است، توجیهاتى گفتهاند که این مطلب در حدّ ترک اولى است و منافاتى با عصمت ندارد، چرا که معناى ترک اولى این است که در این جا بهتر بود این عمل را انجام نمىداد، ولى انجامش به هیچ وجه معصیت الهى نمىباشد، زیرا اولاً: پیامبر هدفى جز نفوذ در سران قریش و گسترش دعوت اسلام نداشت؛ ثانیاً: چهره درهم کشیدن در برابر نابینا مشکلى ایجاد نمىکند، به علاوه عبدالله بن اممکتوم نیز رعایت آداب مجلس را نکرده بود، ولى چون خداوند اهمیت فوقالعادهاى به محبت و ملاطفت کردن با مؤمنان مستضعف قائل است، همین مقدار بىاعتنایى را در برابر مؤمن از پیامبرش نمىپسندد و او را مورد عتاب قرار مىدهد. (2)
نمونههاى دیگرى از عتاب نسبت به رسول خدا وارد شده است، ولى هیچ کدام از این موارد مستلزم کاستن از قدر و مقام پیغمبرصلى الله وعلیه وآله نیست و باید دید فایده این عتابها چیست؟ نمونهاى از این عتابها عبارتند از:
1 - "اى پیغمبر! چرا بر خود حرام مىکنى آنچه را که خداوند بر تو حلال کرده است؟". که مفسرین در تحریم، .
مورد آن توضیح دادهاند. این عتابها نه تنها (حتى به طور ضمنى) از مقام پیغمبر نمىکاهد، بلکه فوائد فراوانى نیز بر آن مترتب است که مفسران بیان کردهاند. یکى از آن فوائد این است که بزرگترین کامیابى و سعادت این است که پروردگار مهربان بندهاى را مشمول عنابت خود گردانیده و جزئیات و کلیات اعمالش را تحت نظر بگیرد. هر وقت بخواهد خطایى کند، متوجهش سازد و اگر کوچکترین عملى انجام داد که ترکش سزاوارتر است و یا کارى را ترک کرد که انجامش نیکوتر مىباشد، از وى بازخواست نماید و حتى بعضى اوقات از شدت محبت یا براى مصالح دیگرى، به وى عتاب نماید. از سوى دیگر شما سایر مؤمنان نیز، توجه داشته باشند و
این مسائل اخلاقى را مورد عنایت خود قرار دهند. این عتابها در تهذیب و تربیت مؤمنان بسیار مؤثر بوده و آنها را از بدىها ترسانده و به کارهاى شایسته ترغیب مىنماید. (3)
گروه دیگرى قائلند که این آیات دلالت روشنى ندارد که مراد رسول خداصلى الله وعلیه وآله باشد و بالاتر این که در این آیات شواهدى وجود دارد که منظور غیر رسول خدا است، چون همه مىدانیم صفت عبوس از صفات رسول خدا نمىباشد و آن جناب حتى با کفار عبوس نبوده، چه رسد به مؤمنان رشد یافته. سید مرتضى مىگوید که اصولاً از اخلاق رسول خدا نبوده و در طول حیات شریفش سابقه نداشته که دل اغنیا را به دست آورده و از فقرا روبرگرداند، در حالى که خدا در مورد پیامبرش فرموده: "انّک لعلى خُلُق عظیم". (4)
مرحوم علامه طباطبایى بعد از ذکر چند شاهد دیگر قرآنى بر تأیید این نظر مىفرماید:
"علاوه بر این که زشتى عمل نامبرده چیزى است که عقل به زشتى آن حکم مىکند و هر عاقلى از آن متنفر است، تا چه رسد به خاتم انبیاصلى الله وعلیه وآله و چنین قبیح عقلى احتیاج به نهى لفظى ندارد، چون هر عقلى تشخیص مىدهد که دارایى و ثروت به هیچ وجه ملاک فضیلت نیست و ترجیح دادن جانب یک ثروتمند به خاطر ثروتش بر جانب فقیر، رفتارى زشت و ناستوده است". پس نمىتواند مورد عقاب پیامبر باشد.
پی نوشت ها :
1- مجمع البیان، ج 10، ص 437.
2- تفسیر نمونه، ج 26، ص 123
3- تفسیر نوین، تفسیر سوره عبس، ص 68.
4- قلم (68) آیه 4.