آیاآیاتی در قرآن وجود داردکه تأیید صدق گفتار پیامبر اسلام توسط پیروان کتب آسمانی پیشین آمده باشد؟
نخستین آیه که در دو سوره قرآن آمده است می گوید «پیروان کتب آسمانی به خوبی پیامبر اسلام (ص) را می شناسند، آن گونه که فرزندان خود را می شناسند»
«الَّذینَ اَتَِناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفونَهُ کَما یَعْرِفُونَ اَبْناءَهُمْ»
یعنی نه تنها از اصل ظهور و دعوت او آگاهند بلکه نشانه ها و خصوصیات و جزئیات او را نیز می دانند، و در ذیل آیه که در سوره بقره آمده می فرماید (اما گروهی از آنان حق را کتمان می کنند با اینکه از آن با خبرند) «وَاِنَّ فَریقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»
از «عبدالله بن سلام» که یکی از علمای بزرگ یهود بود و سپس اسلام را پذیرفت نقل شده که می گفت «من پیامبر اسلام (ص) را بهتر از فرزندم می شناسم» «اَنَا اَعْلَمُ بِهِ مِنّی بِابْنی». (تفسیر کبیر فخر رازی و المنار ذیل آیه مورد بحث.)
در دومین آیه با ذکر نُه وصف از اوصاف پیامبر اسلام (ص) که در واقع دلایل حقانیت او را از زوایای مختلف، مورد توجه قرار داده است ـ که بعضی اشاره به محتوای والای دعوت او و برنامه های او است، و بعضی به قرائن دیگر مانند امی و درس نخوانده بودن، دلسوز و مهربان بودن و امثال آن اشاره می کند، و در قسمتی از این دلایل نیز روی مسأله صفات و علامات و نشانه های او در کتب آسمانی پیشین (تورات و انجیل) تکیه می کند ـ می فرماید (کسانی که از رسول (خدا) همان پیامبر امی و درس نخوانده پیروی می کنند همان کسی که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است می یابند ... آنها رستگارند)
«اَلَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْاُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوریةِ وَالْاِنْجیلِ ... اوُلئِکَ هُمُ المُفْلِحُونَ».
گر چه در این آیه با صراحت نام پیامبر اسلام (ص) برده نشده، ولی اوصافی که در آن ذکر گردیده آشکارا می رساند که منظور، آن حضرت است.
قابل توجه اینکه قرآن نمی گوید «یَجِدُونَ عَلائِمَهُ وَدَلائِلَهُ» (نشانه ها و دلایل او را می یابند) بلکه می گوید «یَجِدُونَهُ» یعنی خود آن پیامبر (ص) را در تورات و انجیل می یابند و این تعبیر یعنی حضور پیامبر(ص) در کتب آنها تأکیدی است بر نهایت وضوح این مطلب.
در سومین آیه از زبان عیسی بن مریم می خوانیم که او با صراحت در برابر بنی اسرائیل بشارت داد که من رسول خدا هستم، و توراتی را که پیش روی من است تصدیق می کنم، و نسبت به پیامبری که بعد از من می آید و نام او «احمد» است شما را بشارت می دهم «وَاِذْ قالَ عیسَی بْنُ مَرْیَمَ یا بَنی اِسرائیلَ اِنّی رَسُولُ اللهِ اِلَیْکُمْ مُصَدِقاً لِما بَیْنَ یَدَیِّ مِنَ التَّوریةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولِ یَأْتی مِنْ بَعْدی اسْمُهُ اَحْمَدُ»
و در پایان آیه می فرماید (ولی هنگامی که او (پیامبر اسلام) با معجزات به سراغ آنها آمده گفتند این سحری است آشکار) «فَلَمّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتّ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ»
قابل توجه اینکه قرآن گفتار آنها را در مخالفت با معجزات و نسبت دادن آن به سحر نقل می کند، ولی سخنی از مخالفت آنها در مورد اخبار «مسیح» (ع) نسبت به آمدن «احمد» نگفته است و این دلیل روشنی است بر اینکه آنها این خبر را انکار نمی کردند.
