اگر قبول کنیم پیامبر اسلام مسافرت به تمام نقاط آسمان بى کران کرده یک مشکل بزرگ از نظر زمان پیش مى آید، زیرا زمان لازم براى...
پرسش: اگر قبول کنیم پیامبر اسلام مسافرت به تمام نقاط آسمان بى کران کرده یک مشکل بزرگ از نظر زمان پیش مى آید، زیرا زمان لازم براى این کار آنقدر زیاد است که نه تنها آنچه درباره ى معراج پیامبر مى گویند تطبیق نمى کند بلکه با تمام عمر پیامبر اسلام هم ممکن نیست؟
پاسخ : اگر جسمى بخواهد با سرعتى معادل سیر نور به نخستین ستارگان ثوابت(ستارگانى که بیرون منظومه ى شمسى هستند) سفر کند یعنى هدف آن جسم ستاره «پروکیسما» که از تمام ستارگان ثوابت به ما نزدیک تر است باشد طبق محاسبه اى که علماى هیئت کرده اند بیش از چهار سال وقت لازم است تا به ستاره ى مزبور برسد، بدیهى است این موضوع مشکل بزرگى در راه معراج(آنهم در یک شب ایجاد مى کند.
براى حال این مشکل دو راه وجود دارد:
1. ممکن است معراج تنها در داخل منظومه ى شمسى صورت گرفته باشد. چرا که ایراد فوق در صورتى متوجّه مى شود که مسیر پیامبر را در معراج در منطقه اى بیرون منظومه شمسى بدانیم در حالى که دلیل قاطعى بر این مطلب در دست نیست زیرا مانعى ندارد این سفر فضایى در، درون سیارات با عظمت منظومه ى شمسى صورت گرفته باشد، در این صورت اشکال کاملا برطرف خواهد گردید. زیرا دورترین سیارات منظومه شمسى که با چشم غیرمسلح دیده مى شود «زحل» است که قد ما نام آسمان هفتم بر آن مى نهاده اند(زیرا فاصله ى آن از ما بیش از فاصله ى ما تا عطارد، زهره، مریخ، مشترى و کره ى خورشید مى باشد). فاصله ى این سیاره از ما کمى بیش از 1400 میلیون کیلومتر است، این فاصله براى مرکبى که کمتر از سرعت سیر نور حرکت کند فاصله ى کوتاهى است که پیمودن آن در مدّت بسیار کوتاهى میسر مى باشد بنابراین اگر معراج
پیامبر((صلى الله علیه وآله)) در درون سیارات منظومه شمسى صورت گرفته باشد مشکل زمان کاملا حل خواهد شد و مخالفتى با کشفیات علم فیزیک نخواهد داشت و اطلاق آسمانها بر کرات منظومه شمسى یک اطلاق معمولى است زیرا یکى از معانى آسمانها همین کرات منظومه ى شمسى مى باشد.
جالب توجّه اینکه در احادیث شیعه و سنّى براى سفر پیامبر به آسمانها نام مرکبى به عنوان «براق» دیده مى شود و «براق» از ماده ى برق است علماى حدیث مى گویند: «علّت این نام گذارى شاید این بوده که مرکب مزبور بسیار سریع مانند برق حرکت مى کرده است جالب تر اینکه در توصیف این مرکب فضایى درپاره اى از احادیث وارد شده که خطا مد بصره یعنى هر قدم او به اندازه ى مقدار دید او بوده است و با توجّه به اینکه رویت اشیاء به وسیله ى «نور» صورت مى گیرد و طول زمانى که براى دیدن هر چیز لازم است برابر با سرعت سیر نور آن است، از این حدیث استفاده مى شود که مرکب مزبور سرعتى نزدیک به سرعت نور داشته است.
2. سرعت سیر نور بالاترین سرعتها نیست.
بررسى و مطالعه در گفتگوهاى دانشمندان امروز نشان مى دهد این نظریه که هیچ چیز در تحت هیچ عاملى نمى تواند بالاتر از سرعت نور حرکت کند، صد در صد قطعى و مسلّم نیست بلکه احتمال مى رود در ماوراء سرعت نور نیز سرعتهایى باشد.
از جمله در مورد امواج مرموز جاذبه عده اى از دانشمندان معتقدند این امواج براى پیمودن فاصله ها مطلقاً نیازمند به زمانى نیست، بلکه در یک لحظه مى تواند سرتاسر جهان را بپیماید.
دانشمند مزبور(کیورکیو) در همان بحث به این موضوع اعتراف مى کند و چنین
مى نویسد: «...ولى یک سرعت وجود دارد که آنى نیست و در یک لحظه از یک سر جهان به طرف دیگر اثر مى کند و آن سرعت تأثیر امواج نیروى جاذبه مى باشد.»
اگر در همین آن، در انتهاى جهان یک کهکشان که داراى دها میلیون خورشید است ناگهان جدا شده و مبدل به امواج گردد نیروى جاذبه به طورى عکس العمل نشان مى دهد که در همین لحظه نظام جهان متعادل مى شود و اگر این طور نبود همان ثانیه که آن کهکشان تفکیک و مبدل به امواج گردید دنیاى خورشید ما هم باید نابود گردد.
همانطور که ملاحظه مى فرمایید در اینجا بحث درباره سرعتهاى مافوق سرعت نور در مورد انبساط کهکشان هاست و این خود مى رساند که تئورى سرعت نهایى(نور) یک نظریه قاطع و مسلّم نیست و ممکن است در پرتو اکتشافات آینده این مطلب روشن شود که حتّى جسم خاکى در شرایط خاصّى(نه در هر شرایطى) بتواند سرعتهاى مافوق سرعت نور داشته باشد و در این صورت مشکل زمان در مسأله ى معراج حتّى در صورتى که مسیر پیامبر ماوراء منظومه شمسى بوده است حل خواهد گردید. و از نظر علم مانعى نخواهد داشت که پیامبر سراسر پهنه ى آسمانها را در یک شب سیر کرده باشد.