در چهارمین آیه به نکته تازه ای در این رابطه برخورد می کنیم، می فرماید (هنگامی که از طرف خداوند کتابی به سوی آنها آمد که موافق نشانه هایی بود که با خود داشتند و پیش از این جریان به خود نوید فتح بر کفار (به برکت ظهور پیامبر جدید) می دادند (آری) هنگامی که آنچه را از قبل شناخته بودند به سراغشان آمد، به آن کافر شدند، پس لعنت خدا بر کافران باد) «وَلَمّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللهِ مٌصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَکانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحونَ عَلَی الَذین کَفَروُا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَروُا بِهِ فَلَعْنَةُ اللهِ عَلَی الْکافِرینَ».
این آیه اشاره به چیزی است که در شأن نزول آن آمده که «یهود» به خاطر نشانه هایی از پیامبر اسلام (ص) که در کتب خود دیده بودند، از سرزمین و دیار خود به «مدینه» هجرت نمودند، و چون در کتب خویش خوانده بودند که هجرتگاه این پیامبر (ص) در میان کوه «عیر» و «اُحد» است (دو کوهی که در دو طرف مدینه قرار دارد) آمدند و در مدینه ساکن شدند و حتی به برادران خویش نوشتند که ما سرزمین موعود را یافتیم، و به سوی ما بیایید، آنها که در فاصله نه چندان دوری بودند گفتند ما از آن سرزمین فاصله زیادی نداریم، هنگامی که پیامبر موعود به آنجا هجرت کرد به سوی شما خواهیم آمد! و به هنگامی که با ساکنان بومی مدینه «اوس» و «خزرج» درگیر می شدند، می گفتند «ما در سایه پیامبر جدید، بر شما پیروز خواهیم شد».
ولی متأسفانه هنگامی که آن پیامبر ظهور کرد، با او به مخالفت برخاستند، چرا که او را در مسیر امیال و اهداف نامشروع خود ندیدند.
اینها همه نشان می دهد که مسأله ظهور پیامبر اسلام (ص) تا چه اندازه در کتب آنها به وضوح آمده بود.
و بالأخره در آخرین آیه مورد بحث یهود را مخاطب ساخته و ضمن تأکید بر لزوم ایمان به کتاب آسمانی پیامبر اسلام (ص) که موافق با نشانه های نزد آنها است، می فرماید (ایمان بیاورید به آنچه نازل کردم که تصدیق می کند آنچه را با شماست، و نخستین کسانی نباشید که به آن کافر شوید) «وَاَمِنوُا بِما اَنْزَلْتُ مُصَدّقاً لِما مَعَکُمْ وَلا تَکونُوا اَوَّلَ کافِرٍ بِهِ»
یعنی اگر بت پرستان عرب به آن کافر شوند، عجیب نیست، عجیب این است که شما آن را انکار کنید، چرا که از شما انتظار می رفت نخستین مؤمنان به او باشید، مگر به خاطر شوق دیدار او و درک حضورش از شهرها و دیار خود به مدینه نیامدید و در انتظار ظهورش روزشماری نمی کردید، پس چرا قضیه برعکس شود و شما نخستین کافران باشید.
سپس به انگیزه این «تغییر روش»، اشاره کرده می فرماید به خاطر منافع مادی، حقایق را پنهان نکنید (و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید و از مخالفت من بپرهیزید) «وَلا تَشْتَروُا بِآیاتی ثَمَناً قَلیلاً وَاِیّایَ فَاتَّقُونِ».
اشاره به اینکه هر بهایی در مقابل آن بگیرید ناچیز است، هر چند تمام جهان باشد، اما شما دون همتان به خاطر منافع اندک مادی (احیاناً برای یک میهمانی سالیانه) آیاتی که نشانه های پیامبر اسلام (ص) را در بردارد پنهان نمودید.
پرسش: آیاآیاتی در قرآن وجود داردکه تأیید صدق گفتار پیامبر اسلام توسط پیروان کتب آسمانی پیشین آمده باشد؟
پاسخ :نخستین آیه که در دو سوره قرآن آمده است می گوید «پیروان کتب آسمانی به خوبی پیامبر اسلام (ص) را می شناسند، آن گونه که فرزندان خود را می شناسند»
«الَّذینَ اَتَِناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفونَهُ کَما یَعْرِفُونَ اَبْناءَهُمْ»
یعنی نه تنها از اصل ظهور و دعوت او آگاهند بلکه نشانه ها و خصوصیات و جزئیات او را نیز می دانند، و در ذیل آیه که در سوره بقره آمده می فرماید (اما گروهی از آنان حق را کتمان می کنند با اینکه از آن با خبرند) «وَاِنَّ فَریقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»
از «عبدالله بن سلام» که یکی از علمای بزرگ یهود بود و سپس اسلام را پذیرفت نقل شده که می گفت «من پیامبر اسلام (ص) را بهتر از فرزندم می شناسم» «اَنَا اَعْلَمُ بِهِ مِنّی بِابْنی». (تفسیر کبیر فخر رازی و المنار ذیل آیه مورد بحث.)
در دومین آیه با ذکر نُه وصف از اوصاف پیامبر اسلام (ص) که در واقع دلایل حقانیت او را از زوایای مختلف، مورد توجه قرار داده است ـ که بعضی اشاره به محتوای والای دعوت او و برنامه های او است، و بعضی به قرائن دیگر مانند امی و درس نخوانده بودن، دلسوز و مهربان بودن و امثال آن اشاره می کند، و در قسمتی از این دلایل نیز روی مسأله صفات و علامات و نشانه های او در کتب آسمانی پیشین (تورات و انجیل) تکیه می کند ـ می فرماید (کسانی که از رسول (خدا) همان پیامبر امی و درس نخوانده پیروی می کنند همان کسی که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است می یابند ... آنها رستگارند)
«اَلَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْاُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوریةِ وَالْاِنْجیلِ ... اوُلئِکَ هُمُ المُفْلِحُونَ».
گر چه در این آیه با صراحت نام پیامبر اسلام (ص) برده نشده، ولی اوصافی که در آن ذکر گردیده آشکارا می رساند که منظور، آن حضرت است.
قابل توجه اینکه قرآن نمی گوید «یَجِدُونَ عَلائِمَهُ وَدَلائِلَهُ» (نشانه ها و دلایل او را می یابند) بلکه می گوید «یَجِدُونَهُ» یعنی خود آن پیامبر (ص) را در تورات و انجیل می یابند و این تعبیر یعنی حضور پیامبر(ص) در کتب آنها تأکیدی است بر نهایت وضوح این مطلب.
در سومین آیه از زبان عیسی بن مریم می خوانیم که او با صراحت در برابر بنی اسرائیل بشارت داد که من رسول خدا هستم، و توراتی را که پیش روی من است تصدیق می کنم، و نسبت به پیامبری که بعد از من می آید و نام او «احمد» است شما را بشارت می دهم «وَاِذْ قالَ عیسَی بْنُ مَرْیَمَ یا بَنی اِسرائیلَ اِنّی رَسُولُ اللهِ اِلَیْکُمْ مُصَدِقاً لِما بَیْنَ یَدَیِّ مِنَ التَّوریةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولِ یَأْتی مِنْ بَعْدی اسْمُهُ اَحْمَدُ»
و در پایان آیه می فرماید (ولی هنگامی که او (پیامبر اسلام) با معجزات به سراغ آنها آمده گفتند این سحری است آشکار) «فَلَمّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتّ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ»
قابل توجه اینکه قرآن گفتار آنها را در مخالفت با معجزات و نسبت دادن آن به سحر نقل می کند، ولی سخنی از مخالفت آنها در مورد اخبار «مسیح» (ع) نسبت به آمدن «احمد» نگفته است و این دلیل روشنی است بر اینکه آنها این خبر را انکار نمی کردند.
در چهارمین آیه به نکته تازه ای در این رابطه برخورد می کنیم، می فرماید (هنگامی که از طرف خداوند کتابی به سوی آنها آمد که موافق نشانه هایی بود که با خود داشتند و پیش از این جریان به خود نوید فتح بر کفار (به برکت ظهور پیامبر جدید) می دادند (آری) هنگامی که آنچه را از قبل شناخته بودند به سراغشان آمد، به آن کافر شدند، پس لعنت خدا بر کافران باد) «وَلَمّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللهِ مٌصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَکانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحونَ عَلَی الَذین کَفَروُا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَروُا بِهِ فَلَعْنَةُ اللهِ عَلَی الْکافِرینَ».
این آیه اشاره به چیزی است که در شأن نزول آن آمده که «یهود» به خاطر نشانه هایی از پیامبر اسلام (ص) که در کتب خود دیده بودند، از سرزمین و دیار خود به «مدینه» هجرت نمودند، و چون در کتب خویش خوانده بودند که هجرتگاه این پیامبر (ص) در میان کوه «عیر» و «اُحد» است (دو کوهی که در دو طرف مدینه قرار دارد) آمدند و در مدینه ساکن شدند و حتی به برادران خویش نوشتند که ما سرزمین موعود را یافتیم، و به سوی ما بیایید، آنها که در فاصله نه چندان دوری بودند گفتند ما از آن سرزمین فاصله زیادی نداریم، هنگامی که پیامبر موعود به آنجا هجرت کرد به سوی شما خواهیم آمد! و به هنگامی که با ساکنان بومی مدینه «اوس» و «خزرج» درگیر می شدند، می گفتند «ما در سایه پیامبر جدید، بر شما پیروز خواهیم شد».
ولی متأسفانه هنگامی که آن پیامبر ظهور کرد، با او به مخالفت برخاستند، چرا که او را در مسیر امیال و اهداف نامشروع خود ندیدند.
اینها همه نشان می دهد که مسأله ظهور پیامبر اسلام (ص) تا چه اندازه در کتب آنها به وضوح آمده بود.
و بالأخره در آخرین آیه مورد بحث یهود را مخاطب ساخته و ضمن تأکید بر لزوم ایمان به کتاب آسمانی پیامبر اسلام (ص) که موافق با نشانه های نزد آنها است، می فرماید (ایمان بیاورید به آنچه نازل کردم که تصدیق می کند آنچه را با شماست، و نخستین کسانی نباشید که به آن کافر شوید) «وَاَمِنوُا بِما اَنْزَلْتُ مُصَدّقاً لِما مَعَکُمْ وَلا تَکونُوا اَوَّلَ کافِرٍ بِهِ»
یعنی اگر بت پرستان عرب به آن کافر شوند، عجیب نیست، عجیب این است که شما آن را انکار کنید، چرا که از شما انتظار می رفت نخستین مؤمنان به او باشید، مگر به خاطر شوق دیدار او و درک حضورش از شهرها و دیار خود به مدینه نیامدید و در انتظار ظهورش روزشماری نمی کردید، پس چرا قضیه برعکس شود و شما نخستین کافران باشید.
سپس به انگیزه این «تغییر روش»، اشاره کرده می فرماید به خاطر منافع مادی، حقایق را پنهان نکنید (و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید و از مخالفت من بپرهیزید) «وَلا تَشْتَروُا بِآیاتی ثَمَناً قَلیلاً وَاِیّایَ فَاتَّقُونِ».
اشاره به اینکه هر بهایی در مقابل آن بگیرید ناچیز است، هر چند تمام جهان باشد، اما شما دون همتان به خاطر منافع اندک مادی (احیاناً برای یک میهمانی سالیانه) آیاتی که نشانه های پیامبر اسلام (ص) را در بردارد پنهان نمودید.